سنجر غفاری

 

پس منظرخروج وسازش خلاف تعهدات حقوقی وبین المللی امریکا

درمبارزه با تروریزم بین المللی از افغانستان

فصل دوم : -

 بخش یازدهم و پایانی کتاب .

بدون شک زمانیکه توافق مرموز و خیلی ها مملو از اسرار میان اداره استخباراتی پاکستان ، طالبان و سازمان سیا منجر به آغاز دیالوگ و مزاکرات علنی امریکا و طالبان در دوحه گردید، دورنمای آن سرآغاز پشت پا زدن به همه تعهدات ایالات متحده امریکا با جمهوریت و قانون اساسی افغانستان بود که پس از حضور نظامی امریکا و ناتو در افغانستان ، بدیل سقوط امارت اسلامی طالبان در هجوم نظامی اکتوبر ۲۰۰۱ و ساقط نمودن امارت اسلامی در سراسر کشور ما به بهانه ای هجوم خونین تروریستان بین المللی ( القاعده ) از افغانستان که منجر به فاجعه خونین سپتامبر ۲۰۰۱ گردیده بود رقم خورد و این هجوم نظامی را صبغه ای حقوقی در نشت شورای امنیت سازمان ملل متحد بتاریخ ۱۲ سپتامبر ۲۰۰۱ مشروعیت حقوقی بخشیدند که درج و ثبت قطعنامه های آن سازمان گردیده و منحیث سند معتبر حقوقی و بین المللی حفظ است .

 اینکه چرا مقامات تصمیم گیرنده ای سیاست و دیپلوماسی داخلی و خارجی ایالات متحده امریکا ، مسولین قصر سفید ، اداره سازمان سیا و پنتاگون تصمیم هجوم نظامی را در اکتوبر ۲۰۰۱ عملی نمودند و بعدش همین مقامات از سال ۲۰۱۸  الی ۲۰۲۰زمینه ای تماس ،مذاکره ودیالوگ با طالبان یا تروریستان بین المللی که خود تشخیص و عنوان نموده و به جنگ و نابودی، سقوط امارت اسلامی در اکتوبر ۲۰۰۱ متوصل شدند خود پرسش حقوقی است که پاسخ حقوقی میخواهد ؟

وقتی سازش پشت پرده میان( سازمان اطلاعات پاکستان - م طالبان) و امریکا منجربه آغاز دیالوگ تحت ریاست داکتر خلیلزاد نماینده رئيس جمهور ودستگاه دیپلوماسی یاوزارت خارجه امریکا گردید، این آغاز حقوقی نبود و برخلاف اراده ای ملی مردم افغانستان و بدون سهمگیری و نقش جمهوری و قانون اساسی افغانستان که در مجامع حقوقی و بین المللی ، در شورای امنیت سازمان ملل متحد و سایر مجامع حقوقی وبین المللی جمهوری اسلامی افغانستان نماینده گی از مردم افغانستان رادر سازمان ملل متحد و داشتن کرسی آن سازمان رادر اختیار اش بود که این همه امتیازات حقوقی و بین المللی را مقامات ارشد و تصمیم گیرنده امریکا نقض نمودند و با طالبان به تعامل رفتند و نخست هویت تروریستی شان را که شامل لیست سیاه سازمان ملل متحد ووزارت خارجه امریکا بود سفید دانستند ، درحالیکه خونین ترین حملات و برنامه ریزی های راعلیه اطفال و زنان و فرزندان ملکی مردم افغانستان با انجام حملات انتحاری در اماکن مقدسه ، شفاخانه ها ، پوهنتون و مکاتب ، صالون های عروسی و پاک های تفریحی ، زایشگاه و مسجد و مدرسه ، قبرستان ، ادارات ملکی ، مارکیت های خریدوفروش موادغذایی عملی نمودند و هزاران هزار انسان انسان بی دفاع و ملکی را کشتند و به خاک و خون کشانیدند که ارقام این گونه جنایات و تلفات ملکی از میان غیر نظامیان درج اوراق همه سازمان های حقوق بین المللی ، دیده بان حقوق بشر بین المللی موجود است ، اما دیدیم که منافع و منابع خاص و هدفمند مقامات ارشد قصر سفید در امریکا از سال ۲۰۰۱ الی  ۲۹ فبروری ۲۰۲۰ با عقد توافقنامه صلح با طالبان در دوحه قطر که منجر به سقوط جمهوریت و شالوده ای قانونیت و نظام سازی براصل دموکراسی در افغانستان بود به اصطلاح مردمی ما به یک ( دو ) باخته شد؟

فراموش نکنیم که آرشیف واقعیت های تاریخ هیچگاه مسدود و نابود شدنی نیست ، افکار مترقی و روشنگری همچنان مراحل نابودی را به قدرت و توان حیات قلم و انگیزه ها همیشه خاطره سازحفظّه داشته ، مرگ قلم و اندیشه ، این واقعیت را بشریت در حافظه  ندارد ، تاریخ گواه این حقیقت است .

میخواهم بنویسم و بگویم منحیث یک قلم بدست و نویسنده ای این آرشیف ماندگار برای نسل های بعدی کشورم که اداره استخبارات و پنتاگون در ایالات متحده ای امریکا قبل از حضور نظامی و بعداز حضور نظامی شان در افغانستان با عینک سیاه و عقده آمیز از چشمان پلید اداره استخباراتی پاکستان به سرنوشت سیاسی و نظامی و اقتصادی مردم افغانستان بیشتر نظر اندازی و اتکا نمودند ، سازمان استخباراتی انگلیس آنچه نیازش بود در منطقه به شیوه های خاص از طریق سازمان اطلاعات و نظامیان پاکستان برایش از امریکائيان طی حضور مشترک و استراتیژیک شان در آسیا بخصوص در افغانستان و هندوستان بدست آوردند و حفاظت نمودند ، پروژه جهادیزم و طالبانیزم و داعشیزم را میتوان مشت نمونه خروار دانست و همچنان تفرقه بینداز وحکومت بکن این شیوه را همیشه انگلیس هادر رقابت های استراتیژیکی شان با روس ها درمنطقه همچون دستمال و صابون دست استفاده افزاری و زمانی نموده اند که دیدیم و تجربه داریم ، نسل آینده ما باید از این معمول آگاه شوند و دانسته باشند که گذشتگان عملی و منطقی فرصت استدلال و بیان منطق واقعیت زندگی ملی و رسیدن به تصمیم گیری مشترک و همگانی را که باید همه اقوام و قبایل کشور ما که بنام افغانستان کثیر الملیتی تشکیل گردیده بود و افغانستان برای همه اقوام و ملیت ها مادر مشترک بود، دشمنان نخست این جغرافیای خونین ( انگلیس، روس، عرب و عجم ) هرگز نخواستند و اگر متحد و بیدار نباشیم بعد از این هم هرگز نخواهند گذاشت تا با علمیت و عدالت و افغانیت مالک خانه مشترک و تصمیم گیرنده ای سرنوشت سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و نظامی ، حتی سیاست داخلی و خارجی خویش باشیم ، چنانچه دیدیم و با گوشت و پوست ، خون و استخوان خویش قربانی شدیم و هنوزهم در کوره ای از آتش نفاق و ناباوری می سوزیم ، این مصیبت های تحمیلی ناشی از دنبال نمودن استراتیژی خونین اتحاد امریکا ، پاکستان ، اعراب و انگلیس  به منظور رسیدن به اهداف و منابع و منافع خاص شان در کشور ما ومنطقه علیه همدیگر و بخصوص علیه کشور چین و روسیه در گام نخست آن بوده و است ، آغاز جنگ سرد را از دهه ۱۹۶۰  الی اکنون دنبال کنیم بزرگترین درس تاریخ است ، قانون شکنی و خلاف تعهدات ملی و بین المللی مقامات ارشد و تصمیم گیرنده ای ایالات متحده ای امریکارا علیه مردم افغانستان از آغاز جنگ سرد الی رسیدن به توافقنامه ای دوحه مورخ ۲۹ فبروری ۲۰۲۰ ، حضور و خروج نظامیان امریکا رادر افغانستان از ۲۰۰۱ الی اگست ۲۰۲۱ همیشه با ابعاد گوناگون آن مورد غور و مطالعه قرار بدهید ، این واقعیت نمایان می گردد که عنوان این کتاب را صبغه واقعیت می بخشد (پس منظرخروج وسازش خلاف تعهدات حقوقی و بین المللی امریکا در مبارزه با تروریزم بین المللی از افغانستان )      پایان     

   سنجر غفاری   

 فرانکفورت المان

 ۱۴ مارچ .۲۰۲۲

-------------------------

 

فصل دوم : تطبیق تیزس های مرموز ورازهای پنهانی بازی دوحه ، امریکا و امارت اسلامی طالبان .

  قسمت دهم :  حمایت و مراقبت و هداست همه هسته های  رهبری و چریکی نیرومند باندتیزم و تروریزم بین المللی  منجمله داعش در آغوش نظامیان و سازمان  استخبارات پاکستان در فرجام خروج نظامی ناتو وامریکا از افغانستان ومنطقه .

فورمول بیرون شده قوت های نظامی امریکا و متحدین در نتیجه ای  از تحلیل و تجزیه اهداف دور ونزدیک موجودیت نظامی امریکا و متحدین درافغانستان استحصال گردید، اداره استخبارات پاکستان با کاذب نگری و زیکذاک رفتن هایش در بازی جنگ باتروریزم صادقانه به همرای اهداف امریکا و ناتو گام نگذاشت ، پاکستان همیشه در تشویش آن بوده و است که پایان مناقشه و بحران در افغانستان و منطقه شکست استراتیژی پاکستان در منطقه علیه هندوستان و نیروهای مترقی در افغانستان است ، کرونولوژی استخباراتی و نظامی پاکستان نطفه گرفته از ایجاد بحران و تولید نفاق قومی و قبیلوی ، لسانی و مذهبی دردونقطه ای داغ میان هندو پاکستان ( کشمیر ) ومیان افغانستان وپاکستان ( دیورند) نیاز دایمی استراتیژی و تاکتیک عملکرد نظامی و استخباراتی پاکستان بوده و است ، بدین منظور هیچگاه بالای تعهدات و تمایل و توافقات اش در زمینه ای رسیدن به آرامش و ثبات در منطقه با متحدان اش بخصوص انگلیس و امریکا صادقانه وارد تعامل نگردیده و همیشه ریزرف های خویش رادرمیان تشکیلات تنظیم های مختلف بنیادگرایان افراطی مذهبی ایکه علیه  کشمیر و افغانستان اماده دارد و حمایت و هدایت و مراقبت می نمایند از دست نخواهد داد، وقتی در برنامه ای رازهای پشت پرده ای مذاکرات صلح امریکا باطالبان پاکستان به خود این حق را حفظ داشت تا به نماینده گی از رهبری طالبان وارد مذاکره با مقامات ارشد ایالات متحده ای امریکا گردند و اینجاست که اداره دیپلوماسی و استخباراتی امریکا برای پاکستان و نظامیان اش شانه خم نمود و چشم از واقعیت ها بست ، طالبان و هسته های رهبری شان همه در اختیار سازمان استخبارات پاکستان قرار داشت و امنتخاب هیت مزاکره کننده طالبان تحت ریاست ملاغنی برادر یگانه فورمول و سرآغاز این بازی گردید، حفاظت و حمایت خاص از ملابرادر تحت پوشش زندانی شدن اش و بعداز آن تشویق و برنامه ریزی سازمان سیا بوسیله ای حامدکرزی رئیس جمهور تحت حمایت امریکادر افغانستان ، بدین گونه تدویر لویه جرگه ای مشورتی تحت عنوان صلح در سال ۲۰۱۰ در کابل و مانوربازی های دراماتیک حامد کرزی در عقد قراردادامنیتی با ایالات متحده امریکا ، پیش کش نمودن برهان الدین ربانی رهبر جمعیت اسلامی را به عنوان رئيس کمسیون صلح و بیرون نمودن صدای گلبدین حکمتیار را که میخواهد بسوی صلح و آشتی برگردد، بازی های بود که در نتیجه ای سازش و اتحاد مرموز سازمان استخبارات پاکستان و سیا بوجود آمد و سلسله وار فرصت آن مساعد گردید تا همه ای هسته های خاص باندتیزم و تروریزم بشکل خاص و مطمعن بازهم به آغوش سازمان استخبارات پاکستان تمویل و سپرده شوند، گلبدین در نتیجه ای توافقنامه ای خاص و دستور سازمان استخبارات پاکستان از پروسه ای مذاکرات پروژه طالبان و شبکه ای حقانی با امریکا بیرون کشیده شد درحالیکه حزب اسلامی گلبدین نیز پس از حضور نظامی امریکا در افغانستان شامل اپوزسیون ضد حضور نظامی درج جدول گردیدو وظایف خاص خویش رادر پروژه ای جنگ باتروریزم بین المللی دنبال نمود، گلبدین در کشتار وغارت وویرانگری به سود سازمان استخباراتی پاکستان تعهدات قرن گونه دارد و بدون دال و چپاتی پاکستان حتی جاینمازش راهم هموار نکرده و نخواهد کرد ؟؟؟

پاکستان وقتی ملاغنی برادر راکه امریکا میخواست بدون از نقش سازمان استخباراتی با اداره کابل به مزاکره وسازش بکشانند و تماس مستقیم رهبری طالبان با رهبری جمهوری تحت رهبری و هدایت امریکا که حامد کرزی عهده دار اش  بود به سازش و توافق برسند ، اما اداره استخباراتی پاکستان از این  پروژه جلوگیری نمود و ملاغنی برادر چهره ای بانفوذ طالبان رادر کراچی پاکستان تحت نظارت خویش قرار داد ، اینجا بود که مقامات سازمان سیا، پنتاگون و وزارت خارجه امریکا به خواست رئیس جمهور کرزی درزمینه ای مزاکرات مستقیم افغانستان با طالبان یا مخالفانش به حمایت قرار نگرفت و باسازمان استخباراتی و نظامیان پاکستان جرعت و توانمندی بیشتری بخشیدند تا از هسته های تروریستان بین المللی بیشترین حمایت و هدایت و نظارت را عهده دارشوند که شدند و بازی روی سرنوشت جنگ و صلح در افغانستان میان امریکا ، طالبان ، جمهوریت و پاکستان گره خونین خورده باقی ماند، اداره نظامی و استخباراتی پاکستان همه امورات خاص و هسته ای رهبری ، حتی سوق و اداره ، اوپارسیون و برنامه ریزی های نظامی طالبان ، شبکه ای حقانی و داعش را خود تحت کنترول و رهبری قرار داد و مناسبات میان استخبارات و نظامیان پاکستان و امریکا در سطوح دیپلوماسی نیز به وخامت گرائيد و تغرات سیاسی و دولتی در نظام و استخبارات و اداره و حکومت داری پاکستان مرحله به مرحله یکی بعد دیگری عملی گردید ، ترور بی نظیر بوتو ، خلع قدرت جنرال پرویز مشرف ، خلع قدرت نوازشریف ، تغیر و تبدیل رئیسان ای.اس.ای. وارتش همه وهمه در نتیجه ای یک سازش و نابکاری دستگاه استخباراتی و نظامی و دیپلوماسی امریکا به سود طالبان در اختیار سازمان استخباراتی پاکستان و نیرومند شدن  با دست باز و جرعت بیشتر در تصمیم گیری علیه اهداف شان برضد امریکا وناتو ، اهداف شان در جمهوریت اسلامی افغانستان و قوت های امنیتی کشور که ملیارد ها دالر هزینه داشت قراربگیرند این اشتباه بزرگ امریکادر بازی جنگ باتروریزم بین المللی بود که نتوانست مدیریت جنگ و صلح رادر جغرافیای کشور افغانها باوجود اینکه نظام خود ساخته و تحت حمایت داشت ، برعلاوه هزاران هزار نظامی پنتاگون و مشاورین خاص استخباراتی ، شبکه های نیرومند اطلاعاتی ، بودجه ای انگفت مالی و توان بلند نظامی با اسلحه ای مدرن در اختیار داشتند و همچنان نیروهای ناتو رانیز تحت حمایت و هدایت به خدمت داشتند ، ایالات متحده امریکا نخواست تا ریشه و بنیاد تروریزم بین المللی راکه یگانه عامل خونین در افغانستان ، منطقه و جهان در اختیار سازمان ای.اس.ای قرار دارد ریشه کن بسازد و آغوش پاکستان را عاری از بنیادگرایان بین المللی و تروریستان نمایند . 

 در بخش یازدهم نیز در زمینه ای اشتباه و سازش سازمان سیا با ای.اس.ای درزمینه ای نابودی کامل ریشه های باندتیزم ، القاعده و تروریزم بین المللی ( داعش ) در آغوش ای.اس.ای می پردازیم.

  سنجر غفاری                                                                                    

هفته اول مارچ ۲۰۲۲ المان                                                                          

+++++++

قسمت نهم

 بازی دوگانه ای پاکستان با امریکا ومتحدان درمنطقه ، با طالبان و نظام جمهوریت تحت رهبری امریکا و زعامت داکتر اشرف غنی ،بعداز رهبری بارک اوباما در مقام ریاست جمهوری امریکا ، رشد و تقویت نظامی طالبان به سود استراتیژی خاص پاکستان در افغانستان ومنطقه .

 بدون شک استراتیژیستان در امریکا هم در عرصه ای اطلاعات ، نظام دفاعی ، اقتصاد و منابع تمویل و منافع ایالات متحده ای امریکا در قضایای عمده همچون جنگ با تروریزم بین المللی و تطبیق برنامه ای خاص شان دراین زمینه که عبارت بود از حضور نظامی ایالات متحده امریکا وناتو درافغانستان ومنطقه ، دیدگاه و تحلیل و تشخیص های مختلف داشتند، وقتی در ایجاد هسته ای هدفمند و وسیله ای تاکتیکی رسیدن به اهداف شان باهم اتحاد نمودند و پاکستان ، سعودی ، انگلیس و امریکا طالبان را با حضور اسامه بن لادن از سودان منحیث کمربند تقویتی ایکه در بازی بزرگ ایام جنگ سرد به نام اسامه بن لادن از شاخه افریقا و همه کشورهای عربی و جهان اسلام بنیادگرایان افراطی راباهم گره زدند و هسته اسامه بن لادن بود ، اگکنون دریافتند که طالبان رانیز رشد و پرورش و تشویق به قوت گیری از شیره احساسات مذهبی باید تولد، رشد و پرورش نمود تا شیخ های عرب ، احزاب بنیادگرایان پاکستان ( جمعیت العلمای پاکستان ) مسلمانان در سراسر کشورهای غربی و بخصوص انگلیس و امریکا و کشورهای اروپائي را باهم گره بزنند همانند زمان جنگ سرد علیه شوروی وقت ، اکنون شورویها رفتند و اضمحلال باندتیزم  و جهادیزم را پیشه نمایند و گسترش جدید، صفحه ای جدید با پیش شرط آن که ایجاد طالبان و القاعده ، پس منظر آن حضور نظامی امریکا وناتو در افغانستان قبل از اینکه کشور چین برنامه ریزی یک حضورنظامی در افغانستان را تجربه نمایند و بسوی اهداف شان درسازش وآمیزش با روسیه ای جدید ، داشتن همکار یا رهنما همچون پاکستان ، یک تیرو دوفاخته را عنوان پیش شرط دانسته ، هندوستان و روسیه رادر منطقه حیران خود نمایند که چنان نشد و امریکا و ناتو با عملی نمودن کودتای نظامی نوازشریف را فارغ ازاین طرح ساخت و جنرال پرویزمشرف را مامور تطبیق برنامه های خاص منجمله حضور نظامی اش به همکاری پاکستان و تطبیق برنامه ای خاص تحت عنوان ( حادثه ای سپتامبر ۲۰۰۱) اسامه بن لادن و طالبان ایکه خود ساختند و برنامه دادند و حیات ؟

فراموش نکنیم که اداره نظامی و استخباراتی پاکستان در زمان صدارت خانم بینظیر بوتو طالبان را هسته گذاری نمود و صدراعظم نوازشریف طالبان را ریشه و اندیشه داد، نباید قضیه ای (کارگیت) را فراموش کنیم ، آخرین سفررئیس جمهور کلینتن از هندوستان و پاکستان راکه در اوج تنش میان هند وپاکستان در منطقه صورت گرفت ، بادرنظرداشت رازها و اهداف پنهان این بازی ، تشدید جنگ میان طالبان و جبهه ای شمال تحت حمایت روسیه ، ایران ، هندوستان ، و حمایت خاص پاکستان و نظامیان شان راکه حضور بل قوه در کنار ملیشه های عرب و حجم ، (القاعده و الشباب) و هزاران جنگجواز کشورهای سودان ، مصر، یمن ، فلصطین ، سوریه ، عراق و کشورهای مختلف اروپائي و امریکائي و انگلیس را که اسامه بن لادن رهبری مینمود در کنار طالبان افغانی و پاکستانی شان که سازمان استخباراتی پاکستان و سیا  امریکا رهبری می نمودند فراموش نکرده باشیم ، جنگهای خونین در شمال و سراسر افغانستان به اشتراک مستقیم قطعات خاص پاکستانی و سازمان مخوف آن که شبکه ای حقانی شامل آن بود در افغانستان بسیار فعال بودند ، اکثریت قوت های مسلح اسامه بن لادن در ولایات مختلف افغانستان همدوش افسران ای.اس.ای. ونظامیان پاکستان در قطعات و قول اردوهای افغانستان مستقر بودند و با طالبان شان که عمده تآ عساکر پاکستانی و اتباه کشورهای مختلف عربی و افریقائی بودند مستقر شدند ،  مردمان ولایات خوست ، پکتیکا ، خوست ،کنرهار ، جلال آباد ، وردک میدان ، قندهار ، زابل ،اروزگان ، غزنی ، کندز و کابل شاهد این واقعیت بودندذ و هستند ، قوت های خاص پاکستان در کابل و کندز، قندهارو جلال آباد پایگاه داشتند و بهدش در مزارشریف و بغلان و سالنگ ها نیز مشاهده شدند ، این پس منظر یک واقعیت بوده و است که اداره استخبارات پاکستان در افغانستان تلاش نمودند تا بیشر و فعالتر از امریکا در افغانستان و منطقه فعال باشند و هیچگاه استخبارات و نظامیان پاکستان در بازی استراتیژیک با امریکا صادق نبودند  چونکه انگلیس ها از قدیم علاقمند حضور فعال امریکائیان و نقش سازمان دهند و مبتکرانه رادر افغانستان و منطقه نداشتند، بنآ پاکستان با استفاده از این مقوله ای انگریزی اش در تعاملات منطقوی با چین و روسیه بیشتر کنار آمده است نه با امریکا وناتو چونکه دستور از انگلیس هارا فراموش ننموده و هرگز نخواهند نمود، اداره استخباراتی پاکستان تلاش بیشتر دارد تادر منطقه بخصوص در جمهوریت های آسیای میانه جای پای بیشتری را خود داشته باشد تا هندوستان و افغانستان ، وقتی پاکستان و چین در اتحاد با ترکیه و جمهوریت های آسیای میانه باهم گره بخورند که تلاش همین است ، هندوستان و جامعه غرب منجمله روسیه باید باپاکستان و نیروهای بنیادگرایي و افراطی تحت فرمان اداره استخباراتی پاکستان دریک تعامل وارد عمل گردند ، بدین منظور پاکستان همه رهبران طالبان و هسته های افراط گرایان و جنگجویان مختلف رادرآغوش دارد وبازی شطرنج اش راادامه می دهد.

 ادامه دارد .

در بخش دهم نیز درزمینه ای فوق ادامه می دهیم و می رسیم به پایان فصل دوم . 

سنجر غفاری  المان  . 

 هفته آخیرفبروری و آغازین مارچ ۲۰۲۲ . 

 

-------------------

قسمت هشتم :

اهداف دیروزی وامروزی پاکستان درمنطقه با استفاده از هسته های تروریستان ،طالب ، القاعده ،شبکه حقانی ،دربازی موجوده حضور مجدد امارت اسلامی طالبان برقدرت .

قبل از سال ۲۰۰۳ حاکمیت دولتی تحت حمایت ایالات متحده امریکا ومتحدین  در افغانستان  برنامه ای خاص سیاسی و اوپراتیفی را به رهبران حکومت دست نشانده شان منجمله حامدکرزی و اتحاد مشترک تنظیم های جمعیت اسلامی ، شورای نظار، حزب وحدت اسلامی ، جنبش ملی و سایرین نه سپرده بودند که ارگ ریاست جمهوری تحت قیادت حامدکرزی مهره ای اساسی و نخستین ظهور طالبان به همکاری اداره استخباراتی پاکستان در سالیان ۱۹۹۳ نقش فعالی را عهده دارگردیدو به سران قبائیل مختلف درانی و غلزائی ، محمد زائي و بارکزائي و دیگران ازنام و نشان و نفوذ خاص اعلحضرت محمد ظاهرشاه استفاده برده دراین امر موظف شده از طریق اداره استخباراتی پاکستان که درآن زمان حامدکرزی درکنار حضرت مجددی قرارداشت و در محافل و نشست های خاص حضرت مجددی، پیرسید احمد گیلانی که این تنظیم هادر مناطق  حوزه غربی وجنوب غرب و شرق کشورما بخصوص قندهار، هلمند، هرات ، فراه ، ارزگان ، بادغیس ، زابل ، نیمروز، غور، پکتیکا ، غزنی ، ، وردک  میدان ، لوگر ، خوست ، گردیز همچنای بسوی مشرقی ، کنر، نورستان و لغمان  میان اقوام و قبایل مختلف دارای نفوذ روحانیت بودند و همچنان عناصر عمده  ارادتمندان اعلحضرت محمد ظاهرشاه محاسبه شده در اداره خاص استخبارات پاکستان و انگلیس از سالیان متمادی ثبت و قابل توجه خاص قرار داشتند ، انچه عمده بود اینکه اکثریت بزرگ این اقوام در مناطق قبایلی دوطرف دیورند باهم گره خاص خورده بودند وازلحاظ عنعنوی و مناسبات قومی قبلیوی فرهنگ مشترک داشتند و همچنان بیش ازحد روحانی کرکتر و پابند شیخ و ملا ، پیرو پیشوا های شان که عمدتآ رهبران قوم و قبلیه را تشکیل و رهبری می نمودند ، حامد کرزی موظف گردید تا با این پروژه کار وفعالیت های خاص داشته باشد که برای سازمان سیا پس از حضور نظامی امریکادر افغانستان قابل دقت نبود و احساس ناراحتی داشتند ، حامد کرزی تحت عنوان اینکه طالبان تروریست نیستند ، برای امریکا و متحدین قابل پذیرش نبود، از قول محمد عمر داودزی رئیس دفتر حامد کرزی در سال ۲۰۰۳ که جناب داود زی طی مصاحبه ای با فاینشنل تامیز گفته بود که ( طالب دست ما است )و همسایه آن رادر دهن ما داده است ، همه ای طالبان تروریستان نیست ، میان طالبان کرکتر های معتدل و معتدل تر وجود دارد،که بعداز این مصاحبه یک تیم از امریکائیان به ارگ آمدند و به رئیس جمهور کرزی گفتند که طالبان تروریست هستند، بعداز این حامدکرزی درمورد موقف امریکائي ها برایم گفت که در این زمینه احتیاط کنم ّ به همین علت مدت ها حاضر به مصاحبه با خبرنگاران نشدم  ؟

 بعداز آن مصاحبه چند ماه بعد در سال ۲۰۰۴ میلادی شخصی به واسطه ای احسان کامه وال نزدم آمد وگفت : من از طرف ملاه کلان اکوره ختک با این پیام فرستاده است که ۱۶ تن از طالبان بشمول جلال الدین حقانی  و دوازده تن از والی های طالبان تصمیم مزاکره و ملاقات را با شما دارند ، من موضوع رابه حامد کرزی رئیس جمهور وقت گفتم ، جناب کرزی فرمودند که ما صلاحیت آن را نداریم ،لازم است تا موضوع رابا زلمی خلیلزاد در جریان قرار بدهیم ، جناب خلیلزاد نماینده خاص ایالات متحده ای امریکا در همه امورات کشوری مابود،موضوع را با لیست افراد طالبان به زلمی خلیلزاد سپردیم ، پس از چندی جناب خلیلزاد گفتند که امریکا درزمینه مشکلات ندارد ، حامد کرزی موضوع را به رئيس کمسیون صلح جناب حضرت مجددی واگزار نمودند ، اما نماینده ای طالبان حاضر به ملاقات با حضرت مجددی نشدند و صرف خواست شان ملاقات با حامد کرزی بود ؟

بعدآ درسال ۲۰۰۷ روابط میان پاکستان و افغانستان تیرگی های خاص داشت  و درماه اپریل ۲۰۰۷ ترکیه پیشگام گردیدو نشست سه جانبه میان پاکستان ، افغانستان و ترکیه در انقره با اشتراک پرویز مشرف رئیس جمهور پاکستان ،حامدکرزی رئیس جمهور افغانستان باهم ملاقات نمودند و توافق گردید تا جرگه ای امن منطقوی میان افغانستان و پاکستان  در کابل تدویر گردد که چنین شد، در این جرگه قرار بود تا پرویز مشرف رئیس جمهور پاکستان در خیمه ای لویه جرگه اشتراک ورزند اما در پایانی جرگه بنآ بر فشار امریکا پرویز مشرف در این جرگه اشتراک ورزید ، اما نتایج این جرگه باقی روی کاغذ ماند ، فصل جدید انتخابات در امریکا آغاز گردیدو بارک اوباما به کرسی ریاست جمهوری امریکا تکیه زد ودر زمینه ای بحران افغانستان مک کرستل فرمانده ای کل نیروهای امریکا و ناتو در افغانستان موظف نمودند و مک کرستل طی ملاقات با رئیس جمهور کرزی طالبان را برخلاف دیروز جمهوریت آقای بوش دوم ، تروریست خطاب نکردند و ( شورشیان ) گفتند ؟؟؟

همچنان کرستل به رئیس جمهور کرزی پیام حضور بیش از سی هزار نیروی جدید امریکائي را اظهار نمودند و بلاخره دلیل افزونی قوت های نظامی شان را تشدید فشار بیشتر و جدی بالای طالبان یا شورشیان به گفته ای شان بود تا شورشیان حاضر به مزاکره و صلح گردند، درزمینه ای این پیام رئيس جمهور کرزی به مک کرستل پیام افزونی پول رابرای تقویت بیشتر قوت های نظامی افغانستان ابراز نمودند که جنرال کریستل گفتند که ما قوت های نظامی و اطلاعاتی خویش را آنقدر بلند و نیرومند واضافه بسازیم تا طالبان ( دم شان را میان پاها ) باید به اصطلاح (سرشان خم ) به میز مزاکره حاضر گردند ، از دیدگاه پالیسی جدید ایالات متحده امریکا ، طالبان دیگر تروریستان نبودند بلکه شورشیان بودند ، اینجا بود که اداره استخباراتی پاکستان بیشتر از پیش سیاست دوگانه ای خویش رادر تغیر پالیسی جدید ایالات متحده ای امریکا تغیر دادو در حمایت بیشتر و مرموزتری از طالبان و پروژه ای مرموز شان پرداختند که در صحبت مستند  جنرال اسد درانی ريئس اداره استخباراتی پاکستان صراحت داده شده است تا بهتر است موقف و موقعیت طالبان قوی و نیرومند گردد تا در مقابل حضور نظامی امریکا باید از موضع قوی و نیرومند وارد مزاکره گردند ، فراموش نکنیم که اداره استخباراتی پاکستان ضعف نظامی طالبان را شکست اهداف و استراتیژی خاص شان در افغانستان و علیه هندوستان این دورقیب منطقوی شان دانسته و بیشترین حمایت های نظامی و اطلاعاتی ، سوقیات منظم و اداره برنامه ریزی های نظامی طالبان را علیه قوت های امریکا وناتو و نیروهای نظامی افغانستان بشکل سریع و آهسته آهسته مرموز و خاص دنبال نمودند .

دربخش نهم نیز درزمینه ای بازی دوگانه ای پاکستان علیه  نیروهای نظامی افغانستان وامریکا پس از تغیراستراتیژی جدید امریکا تحت قیادت رئیس جمهور بارک اوباما ، به همکاری و حمایت بیشتر از طالبان آغاز نمودند  ادامه می دهیم   . 

 سنجر غفاری

هفته اخیر فبروری ۲۰۲۲ المان 

 

------------------------

 

فصل دوم : تطبیق تیزس های مرموز ورازهای پنهانی بازی دوحه ، امریکا و امارت اسلامی طالبان .

قسمت هفتم :

 اهداف دیروز و امروز ای.اس.ای.پاکستان در وجود حمایت از طالبان در افغانستان و منطقه جهت رسیدن به اهداف استراتیژیک علیه هند و کشور های منطقه در افغانستان و جمهوریت های آسیای میانه .

 این واقعیت اکنون بیش از هروقت دیگر آفتابی شده است که موجودیت جنگ و نا امنی در افغانستان و منطقه طلوع بقای پاکستان یا (انگشت ششم) را درجغرافیای منطقه سبز و تنومند و متداوم می سازد ، طرح ریزی های جدید ناامن سازی افغانستان و منطقه عنصر عمده و نیاز بنیادی استراتیژی پاکستان را تعریف نموده و می دارد، پاکستان از بدر ایجاد و تآسیس اداره استخباراتی و نظامی پاکستان وسیله ای بقای اهداف خاص و استراتیژیک مشترک انگلیس ، امریکا ، شیخ های عرب و متحدین شان درمنطقه علیه روسیه و چین در گام نخست ، علیه همدیگر در ایجاد و حفظ تعادل استراتیژیک در سطوح اقتصادی ، نظامی و فرهنگی حایز اهمیت خاص بوده و است .

پاکستان همچون انگشت ششم به اصطلاح مردمی ما جای پای انگلیس پس از سقوط امپراطوری شان در نیم قاره هند، جنوب شرق آسیا و برج ترصد و حمایت و گسترش اهداف بعدی شان بسوی جمهوریت های آسیای میانه ، علیه چین و روسیه ، هند و ایران و افغانستان ثابت شده است ، اینکه بحران  و معمای خونین کشمیر و دیورند میان  هند و پاکستان و افغانستان به وسیله ای انگلیس ها به حامل بنیادی مبدل شدن  پاکستان  به ژاندارم منطقه گردیده است ، بازی بزرگ انگریزی نامیده می شود تا (تفرقه بیندازو حکومت کن) این فورمول پایدار و ماندگار به سود انگلیس ها بماند که ماند؟

همگان اگاه هستیم که اداره استخباراتی و نظامیان پاکستان علیه افغانستان و هندوستان در منطقه  موظف به پیشبرد برنامه های خاص حفاظت و توسعه از جغرافیای  خویش بوده و می باشد ، این حفاظت ولو اگر به بهای خون ملیونها انسان در این منطقه تمام گردد ، برای بقآ هنوزهم کم بها بوده ، نظامیان ، استخبارات و اردوی اجیر پاکستان ، دومراتبه در حمایت از قلمرو شیطانی خویش با هندوستان درگیر گردیدو بی نهایت شکست و روی سیاهی خجالت آمیز را متقبل گردیدند ، وقتی کشور بنگلدیش از بدنه ای پاکستان بریده شد و آزادی و استقلال یافتند، اطلاعات و استخبارات پاکستان دست به دامان بنیادگرایان افراطی اسلامی به هدایت و حمایت از دستورات حفظ استراتیژی سلف اش انگریزها متوصل گردیدند و در کشمیر پاکستان و مناطق قبایلی > آزاد میان افغانستان و دیورند باندگروپ های بنیادگرایان افراطی اسلامی را تحت آموزش و پرورش قرار داد ندو تشنج آفرینی های پاکستان پس از شکست وتارومارشدن اردوی شان در جنگ با هندوستان درآزادی بنگلادیش ، بیشتر و نهادینه گردید،انچه برای بقای پاکستان و رشد نظامی و اقتصادی شان در رقابت با کشور هندوستاند مفید واقع گردید و به اصطلاح لاتری اش برآمد ، ایام جنگ سرد و قبل از آن  پیروزی جمهوریت تحت قیادت شهید سردارمحمد داود بود، قیام هفتم ثور ۱۹۷۸، هجوم نظامی شوروی سابق در دسامبر ۱۹۷۹ برای استخبارات و نظامیان پاکستان شانس طلایی بود که نصیب گردید، بعداز آن تنظیم سازی و سوقیات و حمایت و هدایت خفاشان پرورده شده ای انگریزی و سعودی با دانه و نوازش سازمان سیا ، برای پاکستان روح تازه دمیدند و علیه هندوستان و افغانستان دندان کشیدو به اصطلاح  مالک دندان های حیوانی گردیدو چک انداختن و خونخوری را به اصل بقای خویش در جغرافیای منطقه رقم زده یافت ، از قول دگروال شاهد رضا مدیر(  ام یک )بخش القاعده در سازمان ای.اس.ای. پاکستان  که وی مشاور ارشد اسامه بن لادن بود در انسجام همه شاخ و پنجه ای باند گروپ های تروریستی و افراطی، ای.اس.ای مبتکر تشکیلات وسیع از تروریستان   علیه هندوستان و افغانستان شدند ؟

مارک جمیزدرکتاب خویش توزیع نموده است که ارتش پاکستان وای.اس.ای به این فکر عمیق فرود رفته بودند که سراسر پاکستان  را لانه های افراطی وشبکه القاعده لبریز نمایند، و چنان هم نمودند سازمان های بنیادگرایان علیه هندوستان و علیه افغانستان در سراسر پاکستان بوجود آوردند و منابع مالی و اکمالاتی آن را از مردم پاکستان درگام نخست بدست آوردند ، ساختار تنظیم ها ، احزاب مختلف جهادی افغانی و پاکستانی و پنجابی همه وهمه را ای.اس.ای عهده دارگردید ، بعدش پس از پایان مرحله ای خاص جنگ سرد که به اضمحلال شوروی وقت و سقوط نظام جمهوریت تحت قیادت حزب دیموکراتیک خلق افغانستان یا حزب وطن تحت رهبری شهید داکتر نجیب الله  در اپریل ۱۹۹۲ در افغانستان صورت گرفت ، اداره استخبارات نظامی پاکستان بقای جنگ و ناامنی رادر افغانستان و منطقه عهده دارگردیدو در ایجاد فورمول خاص و متداوم این بازی خونین از عصاره ای جنگ سرد یا تنظیم های خونین و جنایتکاران وحشت و بربریت پرورده شده ای شان هم در داخل پاکستان ، هم برای هندوستان و افغانستان بنیادگرایان دیگری راهسته گذاری و مسلح نمودند و برنامه ریزی های شان در وجود سازمان القاعده ، طالبان پاکستانی ، لشکر جندالله ، لشکر طیبه و جنبش های خونین ضد کشمیر و طالبان افغانی ، شبکه ای حقانی و احزاب و نهضت های ضد اهداف روسیه ، ایران ، هند ، افغانستان ، چین و جمهوری های آسیای میانه رادر آغوش حمایت و هدایت و سوقیات خویش بوجود آوردند و ظهورطالبان درسال ۱۹۹۴ به وسیله ای  نظامیان و استخبارات پاکستان ، تحکیم قدرت و توانائي های شبکه های بنیادگرایان افراطی اسلامی از شاخه افریقا الی پاکستان و جنوب شرق آسیا و بلاخره سراسر جهان بشمول قفقاز و چچن روسیه تحت عنوان القاعده و شبکه های حقانی ، جیش محمد، لشکر طیبه ، سرفروشان اسلامی ، لشکر جندلی، و جنبش خراسان همه و همه از دامان پاکستان متولدین هستند که طالبان هسته ای مرکزی و نیرومند سازی بازی در آغوش شبکه ای مرموز حقانی یا هسته ای خودی  اداره ای.اس.ای که به لشکر خاص استخبارات و نظامیان پاکستان متعلق هستند و عمدتآ  نود فیصد این تشکیلات ( شبکه حقانی ) افسران (ای. اس .ای )  و کوماندوهای خاص  پاکستانی تشکیل می دهند می باشند ، این برنامه ریزی های دیروزی و امروزی پاکستان در پیشبرد بازی مرموز استراتیژیک و اتحاد نامقدس با سازمان سیا در منطقه راه اندازی گردیده است . ادامه دارد . 

 در بخش هشتم نیزبه  اهداف دیروزی و امروزی پاکستان درمنطقه با استفاده ازهسته  تروریستان طالب، القاعده و شبکه ای حقانی در بازی موجوده حضور مجدد امارت طالبان می پردازیم .

سنجر غفاری                                                                                         

المان . هفته سوم فبروری  ۲۰۲۲                                                                   

++++++++++++++++++++

قسمت ششم :

قرار گرفتن امارت اسلامی در اختیار سازمان استخباراتی پاکستان و تلاش برای خارج شدن امارت طالبان از اختیار سازمان استخبارات پاکستان ؟

بدون شک که جنبش های ضد بنیادگرایی در پاکستان علاقمند حمایت بیش از حد اداره نظامی و استخباراتی پاکستان از طالبان افغان نیستند و همچنان طالبان پاکستانی نیز برای آینده نهضت های ملی و مترقی در پاکستان درد سر خواهد گردید ،  سمینه افریدی تحلیلگر مستقر در پشاور پاکستان  معتقد بدین امر است  که حمایت از طالبان افغان در مناطق قبایلی کاهش یافته است ، سمینه افریدی اخیرآ طی مصاحبه ای به دویچه ولی المان در زمینه ابراز نظر نموده است اینکه :- منابع حمایتی  از طالبان افغان در وزیرستان شمالی وجنوبی وجود دارند ، اما بیشتر مردم در مناطق  ایالت خیبر پشتونخوا  دیگر خواهان حاکمیت هیچ گروه ستیزه جوی بشمول طالبان در مناطق شان نیستند ، در عقب این واقعیت فراموش نکنیم که شعبات خاص استخباراتی پاکستان نیز قرار دارند ، استفاده و عدم استفاده از طالبان افغان در تعقیب و پیشبرد اهداف شان با دنبال نمودن حمایت و قطع حمایت ها از طالبان افغان امر حتمی و تاکتیکی بوده و گردیده است ؟

رحیم الله یوسفزی تحلیلگر امورسیاسی پاکستان نیز طی مصاحبه ای با دویچوله المان پرده از روی این واقعیت برداشته است  اینکه ، دولت پاکستان  به تناسب سالهای ۱۹۷۹ و۱۹۸۹ به مردم پاکستان اجازه ای پیوستن به طالبان را نمی دهند و دولت برانها نظارت دارند، اینکه طلبه های افغانی از مدارس پاکستانی فارغ تحصیل گردیده اند به طالبان افغانی پیوستن شان  حتمی گردیده باشد، همچنان در مناطق مرزی مردم پاکستان برای طالبان پول بدهند و کمک نمایند و در کنار شان قرار بگیرند و در پیروزی طالبان سهیم باشند ، اما از اصل واقعیت که اداره نظامی و استخباراتی پاکستان در کنار طالبان قرار دارند واضع بیان ننمود ، برای پاکستان نفوذ بیشتر طالبان افغان در مناطق مرزی و قبایلی قابل دقت و کنترول است ، طالبان اکنون در بسیاری از موارد زندگی محلی با مردم عقیده دارند و باور و گاه و ناگاه علیه اهداف نظامیان پاکستان بخصوص پنجابی ها در حمایت از پشتنخواه و پشتون های قبایل قرار دارند که برای اداره استخباراتی پاکستان قابل دقت است و پذیرش نیست؟

قمرچیما یک تحلیلگر مسایل سیاسی پاکستان نیز در زمینه عقیده برآن است که : گردهمائي ها برای طالبان و در حمایت از طالبان ( نقض حاکمیت ملی پاکستان است )  اینکه جامعه بین المللی  به نحوی به مشارکت طالبان مشروعیت  بخشیده اند اما در نهایت این پاکستان است که بیشترین بار عواقب این تحول در افغانستان را متحمل می شود ، نباید مفکوره ای رشد طالبانی در پاکستان تقویت گردد، لازم است تا دولت در مقابله با این مفکوره  جدی باشد که اکنون ناکام است ؟

از قول مایکل کوگلمن معاون مرکز ویلسون مستقر در واشنگتن که به دویچه ولی المان  ابراز نموده بود( پاکستان  نه تنها به رهبران طالبان پناهگاه  امن فراهم کرده است ، بلکه برای جنگجویان  این گروه خدمات  درمانی نیز فراهم می دارد واز خانواده های آنان حمایت کرده و از انان به عنوان یک هرم فشار استفاده می برد )، این کارشناس ارشد  جنوب آسیا اضافه میکند:- اسلام آباد قبلآ گفته بود که روابط اش با طالبان برای تسهیل گفتگوهای این گروه شورشی با امریکا و اخیرآ دولت افغانستان به خوبی استفاده کرده است ، اما وقتی می گوید از هرم فشار محدودی بر این گروه برخوردار است ،حمایت عام از طالبان در پاکستان وجود دارد وسالهاست که شهروندان پاکستانی جنگجویان داوطلب درصفوف طالبان هستند، این نفوذ اداره  استخباراتی و نظامیان پاکستان را ثابت می دارد؟

فراموش نکنیم که  استخبارات پاکستان وسیله گردید تا امریکا مجبور گردد با طالبان کنار بیائید ، نباید مصاحبه ای اسد درانی رئيس اداره استخبارات پاکستان رادر لندن با خبر نگار عربی و انگلیسی زبان الجزیره فراموش نمائيم ، اسد درانی باصراحت و اطمینان کامل پرده ازروی انواع حمایت های استخباراتی و نظامی جهت سازمان دهی و نیرومند شدن طالبان درجنگ علیه حضور و اشغال امریکا در افغانستان ابراز نظر نمود و گفت تازمانیکه طالبان نیرومند و توانائي شدید وارد نمودن به قوت های امریکادر افغانستان را حاصل ننمایند و به قوت و قدرت جنگی و قابل محاسبه قرار نگیرند ، امریکا همچون دهه دوهزار پس از حادثه سپتامبر ۲۰۰۱ با طالبان به محاسبه می مانند ، این مابودیم که برای طالبان قوت و قدرت بخشیدیم تا منحیث نیروی قدرتمند و مطرح وارد تعامل در منطقه با امریکا و متحدین گردند ، واقعن که اداره استخبارات و نظامیان پاکستان درعقب بازی مبارزه باتروریزم بین المللی در افغانستان نخست با امریکائيان وارد تعامل و معامله گری قرار گرفت و بعدش طالبان و القاعده و شبکه حقانی را شریک استراتیژی منطقوی شان بالای مقامات ارشد اطلاعاتی و نظامی امریکا و متحدین مشروعیت بخشید و دردفاع برحق قرارگرفت ، اینکه چرا مسولین ارشد امریکا و متحدین از این اجرآت و برنامه ریزی خاص و هدفمند استخبارات و نظامیان پاکستان خاموش و چشم بسته بودند و هستند و ماندند ، انگیزه های مختلفی وجود دارد که همه در قالب سازش و برنامه ریزی های مرموز نشست دوحه میان طالبان و امریکا مستور گردیده و مرموزشد، توافقنامه صلح طالبان و امریکا در واقعیت آن پیمان استراتیژیک میان پاکستان و امریکا ، امریکا و متحدین در وجود برگشت امارت بدیل جمهوریت تحت هدایت و حمایت امریکا درافغانستان بوده واست ، انچه امروز کاخ سفید امریکا به نقل از جوبایدن رئيس جمهور موجوده اعلان می دارند که جنگ مصارف گرانی داشت و ملیونها دالر درهفته هزینه داشت ، واقعیت یک استراتیژی خام گذشته ای سردمداران قصر سفید بود که با تصمیم عجولانه در اکتوبر ۲۰۰۱ به افغانستان هجوم نظامی آوردند و اهداف خاص و دور نمای استراتیژیک استخبارات و نظامیان پاکستان راکه در وجود تنظیم های جهادی و جنبش طالبان سرمایه گذاری نموده بودند ، باحضور نظامی امریکا در افغانستان و منطقه بیلانس خویش رابکلی ازدست داد، پاکستان تلاش نموده بود و موفق نیزگردیده بود تا نود فیصد خاک افغانستان رادرجنگهای قدرت میان طالبان و تنظیم های جهادی به وسیله ای طالبان ، القاعده و شبکه حقانی ، چریک ها و قوت های خاص نظامی اش که تحت پوشش مجاهدین عرب و حجم داخل افغانستان گردیده بودند و طالبان از حمایت های بلند ماشین نظامی پاکستان برخورداربودند تحت تصرف و کنترول خویش داشتند ، فوج پاکستان و افسران استخباراتی شان در همه ولایات افغانستان به جذاز پنجشیر و چند ولسوالی در بدخشان ، همه نقاط استراتیژیک و بنادر اقتصادی ، شاهرگهای عمده استراتیژیک بخصوص سواحل آمو، ارتفاعات هندوکش ، نقاط مرزی بولدک ، حیرتان، تورغندی، اسلام قلعه ، تورخم و مراکز عمده ای نظامی و میدان های هوائي افغانستان همه در اختیار اردوی پاکستان و استخبارات آن قرار گرفته بود . ادامه دارد . 

 در بخش هفتم  در زمینه ای اهداف دیروز و امروز پاکستان از ۲۰۰۱، الی ۲۰۲۱ در وجود جمایت   از طالبان ادامه می دهیم .                                                                                

سنجر غفاری                                                                                         

هفته اول فبروری ۲۰۲۲ المان             

 

 

--------------------

قسمت پنجم :

اشکال و ساختار یک تغیر، منابع و عوامل مخرب وموثر بازی دوحه ، طالبان ، امریکا و سازمان استخباراتی پاکستان .

 بدون شک استراتیژی منابع و منافع سازمان سیا در منطقه برای رسیدن به آن اداره استخبارات پاکستان عنصر عمده و قابل نیاز محاسبه گردیده است ، طالبان و دیگر سازمان های افراطی و بنیادگرایان اجزای عمده و عوامل موثر ومخرب در اختیار شان قرار دارند ، فراموش نکنیم که سازمان سیا در این زمینه منابع تمویل کننده اش را از اداره استخبارات اسرائیل و شیخ های سعودی درگام نخست ، از مافیای اسلحه و قاچاق مواد مخدره در افغانستان بدست می آورد ، هرانچه طی بیش از چهل سال سازمان سیا در جنگ سرد دیروزی و پروژه طالبان ، القاعده و جنگ باتروریزم بین المللی خود برنامه ریزی نموده بود و دربازی بزرگ نتایج آن را با فراهم آوری زمینه ها و عوامل حضور نظامی اش در افغانستان ومنطقه دانسته می شود شامل عوامل مخرب و موثر شبکه سازی و بهره یرداری های خاص امریکا و اتحاد مشترک سعودی ، انگلیس ، پاکستان در ایجاد سازمان القاعده وطالبان محسوب می گردد ، نقش عمده ای انگلیس ها در پیشبرد این بازی سپرده اطلاعات بیشتر وموثر برای امریکائیان درزمینه ای کرکتر و فرهنگ و کلتور قبايل دوطرف دیورند و فیصدی بیشمار ملت در فقر سواد و مذهب در افغانستان ، پاکستان بخصوص میان قبایل بوده واست ، جمع بندی این عوامل هم موثریت دارد و مخرب است وبوده که تحریک احساسات ملی و مذهبی انرژی بلند مصرف کننده و تمویل ماشین جنگی این پروژه هم در دوران جنگ سرد باشوروی و همچنان دربازی جنگ با تروریزم بین المللی ، انسجام همه شبکه ها وافکار بنیادگرایان اسلامی وافراطی در تشکیلات القاعده ، طالبان ، بعدش داعش و قبلآ تنظیم های جهادی میانه رو ها و بنیادگرایان افراطی همچون گلبدین ، مولوی خالص ، سیاف و حقانی  که هریک در افراط گرائي اسلامی باهم پیشی دارند بخصوص شبکه حقانی و گلبدین ، انچه در وجود تنظیم جمعیت ، حرکت انقلاب اسلامی مولوی محمد نبی محمدی ، حضرت مجددی ، پیر سید احمد گیلانی ، شیخ محمد آصف محسنی  و شورای نظار احمد شاه مسعود داشتند و یافتند ، اداره استخبارات و نظامیان پاکستان بیشتر تلاش نمودند تا به خواسته های انگلیس ، امریکا و سعودی درزمینه نفوذ میان این کتله و کرکتر های خاموش و نسبتآ معتدل اسلامی تکنوکرات ها را مامور این وضعیت نمایند تا از نقش اعلحضرت  محمد ظاهر شاه و کرکترهای آرام که بنام اسلام سنتی نام گذاشتند استفاده های نمایند که نمودند ، وقتی رونالد ریگن رئیس جمهور ایالات متحده امریکا انتخاب گردید، اداره سیا از مجمع تحلیل و تجزیه ای اهداف دور ونزدیک اش در افغانستان و منطقه ، از برنامه و سناریوی تهیه شده برای مقاومت علیه شوروی ها که در افغانستان حضور نظامی داشتند یعنی در دهه هشتاد برنامه ای ملاقات و بازدید با دوکرکتر و تشخیص و برنامه های شان یعنی ، مخوجودیت  تنظیم  های تندروافراطی اسلامی  و  تنظیم های معتدل اسلامی  افراطی معلومات دادند و برنامه ریزی ملاقات و حمایت و تشویق  برای نجات  اسلام و مسلمانان و آزادی افغانستان از چنگال کمونیزم نمودند ، دیدیم که در دهه هشتاد رونالد ریگن بطور مشخص مطابق با سناریوی داده شده ای سازمان سیا به رئیس جمهور با رهبران جهادی افغانستان که شامل جدول معتدلین جهاد بودند ( پیر گیلانی ، حضرت مجددی ، مولوی محمدی ، و نماینده گان خاص دیگر تنظیم ها دیداری داشتند ، اما فراموش ننمائیم که با تکنوکرات ها بسیا مرموز ومحرمانه دیدند ، منجمله نماینده های شاه اعلحضرت محمد ظاهرشاه به دلیل اینکه اداره استخبارات و نظامیان پاکستان هرگز از حضور شاه سابق در صحنه ای مقاومت ملی راضی نبودند و حضور شاه را در این بازی پایان نقش و اهداف خویش در افغانستان و منطقه محاسبه داشتند ، هرگاه نقش شاه ظاهر می گردید ، قبایل دوطرف دیورند باهم متحد انه به تشکیل یک جبهه ای بزرگ و آزادیخواهانه در افغانستان و منطقه مبدل می گردید که جنبش آزادی بلوچستان و پشتونستان در پاکستان و همچنان بلوچ ها در استان سیستان بلوچستان ایران نیز متحد می شدند و تجزیه ای پاکستان ، آزادی کشمیر به سود هند و کشیده گی های مهاجر قومی پشتون با حکومت پاکستان ، یگانه عامل بلند تجزیه پاکستان بود، بنآ واضع بود که عوامل مخرب و موثر در این بازی همه را اداره ای استخبارات و نظامیان پاکستان تحت نظارت ، حمایت و مراقبت خویش داشتند ، برای انگلیس موجودیت پاکستان بقای استراتیژی اش پس از شکست امپراطوری بزرگ انگلیس در منطقه و تجزیه ای هند با تشکیل پاکستان همچون انگشت ششم در جغرافیای منطقه اهمیت بلند و استراتیژیک دارد ، بنآ انگلیس ها درعقب صحنه با پاکستان همنوا و تکیه گاه بودند و هستند و خواهند ماند ، سازمان سیا با اتکا به انگلیس ها این واقعیت را می دانند و درک دارند که پاکستان فرزند انگلیس در منطقه است ، اما تلاش زیاد نموده است تا کمتر از انگلیس ها در داخل اردو ، استخبارات و ساختار اقتصادی پاکستان نباشند ، نفوذ القاعده در جنب تنظیم های ساخت اداره استخبارات پاکستان با ایده و فورمول انگلیس ها نمایانگر این واقعیت است که سازمان سیا هم اهداف اش را دارد ، اسامه بن لادن ، شیخ فصیل ، الزواهری ، دها ابو وشیخ های مصری ، عربی ، الجزایری ، سودانی و فلسطینی همه وهمه چهره ها و کرکتر های مرموز و نفوذی سازمان سیا در بازی بزگ یا جنگ سرد و جنگ باتروریزم بین المللی در افغانستان و منطقه را می شود که شامل عوامل مخرب و موثر دانست ، در فاجعه تحمیلیث بر مردم افغانستان بازی راز های استخباراتی منابع و منافع کشور های امریکا ، انگلیس ، سعودی و پاکستان در گام نخست ، وبعدش مقابله با این استراتیژی یعنی هند علیه پاکستان و چین در منطقه ، روسیه علیه انگلیس و چین و امریکا و متحدین درمنطقه ، ایران علیه سعودی و امریکا در منطقه  همه عوامل موثر و مخرب خویش را علیه همدیگر داشتند و  دارند ، حالا طالبان در اختیار همه قرار دارد بخصوص سازمان استخباراتی پاکستان که شبکه حقانی و تنظیم حزب اسلامی گلبدین ، سه هسته ای خاص طالبان که متشکل از هسته ای اعراب القاعده ، هسته ای شبکه حقانی و هسته ای انشعابی ملا دادالله و ملا محمد عمر آخند که شامل تضاد و تقابل سه جناح  قوم و قبیله در دوطرف دیورند تحت حمایت و فرمان ای.اس.ای گردیده اند ( قوم مسعود ، غلجائی ، درانی ) همچنان شاخه های بلوچ ، پشتون های دوطرف که لروبر می نامند ، تضاد های خاص میان قبایل مهمند، افریدی ، صبری و خروتی ، سدوزی، اچکزی، بارکزی ، باجوری و همه اقوام خورد و بزرگ که اداره ای .اس .ای نفوذ و کنترول خاص بالای شان دارند در منطقه به عناصر مخرب و موثر در اختیار امریکا ، انگلیس ، روس ، چین و سعودی در گام نخست قرار دارند و اداره استخبارات و نظامیان پاکستان بر همه  کنترول دارد،  طالبان و القاعده ، الشباب ، انواع تشکیلات افراطی اسلامی در کشور های افریقايی و عربی شامل سومالی ، الجزایر ، یمن ، سودان  و جنبش اسلامی ازبکستان و تاجکستان ، نهضت اسلامی شاخه های مختلف اسلامی در جمهوریت های آسیای میانه الی قفقاز و چچین روسیه ، ایغورهای چین ، نهضت های اسلامی ضد هند وستان و نهضت آزادی و تنظیم های اسلامی در کشمیر ، نهضت های ضد شیعه ها در پاکستان و ایران ، همه و همه شامل عناصر مخرب و موثر بازی در اختیار پاکستان ، امریکا ، انگلیس در افغانستان ، منطقه و جهان قرار دارند و باید بدانیم این واقعیت را که پاکستان با از دست دادند این امکانات و عامل محافظتی خویش یعنی نهضت های بنیادگرائي افراطی اسلامی که سازمان سیا و انگلیس برای رسیدن و حفظ اهداف و استراتیژی های خاص شان علیه چین و روسیه به آغوش حمایت و هدایت سازمان اطلاعاتی پاکستان قرار داده اند و خود مرموز وخموش و گاه و ناگاه اثرات ناگوار این حمایت را علیه خویش محسوس  دانسته اند ، اما برای بقا و ادامه ای استراتیژی شان در منطقه هنوزهم در حمایت و حفاظت از سازمان استخباراتی پاکستان این عنصر اساسی و عاوامل مخرب موثر در بازی رازهای منطقوی دست بردار نیستند . ادامه دارد

در بخش ششم امارت اسلامی در اختیاز سازمان استخباراتی پاکستان و خارج شدن امارت اسلامی از اختیار و حمایت ای.اس.ای. را مورد بحث و ارزیابی قرار می دهیم .

 سنجر غفاری

هفته اخیر جنوری ۲۰۲۲ المان

------------------------------------

قسمت چهارم :

کودتای مرموز : ساقط نمودن جمهوریت تحت هدایت ، مراقبت و حفاظت امریکا،جهت برگشت امارت اسلامی طالبان ،بدیل جمهوریت به ابتکار سازمان استخباراتی پاکستان ،خلاف توقع جامعه جهانی بخصوص ایالات متحده ای امریکا که برای عام مردم افغانستان و مقامات ارشد امریکا در بازی خاص و هدفمند استراتیژیک  پاکستان و طالبان ، خلاف تعهدات پاکستان در دوحه با امریکا و جامعه جهانی ؟

بعداز سقوط نظام تنظیمی برهان الدین ربانی و حضور طالبان به کابل در سال ۱۳۷۵ سفارت ایالات متحده ای امریکا به اسناد محرم و سری ای.اس.ای دست یافت ، در این اسناد که شامل ۵۴ ماده ماده میباشد ، توضحات میان شاهد رضا مدیرعمومی بخش القاعده، اسامه بن لادن و ملامحمد عمر رهبر طالبان که نمونه ای یک تعهد نامه میان القاعده ، ای.اس.ای و طالبان را بیان مینماید بدست آمده است ، در این اسناد امضآ اسد درانی رئیس ای.اس.ای ، اسامه بن لادن و ملامحمد عمر آخند درج شده است ، موادات عمده این تعهدنامه شامل  تعین نمودن سیاست خارجی امارت ، عدم حضور شخص ملامحمد عمر به حضور رسانه ها و مطبوعات ، عدم افشای اسرار محرم نظامی و اطلاعاتی سازمان استخباراتی پاکستان توسط ملامحمد عمر بخصوص قوت های نظامی پاکستان منجمله فرقه ای ۱۹ پیاده پاکستان در جنب طالبان و اشتراک در عملیات های خاص در داخل افغانستان ، سلب همه صلاحیت های اجرائيوی شخص ملامحمد عمر در همه امورات اداره و نظام سازی ، استخراج معادن بخصوص یورانیم ولایت هلمند به اختیار پاکستان ، حضور قوت های نظامی پاکستان در ولایات هلمند ، ارزگان و قندهار ،کشت مواد مخدره بخصوص خاشخاص در ولایات متذکره و همکاری فرقه ای ۱۹ در عملیات های نظامی بسوی ولایات شمال افغانستان و قاچاق موادمخدر به تاجکستان ، ازبکستان ، ترکمنستان و روسیه برای منابع مالی طالبان و تقویت بودجه نظامی ،ودر ماده خاص این تعهدنامه که به امضآ اسد درانی رئیس ای.اس.ای رسیده بود تذکر بعمل آمده بود که در صورت افشای این اسناد سری و محرم که با تعهد، امضآ و نشان انگشت شما شامل ۵۴ ماده اماده شده است جزئیات آن افشا گردد مسولیت سنگین دارد.

سند متذکره در کتاب مارک جیمز صراحت دارد ؟

فراموش نکنیم که مارک جیمز درکتاب خویش راجع به اهداف سران ارتش و استخبارات پاکستان  درزمینه ای جوشاندن دوباره دیگ جنگ در کابل پلان وسیع را آماده سازی داشتند و همیشه دارند ، از جنگ تنظیم های جهادی  سال ۱۹۹۲ ، ظهور طالبان سال ۱۹۹۴، جنگهای خونین طالبان و تنظیم ها ، سقوط امارت و برگشت جمهوریت و حضور نظامی امریکادر افغانستان ، بیست سال جنگ امریکا و طالبان ، جنگ طالبان و نظام جمهوریت تحت رهبری امریکا و متحدین ، برگشت مجدد طالبان در صحنه ای سیاست و رقابت های نظامی در منطقه با امریکا ، روسیه ، چین ، ایران و هندوسعودی همه وهمه طرح ها و پلان های خاص و هدفمند استخبارات پاکستان است که با استفاده از حمایت ها و استراتیژی های رقابتی امریکادر منطقه علیه رقبای شان اداره استخباراتی پاکستان موقعیت خاص خویش را بیشتر در این بازی به وسیله ای ریزرف های خاص استخباراتی اش دروجود تندروان افراطی اسلامی بخصوص رهبری و شاخه های القاعده و طالبان و حزب اسلامی گلبدین حکمتیار ، شبکه ای حقانی استفاده برده است و در برگشت مرحله ای دوم امارت طالبان آنچه امریکا، دوحه ، بخشی از شاخه های رهبری طالبان ، مقامات خاص جمهوریت بخصوص داکتر اشرف غنی ، حلقات خاص ایالات متحده امریکادر داخل نظام جمهوریت و طالبان وامارت و سازمان ای.ای.ای هرگز طرفداربرگشت امارت به چنین شیوه و حرکت نبودند که سازمان استخباراتی پاکستان ، از وجود نفوذی شخص حامدکرزی، رهبران شاخه های تجریدی حزب اسلامی گلبدین ، جمعیت اسلامی ، شورای نظار، تنظیم های هشتگانه وحدت اسلامی ، جنبش ملی اسلامی مارشال دوستم ، شاخه های ناراضی حوزه ای جنوب غرب و اکثریت قبايل دوطرف دیورند و نفوذ چهره های مرموز داخل طالبان پاکستان برای خنثی نمودن اهداف و اسرار محرم دوحه میان امریکا، طالبان ، جمهوریت که برای استقرار نظام معتدل اسلامی و تشکیل حکومت عبوری موقت ، تمثل اهداف ملی و نیازمندی های کلی مردم افغانستان رادر استحکام با پایه های مردمی ، ملی و منطقوی باهم گره مینمود پاکستان بخصوص ای.اس.ای منافع خویش این تحول را ندیدند و ازقبل طرح کودتای مرموزی را چیدند که شاهد آن بودیم و هستیم ، یقین داشته باشید که در آینده های نه چندان دور با تغیر کلی اوضاع در منطقه بخصوص پاکستان و سازمان استخباراتی ای.اس.ای پرده از روی این دسایس برداشته شدنی است و این اسرارمرموز فاش گردیدنی و جهت تطبیق اصل و اصول معیاری ساختار نظام کامل محوری در سرنوشت مردم افغانستان و پایان جنگ و هسته های حمایت و هدایت و رهنمودی جنگ و استقرار نظام های خودسر وخلاف اهداف ملی و بین المللی در افغانستان و منطقه ریشه و هسته گذاری شدنی است .

 در ادامه ای این بخش در بحث پنجم اشکال و ساختار یک تغیر و منابع و عوامل مخرب و موثرآن  بیان می گردد. ادامه دارد

 سنجرغفاری

 هفته چهارم جنوری ۲۰۲۲ المان

 

 

+++++++++

قسمت سوم : عنق بازی، انحراف و تحمیل امارت اسلامی ، بدیل جمهوریت در وجود اساسات یک کودتای مرموز ، خلاف تعهدو همنوائی مخفیانه ای سازمان سیا و ای.اس.ای ، در برگشت امارت به کرسی قدرت در افغانستان دور از تصور نیست ؟

بدون شک جمهوری اسلامی پاکستان از جمله کشورهای جهان است که بزرگترین هسته ها و کتله های بنیادگرائی مذهبی رادرآغوش خویش دارد بخصوص برای تعقیب اهداف راهبردی خود درجنوب شرق آسیا مخصوصآ دررقابت علیه  هند وافغانستان که بیشترین بهره را در این پیشکش برده است ، پاکستان پس از جنگ دوم جهانی براساس ایدیالوژی اسلامی با هویت خواهی دینی از بدنه ای شبه قاره هند برتانیوی جدآ گردیده و مهمترین عنصری ایکه گروهای اجتماعی و قومی آن کشور راباهم پیوند زده است ، هویت اسلامی آن است .

استراتیژیست های پاکستانی از زمان تآسیس آن کشور درسال ۱۹۴۷ میلادی بدین سوی کوشش نموده اند که همیشه برغلظت اسلام گرایی بیافزایند تا از یک طرف ملت پاکستان را یکپارچه نگهدارند و ازسوی دیگر با این اسلام گرایی محض بتوانند دربرابر رقبای منطقوی خود که دعوای سرزمین دارند استفاده های خاص نمایند که نمودند چنین بحران آفرینی زمامداران مختلف پاکستان از بدروتآسیس الی اکنون ثابت گردیده و درج تاریخ منطقه می باشد که علیه  افغانستان و هندوستان چگونه از هسته های بنیادگرایی استفاده ای افزاری و تحریکات نموده و می نمایند، در این زمینه تاریخ و اوراق جنایات و مداخلات پاکستان با صدور جنگ و مصیبت آفرینی ها هزارویک داستان واقعیت و جنایات سازمان داده شده ای نظامیان و استخبارات پاکستان راثبت حافظه ای خویش دارد بخصوص در ایام بازی جنگ سرد که از عصاره ای این بازی ظهور طالبان ریشه و استحکام یافت؟

دراین بازی  زمامداران مختلف کشورهای امریکا وسعودی با توجه به منافع ملی شان در افغانستان ومنطقه از همه سیاست های کاذبانه  وجنگ طلبانه ای پاکستان علیه افغانستان ومردمش حمایت های مالی، اطلاعاتی ، نظامی و دیپلوماتیک نمودند ، پاکستان به منظور رسیدن به منابع آنرژی در اسیای میانه نیاز دارد تادر افغانستان حکومتی برقرارداشته باشد که همسویی تام با اسلام آباد داشته باشد ، این است عنق استراتیژی اهداف پاکستان که آفتابی گردیده است ، تلاش های مرموزانه ای استخباراتی پاکستان وقتی ناکام گردید که پس از سقوط حاکمیت داکترنجیب الله موفق نگردید تا ( حزب اسلامی ) گلبدین حکمتیار را به اریکه قدرت و ساختار نظام دلخواه خویش در افغانستان حاکم بسازد، بدین منظور به دنبال گروه جدید برآمد تا بتواند هم شدت عمل داشته باشد و هم از سیاست اداره استخباراتی ( ای.اس.ای ) به صورت کامل اطاعت نمایند، بدین منظور توجه برای ایجاد این منظور مدارس دینی پاکستان انتخاب گردید، در این  برنامه حمایت های مالی، تسلحاتی ، آموزشی و تبلیغاتی اداره استخبارات پاکستان توانست تا از وجود رهبران تند رو جهادی افغانی و پاکستانی ایکه در حوزه ای نفوذ خویش داشتند با رجوع به شاگردان مدارس مختلف اسلامگرایی طالبان را متولد نمودند، جنبش یا تحریک طالبان والدین خاص دارند که بعدازاین پنهان و کتمان شدنی نیست ؟

القاعده و ای.اس.ای، جمع اداره استخبارات سعودی که همه در حلقه ای محافظوی اهداف استراتیژیک امریکا به تضمین سرویس استخباراتی انگلیس جابجا و نیروگرفتند در خدمت و هدایت و مراقبت سازمان سیا و حمایت های مالی شیخ های سعودی استحکامات بزرگ و نیرومند ساختار تشکیلاتی تحریک طالبان را سرعت بخشیدند و تکمیل نمودند، فراموش نکنیم که گلبدین حکمتیار ، محمد یونس خالص ، شبکه ای خاص حقانی را تشکیل دادند که این شبکه محافظین توانمند اهداف خاص سازمان استخباراتی پاکستان و یکی از پرقدرت ترین اربکی ها یا چریک های مخوف سازمان ای.اس.ای نیز شامل تشکیلات مخوف تحریک طالبان گردانیده شدو حفاظت و هدایت و مراقبت از استراتیژی خاص پاکستان در بازی منطقوی را بیشترین هسته شبکه ای حقانی بوده واست ، وقتی بازی هجوم نظامی به افغانستان پس از سپتامبر ۲۰۰۱ وارد فاز عملی آن گردید، شبکه ای حقانی به محرم تریم مرحله ای استفاده در بازی باتروریزم بین المللی که امریکارا موظف به نابودی هسته های تروریستان بین المللی شامل سناریوی اغوای بین المللی یا پروژه ای جنگ جهانی با تروریزم بین المللی ساخت ، اداره ای.اس.ای الی امروز دراین پروژه کاذبانه درکنار پروژه ای مبارزه باتروریزم بین المللی با امریکا ومتحدین وارد عمل گردیده و هنوزهم که هنوزاست ، چنین کاذب اندیشی ها ادامه دارد، فراموش نکنیم حمایت و حفاظت از هسته رهبری القاعده و طالبان ، حزب اسلامی گلبدین و شبکه ای حقانی راپس از سقوط امارت اسلامی در نتیجه ای هجوم نظامی امریکا و متحدین در افغانستان تحت عنوان آزادی پایدار و نجات افغانستان از چنگال تروریستان بین المللی که:( القاعده ، طالبان ، گلبدین و شبکه حقانی ) در محراق بازی قرار داشت ، اداره ای.اس.ای موظف گردیدتا در مخفی و حفاظت نمودن این هسته ها وارد بازی مرموز به اصطلاح مردمی ما ( موش وپشک ) گردد، کشته شدن مرموز اسامه بن لادن ، مرگ سوال برانگیز ملامحمدعمر رهبر طالبان ، کشته شدن ملامنصور جانشین ملامحمد عمر پس از حمله ای بدون سرنشین امریکا در قلمرور پاکستان ، الی امروز مرموزبودن ملاهیبت الله رهبر طالبان موظف در قدرت کنونی در افغانستان ، زندانی شدن ملاغنی برادر و برگشت ملابرادربرکرسی رئيس مزاکره کننده ای اهیت طالبان در دوحه ، کشته شدن دهاتن از اعضای رهبری القاعده ، طالبان ، شبکه حقانی و گلبدین بشمول چهره های کلیدی و مرموز طالبان پاکستانی ، افغانی ، شبکه القاعده و حقانی طی بیست سال حضور امریکادر افغانستان ومنطقه بخصوص ببماران مراکز خاص این هسته های ایکه تحت حمایت اداره استخباراتی پاکستان قرار داشتند توسط طیارات بدون سرنشین ایالات متحده امریکا در قلمرو پاکستان و دوطرف دیورند ، ترور شخصیت های قومی و مذهبی در میان قبايل دوطرف دیورند نمونه های از مرموز بودن و کاذب بودن اداره استخباراتی پاکستان و نقش بلند آن در وجود هسته های تشکیلاتی تحریک طالبان ، القاعده و شبکه حقانی و همین اگکنون با گلبدین حکمتیار همه و همه اسرار و اشکال مرموز و نکات قابل دقت برای آینده ای حضور مجدد طالبان برخلاف خواسته های عام ملی و بین المللی پروژه ای صلح طالبان با ایالات متحده ای امریکا ، هجوم بدون ترس و توجه به هشدارهای بین المللی و ملی و دولتی جمهوریت تحت حمایت ایالات متحده ای امریکا بعداز توافقنامه دوحه طالبان و امریکا فاکتورهای مرموز این پروژه است که پس منظر آن نمایانگر واقعیت آن است که کودتای راه انداخته شده در ساقط نمودن جمهوریت و برگشت امارت را نزدیک به واقعیت می سازد. 

 در بخش چهارم : نزدیک به واقعیت بودن کودتای مرموز برای ساقط نمودن جمهوریت تحت هدایت و مراقبت امریکا در وجود حضور مرموز امارت بدیل جمهوریت که عامل بی ثباتی اقتصادی، سیاسی، نظامی وحیات ملی وکشوری درافغانستان ومنطقه گردیده است می پردازیم . ادامه دارد.     

سنجرغفاری                                                                                      

هفته سوم جنوری ۲۰۲۲ المان                                                                          

 

 

قبلی

 


بالا
 
بازگشت