سید داوود مصباح

 

گذرگاه خطرناک تاریخ

قسمت سی و یکم

‏ 2022/8/4

 به گفته احسان طبری : انسان می خواست سیروشادوسالم و دیرزی و همه دان وهمه توان باشد ...» چرا نتوانیست چنین زیست نمایند ؟ این سوال اساسی است که طی قرون فلاسفه واندیشمندان روی ان تمرکز کردند و راه های مختلفی را ارائه دادند . اما، درکوره راه های پر خم وپیچ زندگی اکثریت جوامع سنگ بنای را که به تقلب گذاشته شده بود ، از مسیر خود بردارند . به مرورزمان هرقدرتاریخ به جلو می آمد ، بر موانع و مشکلات افزوده می شد . سرانجام در نیمه های قرن هجده کارل مارکس و فرید ریش انگلس رمزوراز این موانع سعادت بشریت را روشن ساختند و والادیمیر ایلیچ لنین اولین تجربه راه رهایی بشریت را آزمود . لکن ، درجوامع صنعتی شده ای غرب وجوامع سنتی عقب افتیده مشرق زمین ، برطبل نظام تقلب و استثماری و ستم عظیم طبقاتی کوبیده می شد . زمانی که لنین در تدارک انقلاب اکتوبر بود ، سرمایه داری در غرب برای تصرف نفت و تسلط بر میدانهای نفتی با شدت با همدیگردررقابت و پیشی گرفتن از همدیگر برای غارت این منابع عظیم که بطورعمده در خاورمیانه قرار داشت ، مشغول بودند .

 نفت یا طلای سیاه :

  پیدایش و شناخت این ماده :

 سومری ها ، آشوری ها وبابلی ها این ماده روغنی را که در روی زمین ترشح می کرد ، می شناخته و در میان رودان ( عراق امروزی ) پیدا می شد ومردم از آن برای چراغ استفاده می کردند . مغ ها در کوه های آریانا وایران ازسنگ های روغنی بحیث چراغ استفاده می نمودند که در وینداد و اویسا تذکر رفته است .

 زکریای رازی نفت سفید را ازاین ماده سیاه غلیظ استخراج می کرد .

درجزیره کوچکی درشمال امریکای لاتین در دریای کارایپ کشور کوچکی بنام  TRINIDAD  و توباگو دریاچه ای وجود دارد از قیر مذاب که ذخایر آن به ده میلیون تن برآورد شده است .

 اولین چاه نفت :

 اولین میدان نفتی دنیا در باکو درقرن نهم ساخته شد که مارکوپولودرسال1273م آنجا سفر کرده می گوید محصولات آن با صد ها کشتی حمل می شد ./ 1

 «اولین چاه نفت جهان در 1593م ، در بالا خانه باکو ،  بطور دستی به عمق 35 متر حفر شده و این در دوران صفویه است که باکو جزء قلم رو ایران ( پریشیا ) بوده است .» 2

 بعد اولین چاه نفت اکتشافی در سال 1745م در فرانسه و اولین چاه استخراج نفت توسط کلنل دریک ، در سال 1859م در پنسیلونیا حفاری شد . مردم به دریک حکم دیوانگی میداد ، لکن او به کارخود ادامه داد . در این زمان روسیه برای سوخت کشتی ها ی خود در دریای سیاه ازمازوت استفاده می کردند . « آدمیرال فیشر » افسردریایی انگلیس در سخنرانی عمومی خود در 1882 تاکید می ورزید که انگلیس برای سوخت کشتی ها بجای ذغال ازنفت استفاده کند و این را مثال آورد که روسیه در 1870 برای سوخت کشتی هایش ازنفت سنگین که آن را روس ها « مازوت » می گویند استفاده می کنند . در 1870 خانواده « راکفلر» شرکت نفت استاندارد را تأسیس کرد صرف به منظور استفاده به چراغ های نفت سوز و بعضی معالجات . خانواده راکفلرورزیده ترین دانشمندان و شیمی دان هارا برای انکشاف کمپانی و تحقیقات علمی استخدام کرد و بکارادامه داد .

در1885، یک مهندس المانی بنام « گاتلیب دایملر » اولین موتوردیزلی برای وسایل نقلیه جاده ای ساخت که عملاً کارمی کرد . وبعد یک موتور دیزلی به یک کشتی جنگی ساخته و تصب شد که کارش عالی بود . « فیشر » آن را با کشتی های ذغال سنگ سوزچنین مقایسه کرد : « کشتی نفت سوزهیچ دود قابل رویتی در دنباله اش ایجاد نمی کرد ، درحالی که دود متصاعد شده از کشتی سوخت ذغالی از ده کیلومتر قابل دیدن بود و همچنان 4تا 5 ساعت طول می کشد تا یک کشتی با سوخت ذغال به حد اکثر قدرت برسد ، همین زمان برای موتور با سوخت نفت فقط 30 دقیقه به حد قدرت برسد . . . » 3  سرانجام تا سال 1905 خدمات سری انگلیس راز اهمیت راهبردی سوخت جدیدرا تشخیص دادند . اما ، مشکل انگلیس این بود که هیچ منبع نفتی ای در سرزمین اصلی خود نداشت و این منابع درخاورمیانه قرار داشت که ایجاب راه کار جدید استعماری را می نمود . دولت انگلیس « فیشر » را بحیث لرد اول دریایی انگلیس ارتقاء داد ، تا منابع و دست یابی به نفت را بررسی و پشنهاد بدهد .

  قبل از این که به این بحث ادامه داده شود باید بدانیم که دولت انگلیس یعنی چه ؟ ! یعنی ماهیت و هویت آن روشن شود ! . دولت انگلیس از لرد ها ، تاجران ، سرمایه داران وصاحبان صنایع وتحصیل یافتگان دانشگاهی وابسته به قشر ممتاز و اشرافی خانواده های لردها تشکیل یافته بود ، مثل سایر دولت های اروپایی و امریکا . در امریکا همان موئسسین حکومت ایالات متحده از جرج واشنگتن تا مجع قانون گذاری همه سرمایه داران وهریک بیش از صد برده داشتند . 55تن بنیان گذاران امریکاعلاوه بر جان لاک سه تن نگارندگان قانون اساسی امریکا « جیمس مدیسون » ، «الکزاندرهمیلتون » و « جان جی » است  ، جیمزمدیسون که به اصطلاح قانون گذار است در یکی از نامه هایش به جان جی چنین می نویسد : « نخستین هدف دولت محافظت از تمایز میان استعداد انسان هاست که حق مالکیت از آن سر چشمه می گیرد ، بعصی ها ثروتمند اند ، چون استعداد شان از دیگران بالاتر است » 4

  به این ترتیب جورج واشنگتن اولین رئیس جمهورامریکا یکی از بزرگترین ثروتمندان امریکابود که تنها 260 برده داشت . درانگلستان و اسکاتلند و ایرلند خانواده « جیمزچارلز استوارت 1566- 1625 » ازثروتمندان و برده داران بزرگ این جزیره بودند و هستند . این خاندان با سایر لرد ها و سرمایه داران صاحبان سرزمین این جزیره بودند و هستند . « دکتور ویلیام اف انگدال » نویسنده کتاب « صدسال جنگ » زیر عنوان « امپریالیسم غیر رسمی » بریتانیا ، چنین می نویسد : « تجارت ازادمطلق » این نوع دست کاری ها در تجارت آزاد جوهره راهبرد اقتصادی بریتانیا در150 سال گذشته بوده است . تااواخرقرن 19 مذاکرات فشرده ای درحاکمیت انگلیس درموردچگونگی حفظ امپراتوری جهانیش در گرفت ، درمیان شعارهای درباره عصر جدید « ضدامپریالیسم »که در ربع آخرقرن 19 آغاز شد ، بریتانیا به شکل پیچیده تر و بسیار موئثرتر برحفظ نقش غالب خودبرجهان دست یازید که بنام « امپراتوری غیر رسمی» معروف گردید ...» 5

منظور از « امپراتوری غیر رسمی » سرمایه داران بریتانیا برای ادامه بی دردسر تجارت آزاد و باز داشتن دولت در امور صنعت و تجارت و بانگ داری برگزیده ترین استادان دانشگاهی و دانشمندان را برگزیدند و یک کانونی ایجاد نمودند تا اتاق فکری سرمایه داران و کمپانی هارامدیریت و کارشناسی نمایند و این علاوه بر کمیته سه صد بود که دکترکلمن آن را درکتاب خود توضح داده است . این گروه نخبه که از 1890درمرکزسری اتاق فکری سرمایه داران فعالیت می کردند در1910 بنام « میزگرد» نیمه علنی شد که طرح های مشخصی بر دولت انگلیس برای سلط بر جهان ارئه می کردند .  به این صورت زمانی که از واژه دولت انگلیس نام برده می شود به هیچ صورت معنی مردم انگلیس را ندارد . مردم انگلیس مانند سایر مردمان امریکا و اروپا گروگان یک اقلیت مفتخوارواستثمارگر وزورگوو بیرحم بنام دولت مداران بودندو هستند . این ثروتمندان و برده داران اولیه غرب ، اکنون به سرمایه داران بزرگ و صاحبان کمپانی هی عظیم پول ساز با تشکیلات مختلف امنیتی و غارتگری و استعمار نوین ( نظم نوین جهانی (!) ) تبدیل گردیده ، مانند غول های افسانوی برای غارت و تسلط کامل بر جهان از انواع ترفند های نظامی ، بیولوژیکی ( ویروس سازی ) ، هوش مصنوعی ، اقتصادی و سیاسی استفاده می نمایند . حال دیده می شود که حتی وزیر دفاع امریکا ( لوید آستین ) بدون هیج شرم و حیا حقوق بگیریک کمپانی اسلحه سازی امریکاست و پسررئیس جمهور ( بایدن ) ماهانه پنجاه هزاردالرحقوق از بابت مدریت دوصد لابراتوار شیمیایی در اکراین دریافت می داشت واین یک نمونه کوچک از بزرگترین کشورجهان است که خود را حامی دموکراسی جهان نام نهاد می کند . این رسواترین ترفند های امپریالیسم جهان ماست

    طلا سیاه و زرد :

تا سال 1870م انگلیس ( سرمایه داران ) دردریاها مسلط بودند و بی رقیب به هرسوی جهان می راندند و غارت می کردند . دولت سرمایه داری المان متوجه شد که به علت کمبود فنی و پرسونل فنی نتوانستند در دریاها و خط اهن دست آوردهای برتر نسبت به انگلیس داشته باشند . لذا ، در 1871 المان دانشگاه یلتخنیک « تکنیشه هوشلن » و دیگرآموزشگاه های فنی را تأسیس کردند . در1885 « گادلیب دایملر » اولین موتور بنزینی برای وسایل جاده ای ساخت . المان با تأسیس مراکز آموزشی فنی به هزاران کدرفنی دست یافت وبعد از این اقتصاد و فن آوری های المان با سرعت از انگلیس پیشی گرفت . المان با تعامل با دگر کشورهای جهان خلاف سیاست استعماری انگلیس روابط تجاری و اقتصادی دوجانبه بر قرار نمودند . انگلیس تا این زمان ترکیه را بدون دست یابی این کشور به صنعت و فن بحیث منطقه حایل نگاه داشته بود ، المان به ترکیه روابط اقتصادی برقرار نمود وبسیاری از شهر های ترکیه را به انقره با احداث خط آهن وصل نمود و به ترکیه پشنهاد خط آهن برلین و بغداد را داد . المان به ایران هم برنامه های توسعه اقتصادی وجاده ای را ارائه کرد . تفاوت احداث خط آهن المان با انگلیس در این بود که انگلیس در هند ودیگر مستعمرات صرف خط آهن را از مناطق محصولات و منابع تا بندر می ساختند و نه به منظور توسعه . اما ، المان به منظور توسعه و روابط اقتصادی غیر استعماری راه و جاده و خط اهن احداث می کردند . به این منظورسفر « ویلهلم دوم » قیصر المان به قسطنطنیه بود و در این دیدار موافقت نامه دوم پروژه خط آهن برلین وبغداد در 1899 به امضا رسید .   این برنامه ها انگلیس را که در این لحظه به بحران اقتصادی مواجه شده بود ، سراسیمه ساخت . « این دقیقاً همان نکته انگلیسی ها بود « ارجی ای لافان » که آن زمان مشاور برجسته نظامی انگلیسی وبه ارتش صربی وصل بود ، هشدار داد که « اگرخط برلین وبغدادبه وقوع بپیوندد بخش بزرگی از سرزمین های مولد انواع ثروت های اقتصادی که حملات دریایی به آن ها ممکن نیست تحت حاکمیت المان درمی آید . » 6 زمانی که تاریخ استعمار را ورق بزنیم ، بسیار روشن می بینیم که طور علنی با بی شرمانه ترین روش وسلطه و غارت گری از منابع و امکانات کشورهای آسیایی و افریقایی استفاده می کردند و این کشورها را بین شان تقسیم نمودند . در ایجاست که آن گفته صدق می کند که ( تنها ظالم و استثمارگرمقصرنیست بلکه مظلوم و استثمار شونده هم مقصر است )، که خود و سرزمین شان را مانند یک طعمه به اختیارگرگ ها ی وحشی قرارمی دهند .حکومت استعماری انگلیس که تا قبل از ظهور المان بحیث یک قدرت اقتصادی ، نظامی و سیاسی ابر قدرت جهان بود ، با ظهورالمان مدرن وبشدت صنعتی وبا تسلط بردریا وخشکه ، حکومت انگلیس این جناورخونخوار به شدت عصبانی و دست پاچه شد . زمانی که استعمار و امپریالیسم به آخرین لحظه بحران می رسد برای عبوراز آن به هرعمل ضد انسانی که راه نجاتی برایش باشد دست می زند . درچنین موارد یکی از گزینه ها جنگ و جنایت است .

  چالش های بزرگ فرراه استعمار انگلیس :

* -  اولین وا ساسی ترین چالش ، جنبش عظیم کارگری و کمونیستی در اروپا ومنجمله انگلستان بود . به ویژه که کنگره چهارم انترناسیونال در لندن 26-31 جولای 1896 دایر گردید ، گرچه سطون پنجم دولت انگلیس دربخش های مختلف جنبش های کارگری و سندیکاها ونفوذ کرده بود ، با آنهم جنبش چپ هنوزچالش برانگیز برای مراکز قدرت به حساب می آمد .

  * -  قدرت گیری المان بحیث یک قدرت صنعتی ، اقتصادی وتسلط بر دریا و خشکه و ایجاد مناسبات اقتصادی با ترکیه وبرنامه خط برلین و بغداد . تا 1896 ، یک خط آهن جدد بازشدکه می توانست از برلین تا قونیه در بلندی های اناتولی درنواحی عقب مانده اقتصادی درون ترکیه برود . المان دراوایل دهه 1890، تصمیم گرفته بود یک پیمان اقتصادی قوی با ترکیه امضاو برای صدور کالاهای صنعتی المان راهی به بازارجدید عظیم شرق باز کند . موافقت نامه دوم نتیجه ای از دیدارقیصر آلمان ویلهلم دوم از قسطنطبیه بود . روابط آلمان و ترکیه در آن ده سال اخیردارای اهمیت بالای شده بود . داخل شدن یک رقیب نیرومند صنعتی در حیات خلوت انگلیس در ترکیه ، برای بریتانیا درد ناک وغیر قابل تحمل بود .برتری تجارت وحمل کالا ومحصولات المان تا 1901 ، 900هزارتن کالابرروی 52هزار کشتی مختلف با پرچم آلمان بندرهای آن را ترک کردند وتا 1909 این ارقام به 65هزارکشتی و13  میلیون تن کالا رسید . حمل کالا ازطریق خط آهن مزید برحمل دریایی بود ، که این برتری بریتانیا را عصبانی می کرد .

*  -  بحران اقتصادی ؛ سرمایه داران و بانگ ها بعد ازتصویب رساندن « تجارت کاملاً آزاد » در پارلمان بریتانیا و تصویب لغوقوانین ذرت ( حمایت از زارعین ) با بیکار شدن میلیون ها زارع ایرلندی که گدام غله بریتانیا بود ، فقر و گرسنگی وسرازیر شدن زارعین به شهر و ایجاد زاغه نشینی در حاشیه شهر لندن ، با سرعت به بحران انجامید . این وضع در حالی رخ داد که آلمان با سرعت به پیش می تاخت . لکن ، تحت استیلای تجارت آزاد، بانگ های تجاری انگلیس منافع سرشاری درتجارت تریاک درمثلث هند – ترکیه وچین بدست آوردند . اما، به اصطلاح دولت انگلیس هیچ دست آوردی جز مورد تنفر قرارگرفتن توده های فقیرو گرسنه و طبقه کارگر چیزی عایدش نشد که هیچ ، مجبور به وام گرفتن از طریق دلالی بانگ مورگان از بانگ مرکزی امریکا شد .

 * - دراواخرقرن 19 بین نخبگان « میزگرد» و سران دولت ونمایندگان بانگ های لندن سر موضوع حفظ قدرت جهانی واستعماری مباحثات بسیار ژرف ومافوق سری درگرفت ودرنتیجه راه نظامی وجنگ مورد تایید قرار گرفت که بر اساس آن به بخش نظامی دستور آمادگی جنگ با آلمان داده شد . تا اینجا بخش های ملموس راه کاربرتری جویانه وحفظ سلطه استعماری بریتانیا اشاراتی شد که تا حدودی نیمه سری و در بخش های علنی بود . در باره علل پنهان جنگ اول اروپایی یک کتاب به زبان فارسی ترجمه ودر ایران منتشر گردیده بنام « تاریخ مخفی ، علل پنهان جنگ جهانی اول به قلم « جری دوکرتی و جیم مک گرگور » در 801صفحه 27 فصل . در پشت جلد کتاب چنین نوشته شده : « بریتانیا مسئول آغاز جنگ بود نه آلمان . این حقیقت ، چنانچه پس از سال 1918آشکارمی شد ، برای دم و دستگاه امپراتوری بریتانیا تبعات تارخ سازدرپی می داشت . مردان بی شرافت در بریتانیا رگ وریشه داشتند ، در طلب جنگی بودند که آلمان را خرد کنند وبرای دست یابی به این هدف حوادث لازم را ازپی هم قطارکردند . عموماً سال 1914 را نقطه آغازفاجعه ای می شمارند که درپی آمد ، اما درواقع تصمیمات کلیدی منجربه جنگ سالها قبل اتخاذ شده بود ...» 7

 درمتن کتاب آمده : « جنگ جهانی اول حد اقل ده سال قبل از وقوع آن توسط محافل سرمایه داری بریتانیا گرفته شده بود . لرد ها ، سیاست مداران ارشد وخانواده سلطنتی بریتانیا طی قرن نوزدهم بطور فزاینده به کارتل بانکی روتشیلد وشرکا وابسته ونزدیک شدند . دردهه1890درمحافل اشراف وبانگ داران بریتانیا یک سازمان سری که بعد ها « میزگرد » نام گرفت ، فعال شد وایدنولوژی برتری نژادی انگلوساکسونها وتوسعه طلبی جهانی را سرلوحه کار خود قرارداد . در فاصله جنگ دوم بوئروجنگ جهانی اول بریتانیا به انزوای شکوه مندش پایان داد وبسوی جاپان ، فرانسه و روسیه دست دوستی دراز کرد ، موافقت نامه سری بنام « موافقت نامه قلبی » بریتانیا و فرانسه ( 1904 ) ازچشم مردم وپارلمان پنهان شد و ارتش بریتانیا از سال 1906مخفیانه در تدارک طرح های نظامی مشترک با فرانسه و بلژیک برای مقابله با آلمان در اروپای مرکزی بودند ... » 8

 نکاتی ریزودرشتی که در این بخش آورده شد به این دلیل بود که برای نسل جوان جهان و بشریت مترقی مدلل شود که سرمایه داری برای استمرار حیات شوم و ضد بشری شان از هیچ گونه ترفندی و لو جون تلف شدن 17 میلیون کشته در جنگ اول و 50 میلیون در جنگ دوم ، دریغ نمی ورزند . این دولت های نام نهاد کشورهای سرمایه داری درغرب و حکومت های واپس گرای متحجر قرون وسطایی در خاورمیانه به شواهد تاریخ واقعی دارودسته ستمگران ، دسیسه سازان و شغالان سرمایه و ثروت اندوزی اند ، نه نماینده مردم . این حکومت ها افزار سرکوب توده ها و 99درصدی های جوامع تحت تسلط شان را در اختیار دارند وهرحرکت مطالباتی مردمی را با بی رحمی و خصمانه سرکوب می نمایند . حکومت های سرمایه داری همان ترفند های گدشته را به اشکال نوین برای سلط بر جهان بشری به کار می برند . ادامه دارد –

منابع :

1 -  مارکوپولو ، توصیف ارمنای بزرگ ، فصل سوم ، ص 46 .

2 -  ژاک رائن ( 1352) استفاده از نفت ومشتقات آن در باستان ، برگردان به فارسی : مسعود رجب نیا .

3 -  دکتر ویلیام اف انگدال ، صد سال جنگ – سیاست های نفتی انگلیس – امریکا ونظم نوین جهانی ، برگردان به فارسی : ابراهیم شایان ، نشررود، 1397خ، ص39 . 

4 -  دکتور مرتضی محیط ، نظری بر تئوری پردازان بنیان گذاران امریکا ، در تلویزیون پیام افغان ، 11 سپتامبر 2021 ،

  5 -  ویلیام اف انگدال ، صدسال جنگ ، ص24 ،

 6 – همان ، ص44

 7 -  جری دوکرتی و جیم مک گر گور ، تاریخ مخفی ؛ علل پنهان جنگ جهانی اول ، برگردان به فارسی : مصطفی آقایی ، انتشارات ، دهکده هوسم ، در 801ص و27فصل ، ایران ، 1400خ .           8 -  جری و جیم ، ف اول ، ص 48 ،

 

 

++++++++++++++

 

 

 

                                                                                               ‏يکشنبه‏، 03‏ ژوئيه‏ 2022 

     قسمت سی ام 

  دراین زمانی که حزب بلشویک به رهبری والادیمیر ایلیچ لنین مشغول دفاع ازانقلاب دربرابرضد انقلاب ودفع تهاجم ارتش های اعزامی دولت های غربی بود ، وضع اقتصادی فوق العاده خراب شد . کاشت و برداشت محصولات و فرآورده های کشاورزی بهم خورده بود وموادغذایی به شهرها نمی رسید و هیچ امکان مساعدت بیرونی هم وجود نداشت .

انقلاب اکتوبر1917 اولین تجربه بشریت برای عبوراز سرمایه داری و ساختار نظم نوین سوسیالیستی در جهان بود واین آزمون سخت و دشواری بود . پیاده کردن سوسیالیسم از روی نسخه های کتاب و تیوری به جوامع بشری بسیار متفاوت است . درزیستگاه مختلف اجتماعی با تفاوت های شدید فرهنگی پیاده کردن یک نسخه کتابی نهایت دشواراست . لنین با ظرافت و درک بسیارعمیق ونبوغی که داشت با همه دشواری های فرهنگی وعقب ماندگی فکری و اقتصادی ومتنوع بودن خرده فرهنگ های پراگنده در سرزمین وسیع روسیه ، اقدام به ساختارنظام نوین اجتماعی نمود . تفاوت فرهنگی تا جایی که درانقلاب 1905 کارگران ( سپاه انقلاب ) در پتروگراد با عکس های مریم مقدس و شعار مذهبی و بیرق های سلیب نشان به خیابان آمدند و قیام کردند ، در حالی که بلشویک ها و منشویک ها و اس ارها درمجموع به چند ده نفر می رسید . لنین و یارانش با کار سخت و طاقت فرسا تا سال 1917 در میان کارگران روسیه جهت مبارزه و اهداف انقلابی را تعیین واین سپاه پراگنده فکری را به ارتش رهایی بخش سوسیالیستی تبدیل نمایند . دراین پروسه آنچه که زیاد کمک کرد ، همان تجربه کمون پاریس 1871 کارگران و کمونارد ها در پاریس بود که شوراها را سازمان دادند و 21 کمون در پاریس سازمان یافت و کمون مرکزی را انتخاب کردند . در پتروگراد هم از همان قیام 1905 کارگران شوراها ( سویت ها ) را سازمان دادند و این پدیده بسیار کمک کرد در انقلاب اکتوبر  جنگ طبقا تی مثل هرجنگی سپاه و ارتشی را لازم دارد و بدون ارتش یک یا چند جنرال و افسر نمی تواند کاری انجام دهند . کارگران که سپاه انقلاب طبقاتی و رهایی بخش است ، قادر نیست که بدون تشکل وانسجام ساختاری به آوردگاه انقلاب حاضر گردند . بهترین تشکل همان تجارب شوراهای کارگری ( سویت ها ) یعنی کمون های کارگران و زحمتکشان وکمونیست ها می باشد . نمایندگان شوراهای کارگران و رنجبران باید درحزب پیش آهنگ طبقه ای کارگر حضور پررنگ داشته باشند ، درغیر ان حزب های نام نهاد چپ از پوتانسیل عملیات انقلابی تهی می باشند . بطور مثال تجربه حزب دموکراتیک خلق افغانستان قبل از انقلاب در کنار موج عظیمی از تظاهرات دانشگاه کابل و دارلمعلمین ، این سینا وسایر مکتب ها کارگران کارخانه جنگلک ونساجی گلبهاروکارگران نفت وگاز در شبرغان وسایر کارگران در جنبش نقش بسیار پررنگی داشتند . راه پیمایی کارگران پروژه آب رسانی پروان تاشهرکابل ( فاصله ای 60 کیلومتر) حضورپررنگ کارگران پیش تاز بودند . درپروژه آب رسانی پروان میرعلم کارگر ، غلام سخی مشهور به بچه نظر ، رحیم کارگر، سمیع کارگر و دیگران بودند که جنبش کارگری را به پیش می بردند . لذا ، در جنبش های طبقاتی حضورکارگران بحیث سپاه انقلاب نقش اساسی دارد .

  درانقلاب اکتوبر کارگران پتروگراد و مسکووسربازان انقلابی بودند که انقلاب به پیروزی رسید . با آن همه انقلاب اکتوبر یک انقلاب سیاسی بود . لنین آن را روشن توضیح داده است ودر باره آن انقلاب کتاب ها نوشته شده است . تجربه تاریخی انقلاب اکتوبر و سایر انقلاب های سیاسی و اجتماعی نشان داده است که ادامه انقلاب به مراتب دشوارتر از پیروزی آن است . انقلاب اکتوبربعد از پیروزی به دشواری های مواجه گردید که لنین چپ روی بچه گانه یک قسمت دشواری های پیش رو را تشریح نمود وبرای بلشویک های که فکر می کردند که اکنون زمان آن فرارسیده است که سوسیالیسم را اعلام وراه رادیکال تری را درپیش گرفت چنین می نویسد : « پرولتاریا خواه برای پیروزی خود وخواه به هنگام انقلاب پرولتری وخواه پس از تصرف حکومت ، ناگزیر باید آن ها را انجام دهد دشواری های به تمام معنی کودکانه است درمقایسه با این وظایف حقیقتاًعظیمی که بنا برآن به هنگام دیکتاتوری پرولتاریا باید میلیون ها دهقان وخرده مالک وصدها هزار کارمند ومنصب داروروشنفکر بورژوا را به شیوه نوین تربیت نمود وهمه ای آن هاراتابع دولت پرولتری کرد وبرعادات وسنن بورژوازی آنان غالب آمد . آری درمقایسه با این وظایف عظیم ، ایجاد فرکسیون واقعاً کمونیستی متعلق به حزب حقیقی پرولتری نیاز است . » 1

بلی، یکی از واقعیت های هر انقلابی این بوده و است که زمانی از پرولتاریا سخن می گوییم ، به این بخش از سنن و عادات انان فکر نمی شود . همچنان سنن و عادات و باورهای خانوادگی و شخصی روشنفکر بورژوازی و خرده بورژوازی که شامل حزب سیاسی پیش آهنگ طبقه کارگر است ، کمتر توجه شده است که یکی از مشکلات فکری و گرایشات خرده بورزوازی در داخل حزب می باشد . مثلاً درحزب دموکراتیک خلق افغانستان چرا گرایشات چپ روی زرغونی وبعد امینی ظهور کرد ؟ پاسخ ساده این سوال را درعادات و سنن خرده بورژوایی درون حزبی می توان دید . بطور مثال در زمانی که نوراحمد نوروزیر داخله بود در یک جلسه والیان خطاف تند به نگارنده ؛ که چرا در ولایت بامیان با کوچی ها بدرفتاری شده است ؟؟ گفتم ، در بازار ولسوالی پنجاب یک فرد را کوچی مسلح به قتل رسانیده ودر این زمینه بازپرس ( سارنوال ) و محکه و قضاوت وجود دارد ، شما می توانید یک فرمان صادر کنید که خون ساکنین محل برای کوچی مجاز است .

 این یک پدیده همان حضورتیف های مختلف مناسبات اجتماعی وسنن وعادات کهنه فرهنگ فیودالی و ترسب آن در اذهان افراد است که در یک ساختار سیاسی متظاهر می گردد .

درانقلاب اکتوبرهم یکی از مشکلات لنین همین سنن و عادات حرده بورژوازی درون حزبی بود که بنام کمیته چی ها بردهقانان خشونت می ورزیدند ودهقانان را بسوی ضد انقلاب هول می دادند .              لنین در سال های سرنوشت سازاز1917-1923

 لنین در این سال های جنگ داخلی ، نظم نوین اقتصادی ، ساختن انترنناسیونال کمونیستی ومبارزه علیه بوروکراسی باهمه مشکلات صحی با شدت کاروفعالیت وسخنرانی در مجمع کارگران راسازمان می داد . دریک کشورپهناورباتولیدزراعتی خرده دهقانی بافرهنگ های عقب مانده ارباب رعیتی ساختن سوسیالیسم یک شطارت وآزمایش تاریخی فوق العاده پیچیده ای بود وبرای رسیدن به مرحله ای سوسیالیستی باید مراحل ملی دموکراتیک که از وظایف بورژوازی بود طی می کرد . این طی مراحل به هیچ صورت توسط فرمان امکان پذیر نیست و بسیار زمان بروکند می باشد . این مسئله برای لنین وتروتسکی و رفقای مرکزی روشن بود ، اما هزاران عضوحزب ودست اندرکاران به آن حد بلوغ و درک نرسیده بودند ودرروستاها متوصل به پرخاش و دست زدن به خشونت می شدند که این حرکت توده های دهقانان را به سوی ضد انقلاب هول می داد . لنین ورهبری حزب به این معضله سخت با مشکل مواجه بودند . ارتش سفید رانگل وده ها باندگروپ های خارجی و داخلی سلاح و امکانات لوژیستیکی خود را از کمک های دولت انگلیس ومتحدینش بدست می آوردند واز لحاظ نیروهم کم وکسری نداشتند . تروتسکی در رأس ارتش سرخ شب وروزبرای سرکوب ضد انقلاب محل بمحل می جنگیدند .

لنین و ارتش سرخ تا اواخرسال 1920 با شکست ارتش سفیدرانگل، نیروهای ضد انقلابی ودخالت گر خارجی همه مغلوب شدند . دولت شوروی باهزینه های دهشتناک مهلت بقا یافته بود . لنین گفت : « به توازن رسیده ایم ، توازنی بسیار ناپایدار است ، اما مسلماًتوازن است . آیا دیری می پاید ؟ نمیدانم ، فکر نمی کنم هیچ کس بتواندبه این سوال جواب دهد . درنتیجه باید بیشترین توجه ممکن را نشان دهیم ...» 2

 لنین ، تا این زمان منتظرپیروزی انقلاب کارگری در المان و سایر کشورهای اروپایی بود و توقع داشت که آنها بعد از انقلاب به کمک شوروی بیایند ، اما برعکس دولت های اروپایی به کمک ضد انقلاب برای شکست و نابودکردن انقلاب روسیه آمدند . دولت انگلیس از طریق ایران در قفقازونواحی آن برضد دولت شوراها می جنگیدند وبه ضد انقلاب کمک های فراوان لوژیستیکی می رسانیدند . گرچه نیروهای میزاکوچک خان مشهور به سردار جنگل در گیلان و نواحی شمال ایران مانع ورود انگلیس ها بسوی قفقاز می شدند ، اما نیروی آنان بقدر کافی بازدارنده نمی توانیست باشند ، چون سلاح و تجهیزات و لوژیستیک کافی نداشتند . قبل از انقلاب اکتوبربیش از دومیلیون کارگرایرانی درقفقاز مشغول کاربودند که اکثریت شان عضوحزب سوسیال دموکراتیک روسیه ( حزب بلشویک ) بودند ، که بعداً در ارتش سرخ بر ضد انقلاب می جنگیدند . این سپاه عظیم کارگران ایرانی راحزب کمونیست ایران به رهبری سلطان زاده به اثرقحطی ومرگ و میرو اوضاع آشفته ایران نتوانیست مدریت کند وحتی بعد از تأسیس حکومت شورایی گیلان بازهم سلطان زاده به میزاکوچک خان خیانت کرد و باعث سقوط حکومت شورایی گیلان گردید که تفصیل آن درکتاب « سردارجنگل تألیف ابراهیم فخرایی » آمده است .

والادیمیر ایلیج لنین بعد از شکست ضد انقلاب و ارتش سفید مورد حمایت بریتانیا ، فرانسه و جاپان و دیگر شرکای شان ، برای سازماندهی اقتصاد وتولیدات کشاورزی وفقرو ویرانی های ناشی از جنگ داخلی ، قحطی و بازسازی زیربناهای تولیدی وایجاد شغل و فعالیت های اقتصادی ، مسکن ، آموزش بهداشت ، ترانسپورت وتوسعه وآماده ساختن توده ها برای ادامه انقلاب و رفتن بسوی سوسیالیسم ، کاردشواری را پیش رو داشت .

  تجارب انقلاب اکتوبر را بهتر است از زبان رهبر انقلاب والادیمیر ایلیج لنین بخوانیم : 

           چهارمین سالگشت انقلاب اکتوبر :

  سخنرانی لنین بمناسبت چهارمین سالگرد انقلاب اکتوبر :

  « هرقدراین روز بزرگ از ما دورتر می شود ، اهمیت انقلاب پرولتری روسیه روشنتر می گرددومادرباره تجربه عملی مجموع کارخود عمیقترمیاندیشیم . این اهمیت واین تجربه را می توان با اختصارزیاد والبته بسی غیر کامل وغیر دقیق ، به نحو زیر بیان داشت :

وظيفه مستقيم و نزديک انقلاب روسيه وظيفه بورژوا- دمکراتيک بود، يعنی برانداختن بقايای نظامات قرون وسطايی و زدودن اين بقايا تا آخر و تصفيه روسيه از وجود اين بربريت، از اين ننگ و از اين بزرگترين ترمز هرگونه فرهنگ و هر گونه پيشرفتی در کشور ما.

و ما بحق ميباليم که اين تصفيه را بسی با عزم ‌تر و سريع ‌تر و جسورانه ‌تر و کاميابانه ‌تر و پردامنه ‌تر و از نقطه نظر نفوذ در توده‌های خلق در قشرهای ضخيم آن عميق ‌تر از انقلاب کبير فرانسه، که متجاوز از ١٢٥ سال پيش واقع شد، انجام داده‌ ايم.

هم آنارشيستها و هم دمکراتهای خرده بورژوا (يعنی منشويکها و اس‌آرها، که نمايندگان روسی اين بخش اجتماعی بين‌المللی هستند) بميزان فوق‌العاده زيادی مطالب در هم بر هم درباره رابطه بين انقلاب بورژوا-دمکراتيک و انقلاب سوسياليستی (يعنی پرولتری) ميگفتند و ميگويند. طی‌اين چهار سال صحت استنباط ما از مارکسيسم در اين باره و صحت حساب ما در مورد تجربه انقلابهای گذشته کاملا تأييد گرديد. ما انقلاب بورژوا-دمکراتيک را بهتر از هر کس ديگر بفرجام خود رسانديم. ما با آگاهی کامل، استوار و بلاانحراف بسوی انقلاب سوسياليستی پيش ميرويم و ميدانيم که اين انقلاب را ديوار چين از انقلاب بورژوا-دمکراتيک جدا نميکند، ميدانيم فقط مبارزه معين خواهد کرد که تا چه حد موفق خواهيم شد (آخرالامر) به پيش برويم و کدام بخش اين وظيفه فوق‌العاده عالی را اجرا خواهيم کرد و کدام بخش از پيروزی‌هايمان را برای خود تحکيم خواهيم نمود. آينده اين موضوع را نشان خواهد داد. ولی همين حالا ميبينيم که در امر اصلاحات سوسياليستی جامعه - برای کشوری ويران، رنج ديده و عقب مانده - بميزان عظيمی کار انجام گرفته است. اين نخستين پيروزی هنوز پيروزی نهايی نيست و اين پيروزی را انقلاب اکتبر ما با سختيها و دشواريهای ناديده و رنجهای ناشنيده و يک سلسله ناکاميها و اشتباهات عظيمی که ما مرتکب شده‌ايم، بدست آورده است و اصولا مگر ميشد که يک خلق عقب مانده بتواند بدون ناکامی و بدون اشتباه بر جنگهای امپرياليستی مقتدرترين و کشورهای غربی کره زمين غلبه کند! ما از اقرار به اشتباهات خود پروا نداريم و هشيارانه به آنها خواهيم نگريست تا شيوه رفع اين اشتباهات را بياموزيم. ولی واقعيت بجای خود باقی است: پس از صدها و هزارها سال برای نخستين بار وعده "پاسخ دادن" به جنگ بين برده‌داران بوسيله انقلاب بردگان عليه همه و هرگونه برده‌داران تا آخر ايفا شده - و علی رغم همه مشکلات ايفا ميگردد

ما اين کار را شروع کرده‌ايم. و اما اينکه آيا چه موقع و طی چه مدتی و پرولترهای کدام ملت اين امر را به سرانجام خواهند رساند مسأله اساسی نيست. مسأله اساسی اين است که يخ از جا کنده شده و بحرکت درآمده است، جاده باز شده، راه نشان داده شده است

  آخرين و مهمترين و دشوارترين و ناتمام‌ترين کارهای ما ساختمان اقتصادی و پی‌ريزی اقتصادی برای‌ بنای نوين سوسياليستی بجای بنای منهدم فئودالی و نيمه منهدم سرمايه‌داری است. ما در اين مهمترين و دشوارترين کار خود بيش از همه ناکامی و اشتباه داشته‌ايم. و اصولا مگر ميشود چنين کاری را که در مقياس جهانی تازگی دارد بدون ناکامی و اشتباه انجام داد! ولی ما آن را آغاز کرده‌ايم و در کار اجرای آنيم. اتفاقا همين حالا ما به کمک "سياست اقتصادی نوين" خودمان يک سلسله اشتباهات خودمان را اصلاح ميکنيم و فراميگيريم که چگونه در کشور خرده دهقانی بايد بدون ارتکاب اين اشتباهات ساختمان سوسياليسم را ادامه داد.

دشواريها را حد و حصری نيست. ما به مبارزه با دشواريهای بی حد و حصر خو گرفته‌ايم. بيهوده   نيست که ما را دشمنان ما "سنگ خارا" و نمايندگان "سياست استخوان شکن" ناميده‌اند. ولی ما ايضا - و لااقل تا حدود معينی - هنر ديگری را که در انقلاب ضروری است آموخته‌ايم، که عبارتست از نرمش، امکان تغيير سريع و آنی تاکتيک خود با در نظر گرفتن شرايط تغيير يافته ابژکتيف و انتخاب راه ديگر نيل به هدف در صورتيکه راه گذشته در دوران معينی از زمان خلاف مصلحت و غير ممکن از آب درآيد. » 3 

       درس های از انقلاب اکتوبر :

 انقلاب اکتوبراولین تجربه عبور ازسرمایه داری امپریالیستی و قیام کارگران بعد از کمون پاریس بود . بسیار طبیعی بود که اشتباهات فراوانی رخ می داد ، که داد . این را لنین بارها در بیانات و نوشته های خود تذکر داده است . دشمنان و دوستان دور ازمیدان ، انتقادات فراوانی به این انقلاب وارد کردند ، اما واقعیت آن است که تیوری و پراتیک در جریان کاربا هم متفاوت است . انقلاب کارگری در یک سرزمین وسیع ودهقانی با فرهنگ های مختلف قرون وسطایی کار دشوارتاریخی بود که بشریت آن را به هر شکلی خواه از دریچه دشمن و یا دوستان شنیدند و دیدند . تجربه نشان داد که این انقلاب با همه دشواری ها درس های برای بشریت مترقی دارد که با استفاده از آن می توان راه رهایی انسان را از استثمارو ستم طبقاتی تسهیل کرد . به فرموده خود لنین که « یخ از جا کنده شده و راه نشان داده شده است » راه رهایی از ستم طبقاتی .

تجارب و درس های انقلاب اکتوبربسیارعظیم و گسترده است ونمی توان در یک کتاب خلاصه کرد . درین موارد صد ها کتاب و آثاراز دانشمندان علوم انسانی و مبارزین راه رهایی به نشر رسیده است ، که به پزوهش های گسترده ای نیاز است . از هزاران مورد چند نمونه تکراراحسن است ،که باید هر انقلابی ومبارز راه رهایی آن را هزاربارتکرار کند و به حافظه بسپارد :

 * -  یکی از درس های مارکسیسم لنینیسم دوری از ناسیونالیسم ارتجاعی و منفی است . ناسیونالیسم مثبت یا ملی گرایی مترقی و سالم در برابراستعمار نو و سلطه ای امپریالیسم ،یا برای تأمین منافع ملی ورشد  صنایع  ملی و اقتصاد یا رقابت های معقول اقتصادی و یا حساسیت جیوپولتیکی وغیره یکی از سلاح تیوریک و عملی بوده می تواند ، که کاربرد دارد . زمانی که مبارزه طبقاتی مطرح می شود ، طبقه کارگر چهره کامل انتر ناسیونالیستی دارد و این قانون دیالکتیک است . چنانچه ، در جنگ اول جهانی طبقه کارگراروپا از اشتراک در جنگ امپریالیستی منع گردید . اما ، در صفوف کارگران اروپا ریزش آمد  وانقلاب  درآلمان وسایر اروپا صورت نگرفت . درصورتی که انترناسیونالیسم کارگری ایجاب می کرد که حزب های کارگری بر ضد جنگ امپریالیستی اول کنارهمدیگر قرارمی گرفت و برضد حکومت های امپریالیستی خودی دست به قیام و انقلاب کارگری می زدند .  

این اصول انترناسونال درکمون پاریس 1871 به شکل دقیق رعایت شد وکموناردها ازملیت های مختلف وحتی از مهاجرین افریقایی انتخاب شدند . بعد از انقلاب اکتوبر در پنجم جولای 1918 واژه روسیه به نام اتحاد شوروی تغییرنام داد که یک جریان ضد ناسیونالیستی و ماهیت انتر ناسیونالیستی انقلاب بودوبه تمام ملیت ها خود مختاری تا سرحد جدایی پذیرفته شد که در 30 سپتامبر 1922 بنام   « اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی» رسمیت جهانی یافت .

  * -  مسئله ای دیگر حق تعیین سرنوشت زنان بود . اولین باردرجهان بعد از پیروزی انقلاب اکتوبر بود که بلا فاصله زنان حق شهروندی کامل ، استقلال اقتصادی ، حق کاربا مزدو مزایای مساوی با مردان ، حق ازدواج و طلاق به زنان در قانون به ثبت رسید و عملاً مورد اجرا قرار گرفت و اولین زن در کابینه لنین الکساندرواکولونتای بلشویک و ماریا اسپیریدونوا عضو تشکیلات سوسیالیست های انقلابی چپ انتخاب شدند . این در حالی است که حق رای زنان در امریکا در 1920 وودروویلسون نوزدهمین متمم قانون اساسی آن کشوررابه مجلس سنا رساند که برای اولین بار با مشکل پذیرفته شد که زنان صرف حق رای دادن را دارد ( انتخاب کردن را دارد نه انتخاب شدن را ) . این حق رای با مبارزات بسیار سخت جنبش های زنان از سال 1848 آغاز گردید و همچنان ادامه یافت . آلیس پین هریت استنتونبلیچ در سال 1910 این جنبش را رهبری می کرد .

در بریتانیا از 1866 جنبش زنان که بنام Suffragette یاد می شدبه مبارزات خود آغاز کردندواین جنبش در 1908 درلندن راه پیمایی وتجمع در فضای بازبه اشتراک بیش از 500هزارزن به رهبری امیلین پانکهرست برگزارشد . در سال 1910آلیس پین و هریت استنتون بلیچ درتظاهرات و تجمع زنان بریتانیایی اشتراک نمودند . این پیوند عمیق بین هواخواهان حق رای زنان بریتانیا وجنبش زنان ایالات متحده امریکا ایجاد کرد . برخی مبارزات و راه پیمایی با خشونت همراه بود و چندین کلیسا نابود گردید . سرانجام در 1918 حق رای زنان در پارلمان بریتانیا به رسمیت شناخته شد ، اما سن رای را برای زنان سی سالگی تعیین کردند درحالی که سن رای مردان بیست سالگی بود .

  ایتالیا : در ایتالیا سال 1919 نخستین دادخواست زنان ایتالیایی برای حق رای به مجلس ایتالیا ارائه شد ، که به تصویب نرسید وجنبش زنان با شدت بیشتری ادامه یافت که سرانجام در 1925 پارلمان ایتالیا مجورشد که که رای زنان را نصف رای مردان قبول کند . ان نصف رای هم با به قدرت رسیدن موسولینی ، زنان از شرکت درانتخابات منع شد . پس از پایان جنگ دوم جهانی در سال 1945 زنان ایتالیا حق رای برابر با مردان را کسب کردند .

درفرانسه شارل دوگل در سال 1944 برای نخستین بار حق رای زنان در فرانسه را به رسمیت شناخت . درهند سال 1950 ، درجاپان 1948 ودر چین 1949 حق رای زنان به رسمیت شناخته شد.           * -  درسال 1906 ، هفتاد در صد اعضای حزب سوسیال دموکرات روسیه ، کارگران بودند وبعد از انقلاب اکتوبر لنین تاکید می کرد که درهرکمیته حزبی ازهر ده نفر هشت کارگرودوروشنفکرباشند . یعنی خزب کارگری بود .

 * -  تا سال 1920 با وجود آن که جنگ ارتش سفید با حمایت کشورهای امپریالیستی با شدت ادامه یافت ، دولت شوراها تغیرات اساسی به زندگی وحیات شهروندی پرداخت . توجه به آموزش و دادن عذای گرم به دبیرستان ها و کودکستان ها ، حمایت مادران وخانواده وبرنامه ریزی تدارک مسکن وارائه ی خدمات صحی و بهبود وضع معیشتی خانواده های شهری وتأمین آب و برق و سایر خدمات شهری ، خدمات حمل ونقل ودیگر موارد زندگی بهتر برای شهروندان بدون کوچکترین تفاوت ها ی مختلف ، در امور داخلی . در سطح بین المللی سیاست عدم مداخله در امور کشورها ، الغای قرار دادهای استعماری زمان تزار ، خارج شدن ازسرزمین های اشغالی زمان تزار از ایران و بخشش تمام قروض و طلب روسیه از ایران و افغانستان وطرح دوستی با این کشورها و سایر کشورهای جهان و عقد صلح ( پیمان بریست ) با آلمان .

  این تجارب و صد ها درس از انقلاب اکتوبرنشان داد که انقلاب کارگری و راه بسوی سوسیالیسم یگانه راه رهایی بشریت از توحش سرمایه داری خبیث در دنیای ما می باشد و بس .

ادامه دارد    

 

1 -  لنین ، چپ روی بچه گانه .

2 -  راب سوئل ، کارآیی اندیشه های او( لنین ) ، برگردان فارسی : بابک کسرایی ، مقاله ، به مناسبت هشتادومین سالگرد درگذشت والادیمیر ایلیچ لنین ، 22جولای 2010 .

3 -  و، ای،لنین ، سخنرانی لنین به مناسبت چهارمین سال پیروزی انقلاب اکتوبر ، برگردان فارسی : مازیاررازی ، 14 آبان / عقرب 1389خ ، منتشرشده : « پراودا » شماره 234 مورخ 18اکتوبر 1921 ، آرشیولنین .

4 -  نگارنده ، دفتر شماره نهم ، 15جنوری 2020 .

 

 

 

 

 

+++++++++++++++++++++++++++++++++

قسمت بیست و نهم

 

قرن بیستم با نام و کارنامه های « والادیمیر ایلیج لنین » گره خورده است . از آن زمان تا کنون انقلابی کارگری وجود ندارد که آموزه ها و اندیشه های مارکسیسم لنینیسم قطپ نمای آن نباشد و به عبارت دیگرانقلاب کارگری بدون اندیشه مارکسیسم و لنینیسم امکان پذیر نیست .

ولادیمیرایلیچ اولیانوف نیکلا لنین ( 1870- 1924 ) متولد سیم بریسک ( اولیانووسک ) ، چون شرح حال لنین به طور مفصل درکتاب ها و تاریخ های سیاسی و اجتماعی مختلف به زبان های عمده جهان در دسترس است  تفصل آن در این نگارش نیامد . آنچه که هدف این نگارش است ، بخش ها و نکته های که برای نسل نوین و منجمله انقلابیون مارکسیت لننیست آموزنده است و درس های از تجارب بلشویک ها ولنین آموخت . ما ازدرک واراده اهنین لنین می آموزیم که در قدم نخست ازموضع خصوصی و احساس یک انقلابی باید آغاز کرد ، یعنی یک انقلابی به انسانی گفته می شود که با شدت انقلابی باشد نه آماتوروسیاست مدار(!) . لنین از نوجوانی ذهنش مشغول دگرگونی انقلابی بود و از این جهت تمام وقت خود را صرف خود آموزی تئوری انقلابی و راه تغییر بنیادی اجتماعی می کرد .

 لنین ازکجا به یک انقلابی ماکسیست تبدیل شد :

 درسال 1861 روسیه نظام فیودالی وسرفی را کنارگذاشت و تحت فشارجنبش های روشنفکری که در فضای محافل دانشگاهی وتحول طلب بوجود آمده بود وجنبش های مارکسیستی در اروپا کم و بیش در محافل تحول طلب روسیه نفوذ کرده بود . در چنین فضایی ازمیان تیف های مختلف خانواده اولیانوف در تیف ترقی خواه محافل روشنفکری قرارداشت . الکساندربرادر بزرگ لنین در سازمانی نرودینیکی بنام « نارودناولیا » ( اراده خلق ) عضویت داشت که معتقد سرنگونی حکومت تزاری از طریق ترور تزار و سران حکومت بودند واین ها درسال 1881 موفق شدند که تزارا لکساندردوم را ترورنمایند وبا این کارسبب سرکوب جنبش واختناق گردید . الکساندر برادر لنین اراده به ترورتزارالکساندر سوم گرفت که با چهارنفر دستگیر و اعدام شدند .

 اعدام الکساندرتأثیرژرفی روی احساسات لنین جوان 17ساله گذاشت . بخصوص که لنین برادرش را بسیار دوست داشت ، او الگویی انقلابی برای لنین جوان بود . لنین در پایان آن سال وارد دانشگاه کازان در رشته حقوق گردید ، اما بعد از مدتی بخاطر پیوستن به اعتراض دانشجویان علیه مقامات از دانشگاه اخراج شد . لنین با وجود آن که برادرش را زیاد دوست داشت ، اما به این درک رسید که ترورو کشتار راه دقیق و اصولمندی نیست و در کازان به محفلی مارکسیستی پیوست که کاپیتال مارکس و آنتی دورینگ را می خواندند . لنین می نویسد : « به لطف مهاجرتی که تزار تحمیل کرده بود ، روسیه ی انقلابی در نیمه دوم قرن نوزدهم صاحب ارتباطات غنی بین المللی و احاطه کاملی به اشکال تئوری های جنبش انقلابی شد که در هیچ کشور دیگری نظیر نداشت . »1( لنین ، کمونیسم چپ )

 لنین در سال 1891 پس از یک مطالعه فشرده و مفصلی از ادبیات مارکسیستی بود که به مارکسیست معتقد و بی بدیل پس ار مارکس و انگلس بدل شد .

لنین ادامه دهنده جهانبینی مارکسیسم :

لنین بعد از این که اندیشه های متفاوت و متضادی را در بین متفکرین کمینترن دوم ملاحظه کرد ، به این نتیجه رسید که باید نوشته های مارکس و انگلس را با دقت بیشتر مطالعه کند ، تا بداند که واقعیت چیست . لنین بعد از مطالعه دقیق مارکسیسم ادامه دهنده این جهان بینی علمی شد . راب سوئل مارکسیست انگلیسی می نویسد : « پس از مرگ مارکس و انگلس دفاع از مارکسیسم حقیقی به معنای وسیع کلمه به دوش ایلیچ لنین افتاد . او با کار و اعتماد بی همتایش راه را برای اولین انقلاب سوسیالیستی موفق آماده ساخت و مسیر تاریخ جهان را عوض کرد .» 1

 لنین نوشت : « تنها انقلاب سوسیالیستی پرولتری می تواند بشریت را از بنبستی که امپریالیسم و جنگ های امپریالیستی برایش ساخته بیرون بیاورد . انقلاب با هر دشواری ، با هر عقب نشینی موقت احتمالی وباهر موج ضد انقلاب که روبروشود ، پیروزی نهایی پرلتاریا قطعی است .» 2

 لنین درسال 1895 در روسیه به ایجاد « اتحادیه برای مبارزه و رهایی طبقه کارگر» انجامیده بود ، توسط مقامات حکومتی دستگیرو بعد از یک سال زندان برای سه سال به سیبری تبعید شد بود اولین اثر کلاسیکش « توسعه سرمایه داری در روسیه » را به اتمام رساند .

ازدسامبر 1900 به بعد نشرهر گونه نشریات انقلابی ممنوع وسرکوب آغاز شده بود . لنین که سی سالش بود به مونیخ رفت تا با پلخانف و دیگران درگیر ایجاد نشریه شود وتا سال 1902 انتشار « ایسکرا » ( اخگر ) در المان دشوار شده بود واکثریت هیئت سر دبیری به لندن نقل مکان کرد . لنین و کروپسکایا هم در لندن با هیئت سردبیری پیوستند . لئون تروتسکی جوان که به نام مستعار « قلم » می نوشت به لندن آمد ، به روایت کروپسکایا در کتاب خاطراتش ( 1930 ) می نویسد که لنین به گرمی از تروتسکی استقبال کرد و اسرار داشت او برای ایسکرا بنویسد . در مارچ 1903 لنین پیشنهادکرد تروتسکی به هیئت سردبیری بپیوندد .

  لنین در سال 1902 « چه باید کرد » را نوشت که منتشر شد . لنین از همان آغاز کارتاکید بربنیاد تئوری درون حزب را داشت و می گفت : « بدون تئوری انقلابی نمی توان جنبش انقلابی داشت »       دراین زمان قرار بود کنگره دوم برگزار شود ، درعمل کنگره بنیان گذار حزب سوسیال دموکرات روسیه بود و نوشتن برنامه آن به دوش لنین افتاد .

  درداخل کشور ناآرامی های زیادی رخ داد، به ویژه بعد ازشکست روسیه از جاپان ( 1904-1905) حکومت اعتبار ملی خود را از دست داد واعتصابات کارگران وتضاهرات خیابانی شدت یافت . در یک تظاهرات مسالمت آمیزدر نزدیکی کاخ زمستانی در سن پترزبورک در یکشنبه خونین ( 22جنوری 1905 ) سبب به اوج رسیدن ناآرامی ها شد . درآن روزچند هزارنفراز کارگران اعتصابی روسیه برای تقدیم یک عریضه به تزاردرتظاهرات ارام وباخواندن سرود های مذهبی همچون ( خداوند تزار را حفظ کند ) به سمت کاخ تزار حرکت کردند . در این عریضه در خواست های همچو بهبود شرایط کار، دستمزد های عادلانه تروکاهش ساعات کاربه هشت ساعت ونیز پایان دادن به جنگ روسیه و جاپان ونیز حق رای عمومی مطرح شده بود . اما این راه پیمایی موردسرکوب مسلحانه حکومت قرارگرفت وتعداد زیادی کشته و زخمی شدند که بنام یکشنبه خونین یاد می شود .

این یک جرقه برای انقلاب بورژوازی 1905 بود ، که در پی آن در سن پترزبورک وسایر مراکز صنعتی اعتصاب عمومی شکل گرفت . اولین شورای کارگران یا « سویت » ( soviet ) که به عنوان کمیته اعتصاب عمل می کرد ، در ایوانوفو تشکیل شد . در13اکتوبر 1905 سویت دیگری در سن پترزبورک تشکیل شد . در ابتدا این سویت ها ، اعتصاب های عمومی را رهبری می کردند ؛ اما پس از آن که حزب سوسیال دموکرات کارگری روسیه به آن ها پیوست ، شکل یک دولت انقلابی را بخود گرفت و سویت های مشابهی درشهرهای مسکو ، اودسا ودیگر شهرها تشکیل شد .

این جنبش در طول دوازده ماه مبارزات و اعتصابات گسترده را به پیش برد و نقش « تروتسکی» در سازماندهی و رهبری جنبش تا جایی بودکه به ریاست شورای پتروگراد انتخاب شد و این شورادر اکتوبر اعتصاب عمومی رارهبری کرد. اما پس از شکست خیزش مسکودر ماه دسامبرجنبش انقلابی رو به زوال گذاشت و دولت دوباره قدرت خود را برقرارکرد. لنین هم که در1905 به روسیه برگشته بود در1907 مجبورشددوباره کشورراترک نماید .

جنبش غرق در آیدالیسم و احساسات مذهبی شدند وباعکس های « مریم » و صلیب کلیسا به میدان آمدند وبعد از دوازده ماه شکست خوردند .

لنین درکتاب خود « ماتریالیسم وامپریوکریتیسم » ( 1908) پاسخ داد .

 دست آورد جنبش 1905 آوردن مجلس قانون گذاری ( دوما) و قبول یک اندازه اصلاحات دولتی وتاحدودی آزادی مطبوعاتی وغیره بود .

 لنین باز هم در اروپاباعده محدودی از انقلابیون کارخودراادامه داد وسخت کوشش کرد تا انترناسیونال دوم به موضع انترناسیونالیستی خود وفاداربماند . لنین روی حزب سوسیال دموکرات المان زیادحساب  می کرد ، اما در 1914باآغازجنگ جهانی اول حزب های کشورهای اروپایی جانب ناسیونالیسم کشور خود راگرفت وعملاً انترناسیونال رفوزه شد . به طبقه کارگرخیانت کردند ، به قول رزالوکزامبورگ این سازمان ( انترناسیونال دوم ) به « جسدمتعفن » بدل شده بود . تنها حزب های روسیه وصربستان روی خط انترناسیونال سوسیالیستی ایستادند .

قطعنامه کنگره اشتوتگارت – بین الملل دوم در اگوست 1907 :

 1 – درباره « میلیتاریسم وتضاد های بین المللی »

 درقطعنامه کنگره اشتوتگارت در12 اگوست 1907 وهم در کنگره بازل بین الملل دوم درنوامبر 1912 به تصویب رسید . درهردوسندسوسیال دموکرات های تمام کشورها را فرا می خواندند تا علیه جنگهای امپریالیستی غارتگرانه مبارزه کنند ودرصورت وقوع چنین جنگهایی ، جنبش های چپ کشورها علیه جنگ درجهت انقلاب سوسیالیستی استفاده کنند . رهبران بین الملل دوم به این قطعنامه ها رای دادند ، اما در 1914 ، هنگامی که اولین جنگ جهانی در گرفت ، آنها از حکومت های امپریالیستی کشورهای خود حمایت کردند .

2 -  از دیگر علت های از هم پاشیدن انترناسیونال دوم شد از اختلاف نظربین سه جریان بود . مارکسیست های انقلابی به رهبری لنین ورزالوکزامبورگ ؛ مارکسیست های میانه رو به رهبری کائوتسکی و اصلاح طلبان وتجدیدنظر طلبان ( رویزیونیست ها ) به رهبری برنشتاین .

لنین در تدارک انقلاب :

لنین درسالهای 1908-1909 با دقت تمام به مطالعه آثار مارکس وانگلس تاجایی که در دسترس بود پرداخت ، چون لنین احساس می کرد که برای عمل انقلابی در شرایط اوضاع جهان وروسیه یک سلسله پیچیدگی هاوجودداردوبرای روشن شدن آن نیاز است که روی اندیشه مارکس و انگلس تمرکز کرد « علم منطق » هگل را با دقت مطالعه نمود ، تسلط بر ماتریالیسم دیالکتیک ، جهان بینی مارکس برای درک روند پیچیده رویدادهاضروری بود .

لنین برنامه های ذیل را در شرایط پیش آمده اتخاذکرد : مطالعه دقیق مارکسیسم ، کار بین انقلابیون کارگری اروپا و انترناسیونالیست های انقلابی ، سازماندهی انقلابیون روسیه در داخل وخارج کشور تأمین ارتباط با بلشویک ها درداخل روسیه در مبارزه وسازمان دهی کارگران . گرچه فعالین انقلابی در داخل کشور زیاد نبود ، چنانچه تروتسکی بخاطر می آورد : « درسال 1910 در کل کشورچند ده نفری بیشتر نبودند ، بعضی های شان در سیبری بودند ، اما سازمان یافته نبودند . کسانی که لنین می توانست با نامه به آنها دسترسی داشته باشند ، حد اکثرحدود 30 یا 40 نفر بودند .»

 باآنهم لنین با تلاش های زیاد با فراخوانی شجاعانه برای جمع کردن انقلابیون واحزاب کارگری در انترناسیونال سوم پرداخت . زیر پرچم شفاف سوسیالیسم بین المللی در« زیمروالد » ( 1915) و « کینتال » ( 1916) کانونی برای انترناسیونالیست های چپ مهیا کرد که در نهایت به بنیانگذاری انترناسیونال سوم ( کمونیستی ) در مارچ 1919 انجامید .

 لنین ، در 1916 جزوه ای کلاسیک خود را بنام « امپریالیسم بالاترین مرحله سرمایه داری » را نوشت .

سرانجام در فبروری 1917در روسیه ، کارگران پتروگرات در روز بین المللی زن اعتصاب کردند وبا شعار های : « مرگ برجنگ » ، مرگ برتزاریسم و بما نان بدهید ! کارگران ومردم به خیابان ها امدند . این تظاهرات ، اعتراضات و اعتصابات به انقلاب بدل شد ، که حاکمیت هزار ساله تزاریسم را ساقط کردند . مثل سال 1905 شوراها درکنار دولت موقت سر برآوردند . اما شوراها تحت غلبه ی احزاب رفورمیست ، منشویک ها و سوسیال روولوسیونرها بودند . آنها دولت بورژوازی به رهبری شاه زاده لووف  سپردند .

لنین درروز سوم اپریل به استگاه فنلاند در پتروگراد رسید وبا این جملات به استقبال توده ها رفت :   « زنده باد انقلاب سوسیالیستی جهان ! » او با شعار « نان » ، « زمین » و « صلح » به سوی توده ها شتافت وکتاب « دولت وانقلاب » را منتشرکرد . تا آغازسپتامبربلشویک ها اکثریت را درشوراهای پتروگراد ومسکو بدست آوردند و در 25اکتوبر رژیم کهن کنار نهاده شد ودولت شوروی متشکل از بلشویک ها و سوسیال روویلوسیونرها ی چپ سرکار آمد که لنین رئیس کمیسر خلق وتروتسکی کمیسر امور خارجه انتخاب شد .

سوسیال روولوسیونرها در ابتدای جنگ داخلی به سمت ضد انقلاب رفتند و تلاش به قتل رهبران بلشویک کردند . لنین در30 اگوست 1918 توسط سوسیال رولوسیونرمورد سئوقصدقرارگرفت . حالا دیگر انقلاب به پیروزی رسیده بود .

پیروزی انقلاب اکتوبر وضعیت جهان را عوض کرد . طبقه ای کارگر برای اولین باردرتاریخ به قدرت رسیده بود . این آغاز یک عصر نوین برای طبقه کارگروزحمتکشان جهان بود .

لحضه ای خطرناک تاریخ انقلاب کارگری روسیه از این جا آغاز می شود که حکومت های بورژوازی بین المللی بخاطر سقوط انقلاب کارگری روسیه دست به کار شدند ودست به تحریکات ضدانقلاب در داخل روسیه توسط ماموران اطلاعاتی و اجینت های شان زدند . علاوه بررساندن سلاح  پول به ضد انقلاب ، 21 ارتش دخالت گرامپریالیستی برای نابودی حکومت بلشویک ها به کمک ضد انقلاب اعزام گردید .  حکومت های امپریالیستی غرب این تجربه تحاجم ضد انقلاب را ازسقوط دادن کمون پاریس داشتند .

ارتش سرخ توانا با پنج میلیون سربازبه فرماندهی تروتسکی ساخته شد تا اشغال خارجی را پس بزند وارتش های سفیدداخلی را مغلوب سازد .

 لنین درسالهای سرنوشت ساز 1917تا 1923 تمام وجودش رابرمسائل حساس دفاع ازانقلاب اکتوبر و انقلاب جهانی متمرکزکرد . لنین تمام وقت مصروف کار بود وبادقت اموررا رهبری ونظارت می کرد . دفاع از انقلاب وجنگ داخلی ، اقتصادروسیه ، مبارزه علیه انقلابیگری خرده بورزوازی درون حزبی وبیروکراسی وساختن انترناسونال کمونیستی و انقلاب کارگری در جهان .

گرچه تا اواخرسال 1920 با شکست ارتش سفید رانگل ونیروهای دخالتگر، دولت شوراها بامشکلات عظیم اقتصادی وهزینه های دهشتناک ، بقا یافته بود . متأسفانه اولین سکته لنین دربهار1922صورت گرفت که به فلج دست وپای راست او انجامید .

سرانجام در جنوری 1924به اثر خونریزی مغزی لنین درگذشت .

بامرگ لنین ، تروتسکی ویاران او تنها ماند ومورد تصفیه درون حزبی قرار گرفت .

یک هفته بعداز مرگ لنین ، کروپسکایا نامه ای به تروتسکی نوشت ، که یک قسمت آن را چنین می خوانیم :

« لئون داویدوویچ عزیز،

 من می نویسم تا به شما بگویم ولادیمیر ایلیچ حدود یک ماه پیش از مرگش به کتاب شما نگاه می کرد وجایی که تعریفی ازمارکس ولنین می کنید توقف کردوازمن خواست آنرا دوباره بخوانم وبا توجه بسیار گوش سپرد وبعد خود دوباره آن را خواند . به غیر از این می خواهم حرف دیگری هم بگویم : رابطه های که بین والادیمیرایلیچ وشما وقتی که ازسیبری نزدما به لندن آمدید،شکل گرفت وتاآخرین لحظه ای مرگ برای اوعوض نشد . برای شما ، لئون داویدوویچ ، آرزوی قدرت وسلامت می کنم .»   ن، کروپسکایا . /  4

 پاسخ روشن:

والادیمیرایلیچ لنین ، پاسخ های روشنی درمغالطه پردازی های امپریالیسم وحکومت ها بورژوازی غرب و دنباله روآنها حکومت های عقب افتاده جهان سومی ، در باره دموکراسی ، آزادی ، فرهنگ ومنجمله دیکتاتوری پرولتاریا دارد .

 لنین درمورد دموکراسی بورژوازی می گوید : « توضیح ماهیت طبقاتی تمدن بورژوازی ، دموکراسی و سیستم پارلمانی بورژوازی ، تمام سوسیالیست ها آیدیه ای را که با بیشترین دقت علمی توسط مارکس وانگلس فرموله شده است بیان میدارند : دموکراتیک ترین جمهوری بورژوازی چیزی جزماشین سرکوب طبقه ای کارگربدست بورژوازی ، چیزی جزماشین سرکوب مردم زحمتکش به دست مشتی سرمایه دار نیست .» 5

 لنین می نویسد : « درواقع ، دموکراسی پرولتری ، قدرت شوراها ، قدرتی که به نفع اکثریت عظیم مردم استثمارشدگان ، کارگران کار می کند ، قدرت بدون زمین داران بزرگ وبدون ثروتمندان ، بهترین شکل دموکراسی و بهترین جمهوری دموکراتیک است . دموکراسی پرولتری ، که قدرت شوراهایکی از اشکال آن است ، دموکراسی را بهتر از هرکجای دیگردنیابه حق به نفع اکثریت عظیم مردم ، به نفع استثمارشدگان وکارگران ، توسعه وگسترش داده است .» 6

 دموکراسی بورزوازی یعنی ( من تورا استثمارمی کنم و برتوحکومت می کنم و تو هرچه می خواهی بگو ، فریاد بزن ، ازگرسنگی بمیر ، اما خق نداری به اموال وثروت اربابت دست بزنی ، اما مارا دشنام بدی ،بنویس ، تو آزادی ، هر جهار سال یک نماینده که ما معرفی می کنیم به پارلمان بفریست ،  واین دموکراسی است ( ! ) )  ... ادامه دارد

  ---------------------------------------------            

منابع :

1 -  راب سونل ، کارآیی امروزاندیشه های او ( لنین) ، مقاله ، برگردان فارسی: بابک کسرایی ، نشر: سایت مارکسیسم ، 21جنوری 2010.

 2 -  همان .

3 -  لنین ، ( کمونیسم چپ )

4 -  راب سوئل ، سالگرد تولد لنین ، برگردان فارسی : بابک کسرایی ، جنوری 2010 ، منتشر شده : تارنمای ، مارکسیسم .

 5 -  لنین ، درکنگره اول انترناسیونال کمونیستی ، از 2تا 6 مارچ 1919، از بیانیه چهارم مارچ ، انتشار : پروگرس ، ص ، 475 ، 4اکتوبر 2021 .

 6 -  لنین ، انقلاب پرولتری وکائوتسکی مرتد ، صص ، 255- 256 .                                                                                                             

‏جمعه‏، 13‏ مه‏ 2022

                                                                                                                                                       

 

 

++++++++++++++++++

قسمت بیست و هشتم

آغاز قرن بیستم با سه موئلفه ای پیش بینی ناشده میلیتاریسم ، فاشیسم و کمونیسم رقم خورد . وانتقال قدرت جهانی امپراتوری انگلیس به امریکا با فروپاشی امپراتوری عثمانی و ظهوروزوال فاشیسم در آلمان و پیروزی انقلاب سوسیالیستی در روسیه همراه گردید .

  تا اواخر قرن نوزدهم کشورهای اروپایی چون انگلس ، پرتقال ، فرانسه و آلمان برسرتقسیم مستعمرات در آسیا و افریقا با هم درجنگ و صلح و زدوخورد بودند . بریتانیا که به امپراتوری استعماردرجهان قرارگرفته بود ، ازسلطه ی دیگررقیب ها در اروپا دغدغه خاطر داشت وبا استفاده از هر امکانی از قدرت مند شدن آنها جلوگیری می کرد .« ایناسیون رامونه » استاد دردانشگاه فرانسه وسردبیرروزنامه « لومونددپلماتیک » درکتاب « پنج قرن استعمار» خود می نویسد : « استعمار از قرن پانزدهم شروع می شود ودرنیمه دوم قرن بیستم پیان می گیرد .درنقطه اوج آن درحدود سال 1938 اروپای استعمارگر نفوذخود را به بیش از چهل درصد مناطق قابل سکونت کره ی زمین گسترش داده است . انگلستان و فرانسه به تنهایی در شروع جنگ جهانی دوم 85 درصد مناطق تحت استعماردر آمده را در اختیار داشتند . » دریک قسمت دیگرمی نویسد : « سرانجام فتح امریکا نابودی « سرخ پوستان امریکا » از طریق یک نسل کشی بود ودرین راستا پیروان مذهب از خود می پرسیدند که آیا جنگیدن با سرخ پوستان وتحت انقیاد در آوردن وبرده کردن آن ها عادلانه است ؟ برخی از آنها می گویند ؛ آری ، چون  خدا موجوداتی را ذلیل تر خلق کرده واین موجودات می باید جزای گناهان ، عیوب لامذهبی وتوحش خود را ببینند .»  پروفیسور « ایناسیورامونه » در ادامه اعمال استعمارگران فرانسوی ها درموقع اشغال الجزایر طورنمونه از مجموع جنایات استعمارگران چنین می نویسد : « فرانسه که در سال 1830م اقدام به تسخیر الجزایر می کند درجنایت به عنوان مثال ، « دکتورهوگو » «درآنچه مشاهده شد » می نویسد : « جنرال لیف لو » : « دیشب ۱۶اکتوبر۱۸۵۲ به من گفت : درجریان شبیخون در « راضیا » کم نبود مواردی که سربازان کودکان را از پنجره هاپرتاب می کردندوسربازان دیگردر پایین ساختمان ها آن هارا روی نوک سر نیزه های شان می گرفتند . آن ها گوشواره های زنان را همراه گوش های شان می دریندند ، انگشتان پاها و دست های شان را برای تصاحب حلقه ها می بریدند .» 1

 این چنین رفتارهای ضد انسانی و توحش استعمارگران هرگزازگذشته سیاه ضد بشری آنان پاک نمی شود .و اکنون نیزاین توحش واعمال ضد بشری اروپای متمدن ( ! ) به اشکال دیگر خود را نشان می دهد . استعمارگران کشورومردمان سرزمین های مستعمره را بردگان خود می دانستند . مثلاً چرچیل در پارلمان بریتانیا چنین می گوید : « حلقه ارزشمندی در زنجیره ارتباط امپراتوری { بریتانیا } پدید خواهد آمد ومسیری کوتاه تربه سوی هند ، آسترلیا وزیلاند نو، البته ماجراجویی هزینه بری است که تا پیش از پایان این هفته جزء تعهدات ما در خواهد آمد وپس از آن ، چند« ملت کوچک » دیگربه شمار  بردگان ما افزوده خواهد شد .» 2

ازجمله رخ داد های نیمه اول قرن بیستم : 

اولین طرح هواپیما :

 ( ۲۷ دسامبر ۱۷۷۳ – ۱۵ دسامبر ۱۸۵۷ )                                George Clayeyجورج کیلی

ملیت : ایرلندی و شهروند بریتانیا ، رشته علمی ، هوانوردی ، آیرودینامیک ، مکانیک پرواز و مهندسی هوا فضا 

  طراحی نخستین گلابدرانسانی موفق و شناسایی چهار نیروی آیرودینامیک درپرواز: شامل وزن ، نیروی برآر ، نیروی پساروخمیدگی بال وبدنه از جلو به عقب و یافتن دانش پایه در طراحی هواپیما های امروزی  برادران رایت ، ارویل ( 19 اپریل 1871 -  30جون 1948 ) ، ویلبر رایت ( 16 اپریل 1867 – 30می 1912 ) دوبرادر امریکاییاز اوهایو . اختراع اولین هواپیمایقابل کنترول موتوردارو سنگین تر در تاریخ 17 دسامبر 1903م

 * -  کشتار حمیدیه : ( 1894 – 1896 ) نیروی عبدالحمید دوم به فرماندهی ژنرال ذکی پاشا علیه ساکنین ارمنی و آشوری ارمنستان غربی انجام گرفت دوصد هزار کشته و یک صد هزار نفر تلف شده از بیخانمان شدن و سرما و گرسنگی و پنجا هزارکودک یتیم و علاوه بر کشته شدن بیست و پنج هزار آشوری در دیار بکرو همچنان قتل عام آدانا در 14 اپریل 1909 به مدت ده روز برای تصفیه شهر ادانا از وجود آرمنی و اشوری توسط نیروی اعزامی سلطان عیدالحمید دوم . کشته شدگان ارمنی سی هزارتن و 1300 نفر آشوری .

  * - آنفلونزای اسپانیایی جان 25میلیون انسان را بین سالهای 1918- 1919  گرفت

  * - جنگ روسیه و جاپان ( 1904 – 1905 ) این جنگ در منچوری شبه جزیره کره رخ داد .

* - در سال 1904 گروهی از افراد دوقوم ناما و هیررو با شورش علیه استعمارگران آلمانی بیش از صد هزارانسان از انان کشته و گروه گروه مردم را به اردگاه کار اجباری بردند .

* -  در 1905انقلاب روسیه رخ داد .

* -  جنگ عثمانی و ایتالیا ( که درایتالیا به عنوان جنگ لیبی و در ترکیه به نام جنگ طرابلیس شناخته می شود ) از 29 سپتامبر1911 تا اکتوبر 1912 دوام کرد . 

  * -  جنگ های بالکان : روز 8 اکتوبر 1912 در جنوب شرقی اروپا رخ داد . کشورهای بلغارستان یونان ، مونته نگرو و صربستان به امپراتوری عثمانی حمله کردند و به پنج قرن حاکمیت عثمانی در بالکان با پیمان لندن پایان دادند . 

* - 1914 آغاز جنگ جهانی اول : ( 28جولای 1914 – 11نوامبر 1918 ) درین جنگ برای بخستین بار از سلاح های شیمیایی استفاده و به گونه انبوه مناطق غیرنظامی بمباران هوایی شد .  

تلفات در مدت چهارسال ادامه جنگ 10میلیون کشته بر جای گذاشت . نتیجه ، انحلال امپراتوری عثمانی وکشوری تنها به نام تر کیه شناخته شد . با فروپاشی امپراتوری اتریش – مجارستان در اروپای مرکزی کشورهای چکسلواکی و یوگسلاوی پدید آمد و یک بار دیگر جهان به مناطق منافع کشورهای انگلستان و امریکا وفرانسه تقسیم شد .

* -  انقلاب کبیر سوسیالیستی اکتوبر در 1917م 

 * -  1922 تشکیل اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی از اتحاد 15 جمهوری فدرال در اتحاد شوروی . * - قحطی بزرگ ایران ( 1917- 1919 م/1296-1298خ )

* -  رکود بزرگ اقتصادی ایالات متحده امریکا در 1929م . از تاریخ 4 سپتامبر 1929 شروع گردید و در تاریخ 19 اکتوبر1929 که سه شنبه سیاه نام گرفت ، بورس امریکا سقوط کرد و خبر آن در جهان پیچید . تا سال 1933 نرخ بیکاری به حدود 25 در صد افزایش یافت .

 * - 1938 اتم شکافته شد .

 * -  1939 جنگ دوم جهانی آغاز شد . 1945 ( ششم اگست ) از بمب هسته ای استفاده شد . در 1945سازمان ملل متحد تأسیس شد ودر 1948 اعلامیه ی جهانی حقوق بشربه تصویب رسید .

  در باره ای همه عناوین ذکر شده کتاب ها نگاشته شده که تفصیل آن در این نوشته زاید است . تنها آنچه که کمتردر باره ی آن نوشته شده ، قحطی بزرگ ایران است که در این بخش کمی روی آن مکس باید گردد ، گرچه در این باره دانشمند ایرانی دکتور محمد قلی مجد کتاب مفصل نگاشته است که برای همه قابل دسترس است . با آن هم بطور اختصار و بسیار فشرده تذکر داده می شود :

  قحطی بزرگ ایران :

 قحطی بزرگ ایران در فاصله بین سال های 1296 – 1298خ برابر به 1717 – 1919م رخ داد خشکسالی از 1914 با کم شدن بارندگی آغاز شده بود وروستائیان را بیم آمدن قحطی فراگرفته بود که هم زمان امراض وبا ، سیا سرفه وازهمه لاعلاج تر مرض انفلوانزای اسپانوی بود که از روستائیان قربانی می گرفت . این خشکسالی چند سال پیهم رخ داد ودر سال 1917 به اوج خود رسید و مرگ و میر ناشی از گرسنگی بیش از پیش کسترش یافت . این زمان مصادف با جنگ جهانی اول بود که علی رغم اعلام بی طرفی در جنگ از سوی حکومت ایران ( احمد شاه قاجار ) انگلیس قوای نظامی خود را بسوی ایران سوق داد و قسمت غرب ایران تا نزدیک تهران را اشغال و قوای روسیه تزاری شمال ایران را در تصرف خود در آوردند . انگلیس و روسیه به بهانه کمک رسانی به روسیه که از جمله متفقین علیه المان بود ایران را بحیث پل ارتباطی اشغال کردند . با اشغال ایران راه های ارتباطی بین شهرها و دهات قطع گردید و هیچگونه امکان انتقال کندم و برنج و حبوبات از محلات به شهرها امکان پذیرنبود . درین سال ها با وجود خشکسالی وحشتناک وکمبود غله ( گندم و حبوبات ) قوای انگلیس به خرید موادخوراکی ازسیستان و خراسان بالاترازنرخ روز( یک خروار گندم از 8 تومان به چهل تومان ) پرداخت و این خرید از 1915م آغاز یافت . در نوامبر 1915 میلادی وقتی که ذخیره غلات در جنوب شرق ( سیستان و بلوچستان و خراسان ) به نظامیان انگلیس فروخته شد ، دیگرقحطی کامل رخ داد . گندم نواحی اطراف تهران توسط  احمد شاه قاجارخریداری و ذخیره گردید وهمچنان سایر  بازاریان دست به احتکارغله زدند تا جایی که انبارهای گندم دچارآفت زدگی شدید گردید و از استفاده خارج شد .

   جنرال لیونل دنسترویل در پنج می 1918 درباره اقدام انگلیس درخرید غله درایران می نویسد : « در اثر خرید های ما قیمت غله بالا رفت ... ما محصول را 40 تومان می خریم . هر روز بسیاری می میرند و بسیاری نیز در حال کمک رسانی مرده اند . اکنون که برف ها آب شده است ، مردم می روند بیرون و مثل گاو در مراتع می چرند و بسیاری ازین مردم نگون بخت در حال چریدن در مراتع مرده اند . » 1

  در باره قحطی بزرگ ایران بیشتر ازروایات ونوشته های خارجی می خوانیم وبد نیست چند سطری از یک ژورنالیست بریتانیا را مرورکنیم . « مارتین هنری دانوهو» خبرنگار و افسراطلاعاتی بریتانیا درسال 1297خ /1918م ، به ایران سفر نمودواز شهروروستاهای مختلف ایران دیدن کرد و مشاهداتش رادرکتابی به عنوان « مأموریت به پریشیا » نگاشت . بطورنمونه ازقسمت آن چنین می خوانیم : « در آن سوی جبهه در باره اوضاع اقتصادی وخیم پریشیا( تا سال 1313خ ایران بنام پریشیا بود ) وکمبود ارزاق بسیار شنیده بودم ، اما اکنون پس از روبروشدن با این واقعیت هولناک برای نخستین بارمعنی کامل آن را در می یافتم ... پشته های اجساد چروکیده مردم فلک زده ، از زن ومردوکودک در معابر عمومی افتاده است ، میان انگشتان سفت وخشکیده آن ها علف های که از کنار جاده کنده یا ریشه های که ازمزارع درآورده ومی خواسته اندبا آن ازعذاب قحطی ومرگ ازگرسنگی کم کند ، هنوزپیداست » وبه ادمه می نویسد : « همدان شهر وحشت بود . اجساددفن ناشده وقربانیان قحطی ، اعم از زن ومرد وکودک در خیابان ها و اطراف مقرهای انگلیسی ها ریخته بود ... بازماندگانی که گرسنگی آن ها را به پوست و استخوان تبدیل کرده وگیاه خوار شده اند وعلف های روی زمین را می خورند ثابت شده که تغذیه به این شکل در یک دوره کوتاه مدت ، می تواند همانند نخوردن غذا کشنده باشد زیرا باعث التهاب صفاق شده ومرگ عذاب آوروتدریجی را در پی خواهد داشت .» 3  

 آمار تلفات در مدت چهار سال قحطی در ایران : 

 دکترمحمدقلی مجددرکتاب خود بنام ( قحطی بزرگ) به استناد گزارش به قلم « والس اسمیت موری » در 1925 می نویسد . موری در آن زمان 1917-1918 مأمور امریکایی برای بررسی اوضاع تغذیه در ایران بود . موری می نویسد که یک سوم جمعیت ایران در اثر قحطی و بیماری تلف شده اند . موری بر اساس اسناد دپلمات های امریکا مجموع جمعیت ایران را تا سال 1914 در حدود بیست میلیون تذکر داده است . مجد می نویسد جمعیت ایران در 1919 یازده میلیون بوده بر این اساس نشان می دهد که ده میلیون ایرانی از قحطی و بیماری تلف گردیده .

احمد کسروی می نویسد : « درسال 1297خ جنگ جهانی در میان بود و قحطی و گرانی یک سوم جان مردم را گرفت . در آن سال در تبریز آشکارا می دیدم که توانگران دست بینوایان را نمی گرفتند ووقتی خویشان وهمسایگان شان از گرسنگی می مردند ، پروا نمی داشتند ومردگان از بی کفنی روی زمین می ماندند ...» 4 

 عوامل قحطی بزرگ : 

عوامل ذیل در قحطی وبیماری های واگیر و لاعلاج آن زمان تأثیرداشته است :

  1 - خرید گندم ، برنج و حبوبات توسط انگلیس برای تأمین غدایی ار تش و انتقال آن درارتش انگلیس در افریقا وهند ، علاوه برآن که مواد خوراکی وغله را افسران انگلیس ازروستاهای ایران به زور مصاره می کردند . خرید غله تا آخرین مقدارممکن ازروستاهای ایران ادامه یافت . این خرید و تخلیه ایران از گندم و برنج وحبوبات یک اقدام خصمانه وعمدی انگلیس برای ازپا درآوردن این کشوربود .

 2 – خرید و احتکار گندم و حبوبات توسط  احمدشاه قاجار.حتی در موقع قحطی با وجود اسرار رئیس الوزرا ، شاه ایران حاضر به فروش آن نشد و گفت به قیمت روز یعنی خروار هفتاد تومان حاضر به فروش است ووو.   

3 -  احتکار گسترده غله توسط ملاکین و سود جویان بازار .

4 -  عدم کنترول بازار، نانوایی ها وخاروبار فروشی توسط حکومت .

  5 -  شیوع بیماری های واگیر مثل ، وبا ، مالاریا ، انفلوانزای اسپانیایی و اعتیادفراگیربه تریاک ، سوءتغذیه و گرسنگی و مرگ و میر .

  6 -  هجوم روستائیان گرسنه به شهرها وحتی غارت کردن فروشگاه های مواد خوراکی .

  7 -  عدم دسترسی به واردات غله از خارج وهم بسته بودن راه های عمومی داخل ایران توسط سپاه انگلیس و هم نبود وسایل حمل و نقل .

  تنها مناطق تحت اداره میرزاکوچک خان جنگلی اثار و عوارض قحطی کمتر آسیب رسانید ، چون از طرف نهضت جنگل مدریت می شد . درگزارش های فرانسیس وایت دبیرسفارت امریکا در اپریل 1918 برابربه فروردین 1297خ که از بغداد به تهران سفر می کند در یاد داشت های خود درباره قحطی ایران از مشاهدات خود در ضمن چنین می نویسد : « تنها محلاتی که ازقحطی کمترآسیب دید درجغرافیای حکومت میزاکوچک خان است . جنگلی ها ازاین مصیبت بخوبی مدریت کردند وکمیته های امداد و کمک رسانی تشکیل دادند . در گیلان ونواحی آن خانه و محل های را برای پناهندگان به آنجا پناه آورده بودند آماده کنند همزمان با شرایط سخت قحطی بزرگ در ایران، نهضت جنگل توانست علاوه بر کنترل قحطی در گیلان، پناهگاهی برای بسیاری از ایرانیان باشد. جنگلی‌ها مقرری مشخصی از برنج برای مردم تهران، همدان، و چند شهر و آبادی دیگر در نظر گرفته بودند. عملکرد کمیته تحت ریاست کوچک خان در خصوص مدیریت قحطی باعث شد هیئت‌های مذهبی آمریکایی حقوق بشری در رشت پول امداد را پس فرستند و بگویند به دلیل تدابیر مؤثری که جنگلی‌ها به کار گرفته‌اند به کمک ایشان نیازی نبوده‌است. همچنین پدر موری سرپرست هیئت مذکور، موفقیت جنگلی‌ها را بدین گونه ستود: جنگلی‌ها ماهانه ۱۰ هزار دلار صرف مراقبت از پناهندگان قحطی زده‌ای می‌کنند که به رشت می‌آیند . » 5

 این همه اسناد تاریخی است ازسیاست وفطرت امپریالیسم . امپرالیست های حاکمه انگلیس در برابر تسلط خود درجهان در آن زمان المان سر راه این قدرت استعماری قد بلند کرد ، استمارگران انگلیس برای دور زدن المان و تسلط آن با دشمن خود روسیه تزاری دست اتحاد داد و از ترس آن که المان در ایران تسلط نیابد علی رغم اعلام بی طرفی ایران در جنگ جهانی اول با سرعت در اشغال ایران پرداخت و ایران را بسوی قحطی سوق داد . دربرابرامپراتوری استعمار انگلیس ، المان با پیشرفت های عظیم صنعت و تکنالوژی و کشتی سازی قرارگرفته بود .کل کشتی های تجاری المان تا سال 1870 به زحمت 64هزار تن ظرفیت داشتند و در 1901 به 900هزارتن کالا بروی52هزار کشتی مختلف با پرچم المان بندر آن را ترک کردند . المان درتولید آهن ، صنایع مختلف از انگلستان پیشی گرفت . وانگلیس رادر همه بخش های اقتصادو بازرگانی و صنعت به چالش کشید . المان با ایران روابط خوب تجارتی بر قرار کرد ، اما با اشغال ایران توسط انگلیس و روسیه به موانع برخورد و در زمان قحطی بزرگ ایران نتوانست از امکانات اقتصادی و بازرگانی با المان استفاده کند .

موضع افغانستان در جنگ اول جهانی : 

همیشه اتحاد و اختلاف کشورها روی منافع استوار است ، به مصداق این سخن که « کشورها نه دوست دایمی و نه دشمن دایمی هم اند » تا قبل از جنگ جهانی اول انگلیس ازخلافت عثمانی حمایت می کردند و این امپراتوری را دیواری قرارداده بودند در مقابل امپراتوری روسیه تزاری . امادرصف بندی های سیاسی نظامی آغاز جنگ اول جهانی حکومت عثمانی درکنارآلمان ، اتریش وقرارگرفت و روسیه درکنارانگلیس . به این دسته بندی آلمان بحیث یک قدرت اقتصادی و صنعتی جدید در مقابل انگلیس به دسته بندی های جدیدی دست یازیدند . انگلیس و روسیه برای آن که ایران از دسترس آلمان خارج گردد ، توسط قوای بریتانیا از جنوب تا دروازه های تهران و از شمال قوای روسیه تزاری ایران را اشغال کردند . محل یا موقعیت استراتیژیک دیگر افغانستان بود . گرچه افغانستان تحت الحمایه انگلیس بود با در نظر داشت جنبش مشروطه خواهان و استقلال و آزادی خواهی که درجامعه و کف خیابان وجود داشت ، انگلیس را بسیار پریشان ساخت و اتاق فکری و تحلیل گران سیاسی و نظامی انگلیس به طوردقیق متوجه بودند که اگرمردم افغانستان دست به شورش و استقلال خواهی بزنند ، جنبش های استقلال و آزادی خواهی هندی با سرعت به این موج می پیوندند وموضع انگلیس را سخت به چالش می کشانند . با این درک به حکومت انگلیس اکیداً مشوره دادند که به هر قیمت و امکانی افغانستان را نگذارد که وارد جنگ شود ولو به نفع انگلیس ، چون کف اجتماع به شدت ضد انگلیس است جنگ بر می گردد برای استقلال خواهی افغانستان و ضد انگلیس .

اتاق فکری آلمان نیز به این نتیجه رسیده بودند که اگر بتوانند افغانستان را وارد جنگ سازد ، جنبش های آزادیبخش هند با قوت تام وارد جنگ علیه انگلیس شده واوضاع جنگ به نفع آلمان تغییر می یابد دراین زمان در افغانستان نهضت استقلال وآزادی بسیار داغ بود و فقط به یک جرقه نیازبود .

  امیر حبیب الله خان هم بخوبی دریافته بود که با اعلام جنگ سلطنت خود را از دست می دهد .

  درین موقع یک هیأت باصلاحیت از جانب آلمان ، اتریش و عثمانی در 24اگوست 1915 از طریق هرات وارد افغانستان شد. ترکیب این هیأت عبارت بود از: کاظم بیگ نماینده سلطان محمد پنجم خلیفه عثمانی،« اسکارفن نیدرمایر» و« اتوفن هنتیگ » نمایندگان ویلهلم دوم قیصرآلمان،«راجامهندراپرا تا ب » و عده ای از انقلابیون هندی . هیأت بر هرجا می رسید مورد استقبال مردم قرار می گرفت و سرانجام به کابل رسید و به دستور شاه بحیث مهمان درقصربابور به انان منزل دادند . اما شاه از ترس انگلیس به آن ها بسیار دیرملاقات تعارفی در پغمان انجام داد . شاه می دانست که مردم و نصف بیشتر در بار و خاندان های پرنفوذ چرخی ، محمود طرزی وپسران امیر و مشروطه خواهان طرفدارجنگ علیه انگلیس برای استقلال و آزادی بودند . سرانجام امیر برای نجات خود افراد طرفدار خود را از محلات برای جرگه عمومی دعوت کرد . در اکنوبر 1915 به تعداد 540 نفرجرگه روی پشنهاد هیأت به مشوره پرداختند که بر اساس هدایت سری امیر جرگه به بی طرفی افغانستان در جنگ رای دادند . ازین تصویب سلطنت بریتانیا از امیر تشکر کرد و کمک های زیاد تری به وی وعده داد و بر اساس بعضی منابع ده میلیون روپیه هندی به وی دادند .

امیر برای این که دربار، پسران و سایرین را از خود راضی سازد ، ظاهراً با هیأت در 24 جنوری 1916 به مذاکره پرداخت وشروطی را برای اعلام جنگ با حمایت آلمان وخلافت عثمانی مطرح کرد 

 1 -  تایید استقلال افغانستان .

 2 -  دادن کمکی شامل صدهزار میل سلاح 300 پایه توپ و مهمات و ده میلیون پوند پول نقد .

3 - گشودن راه ایران برای رساندن کمک از آلمان به افغانستان .

  امیر ، فردای آن روزبه سیف الله خان نماینده انگلیس گفت که علی رغم امضاء معاهده با هیأت « بی طرفیم و با شما دوستیم » 6

  امیربا این معاهده ( یک تیرو دو نشان ) راهدف گرفت . یعنی هم هیأت را به یک طوری راضی ساخت وهم به مشروطه خواهان و انقلابیون یک تسکین درد ارائه داد و از جانب دیگرانگلیس را در موقعیتی قرار داد که از سلطنت وی بیشترحمایت و پول بیشتری به امیر بپردازند . ادامه دارد

_________________________________________

منابع : 

1 -  پروفیسورایناسیورامونه ، پنج قرن استعمار، برگردان فارسی : سعیدجوادزاده امینی .

  2 -  دکتور محمد قلی مجد ، قحطی بزرگ ، چاپ لندن ، 1929م .

  3 -  مارتین هنری داناهو، مأموریت به پریشیا ، برگردان فارسی: شهلاطهماسبی ، انتشارات ققنوس ، ایران ، ص 221 .

  4 -  احمد کسروی ، شیعی گری ، ص 53 .

  5 -  شبکه اطلاع رسانی دانا ، میرزاکوچک خان ناجی ایران در ماجرای قحطی بزرگ ،منتشرشده ، 1398/9/11 کود خبر 1551590 دریافت شده 2020/12/5 .

 6 -  ایوب آروین ، مقاله ، نقل از جلدچهارم سراج التواریخ اثرفیض محمد کاتب ، 29جون 2014م .

 

يکشنبه‏، 27‏ مارس‏ 2022

 

 

 

 

قبلی

 

 


بالا
 
بازگشت