محمدعوض نبی زاده

 

تبارز فضای مجدد جنگ سرد میان شرق وغرب

قسمت هفتم

تصامیم مهم وتاریخ ساز بعد نظامی بین المللی قرن بیست و یکم را سیاست های آمریکا و روسیه تعیین خواهد کرد. فاکت های موجود, سیاست آمریکا جهت تسلط بر منطقه «اروآسیا» نشان می دهد که تصمیمات آینده ی امریکا غیراز اعمال قدرت نظامی نخواهد بود. سیاست ژئوپلیتیکی برژنیسکی وسیاست دیکته شدۀ آمریکا برای قرن بیست و یکم ,پیشروی «ناتو» در شرق اروپا و«منطقه اروآسیا» با توجه به حضور نسبی آمریکا درین منطقه این ذهنیت را ایجادمی کند که روش نفوذ امریکا  بر «اروآسیا» نه فقط سیاسی و اقتصادی بلکه  نظامی است. در چنین وضعیتی بروز یک جنگ سرد و یا جنگ گرم قابل تصورمیباشد.در شرایطی که «جنگ سرد جدید»اگر با عدم تعادل یکی از طرفین در ترساندن رقیب ناکام گردد، خطر«جنگ گرم» معنی پیدا می کند. در صورت یک اشتباه امنیتی در استقرار سیستم های موشکی موجود و بروز یک بحران بزرگ کمبود و گرانی انرژی سوختی، با توجه به وجود منابع غنی انرژی نفتی در «ارو آسیا»، می تواند در منطقه خاور نزدیک و آسیای مرکزی آتشی چنین جنگی را مشتعل که در آن صورت حضور کلیه قدرت های بین المللی درآن اجتناب ناپذیرخواهد بودچون با وجود تهدید های دوامداربخاطر حذف روسیه  از طرف ناتو, روسیه به حیات خود ادامه داده است.

اگر رقابت موجود میان کشورهائی چون ایران، عراق، پاکستان، افغانستان و کشوری های  اسیای میانه از کنترل خارج شود، بروز جنگ ،درین مناطق  تعداد بیشماری قربانی برجای خواهد گذاشت.در شرایط فعلی بازیگران اصلی صحنه سیاست درین منطقه ,آمریکا، اتحادیه اروپا، روسیه، چین، ترکیه، هند، ایران و پاکستان می باشند، در مجموع منطقه «اروآسیا ـ بالکان» با صد ها میلیون انسان ساکن آن می تواند درآتش چنین جنگ مهیبی به خاکستر مبدل شود. جنگی که از طریق«اروآسیا ـ بالکان» مشتعل شود، می تواند به یک جنگ جهانی سوم منتهی وتعداد قربانیان یک چنین جنگ جهانی می تواند به مراتب بیشتر از تعداد قربانیان جنگ جهانی دوم خواهد بود.تسلط نظامی ـ سیاسی بر یک چنین منطقه بزرگ و سرشار از انرژی نفتی و گاز، چنان اهرم قدرت ژئوپولیتیکی نیرومندی را فراهم می کند که دارنده چنین قدرتی هژمونی قرن بیست و یکم محسوب خواهد شد.

ناتو تلاش دارد تابه عنوان پلیس جهانی ایفای نقش کند چنانچه  جنگ بالکان، افغانستان، لیبی وعراق وغیره..را می توان نقطه اوج رویاهای بلندپروازانه ناتو دانست وتشکیل نیروی واکنش سریع و حضور فعال ناتو در جنگ سایبری و تقویت حمایت از متحدانش اهداف عمده ی ناتو را تشکیل داده که در همین چارچوب ، دبیرکل جدید ناتو می گوید: ما هر جا که لازم بدانیم نیرو مستقر خواهیم کرد و محدودیت مکانی نداریم. ناتو با استفاده از افغانستان، حوزه شرق آسیا را پوشش می دهد در حالی که توافقات با ژاپن و کره جنوبی و احتمالا تحریک هند به همگرایی با ناتو، حلقه تکمیلی این طرح راکامل میسازد.حلقه دوم طراحی ناتو را در اوکراین می توان مشاهده کردکه ناتو با ادعای حمایت از متحدان اروپایی خود سعی در حضور نظامی در اوکراین دارد. حلقه تکمیلی این طرح نیز حضور محدودتر ناتو در لهستان، بلغارستان، لتونی، استونی خواهد بود .

ناتو سعی دارد از ترکیه برای نظارت بر (خاورمیانه) بهره برداری کند چنانکه طرح گنبد آهنین آمریکا در سرزمین های اشغالی فلسطین حلقه تکمیلی این طرح است. تحولات عراق و سوریه و حمایت از ترکیه در برابر تهدیدات خارجی می تواند بهانه ای برای حضور بیشتر ناتو در ترکیه باشد.اکنون ناتو به بهانه حمایت از ترکیه در برابر سوریه، اقدام به آزمایش سامانه های خوددارد.ناتو برای گرفتن بودجه های کلان از اعضا جهت جنگ افروزی های آمریکا نیازمند توجیهاتی است که بخشی از آن برجسته سازی بحران اوکراین و تهدید روسیه است.

در  حال حاضرتمایل به افزایش ارتباط میان روسیه و اروپا  نیزوجود دارد که روسیه نیازمند تکنولوژی اروپا واروپا نیازمند به انرژی سوختی روسیه ومشابه چنین وضعیتی میان روسیه و چین نیزوجود  است که گسترش چنین اتحاد ی باعث ضعف نفوذ آمریکا در خاورمیانه وآسیای مرکزی شده و مشکلات متعددی را برای آمریکا ایجاد می کند.آمریکا در آینده مجبور است برای حفظ نفوذ بین المللی خود در«اروآسیا» فرمانروائی خود را با چین، روسیه و اروپا تقسیم کند، همچنین در آمریکا این نگرانی وجود دارد که همکاری کشورهای هند، روسیه، چین و برزیل تحت نام «گروه بریک» بتواند باعث پیدایش یک قطب بندی  جدیداقتصادی شده و زمینه ساز تحولاتی درساختار ناتو شودبا توجه به اهداف سیاسی و اصرار بر سیاست جهانی سازی آمریکا، امکان بروز یک پروسه بین المللی میان قدرت های تقریبا هم وزن بین المللی وجودخواهند داشت.

برژینسکی مشاور سیاست خارجی اوباما پیشنهاد می کند که سیاست یک جانبه آمریکا کنار گذاشته شده و روابط گرم سیاسی با چین و اروپا بر قرار گردد، که باید روسیه تضعیف و در صورت امکان به بی ثباتی کشانده شده و با استفاده ازاختلافات تحمیلی، چین را توسط پیشنهاد های ویژه ای جذب غرب و روسیه تجزیه شود .برژینسکی باور مند است، که سیاست خارجی آمریکا طوری تنظیم شود  که مناطق تسلط فعلی آمریکا حتی برای یک نسل دیگر و حتی برای زمانی طولانی تر حفظ  گرددزیرا دریای خزر که دومین ذخیره نفت و گاز دنیا را در خود ذخیره داردو اروپابه تخته خیزآمریکا به «اروآسیا» مبدل شده و دموکراسی و همکاری مورد نظر آمریکا در«اروآسیا» گسترش داده شود.

برژنیسکی درنقشه ای خود ,دو قاره اروپا و آسیا را به چهار منطقه تقسیم نموده است، اولین منطقه اروپای فعلی ودومین منطقه چین و تعدادی از کشور های هم مرز چین وسومین منطقه خاورمیانه و نزدیک و بخش هائی ازآسیای مرکزی را شامل می شوند و درچهارمین منطقه جغرافیائی تقسیم روسیه فعلی را مورد نظر خودقرار داده اند. برژنیسکی عقیده داردغلبه ایدئولوژیکی  غرب علیه بلوک شرق  سابق به معنی غلبه جغرافیائی نیست. در صورتیکه روسیه از نظر جغرافیائی در چنان موقعیتی است که امریکا جهت پیروزی و تسلط بر منطقه باید روسیه را همکارخود کرده و یا جهت غلبه جغرافیائی بر آن، روسیه را متلاشی و از آن چند کشور به ظاهر مستقل اما در عمل وابسته به خود ایجاد کند.

برژینسکی  باور دارد  که اگرچه اشغال نظامی بعضی کشورهای خاورمیانه توسط ناتو  با ناکامی مواجه شده است، ولی این شکست ها را در حدی ارزیابی نمی گرددکه برتئوری ژئواستراتژیکی «اروآسیا»  امریکا ، آسیبی برساند. بدیهی است که ایالات متحده امریکا بخشی از توسعه طلبی سیاسی خود را از طریق پیمان نظامی ناتو از طریق شرق اروپا اعمال کرده و تمایلی به همکاری و رعایت امورامنیتی در چین و روسیه ندارد.بر عکس هلموت کهل" صدر اعظم اسبق آلمان  میگوید؛ که ثبات و امنیت اروپا بدون روسیه امکان پذیر نیست. روسیه بزرگترین کشور اروپاست، شریک مهم و پرقدرتمند ترین کشور همسایه اتحادیه اروپا در شرق است. روسیه با وجود مشکلات و مسائلی که با آن دست به گریبان است، هنوز یکی از پرقدرتمند ترین کشورهای جهان از لحاظ نظامی است. بنابراین ما برای حفظ صلح در اروپا و جهان به روسیه نیازمندیم.

 رئیس جمهور آمریکا باراک اوباما، در سخنرانی اخیرخود در مجمع عمومی سازمان ملل، روسیه رادر جایگاه دوم تهدیدهای بین المللی، قرار داد در حالیکه روسیه  این اقدام اخیر واشنگتن را نتیجه کشمکش هایی می داند که آمریکایی ها از سال ها پیش‌با روسیه برای اعمال حاکمیت ارزش های آمریکایی بر سراسر دنیا آغاز کرده است البته باتوجه به سلطه کامل جمهوری خواهان جنگ سالار و ضد روس بر مجلسین آمریکا سیاست خارجی آمریکا در اینده به سوی درگیری بیشتر با روسیه معطوف خواهد شد و امکان تقابل بیشتری میان دیدگاهها و عملکردهای دو کشور در پرونده های جهانی وجود خواهد داشت.

 

. سی ام- ماه -نوامبر–  سال 2014 

 

+++++++++++

 

قسمت ششم

با پایان یافتن جنگ سرد وفروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ، ایالات متحده تبدیل به قدرتمندترین کشور جهان ویگانه ابرقدرت در سیستم بین الملل شد. اما چین و روسیه نیز قدرت های بزرگی اند، که هنوز ضعیف تر از ایالات متحده بوده و در موقعیتی نیستند که بتوانند آن را به چالش بکشاند. اگر اقتصاد چین در چند دهه ی آینده به رشد خود ادامه دهد، ایالات متحده بار دیگر با یک رقیب بالقوه روبه رو خواهد شد. مطمئناً با این رشد سریع اقتصادی وتوسعه ی ژئوپولتیک در قرن بیست و یکم چین را به کشوری بسیار قدرتمند تبدیل وبر اعظم ، آسیا را، در تسلط وانحصار خودش در خواهد آورد. نتیجه ی این اقدام چین رقابت امنیتی شدید با پتانسیل قابل توجه جنگ است، که در کوتاه مدت ظهور چین بحیث قدرت بزرگ جهانی، احتمالاً آرام نخواهد بود.

بعد از سقوط اتحادشوروی در سال ( 1990 ) میلادی  که کشور های عضو پیمان نظامی اتلانتیک شمالی ( ناتو ) و در راس ایالات متحده فروپاشی پیمان نظامی ( ورشو) سابق را بزر گترین حادثه ای تاریخی ، ختم تاریخ و پیروزی ایدیو لوژیک لیبرالیزم معرفی میداشت که این ایالات متحده خواهد بود که قوانین بین المللی را تدوین و رعایت آنرا از بقیه ی ممالک جهان خواهند خواست .درین فرصت جدید ، رهبران سازما ن ناتو تیوری را مطرح نمودند که روسیه ا تش در میان خاگستر است ، لذا پیمان نظامی  ناتو را بایست حفظ کرد  وناتوسیاست استراتیژیک نوین را دز قبال روسیه ی که از نظر سیاسی ضعیف و اقتصاد متلاشی شده بود ، اتخاذ نمود.

 کنار رفتن بوریس یلتسین از قدرت در سال 1999  موجب گردید که راه برای حضور چهره ناسیونالیست و سرباز کهنه کار و مجرب دستگاه استخباراتی ک- ج –ب  به سوی کریملین باز گردد که این چهره ابدیده ، کهنه کار و دارای افکار احیای امپراطوری قدرتمند روسی ولادیمیر پوتین بوده است، شخصیت که در مدت کوتاه قادر گردید، بحرانات عظیم سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ناشی از فروپاشی شوروی را مهار ونظم و امنیت را در روسیه باز گردانید .

 رهبر جدید  روسیه ، سعی ورزید موانع را که باعث رکود اقتصادی گردیده بوداز میان بر داشته و باز سازی و نو سازی صنایع ، ، مبارزه قاطع برضد قدرت های مافیایی، کنترول  وتسلط مجدد دولت بر عواید در کشور را مساعد گردانید .بازسازی و مدرنیزه ساختن نیرو های مسلح روسیه اعم از نیروهای زمینی ، بحری ، فضایی و توان دفاع استراتیزیک کشور رادر صدر وظایف دولتش قرار داد.

در سال 1982 از جانب  امریکا  و ناتو سازمان حمایت از دموکراسی ایجاد گردید که این نهاد و ابسته به ناتوغالبا قبل از راه اندازی انفلابات رنگین  در برخی ممالک دنیا، بخصوص  راه اندازی انقلابات رنگین در کشور های بلوک شرق و جمهوری های سابق اتحاد شوروی را باحمایتهای مالی ، تبلیغاتی و تخنیکی غرب در دستور کار خود قرار دادند.

نخستین انقلاب مخملین در-دسامبر سال 1989 در چکوسلواکیا رخ داد که از حمایت کشور های غربی برخوردار بوده که بعد از ان  اصطلاح انقلاب رنگی بار نخست وارد گفتمان سیاسی گردید .دردهه نود سده  ی گذ شته  دومین انقلاب مخملین در یوگو سلاویا  بنام بولدوزرومشت گره کرده بوقوع پیوست که نتایج حاصله ازان بمباردمان خونین ان کشور توسط غرب ، فروپاشی و تجزیه کامل فدراسیون یوگو سلاویا بود که با سکوت روسیه همراه بود. متعاقبا، انقلاب ازین نوع در سال 2003 در گرجستان که به سر نگونی  دولت ادوارد شوارد نادزی نخستین ریس جمهور گرجستان منجر و سر انجام ، انقلاب نارنجی در بلغاریا  در سال 2004 وبعدا در اوکرایین به پیروزی رسانیده شدند .

برای وقوع انقلابات رنگی  مشابهی در جمهوری اذربایجان، بلاروس، ازبکستان و قرغزستان اقداماتی جدی بعمل امد ، اما دولتهای بلاروس و اذربایجان این تلاش هارا  بدون نتیجه به پایان رسانیده و دولتهای ازبکستان و قرغزستان بعد از سرکوب شدید مخالفان تحت حمایت غرب به ماجرای خونین انقلاب صادر شده ی لاله ای نقطه فرجام گذاشته وتوانستند در کمترین فرصت ممکن ثبات و امنیت را در کشور های شان اعاده نمایند .

انجام انقلابات رنگی در سالهای پسین ، بیکی از موثر ترین ابزار گسترش حوزه نفوذ غرب  در جهان  که در راستای دکتورین توسعه به شرق و محاصره روسیه مبدل شده است . چنانچه تظاهرات میدان کیف که سر انجام به انقلاب مخملی تحت حمایت غرب در اوکرایین بیک کودتا دولتی منجر و تحت فشار غرب ریس جمهور منتخب را خلع قدرت نمود .در حالیکه بر بنیاد رویاروی های شدید سیاسی و نظامی کنونی بین غرب و روسیه  هیچ حمله ای نظامی از سوی غرب برعلیه روسیه صورت نخواهد گرفت چون روسیه عراق ،. لیبیا و یا سوریه نخواهد بود ، که هر گونه اقدام تسلیحاتی علیه روسیه دارای قدرت بی باور هستوی ، به گمان غالب  بیک جنگ تمام عیار اتمی در مقیاس جهانی خواهد انجامید که دیگر برنده و بازنده ای نخواهد داشت .

برخی ها به این باورند که از طریق تحریم ها جنگ سوم جهانی مقدماتش فراهم می شود و در  نتیجه ی تحریم ها که هدف  ان از میدان بدر کردن رقبا است تا پس از تغییر دادن یک رژیم بازار در اختیار کشور فاتح قرار گیرد. چنان که در هنگام جنگ دوم جهانی آمریکا ژاپن را تحریم کرد تا آن را، به تسلیم بی قید وشرط وا داردکندو اکنون روسیه نیزکه مواد خام فراوان دارد باید بازارهای فروشش را از دست بدهد ودر واقع پایان مارپیچ تصاعدی تحریم ها احتمالا در گیری مسلحانه خواهد بود.  آنچه که با تحریم ها در پیوند بوده رفتن بسوی جنگ است ودر حالیکه  جهان نمی تواند یک درگیری بزرگ میان غرب و روسیه را تحمل نماید.

درین اواخرروسیه  غرب را با 5000 هزار کلاهک هسته‌ای تهدیدکرد که این  تهدیدی جهان را در آستانه جنگ جهانی سوم قرارمی‌دهد. هدف رهبران روسیه ، نابودی ناتو و سلب اعتبار و تحقیر ایالت متحده است ، زیرا روسیه می‌تواند به حمله اتمی محدودی علیه هدف‌هایی در اروپا دست بزند تا اعضای دو سوی پیمان - یعنی آمریکا و اروپا - را از یکدیگر جدا کند و باعث تجزیه ناتو شود. در حالیکه باراک اوباما در دستورالعملی که به مجمع عمومی سازمان ملل ارایه داد، «تجاوز روسیه در اروپا» را در بین سه تهدید بزرگ علیه بشریت در کنار بیماری ابولا و گروه تروریستی داعش قرار داد.

 ولادیمیر پوتین در یک سخنرانی گفته اند که ، آمریکا جهان را به دوست و دشمن تقسیم  وسعی دارد خطوط جداکننده‌ای را تعیین وایتلافی را بوجود آورده و اگر کسی به ائتلاف آنها «بلی» نگوید، پس «دشمن» محسوب می‌شود. بار دیگر مانند دوران جنگ سرد این حق را برای خویش قائل می‌شود تا رهبری جهان را به دست بگیرد، که البته ، نه حق رهبری، بلکه دیکتاتوری بر جهان است.  برای آنها فرقی نمی‌کند چه کشوری در جنگ تبلیغاتی آنها بعنوان دشمن اصلی باشد: ایران بعنوان کشوری که سعی دارد به فناوری‌های اتمی دست یابد، چین میخواهد بعنوان کشوری که قطب اول اقتصاد جهان شود و یا روسیه بعنوان یک ابرقدرت هسته‌ای است که غرب با این سه کشور بحیث دشمن اصلی برخورد میکند .

وقتی که ایالات متحده نتوانست داعشی ها را به زیر چتر خود آورد، و پیمانی برای مبارزه با آنها ایجاد کرد، که در هنگام تشکیل ائتلاف ضد تروریسم، آمریکا با وجود اختلاف با روسیه ، از این کشور برای پیویستن به ائتلاف دعوت و روسیه نیز ، حمایت خود را از این ائتلاف اعلام کرد زیرا تشدید تهديدات داعش عليه عراق و سوريه متحدان روسيه، باعث شده تا آمريكا و روسيه به سمت نوعي تعامل براي فرونشاندن كانون بحران به پيش روند واحتمالا در اینده ی نزدیک توافقاتي بين روسيه و آمريكا درباره كاهش تنشها در اوكراين و موضوع تحريم ها صورت گیرد؛ تاآمریکا بتواند بخوبی بحران خاورمیانه را مدیریت نماید. شاید اتحادیه اروپا، طی ماه های آینده تحریم ها علیه روسیه رالغونماید .چون پیشتر ولادیمیر پوتین، رییس جمهور روسیه، دستور عقب نشینی نیروهای نظامی روسیه را از نزدیکی مرز این کشور با اوکراین صادر کرد ه بود.

 

                                                 دوم  - ماه -نوامبر–  سال 2014

 

 

´´´´´´´´´´´´´´´´

قسمت پنجم

روابط چین و روسیه را می‌توان به دو بخش مجزا تقسیم که بخش اول بعد  از  پیروزی انقلاب چین ، شروع و تا دوره‌ی فروپاشی شوروی در سال 1991 ادامه می‌یابد. دنگ شائو پینگ رئیس جمهور و دبیرکل وقت حزب کمونیست چین سیاست اقتصاد سوسیالیستی مبتنی بر بازار آزاد  را ارائه نمود که در نتیجه اجرای این سیاست اصلاحی کارآمد ، اقتصاد چین دچار تحول بزرگ شد.اما پس از پنج سال  با به قدرت رسیدن  گورباچوف به عنوان دبیرکل حزب کمونیست  در شوروی  وی همان مسیری را طی کرد که چینی‌ها شروع کرده بودند. اصلاحات سیاسی گورباچف فضا را برای فروپاشی نظام شوروی فراهم کردو در نهایت شیرازه کار پانزده جمهوری شوروی از هم گسست .

از سال 1996  دو کشورچین وروسیه ، پیمان شانگهای را امضا وعرصه‌ی جدیدی همکاری‌ها را میان انان باز کرد. با عضویت کشورهایی قرقیزستان،  قزاقستان، تاجیکستان و ازبکستان در پیمان شانگهای همکاری‌های منطقه‌ای با محوریت مسکو وپکن شکل گرفت . به طور کل، در دهه  2001- 1991 ما شاهد رشد روابط روسیه و چین در همه ابعاد هستیم . اخیرا قرارداد گاز چهار صد  میلیارد دلاری ، بین دو کشور، امضا شد که قرارداد فوق‌العاده مهمی هم برای چینی‌ها و هم برای روسیه محسوب می‌شود. زیرا شرکت بزرگ روسی گاز پرم برمبنای این قرارداد از سال 2018 سالانه 38 میلیارد مترمکعب گاز به چین صادر می‌کند. این حجم گاز یک‌ چهارم نیاز کنونی چین را تامین خواهد نمود. 

اکنون چین به عنوان دومین قدرت بزرگ اقتصادی دنیا مطرح شده و تا سال 2040 حتی ممکن است امریکا را پشت سر بگذارد و به بزرگ‌ترین قدرت اقتصادی دنیا تبدیل شود. بنابراین نگاه روسیه به چین به گونه‌ای است تابا نزدیک کردن روابطش با چین، از لحاظ اقتصادی فرصت های جدیدی را برای روسیه ایجاد کند .در حالیکه  مسکو و پکن به گسترش روز افزون همکاری دو جانبه اهتمام می روزنداما برای دور کردن رقیب از صحنه نفوذ و اقتدار خود عنایت ویژه دارند. روسیه احساس می‌کند روز به روز قدرت و نفوذ چین در حوزه‌ی آسیای مرکزی که آن را حوزه‌ی حیاط خلوت خود می‌داند، گسترده‌تر می‌شود.

در مورد تعامل با امریکایی‌ها، روس‌‌ها معتقدند که چین خیلی بیشتر می‌تواند از موضع روسیه حمایت کند و یک اتحاد راهبردی در برابر قدرت نفوذ امریکا و تا حدودی اتحادیه‌ی اروپا ایجاد کنند. اما چینی‌ها سعی می‌کنند به چنین حوزه‌ای وارد نشوند. نگاه چینی‌ها یک نگاه کاسب‌کارانه و بر محور اقتصاد است و بیشتر به منافع اقتصادیشان توجه دارند، ولی نگاه روسیه یک نگاه تقابل همراه با تعامل است که با یک جانبه گرایی امریکا مقابله می‌کند روسیه همچنین در برابر سپر دفاع موشکی که امریکایی‌ها در اروپا طراحی کرده‌اند می ایستد و در عین حال خواهان همکار نزدیک با ناتو برای کاهش تهدید ها در اروپا است.

روسیه  در سوریه در مقابل خواست امریکایی‌ها می ایستد ودر اوکراین هم  در برابر روی کار آمدن یک دولت طرفدار غرب مقاومت دارد وروسیه در برابر غرب، سیاست تقابل را در پیش گرفته اما سیاست تعامل را بطور کلی کنار نگذاشته و نمی خواهد مانند دوران جنگ سرد وارد عرصه رودرویی ایدئولوژیک با غرب شود .

  در حالیکه چینی ها معتقدند از طریق تبدیل شدن به قدرت اول اقتصادی دنیا بهتر می توانند هژمونی آمریکا را مهار کنند.روسیه و چین در چهارچوب گروه موسوم به بریکس ( روسیه ، چین ، هند، برزیل و آفریقای جنوبی )با هم همکاری نزدیکی دارند تا تلاش های گروه هفت کشور صنعتی را مهار کنند وبریکس به مرکزی برای هماهنگی های سیاست اقتصادی پنج قدرت اقتصادی جهان تبدیل شده است. امریکایی ها از  توسعه روابط مسکوبا پکن احساس تهدید میکند ولی چین را به عنوان تهدید یا رقیب عمده میداند.

 رابرت كِیگان" یكی از مشاوران سیاست خارجی امریکا جنگ سوم جهانی را تئوریزه و طبق  توصیه های او اشغال خلیج فارس توسط امریکا و بدست گرفتن نفت منطقه وشکل گیری "گروه تروریستی داعش" در کشورهای نفت خیز خلیج فارس، گامی است در جهت تحقق ایده های وی. توصیه" كیگان" شكست روسیه از طریق محاصره روسیه با نیروهای ناتو ، و تحمیل تحریم های اقتصادی است در حالیکه تلاش آمریكا برای برقراری نظم جهانی، بدنبال جنگ كره، جنگ ویتنام، جنگ خلیج فارس و تصمیم برای برقراری یك پایگاه هوایی آمریكایی در عربستان سعودی، و حمله به افغانستان و عراق با دلایل جعلی مسلماً عوارض جانبی به راه انداختن و ادامه این "جنگ تمدن ها" تهدیدی است برای منطقه و غرب.  با استفاده از این شواهد، باور "كیگان" كه جهان در انتظار سلطه خیرخواهانه آمریكا است و از آن سود خواهد برد، رویائی است خطرناک.

جنگ کوتاه مدت  درسال 2008 میان روسیه و گرجستان اولین اقدام روسیه برای ایجاد خط قرمز بود واعاده کنترل روسیه بر کریمه، همچنین محکم تر کردن کنترل روسیه و پایگاه های نیروی دریایی این کشور در  سواستپول خواهد شد و به روسیه اجازه خواهد داد تا ذخایر نفت و گاز دریای سیاه که هزاران میلیارد دلار ارزش دارد را مطالبه کند. روسیه نمیتواند بازگشت نئونازی ها را در اوکراین به قدرت تحمل کند! روسیه باور دارد که  آنچه در اوکرائین، عراق، سوریه و لیبی رخ داد نتوانند تکرار شوند باید در اروپا یک شبکه دفاعی ایجاد شود. حقوق بین الملل از جانب امریکا پایمال وبرخی از اوقات حتی قوانین اولیه و عرف سیاسی نیز رعایت نمی شود.

 

در حالیکه تحریم های اقتصادی اتحادیه اروپا و آمریکا علیه روسیه به اجرا در آمد ومسکو نیز روی به مقابله آورده و جلوی واردات مواد غذائی ازغرب به روسیه را گرفته است . زیرا روسیه می کوشد بهای تحریم ها را برای غرب سنگین کند. وقتی کشورهای قدرتمند در برابر هم قرار می گیرند، بالا رفتن متقابل مارپیچ تحریم ها امری است عادی..فاصله آمریکا از اوکرائین خیلی زیاد است و هم مبادلات اقتصادی آمریکا با روسیه اندک. معلوم نیست که اروپا حاضر به پرداخت هزینه ای سنگین باشد. اتحادیه اروپا با نقشه سه مرحله ای خود، یعنی افزایش تدریجی تحریم ها ، دست و بال خود را بسته است. غرب در آغاز خواستار بازگشت روسیه از کریمه بود. ولی امروز دیگر صحبتی از آن در میان نیست.

مکالمات طبقه بندی شده کارکنانِ کنترلِ ترافیکِ هوایی در جعبه سیاه هواپیمای مالزیائی که در شرق اوکرائین سقوط کرد رمز گشایی شد اما غرب حاضر به افشای آن نیست. .نیروهای دولت اوکراین در شرق این کشور هم اکنون در شرایط دشواری در جنگ با شورشیان بسر می برندکه بحران شرق اوکراین " وارد مرحله "خطرناکی" شده و ابعاد تازه ای یافته است. جدائی‌طلبان شهر نووازووسک را محاصره ودر ساحل شمالی دریای آزوف این نگرانی را ایجاد کرده که شایدروسیه وهوادارانش قصد داشته باشد نوار ساحلی این دریا را به تصرف در آورد تا ارتباط زمینی شبه جزیره کریمه را با روسیه برقرار کنند. برای روسیه بهترین روش برای بی اعتبار کردن ناتو در کل موجودیتش اثبات این مسئله است که با تنها یک بار حمله به یکی از آسیب پذیرترین اعضای ناتو نشان بدهد ماده پنج پیمان آتلانتیک شمالی بی معناست.

 

بحران اوکراین میان روسیه و غرب بیک چالش جدی حل نا شدنی مبدل گردیده وجنگ اوکراین،  به جنگ سرد جدید مبدل شده است . تشدید تحریم های اقتصادی غرب برعلیه روسیه و اجرای عمل باالمثل از طرف روسیه در برابر غرب  وا جرای عملیات  نظامی و جنگی شدید حکومت اوکراین بر ضد شورشیان طرفدار روسیه در شرق اوکراین و حمایت تسلیحاتی و قسما نظامی روسیه از شورشیان شرق اوکراین  وتقاضای حکومت اوکراین جهت عضویت ان کشور در پیمان ناتو و هشدار پی در پی امریکا برعلیه روسیه و تشکیل یک قوای عملیاتی سریع بنام سر نیزه بخاطرحمایت از اعضای ناتو در اروپای شرقی براساس فیصله سران ناتو در بروکسیل که همه این اتفاقات بحران اوکراین را پیچیده تر  و لاینحل جلوه میدهد.

در عین حال روسیه میخواهد از طریق بحران اوکراین ممالک اروپایی را از لحاظ منابع زیر زمینی از قبیل گاز  ونفت مورد نیاز این کشورها زیر فشار قرار دهد تا ممالک اروپائی نتوانند در برابر روسیه تصامیم مشترک وجدی را اتخاذ نمایند. در حالیکه امریکا صرف از لحاظ تبلغاتی از موقف کشورهای اروپای شرقی عضو ناتو حمایت لفظی و ظاهری میکند .گرچه درین روزها یک اتش بس شکننده میان نیروهای نظامی حکومت اوکراین و شورشیان شرق انکشور برقرار شده ولی تا هنوز جنگ اوکراین  تلفات  انسانی بیش از دو هزار تن کشته وهزاران زخمی از افراد ملکی و افراد نظامی ازهردو جانب در گیر در قبال داشته است.

رویارویی مجدد تاریخی وخطر ناک بین روسیه و دنیای غرب  بالای قضیه ی اوکراین آغاز شده  است که روسیه تا پایان ماه سپتامبر سال جاری ، در جنوب روسیه بزرگترین مانور اتمی خود را برگزار ودراین مانور تازه ترین موشک های اتمی روسیه پرتاب که به تعداد چهار هزار پرسنل نظامی مرتبط با این موشک ها در 400 واحد موشکی در این مانور شرکت خواهند داشت شناسایی و نابود کردن موشک های رادار گریز دشمن از اهداف مهم این مانور است. با سپری شدن زمان معلوم خواهد گردیدکه کدام یک از دوطرف جنگ برنده ی این بازی خونبارخواهند شد؟

-                                         هفتم - ماه - سپتامبر–  سال 2014

 

+++++++++++++++++++++

 

قسمت چهارم

يک قطبي شدن جهان و يکه تازي امريکا و از نظر انداختن روسيه در مسايل سياست جهاني در دو دهه اخير ، روسيه را که هنوز حس ابرقدرت بودن را در سر داشت، به تدريج در يک تقابل رواني قرار داده ولي مشکلات اقتصادي که در دوران دو رهبر روسيه(گرباچف و يلتسن) متحمل شده بود، نمي توانست نارضايتي اش را ظاهر کند. اين نارضايتي در جامعه و جنبش هاي سياسي و ملي روسيه موجود بود، ولي نمي توانست به عملکرد دولت تبديل شود.اما رشد سريع اقتصاد روسيه در دهه اخير زمينه هاي بروز نارضيتي روسيه از جهانگشايي امريکا را آماده کرد.در حالیکه ا يالات متحده آمريکا ، فقط برای خود حق میدهد  تا سرنوشت جهان را تعيين کند، در جريان سياست جديد غرب مبني بر سرنگوني رژيم ها ی بر سر اقتدار در عراق، ليبيا، قبل از آنکه نوبت سوريه و ايران برسد، روسيه در مخالفت با سياست سرنگوني رژيم هاي بر سر اقتدار برخاست  وامريکا با پيشروي سريع و گسترش ناتو در آسياي ميانه که نگراني روسيه و حکومت هاي محلي را برانگيخته بود، با مقاومت روبرو شد. وقایع اخیر جهانی و منطقوی نمایانگر آنست که یگانه ابرقدرت جهان در موقف روبه زوال قرار دارد.

انتقام جويي ميان امريکا و روسيه ازجنگ ويتنام و امريکا ريشه میگیرد. زيرا علت اساسي شکست امريکا در ويتنام کمک هاي نظامي روس ها به ويتنامي ها بود که روسيه پاسخ اين انتقام را در جنگ افغانستان از جانب امريکا و غرب بدست آورد. به ادامه انتقام گیری های تاریخی روسيه با استفاده از حق ويتو در شوراي امنيت سازمان ملل متحد، از سوريه حمايت کرد و جلو امريکا در ادامه سياست سرنگوني رژيم هاي نامناسب براي غرب را با استفاده از ابزار ملل متحد گرفت و امريکا را با مشکل جدي روبرو کرد. امريکا از ساليان دور اوکراين را به کمک هم پيمانان اروپايي اش آماده تا اينکه امريکا و غرب توانستند مشکلي را در آغوش روسيه ایجادو اين کشور را با تحريم هاي اقتصادي و فشار هاي دپلوماتيک و حضور نظامي در اوکراين روبرو کنند.اوکراين با داشتن ذخیره ی  وسوسه انگيزي از معادن فلزي و  نيمي از آهن و فولاد وچهل درصد از کل سنگ منگنز ، منابع ذغال سنگ، جيوه، تيتانيوم و نيکل يکي از مهمترين کشورهاي معدني  دنیا از نظر تنوع و هم حجم ذخاير کم نظير  در جهان بوده که بیش از 8000 معدن از 90 کاني ارزشمند در سراسر خاک اوکراين وجود دارد.

موقعيت ژئوپولتيک اوکراين يکي از سرنوشت سازترين حلقه هاي غرب در زنجيره مهار روسيه است. علاوه بر همه اين امتيازات بالقوه، اوکراين گلوگاه انرژي اروپا است. ظهور گروهبندي قدرت هاي بزرگ اقتصادي در جهان. مانند چين، هند، ايران و کشور هاي شرق آسيا شامل تايوان، اندونيزيا، ماليزيا.و سنگاپور هستند که نقش مهم را در تجارت و اقتصاد جهان بر عهده مي گيرند. تحولات سياسي و اقتصادي گروهبندي هاي جديد قدرت هاي جهاني را بوجود آورده است که يکي از بارز ترين نمونه هاي آن اتحاد کشور هاي شانگهاي است که دو قدرت بزرگ اقتصادي و نظامي جهان(روسيه و چين) در آن عضويت دارد. غرب در سياست توسعه طلبانه اش در اوکراين بر افراطگرايان راديکال و کاتوليک هاي اقليت متکي بوده که .اين نيرو ها فقط رسالت تخريب رژيم را دارند .از ديد فرهنگي مردم اوکراين با روسيه قرابت عميق و مشترک دارند که عقده هاي ناشی ازمحروميت هاي سياسي نمي تواند آنرا از ذهن مردم بتراشد و بجاي آن فرهنگ جديد را جاگزين کنند.هدف غرب در اوکراين شايد تکتيک هاي بخاطر آزار و اذيت و بدام اندختن روسيه باشد که اگر بتوانند روسيه را يک بار ديگر به زانو درآورند، در آنصورت هم روسيه و اوکراين لقمه يي چربي برای غرب  خواهند بود.

مساله اوکراين مي تواند باعث تغيير سياست جهاني و عقب نشيني غرب شود، يا آتش جنگ ميان شرق و غرب را شعله ور کند. که  می‌توان «اعلام رسمی» نخستین گام برای تئوریزه کردن جنگ سرد دوم جهانی ارزیابی کرد.آمریکا وغرب  با افسار گسیختگی و با همه امکانات سیاسی- نظامی خود توانست از ضعف حکومت های گذشته اوکرائین بهره گیری کند و با کمک نئوفاشیست های دست پرورده خود، حاکم کیف پایتخت این کشور شود واز فردای اعلام حکومت مردمی در این مناطق، ارتش اوکرائین که کنترل فرماندهان آن را ژنرال های امریکائی بدست گرفته اند تهاجم خود را به این مناطق شروع کرده و بی رحمانه به مردم بی سلاح از طریق هوا و زمین حمله آوردند. در واکنش به، به قدرت رسیدن نئوفاشیست ها و حامیان آمریکایی ، برخی از ایالات اوکرائین ، حساب خود را از حکومت دست نشانده آمریکا در کیف جدا کرده و اعلام خود مختاری وبا اتکا به رای مردم نوع حکومت خود گردانی خود را جمهوری های دمکراتیک مردمی به نام "روسیه نو"، نام گذاری وتشکیل ارتش خلقی جهت دفاع از مردم و تنظیم برنامه دراز مدت اقتصادی دراین مناطق را ایجاد نمودند  انان مصرا از مردم آزاده جهان و دولت روسیه خواست تا با به رسمیت شناختن جمهوری روسیه نوین  در مقابل حملات وحشیانه ارتش کیف از مردم این مناطق حمایت کنند و مانع از خون ریزی و برادر کشی در اوکرائین شوند.

تحولات مربوط به سوریه، اوکراین و غیره نشان می دهد روسیه بدون چین و چین  بدون روسیه نمی توانند در برابر اشتهاء سیری ناپذیر آمریکا در مسیر توسعه طلبی و سلطه جویی، از خود واکنش مناسبی نشان دهند بنابراین با وجود آنکه دو طرف دو نوع سیاست را در مناسبات خود با آمریکا و متحدانش در پیش گرفتند اما به تدریج به سمت نزدیک شدن دیدگاه ها و اتخاذ روش های مشترک درچارچوب سازمان شانگهای وگروه بریکس پیش میروند.درین اواخیرچین وروسیه یک معامله ۴۰۰ بلیون دالری (۲۳۷٫۱ بلیون پوند) تامین گازرا امضا نمودند وبازار نوی را برای مسکوکه نسبت بحران اوکرایین  مواجه با خطر از دست دادن مشتریان خود است باز نمود. علاوه بر این هر دو مملکت تمرینات نظامی مشترکی را دربحرشرق چین به راه انداختند که نمایش روشن قدرت به مقابل جاپان متحد غرب بود ه است .

 ریئس جمهورچین خواستار ایجاد سازمان جدید امنیت آسیائی به اساس گروپ ممالک منطقه به شمول روسیه و ایران گردید، وناتو را تفکر تاریخ گذشته جنگ سرد خواند.روسیه و چین به مقابل تفوق طلبی امریکا قدعلم کرده تجاوز امریکا را که جهان درچند دهه اخیر شاهد انست این اتحاد چین و روسیه به مثابه بلاک مخالف تفوق طلبی مزبوحانه غرب متمرکز در واشینگتن مورد استقبال برخی از کشور قرارگرفته است . امریکا همواره اززمان فروپاشی اتحاد شوروی به تحمیل مودل اقتصادی خویش که به نفع  شرکت ها وقشر ممتاز مالی بوده ومردم عادی رادر مضیقه قرار میدهد پرداخته است. هر مملکتی که به فشار امریکا سر خم نکرده به بهانه های دروغین ” حمایه از مردم ملکی” مورد حمله نظامی قرارگرفته است .

بدبختانه یکدهه قبل  قدرت های منطقوی مانند روسیه و چین قادر نبودند تا از تحمیل نظم تخریب کننده  نیولبرال توسط امریکا بالای ممالک دیگر جلوگیری نمایند ..اکنون که چین وروسیه در یک صف با هم نزدیک شده اند هر دو مملکت قادر خواهند بود تا از ادامه تطبیق اجندای اقتصادی امریکا ودست نشانده های غربی اش  جلوگیری نمایند .در آینده نزدیک ائتلاف نوین است که قواعد نو بازی را میسازد از اینرو غرب باید از روش متکبرانه باچین و روسیه حذرنماید .راهبرد دولت اوباما در رابطه با مجازات روسیه از طریق اعمال تحریم های اقتصادی با دشواری های جدیدی همراه شده است.گرچه  امریکا و اروپا و روسیه و هم پیمانانش در منطقه، اقدامات تحریک آمیز زیادی انجام داده اند و  فضا برای بروز یک جنگ تمام عیار در ابعاد جهانی به خوبی مساعد کرده است هفت کشور صنعتی، روسیه را به خاطر 'ادامه نقض تمامیت ارضی اوکراین' محکوم کرده‌ و هشدار داده‌ اند که آماده وضع تحریم ‌های بیشترند.

با توجه به سخنان تند باراک اوباما در جریان سفر او به اروپای شرقی ، مراسم نرماندی نیز به عرصه ای برای رجزخوانی های پیشگامان جنگ سوم تبدیل شد و ؛ جایی که به صورت نمادین، نقطه سرنوشت جنگ دوم جهانی، تلقی می شود؛ اما در صورتی که رویارویی رهبران امریکا، اروپا و روسیه ، بیم آن می رود که نقطه پایان جنگ دوم به آغاز جنگ سوم، تبدیل شود.جنگ جهانی سوم از آنجایی که ابعاد جهانی دارد و ماهیتا جنگ بزرگی است نیازمند مقدمات بزرگی نیز هست اما چیزی که زمان وقوع آن را بیش از هر وقت دیگری نزدیک می کند، تلاش های گسترده امریکا، ناتو و اروپا برای دفاع از عنوان ابرقدرت بودن امریکاست. این عنوان به دنبال ظهور ناگهانی روسیه و پیش روی خزنده و آرام چین، اکنون با خطر بزرگی روبرو شده وافزون بر کنار گذاشتن روسیه از جی ۸ و تبدیل مکان برگزاری اجلاس ۸ کشور صنعتی جهان از سوچی روسیه به بروکسل؛ پایتخت بلژیک همه نشانگر آن است که جهان به صورت سریع به سمت یک جنگ بزرگ و تمام عیار سیر می کند و آینده بدی در انتظار بشر است.

در تازه ترین رخداد یک جنگنده روس  از نوع SU-27 در فاصله‌ای بسیار نزدیک بالای یک هواپیمای شناسایی آمریکایی از نوع RC-135U به پرواز در آمد که جنگنده روس در فاصله حدود 30 متری بالای هواپیمای شناسایی آمریکایی پرواز کرد و موجب بروز اختلالاتی در پرواز آن شد.  این هواپیمای جاسوسی آمریکایی در محدوده دریای "اخوتسک"که  جزایر کوریل جنوبی، و حد فاصل بین روسیه و جاپان را از اقیانوس آرام جدا می کند پرواز می کرد .آمریکا این رویداد را "خطرناکترین" ماجرا بین آمریکا و روسیه از ده‌ها سال قبل تا کنون توصیف ومدعی شدند که هواپیمای جاسوسی آنها حریم هوایی روسیه را نقض نکرده است.

                                                                     پانزدهم-  ماه -  جون –  سال 2014

 

+++++++++

 

قسمت سوم

بعد ازختم جنگ های اول و دوم جهانی که سیطره ی ابر قدرت استعماری انگلیس ضعیف گردیدو به عوض ان ، ایالات متحده  ی امریکا خود را اولین دولت قدرتمند جهان اعلام نمود .از انجائیکه یکی از رویکرد جنگهای اول و دوم جهانی ،تقسیم جهان  وازبه کارگیری ونمایش سلاحهای مدهش هستوی  بود که با قربانی 50 میلیون انسان روی زمین تمام شد. در صورتیکه ،جهانی سازی "اقتصادبازارازاد"و ارزشهای دانش فناوری در جهان ، از یک طرف موجب رشد اقتصادی واجتماعی درجهان واز جانب دیگر باعث نابودی سرمایه های داخلی کشورها به اثر عدم پایداری رقابت در مقابل کشور های بزرگ سرمایه داری گردیده است.

چنانکه کارل مارکس گفته بود:"کشورهای امپریالیستی هدف شان تنها جهانی سازی "بازار ازاد" برای کسب سود سرمایه و تسلط انها در جهان میباشد." امریکا از لحاظ نظامی و اقتصادی  منحیث ژاندارم بین المللی سعی کردتا برای خفظ هژمونی خود از هرنوع امکانات اقتصادی ونظامی برای بدست اوردن مقاصدش کشورهای عقب مانده را باکمکهای پولی تحت فرمان خویش در اورده وسپس ازانها بمثابه  ابزار، علیه سایر قدرتهای جدید جهانی،استفاده کند.  همزمان با فروپاشی بلوک شرق و اتحاد شوروی درپایان سال 1991م، امریکا،خواست  حاکمیت تک قطبی خودرا در دنیا  اعمال و تحکیم نماید زیرا امریکا و غرب  به این تصورافتادند، که فروپاشی رقیب به معنی قدرت و صلابت بلوک غرب است. آنها شروع به برنامه‌ریزی‌های راهبردی برای سیطره بر جهان و از جمله در مورد سرزمین‌های جدا شده از اتحاد شوروی سابق شدند.

 فدراسیون روسیه ، نیزنگرش به غرب را در پیش گرفت ، چون، مشکلات شدید اقتصادی و صنعتی داشت و خود را به شدت نیازمند همکاری فناوری غرب احساس می‌نمود و بنابراین حاضر بود در قبال برخی همکاری‌های غرب ، در مقابل خواسته های غرب کوتاه بیاید. روسیه به تدریج از منازعات ایدئولوژیک خود با غرب کاست و از حالت یک”دشمن” تبدیل به یک “رقیب” و حتی گاهی یک “شریک” شد مناسبات خود را در حوزه­ های مختلف اقتصادی و سیاسی و حتی نظامی با آمریکا و اروپا گسترش داد.

با سقوط بلوک شرق ، کشورهای جدا شده از اتحاد شوروی با انواعی از مشکلات سیاسی و اقتصادی دست و پنجه نرم می‌کردند. غربی ها در صدد برآمدند تا خلاء قدرت ایجاد شده در کشورهای تازه تأسیس را پور کنند. دیری نگذشت که توسعه ناتو بجانب شرق اروپا با شامل ساختن سه کشور بالتیک،استونی، لتوانی و لتوا، در پیمان ناتو،  اغاز گردید اماپلان نصب سیستم راکت ها ی دفاعی  از جانب ناتو در پولند و چک که روسیه انرا تهدید جدی برای امنیت ملی خویش می دانست ،موقتا معطل قرار داده شده است. در عین زمان غرب سعی نمود تا جلوی رشد دوقدرت اقتصادی جدیدمانند روسیه وچین رادر منطقه ارواسیا بگیرد ومنابع کشورهای دور پیش انها رادر اشغال ومحاصره خودقرار دهد.

 بعد از انکه حمله به برجهای دو قلو , سازمان تجارت جهانی , در آمریکا اتفاق افتاد امریکا با تزویر,دادن رشوه و برخی کمک‌ها به روسها از جمله وعده آوردن آن به ناتو، آن را راضی کردند، تا اجازه دهند پایگاههای هوایی در کشورهای جدا شده از اتحاد شوروی در آسیای مرکزی و قفقاز از جمله در ازبکستان ایجاد کنند.اما گذشت زمان به نفع غرب نبود. علیرغم تلاش‌های بی‌شمار، غرب  از براه انداختن انقلاب‌های رنگی در گرجستان سال (2003)، دراوکراین سال (2004) و درقرقیزستان سال  (2005) و جنگهای افغانستان و عراق، به یکباره با کابوس ظهور قدرتهای بزرگ جدید، یعنی ، فدراسیون روسیه و چین و بحرانهای بزرگ فکری، اقتصادی و سیاسی در کشورهای خود مواجه شدند.

اکنون غرب در شرایط بحران جهانی اقتصادی قرار داشته ،  است و بدین لحاظ رقابت میان  کشور های  سرمایه داری  ، برای تامین منافع منطقوی واقتصادی وامنیتی  شان تشدید شده وجنگ سرد" جدیدمیان روسیه وغرب در مورد بحران اوکراین روبه بوخامت گرائیده وهر کدام خودرا دراین امر حق به جانب دانسته ویکدیگر را متهم به مداخله در اوکراین مینمایند.  تلاش‌ها و توطئه‌های غرب در اوکراین  از ان منشا میگیرد که آنها تصور میکنند که مساله اوکراین برای روسیه اهمیت عمده داشته که ، با ایجاد مشکل از طرف غرب ، روسیه حاضر خواهند شد تا در قبال بدست آوردن مجدد اوکراین، در قضایای منطقه یعنی مساله سوریه و مساله هسته‌ای ایران کوتاه بیایند .

 در حالیکه دربحران اوکراین از دست دادن ابتکار عمل توسط غرب بوده و هر چه جلوتر می رودغرب بیشتر در گودال این بحران خود ساخته فرو می‌رود. دولتهای غربی درخواستهای مردمی در شرق و جنوب اوکراین برای استقلال یا انضمام به روسیه از جمله انضمام شبه جزیره کریمه- با 27000  کیلومتر مربع وسعت و4/2 میلیون نفر جمعیت به روسیه را تاهنوز نپذیرفته است  درحالیکه روسیه  ، آنرا عملی شبیه به جدایی ایالت کوزوو از آلبانی توسط غربی ها خوانده است. گذشت زمان، مسیر تحولات اوکراین  را به سوی خواسته ی غرب پیش نمی برد و در شرایطی که آنها خواستار آن نیستند؛ که آنان را درگیر یک بحران بزرگ جهانی و ، جنگ سرد جدید با روسیه کند. در صورتیکه  بحران اوکراین برای دولت روسیه به عنوان وارث یک امپراتوری و قدرت بزرگ سنتی، چیزی بیش از منافع اقتصادی اهمیت دارد.

درحالیکه یوگوسلاوی درسال  1999بدون  صدورمصوبه شورای امنیت ، مورد حمله ناتو قرار گرفت و درقرن بیستم جهان شاهد حملات سنگین ناتو در، بلگراد ،برای مدت چند هفته بود و  بعدا این کشور توسط ناتو به پارچه ها ی کوچک ،از جمله کوسو بدون توافق دولت صربستان تقسیم شدند. در اکرایین، نیز ناتو  تحت رهبری سی ای ای دقیقا کودتای سازماندهی شده توسط ملیشای مسلح تجهیز شده را براه اند اخت که برعلیه صلح و ثبات اکرین، روسیه و حتی اروپا است. ایالات متحده ی امریکا  دولت افراطی نشنلیستی اکراین را مورد حمایت اشکار و پنهان قرار داد و بجای دموکراسی از ها یپوکراسی دفاع نمود.

امریکا که بیشتر از کشور های اروپایی علاقمند محاصره و تجرید روسیه است، در مورد اکراین موقف شدیدی را ، اتخاذ نمود ،ولی  روسیه در مقابل غرب ایستاد، مقاومت کرد و نه تنها تسلیم تهدیدهای غرب نشد بلکه به موازات تشدید تهدیدهای غرب اقدامات و مداخلات خود را در اوکراین بیشتر کرد.اکنون ایالات متحده تلاش دارد تا روسیه را از لحاظ سیاسی، اقتصادی درانزوا نگه داردو باصطلاح پالیسی روسیه ستیزی را تشویق نماید، محاصره اقتصادی روسیه واحيای سياست پرده آهنين ازجانب آمریکا  در مقابل روسیه  در حقیقت احیای نظام اقتصادی  است که در سال 1949 از طرف کشورهای غربی بنام  پرده های آهنین در مقابل تأمین فن آوری ها به اتحاد جماهیر شوروی و دیگر کشورها ایجاد گردیده بود.

باوجود عقد نوافقنامه ی ژینو میان غرب وروسیه در باره حل بحران اوکراین  ولی متاسفانه  اوضاع  در شرق اوکراین روبه وخامت بیشتر رفته ودر صورتیکه عملیات نظامی ارتش اکراین و حملات گروهای افراط گرا راست  جهت اخراج گروپ های مسلح که نهاد های دولتی را در شرق اکراین اشغال نموده اند ادامه پیدا نماید تلاش‌ها برای حل بحران را بی‌ثمرخواهد ساخت. اگر  جنگ در شرق اوکراین به درازا بکشد وتلفات روسی تباران شرق اکراین بیشترو دامنه تشنج وسیعتر گردد، امکان  زمینه مداخله ی مستقیم نظامی روسیه را مساعدخواهد نمود.

حرکت  اخیرنظامیان اوکرائینی و گروه های راسگرا ی افراطی  نژاد پرست در برابر روس تباران اوکراین شرقی ازمسیر دریاچه خون عبورمینماید ودر حالیکه مقامات اوکراین به آتش کشیدن مردم را در اودسا را بنام حفاظت از ساختمان دولتی توجیه  و شبیخون افراطیون به مردم را » تظاهرات مسالمت آمیز » میخواند.ومردم که درآتش سوزی ساختمان اصناف جان خود را از دست داده بودند «اعضای گروههای کژرو نامیده ودر صورتیکه یک روز قبل  افراط گرایان راست افراطی  دهها نفر از کسانی که خواستار فدرال کردن اوکرائین بودندرا در خانه اصناف در «اودسا» محاصره کرده و با پرتاب بطری های مولوتف ساختمان را آتش زدند و در نتیجه در اودسا جمعا 46 تن از مردم کشته شدند.قرار معلوم زد و خورد های اودسا نشان داد که در اوکرائین نیروهائی دست اندرکارند که نه حرف مسکو را گوش می کنند و نه حرف کی یف را. مهمترین امر این است که راه گفتگوی ملی ا گشوده شود واز ادامه خونریزی جلوگیری وتروریست های سکتور راست که در اودسا حمام خون برپا ساختند، خلع سلاح شوند. ادامه دارد.................

 

-         چهارم - ماه – می – سال – 2014

 

++++++++++++++++++++

 

 قسمت دوم

 

بعد ازبه استقلال رسیدن اوکراین از شوروی سابق جمعیت  ونفوس جمهوری اوکراین 44.5 میلیون نفر بوده که از جمله  77.8 درصد اوکراینی و 17.3 درصد آن روس هستند. زبان رسمی، مردم , اوکراینی است اما در نواحی شرقی به روسی تکلم می شود. پرجمعیت ترین شهرهای اوکراین، «کیف»دارای  (2.27 میلیون)، «خارکیف» (1.45)، «دنپرو» (1.01 میلیون)، «اودسا» (1 میلیون) و «دونتسک» (0.97 میلیون)نفوس میباشند. هر شش  گریونیا (واحد پول اوکراین) برابر با 1 دلار آمریکا ودر آمد سرانه اوکراین ۴۰۰۰ دالر است.بخش وسیعی از خاک اوکراین توسط خاک سیاه (چرونوزوم) پوشانده شده و 53.8 درصد خاک ان، قابلیت زراعت دارد وعمدتا صنعت زراعت در بخش غربی اوکراین متمرکز است و در حالیکه فابریکات صنعتی در نواحی شرقی و جنوب شرقی تراکم بیشتر دارند، اوکراین در تولید برق با استفاده از انرژی اتمی کاملاً خودکفاست و حتی به روسیه و شرق اروپا برق صادر می کند.

برژینسکی، مشاور سابق امنیت ملی آمریکا میگوید که : روسیه بدون اوکراین، دیگر یک امپراطوری نیست واو اوکراین را ترن سیاست منطقه ای بعداز گسترش «اتحادیه اروپا» می داند. همچنین یکی از مشاورین حکومت روسیه نیز گفته  است که : «اگر اوکراين را از دست بدهيم، غربي ها با ما مانند يکي از آن جمهوري هاي " (آمريکاي لاتين) برخورد خواهند کرد. براساس برآوردها اوکراین طی سال 2012 به چهارمین صادرکننده بزرگ تسلیحاتی جهان تبدیل شده  که «ایالات متحده آمریکا» با 8.760 میلیارد دلار، روسیه با 8.003 میلیارد دلار و چین با 1.783 میلیارد دلار، جلوتر از اوکراین قرار گرفته اند اما اوکراین توانست بعد از استقلال با 1.344 میلیارد دلار صادرات تسلیحاتی، دیگر رقبای خود: آلمان، فرانسه، انگلیس و ایتالیا- را پشت سر بگذارد. رقابت قدرت های خارجی در اوکراین به رقابت باندهای قدرت در این کشور گسترش یافته که  انقلاب نارنجی اوکراین درسال 2004 میلادی بزرگترین رویارویی این باندها بود که با استفاده از مداخله ی قدرت های بیرونی؛ در برابر همدیگر صف آرایی کردند.

هر چند، پیروزی انقلاب نارنجی اوکراین به دست جناح غربگرا افتاد ولی ،بعدا  جناح متمایل به روسیه ؛ توانست موقعیت خود را بازیابی کند. ولی آمریکا و اروپا برای برهم زدن تعادل، محکومیت تیموشنکو را بهانه قرار دادند واز بقایای انقلاب شکست خورده مخملی اوکراین، خیزشی جدید را متولد کردند.در سالهای اخیربه تحریک غرب و آمریکابحران  اوکراین چالشی ساخته شد و انچه که چند ماه قبل در میدان کیف آغاز شد اروپای غربی و آمریکا  عامل اصلی ان بوده  است که بحران کنونی را به این مسیر کشاندند .بخشی از اوکراینی های، سرخورده از «انقلاب نارنجی» ، به یک راه افراطی روی آوردند، بیشتر از روی آزردگی تا پذیرش ایدئولوژیکی که بدین ترتیب زمینه تسلط نیروهای، تندروهای ناسیونالیسم راست افراطی ازجمله حزب اسووبودا ودیگرگروههای نئوفاشیست مانند «پراوی سکتوررا- را در اوکراین فراهم نمود گروه های تندرو راست افراطی در میدان استقلال، بنا براز ناخشنودی عمیق در جامعه طرفداران زیادی پیدا کرد ، اگر حزب اسووبودا ونئوفاشیست مانند «پراوی سکتوررا در کیف خود را تحکیم کند در اینده به پیشروی خود در اروپا ادامه داده وشماری از آنها در پی آنند که لباسی نو بر تن کنند. حزب اسووبودا در زمینه سیاست داخلی، «شوروی زدائی را در صدر اولویت های خود قرار می دهد و به ویژه تشویق نوعی هویت اوکراینی با اتخاذ اقدامات از تجلیل سیستماتیک جنبش ناسیونالیستی واز سرگیری ذکر تعلقات قومی یا مذهبی شهروندان بر روی مدارک هویتی آنها است.

اما در حال حاضر، سیاست های امنیتی روسیه و آمریکا در عرصه اوکراین، بعد از فروپاشی « شوروی»، بصورت پاندولی بین روسیه و غرب در حال نوسان بوده است. هر چند روسیه بارها سعی کرده است تا از طریق فشار به اوکراین، یک "جنگ گازی" علیه منافع غرب براه اندازد، زیرا سی  درصد از گاز صادراتی روسیه به‌وسیله شش لوله از طریق اکراین به اروپای مرکزی و جنوبی و غربی صادر می‌شود گرچه  اروپا سعی کرد تا با ایجاد خط لوله «نابوکو» و طرح های دیگر، وابستگی خود به روسیه از طریق اوکراین را کاهش دهد. ولی اجرای خط لوله ای گازی نابوکو به افسانه تبدیل شده است.

باوجود انکه غرب بارها به روسیه  اطمینان داده است که ناتو به سوی شرق گسترش داده نخواهد شد ولی  بارها ، غرب این قول را زیرپا گذاشت. نخست لهستان، جمهوری چک، و مجارستان و، بعد ابا پذیرش کشورهای بالتیک به عضویت ناتو تا مرز روسیه پیش رفت ودرآخر   ناتو خواست تا اوکرائین و گرجستان را هم به آن اضافه کنند. حالا  ناتو نه تنها یک اتحادیه جنگی است، ، بلکه وسیله ای برای تشدید اوضاع علیه روسیه میباشد.چنانچه  درین اواخیر درمورد بحران اوکراین جنگ لفظی میان غرب و روسیه  تشدید بیشتر یافته  و هر روزیکه سپری میشود  واز جانب مقامات مسول باهشدار های پیهم همراه  بوده وهرکدام شان بالای تطبیق توافقنامه ی ژینو تاکید میکنند. ولی در عمل هیچ  کدام انها برای تحقق  ان گام عملی برنمیدارند.

از زمان الحاق شبه جزیره کریمیه به روسیه و جابجائی ده ها هزار نیرو  های نظامی روسیه در سرحدات شرقی اوکراین  و تخطی مکررپرواز های  طیارات جت جنگنده ی روسی بر فراز اوکراین شرقی   و همزمان با ان اغاز عملیات جنگی نظامیان اوکراین در مناطق شرقی ودرگیریهای نظامی انها با شبه نظامیان طرفدار روسیه در شهرها  ومناطق که اشغال شده توسط انان در شرقی اوکراین وهمچنین تقویت نیروهای ناتو در ممالک  هم جوار اوکراین ازجمله افزایش نیروهای ناتو در لهستان و کشورهای بالتیک، رزمایش جدیدی را در مناطق مرزی اوکراین آغاز که بیشتر از گذشته باعث تقابل شدید میان غرب وروسیه را فراهم نموده است این گفته ها در حالی مطرح می گردد که تنش ها میان امریکا و روسیه در این اواخر به شدت افزایش یافته است.

روی آوردن مسکو به گزینه نظامی و جداسازی شرق اوکراین آخرین گزینه روسیه است تا منافع ژیوپولیتیک و ژیواستراتژیک خود را در منطقه حفظ کند. چون موقعیت استراتژیک اوکراین با موقعیت گرجستان که روسیه به آن حمله کرد کاملا متفاوت است. پوتین مصمم به تقویت مرزهای غربی روسیه در مقابل ناتو است ولی امریکا و اروپا در صورت حمله روسیه به اوکراین ساکت نخواهند نشست.غرب و ناتو به خط قرمز روسیه رسیده است و فشار بیشتر به مسکو، خطربی ثباتی و هم‌چنین ، افکار راست‌گرایانه افراطی و غرب هراسی را در این کشور تقویت خواهد کرد. در حالیکه بارها جت‌های جنگنده روسیه حریم هوایی اوکراین را نقض ده‌ها هزار سرباز ارتش خود را در مرزهای شرقی اوکراین مستقر کرده که به نگرانی در مورد احتمال حمله نظامی روسیه به اوکراین دامن زده‌اند. عملیات واحدهای ارتش اوکراین علیه شبه نظامیان مسلح طرفدار روسیه ادامه دارد که در صورت تداوم امنیت "شهروندان روسی" ساکن اوکراین را به مخاطره می اندازد. اتحادیه اروپا و امریکا، باید نگرانی‌های به‌جا و امنیتی روسیه را مد نظر قرار دهند و به ارزیابی مجدد روابط خود با روسیه بنشینند و این کشور را به شریک استراتژیک خود، نه دشمن، تبدیل کنند.درغیر ان  در صورت تداوم این حالت خطر بروز جنگ جهانی سوم  را به همراه خواهند اورد که برای تمامی بشریت فاجعه بار خواهند بود.......ادامه دارد........

 

                                                            بیست وهفتم-ماه – اپریل –سال -2014

 

 

++++++++++++++++++++++++++++++++++++

 

مردم جهان در طی ماه های اخیردرمرحلۀ حساس و دشوار ازتاریخ خود به سرمیبرندودر حالیکه   دربرخی ازمناطق جهان تقابل ورویاروئی میان روسیه وغرب شدت پیدا کرده و این تقابل درموردبحران اوکراین, الحاق شبه جزیره کریمیه به روسیه ,بحران سوریه و موضوع برنامه ی هسته ی ایران  تشدید بیشتریافته و برخی از علایم جنگ سرد جدید میان شرق و غرب بمشاهده میرسد. جهان در یک گرداب آشفتگی و بی ثباتی سیاسی، فکری وساختاری می چرخد.اگر تشنجات فعلی بین مسکو وواشنگتن به یک جنگ سرد جدید منجر شود وبحرانِهای اوکراین , سوریه و موضوع اتمی ایران می‌تواند آغاز گر رویارویی تازه‌ی شرق و غرب باشد. جنگ سرد جدیددر خاورمیانه و نزدیک تأثیرگذاشته واین منطقه را به عرصه‌ی قدرت نمایی بین واشنگتن و مسکو تبدیل واکنون اولین نشانه‌های ازبازی بزرگ بین آمریکا وروسیه را می‌توان درخاورنزدیک مشاهده نمود.

بعد از سقوط شوروی ,غرب با دادن وعده ی “دموکراسی و آزادی و مبارزه با فساد” گرجستان وآذربایجان را به زیر سلطه خود درآوردند، ممالک بالتیک را به پایگاه نظامی و تبلیغاتی خودبدل ونازی های فراری به آمریکا را در بخشی از آنها بر سر کار آوردند. در حقیقت این ممالک نیمه مستعمره، اربابان جدیدی یافتند در همه این ممالک مافیای قدیم ، به مافیای نوین بدل شد و استبداد بروکراتیک گذشته با رنگ و جلای جدید ادامه پیدا کرد. در اوکرائینِ بعد از کودتای اخیر توسط نازی ها، حکومت به اصطلاح ملی نازیها بر سر کار آمد که این رجاله ها ، پس از دست اندازی به اهرمهای قدرت، ماهیت فاشیستی و ضد بشری خویش را به بهترین وجهی در همین مدت کوتاه نشان دادند.

اگربحرانهای اوکراین  وسوریه  وبرنامه اتومی ایران ازطریق مذاکره حل وفصل نشوند باعث تقابل شدیدترنظامی میان شرق وغرب گردیده وامکان دارد منجر به انحلال پیمان ناتو ویا شعله ورشدن جنگ جهانی سوم گردد.زیرا تیره گی بی سابقه روابط غرب و روسیه را میتوان با زمان پایان جنگ سرد پشین مقایسه کرد. انکشاف تشنج در اوکراین بدون شک با منافع غرب و روسیه در خاورمیانه و رویدادهای مهم این منطقه پیوند خورده است. لذا این قضیه  تأثیرمستقیم بر مسئله افغانستان خواهد گذاشت. چنانچه مشکل مسدود شدن راه های انتقال وسایل و تجهیزات نظامی امریکا از افغانستان از سوی روسیه زمانی مطرح شد که روابط بین روسیه و امریکا در ارتباط به بحران اوکرایین به وخامت گرایید.

 هم چنین استقرار موشک‌های روسیه در نزدیکی مرز قزاقستان، برای حفاظت از کشورهای اتحاد شوروی سابق در مقابل تهدیدات احتمالی جریان افراطی در افغانستان پس از خروج نیروهای خارجی از این کشور تلقی می‌شود. روشن است که میدان قدیمی نبرد شرق و غرب یعنی افغانستان – کشوریکه تازه میخواهد مرحله دیگری از تبادل قدرت را از راه صندوق رای تجربه کند . در آینده ی نه چندان دور افغانستان پذیرای تقابل گسترده تری میان این دو جبهه نسبت به گذشته خواهد بود .

ازاینکه روسیه ی سرمایه داری حالا می خواهد به دوران اقتدار قبلی خویش برگردد ، ولی ممالک غربی بعد از سقوط شوروی سابق و ممالک اقمار ان  برای بلعیدن خون مردم  برممالک مذکورهجوم بردندتا نیروی کار ارزان ، بازارهای فروش و مواد اولیه و ثروتهای این ممالک را به چنگ آورند ومناطق نفوذ اقتصادی و نظامی و سیاسی و فرهنگی خویش را به سمت شرق و دستیابی به تمام سرزمین بزرگ اطراف روسیه  ی زخم خورده توسعه دهد .گرچه جمهوری فدراسیون روسیه یکی از قدرتهای بزرگ اتومی  با جنگ افزارهای پیشرفته بعد از امریکا درجهان است وکشور بسیار پهناور روسیه هزاران کلاهک هسته‌ای و صد‌ها موشک قاره پیما در اختیار دارد،. روسیه با حدود صد و چهل میلیون نفر جمعیت، بیش از هفده میلیون کیلومتر مربع، ده برابر ایران،و بزرگ‌ترین کشور جهان است. مساحت روسیه بیش از پنج برابر هند است، حال آنکه هند نزدیک به هشت برابر روسیه جمعیت دارد.

ولی نرخ رشد روسیه در سال ۲۰۱۴ که پیش از این ۵ / ۲ در صد پیش بینی شده بود، از نیم در صد بیشتر نخواهد بود. اقتصاد امروزی  روسیه در اقتصاد جهانی ادغام شده وبه همین سبب، در برابر فشار‌های مالی و بانکی بسیار آسیب پذیر است.  چون نزدیک به هفتاد در صد ارز صادراتی روسیه و پنجاه در صد بودجه این کشور از محل صدور نفت و گاز تامین میشود. ولی  روسیه با توجه به وابستگیِ زیادش به مواد خام و تولید صنعتی درجه‌ی دوم خود، سال‌های زیادی ازلحاظ رشد اقتصادی از آمریکا دور است. رهبری روسیه ی فعلی به دام معجونی از ناسیونالیسم دوران تزار، مذهب ارتدوکس و استالینیزم گیر مانده است وبا وجود مشکلات اقتصادی تلاش دارد روسیه را بحیث ابر قدرت دومی از لحاظ نظامی  در جهان مطرح نماید.

در ارتباط با تشدید تقابل میان شرق وغرب باید گفت که چند روز قبل شبکه تلویزیونی راشا تودی روسیه از ساخت یک موشک استراتژیک توسط این کشور خبر داد وگفت که  به تازگی روسیه موشکی را آزمایش کرده‌که می‌تواند کوه‌های بزرگ یخ را ظرف مدت کوتاهی آب کند.موشک مذکور به عنوان یک سلاح استراتژیک آینده مدار در خدمت ارتش روسیه قرار خواهد گرفت . در ساخت این سلاح جدید، مواد منفجره از ترکیب ماده مگنسیوم و 20 عنصر دیگر که قابلیت اشتعال در آب و ایجاد دمای بسیار بالا استفاده شده است . موشک مذکور چند کیلومتر مانده به هدف همان کوه‌های بزرگ یخ در آسمان را منفجر و به شکل توپ‌های سفید سوزانی در می‌آورد که با سرعت 850 متر در ثانیه قطعات بزرگ یخ را ذوب مینماید .

 

در حالیکه یک موشک 5 تنی ازین نوع می‌تواند شهر بزرگی را ظرف نیم ساعت بسوزاند و چند موشک ظرف یک ساعت می‌تواند کوه‌های بزرگ یخ را به آب تبدیل وسیلاب ناشی از آن هر منطقه‌ای را ویران می‌کند.یک کارشناس نظامی روس میگوید، در جهانی که جاپان  با ساخت ویروس‌های رایانه‌ای و ناتو با حمله به روسیه از طریق اوکراین درصدد تحکیم قدرت هستند، روسیه نیز ناگزیر به ساخت سلاحی است که بتواند از سرزمین و منافعش دفاع کند.از سوی دیگرروسیه برعلاوه ی حرکات جدید نظامی از جمله  الحاق کریمیه به ان کشور و جابجائی نیروهای نظامیش در سر حدات شرقی اوکراین در کوتاه مدت می‌خواهد از بحران سوریه و هم از مذاکرات هسته‌ای [با ایران]نیز استفاده کند تا بر آمریکا فشار بیاورد.

 

همزمان با تشدیدبحران اوکراین امریکا و متحدینش  نیز درمورد بحران اوکرین ارام نه نشستند و بروز۲۸ ماه مارس ۲۰۱۴ برای ممانعت از ورشکستگی اوکراین ,صندوق بین المللی پول هجده میلیارد دلار وام به حکومت فاشیستی کودتا در اوکراین که نه دموکرات و نه منتخب مردم و نه مداقع حقوق بشراست  بپردازد. حکومت جدید دست راستی اوکراین فورا قرارداد استعماری را برای فروش اوکراین امضاء کرد که با پیوستن به قرارداد همکاری با اتحادیه اروپا نابودی همه صنایع سنگین اوکرائین نابودخواهند شد. پیشروی ناتو تا مرز روسیه، یعنی تقویت نازیسم در اروپا، افزایش خطر جنگ و ادامه سیاست نقض حاکمیت کشورها در سراسر جهان ویوگسلاویزه کردن جهان خواهد بود.

 

در صورتیکه هزینه ای که احتمال دارد امریکا واقعاً به روسیه تحمیل کند بسیار کمتر از چیزی است که ادعا می کند. پوتین درک نموده بود که امریکا دیگر برای پیگیری اهدافش توسل به زور را از دست داده و جرئت به راه انداختن یک جنگ جدید را ندارد.در حالیکه رهبری قوای ناتوگفته که  برای جلوگیری از فروپاشی کامل اکرائین آماده ی واکنش  بوده وجنگنده‌های بیشتری در هوا، کشتی‌های بیشتری در دریا و آمادگی بیشتری روی زمین گرفته است.

 

 آمریکا , اروپا و روسیه در مذاکراتی که در ژنو با هدف کمک به حل بحران اوکراین تشکیل شده بود، بر سر منحل کردن گروه‌های غیرقانونی مسلح طرفدار روسیه  در اوکراین وهمه ی تظاهرکنندگان مشمول عفو خواهند شد به توافق رسیدند .در ضمن مقامات اوکراین  گفته است خواسته های معترضان را در باره برگزاری همه‌پرسی در منطقه برای تبدیل اوکراین به فدراسیونی با حقوق و اختیارات محلی ورسمیت زبان روسی می پذیرد. این تحولات در حالی صورت گرفته است که مقامات اوکراین برای روس‌هایی که قصد ورود به این کشور را دارند، محدودیت‌های تازه‌ای اعمال کرده اند.

 

 ولی شبه‌نظامیان طرفدار روسیه به اشغال مراکز دولتی اوکراین کماکان ادامه می‌دهندهنوز نشانه‌ای از خروج شبه‌نظامیان طرفدار روسیه از مراکز دولتی دیده نشده است گروه‌های مسلح طرفدار روسیه از قبول و اجرای توافق ژنو برای تخلیه مراکز دولتی اوکراین تاهنوز خودداری می‌کنند.قرار معلوم تاهنوز برای حل بحران اوکراین طرف های در گیر گامهای عملی را به پیش نگذاشته است باید منتظیر  ماند وگذشت زمان ما را درین مورد یاری خواهند رسانید.

 

-                                                                            - بیستم - ماه- اپریل – سال 2014-

 


بالا
 
بازگشت