خوشه چین

 

مُرچ تندوتیز

ساییدن مرچ تند«بیان حقیت» درآسیاب کنایه وطنز،زبان دپلوماتیکی،کلید  است که قفل اوهام وخرافات را بازمینماید.چنان به معرض معرفی قرا رمیدهد که دیگر دیکتاتوران ازپناه آن توده های ملیونی کشوررا هدف قرار ندهند

تز،انتی تز

مارگیررا مارمی گزد،صاحب خانه را سگ خودش می گزد،سوارکار،درزیرپای اسپ خودش،جانه بحق می سپارد.همان گونه که چپ افراطی سوسیالیزم را بدنام ساخت،کنون ریسمان سبز درگردن نیو گلوبالیزم،تاب خورده است،تز،انتی تز،درخلوت میروند تا سنتز بیافرینند به قول معروف سرمایه گورکن خودرا میزاید

قسم خوران یا شاهدان دهن محکمه

درگذشته های نه چندان دور،اشخاصی را دراطراف واکناف محاکم تدارک می دیدند که درهمکاری،بافساد پیشگان،جنایات وفساد پیشگی را شرعی بسازند.یعنی درتمامی اسناد ووسایق،قبا لجات شرعی وقانونی،امضا وشصت مهردونفر موجود می بود.درخصوص همین مطلب اگرازجزئیات که به کلیات مسئله قدم درپیش بگذاریم.درتمامی تصامیم به ظاهر(( ملی))اما دراصل ایجا دفاجعه((پادشاه گردشی ها))به حیث قسم خوران تاریخ، نقش دو خانواده به حیث اولی ودومی،برجسته بوده،سلاح بران کهنه را ازدست ستم گری گرفته اند.دردست عیاری داه اند وبعد ازدست عیاری گرفته اند در دست ستم گردیگری  داده اند سپس اورا به حیث سایۀ خدا معرفی کرده اند

امان الله سردار،امیرحبیب الله عیار،

پاره پاره

ابلیس مکارازکـــــار خود نظاره میکــــند

پاکستان خرابکارکارش را،اجاره مـــی کند

افتراقات را،با دادن پول،دهل ونغاره می کند

ذریعۀ مزدور وحدت ملی را پاره پاره می کند

سوزن

تقلب ریشه درواشنگتن دارد

عدالت بوی مشک ختن دارد

وحشت پردۀ آزادی می درد

عیارامروز،تاروستـــن دارد

می فشارد

تقلب وتغافـــــــل دویارهمدیگرانـــد

میان تن واحـــــــد توته های جگراند

حافظ قانون دست تقــلب می فشارد ومیـرود

آن خائنان وجنایت کاران،متکی به جهز گراند

آنان که می بینند ومی دانند ودراک ومنتظر

به فرمــــان چوب،رونده،گوسفند گاوخراند

نخبگان

درین روزها اکثرن نخبگان را از کشورم

درمیدان سیاست نمی بینم کسی را دوروبرم

آن دانه ها  قیمتی، نبودند هرگزبی حکمت

به سایش مغز،یکه یکه،چون خون وقلب جگرم

درین روزها اکثرن ازنخبگان وسیاست سازا ن را که نمونۀ ازکاغذ سفید بودند.گم کرده ام،لنگی را ازسر به در کرده اند،چادر به سر،هکت سیاسر کرده اند،بالاخره یافتم که ذریعۀ دستان سیاه مچاله«چملک»درباطله دانی،اختلافات،اقوام، مذاهب،به حیث اشیای نا کارآمد انداخته شده اند.ولی عیاران امروز،گویند که آن کاغذها درمتن خود،بهترین مطالب آموزشی دارند.ازباطله دانی برمیدارم،اطو میکنم،به حیث اوراق سردرسر می گذارم تا کتابی ازجمع آنها آماده گردد .برای آموزش سیاسی

حوادث ازقبل تنظیم شده،چون مرچ سرخ تند،زبان را میسوزاند،اشتهارا به خوردن غذا آماده می گرداند.لحظۀ بعد معده را به سوزش درمی آورد.فردایش پاسخ دیروزازقاعده آغاز می گردد

آن مبارز بروتـــــــــی شیرانــدام

توملامــــــــــت هستی گفت هم مام

چپ را به اتحــــــــاد رهنمایی کرد

به تومیگویم ازمشروط تا به نا کام

تنهـــــا طالــب گنهــــــــکارنیست

هم چلی ملامت است هم ملا امام

توده ها موقف بلند بالایی دارند

ازعیاران امروز تمنــــایی دارند

اشاره میدهند که،شما بزرگترین سرمایه داران معنوی((وجدان،شهامت دلاوری،صداقت امانت داری،تقوا،بردباری،پرهیزگاری،آزادی وآگاهی))عزت وناموس مردم هستید

حالات فاجعه باروطن مردان خرد می طلبــــد

  درحضورمردان خرد،نوربرتاریکی می غلبد

چاه خرافات

مردان خرد،پیش قراولان آزادی اند،به آزاد ه گی عقل وجاو دل می بندند،دردشت بیکران زنده گی انسانی،پی منزلگاه انسانیت،لحظۀ توقف را به خود گناه پنداشته،می سرایند که زنده گی آزادی است.برادری وبرابری است.که درهوای آزاد تنفس میگردد.زنده گی حق است که خدای لا یزال برای انسانها تحفه داده است،ماهیت زنده گی درآزادی،نهفته است،آزادی حق است،آزادی که درعمق چاه خرافات غرق شده است،ذریعۀ ریسمان آگاهی ازچاه بیرونش کرد،این آزادی  یعنی آب چاه را ذریعۀ واترپمپ خرد وآگاهی،درجریان انداخت،آنگاه است که زمین مستعد به تکامل انسانیت وشرافت درپرورش،نسل نوین این نو نهالان برخاسته ازشرایط چهل ساله وحشت ودهشت،زنده گی حق است را معنی می بخشند،عبادت به ذات اقدس الهی را درانجام اعمال انسانی،درشهر،درده درقریه در مدرسه در دانشگاه در پوهنتون،درمزارع،درفابریکه،دردفتر درشفاخانه دراداره وسیاست به کرسی می نشانند

بااحترام

عبد الشکور«خوشه چین»

 

 

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت