سید داوود مصباح

گذرگاه خطرناک تاریخ

‏چهار شنبه‏، 14‏ دسامبر‏ 2022

قسمت سی وچهارم

امپراتوری عثمانی :

تا آغازجنگ جهانی اول امپراتوری  عثمانی بر سرزمین های خاورمیانه ی ذیل حکومت می  کرد ؛ آناتولی ، شام ( سوریه ) بین النهرین ، کرانه غربی شبه جزیره عربستان ، مصروبخشی از شمال افریقا . 

این امپراتوری وابسته به بریتانیا تا زمانی ادامه یافت که امپراتوری بی خرج انگلیس درجهان بی رقیب ویکه تازمیدان بازی بزرگ وبیشترین سرزمین ها را دراستعمارخود داشت وبانک مرکزی لندن عظیم ترین ذخایر طلا را دراختیارداشت . انگلیس برای نوازش وابسته عثمانی وسلاطین شاخ زرین توسط دزدان دریایی خود هرازگاهی بهترین تحایف وازجمله بهترین دختران ربوده شده را به سلاطین زن باره عثمانی میفرستاد درحرم هر سلطان بیش از هزارزن بسرمی بردند . / 1

  زمانی که تاریخ دقیق وپشت پرده یاپنهان حکومت های خاورمیانه وقاره های تحت استعمار را بررسی موشگافانه نمایید ، بطورکامل آنچه درظاهرتشکیل وادامه حکومت ها وافرادوخانواده های درآن جابجا شدند براساس برنامه های قدرت های بزرگ به ویژه سازمان ونهاد های است که مردم آن را نمی دانند آن نهادهای مخفی ( حکومت پنهان جهانی) فراحکومتی ودولت ها وسازمانهای مذهبی ودینی می باشند   دربعضی کشورها سازمانهای سیاسی وانقلابی براساس جهانبینی های مارکسیستی هرازگاهی موفق به تشکیل حکومت های ملی وانقلابی می شوند که از داخل توسط ( کانون توطئه های ضد بشری ) مورد تهاجم غیرمحسوس قرارمی گیرند وبه فساد یا سقوط قرارگرفتند و می گیرند . حکومت سلاطین شاخ زرین درترکیه ، هرسلطانی براساس منافع سرمایه داری بریتانیا برگزیده می شدند. تا1890امپراتوری بریتانیا از حکومت عثمانی ها بحیث منطقه حایل روسیه به هند وتولید تریاک استفاده وحمایت می کرد . زمانی که نفت بحیث انرژی اساسی درجهان صنعتی مطرح شد ، کانون یا اتاق فکری سرمایه داری برای بازی بزرگ و تقسیم منافع بین قدرت های سرمایه داری به اندیشه پرداختند وبرای دست یابی به منابع نفتی سیاست نوینی را طرح وخط سیر بازی بزرگ را مشخص کردند . داکترویلیام اف انگدال درکتاب خود « صدسال جنگ » چنین می نویسد : « هیچ عاملی به اندازه کشمکش های محافظت از ذخایر نفتی جهان وکنترول آنها در شکل گیری تاریخ صد سال گذشته نقش نداشته است . ازچگونگی شکل گیری قدرت اقتصادی وسیاسی با محوریت این ماده خام یعنی نفت درراه منافعی که اساساً تحت کنترول دوکشورانگلیس وبعد امریکابوده درک ناقصی وجود دارد » 2       منظور از درک ناقص نویسنده کتاب ؛ تصامیم واراده کانون های پنهان سرمایه داری است که ظاهر هررخ داد سیاسی واقتصادی را به شکلی که می خواهند منتشرمی نمایند ، نه آنطوری که واقعیت دارد  

نفت و سرنوشت جهان : ظهوروزوال امپراتورها سونامی اقتصادی وسیاسی بسیارشدیدی را درجهان بوجود می آورد ، چنانچه در زوال امپراتوری بریتانیا به ملاحظه رسید . امپراتوری بریتانیا تا 1890 با وجود بحران مالی ورکود صنایع بریتانیا از 1870 خود را به اشکال مختلف بر سرپا نگاه داشت ، در1890 با رشد سریع المان و پیشی گرفتن صنعت وتکنالوژی وتجارت و صنایع کشتی سازی و تولید موادمعدنی ذغال سنگ و آهن ، دیگر رقیبی برای امپراتوری بریتانیا محسوب می شد .

  « در دهه پایانی قرن نوزدهم سران بانکی و سیاسی انگلیس اولین آژیرخطر را در مورد دو موضوع ویژه ی مربوط به توسعه حیرت انگیز صنعت درالمان به صدا درآوردند ؛ اولی ظهور ناوگان نظامی و تجاری مستقل ومدرن المان بود .از1815 واجلاس وین ، ناوگان انگلیس خدای بی رقیب دریاها بود دومین آژیرراهبردی که به صدا درآمد درمورد پروژه بلند پروازانه ی المان برای ساخت راه آهنی بود که برلین را به بغداد وسپس بخشی از امپراتوری عثمانی اتصال می داد . » 3  

تجربه نشان داد که سرعت پیشرفت المان خود بخودی ورها ازبرنامه ریزی دقیق نبود . دولت المان گروهی مرکب ازافراد اکادمیک اقتصادی وسیاسی ودانشگاهی را تحت ریاست « ریچارد کخ » رئیس بانک « رایش » تأسیس کرد.گروه کخ متشکل ازیک هیئت مدیره ونمایندگانی ازهمه بخش های جامعه  اقتصادی المان شامل نمایندگان صنایع ،کشاورزی ، دانشگاه ها ، بانک ها وامورمالی واحزاب سیاسی بود . سیاست اقتصادی جهانی المان از سیاست استعماری انگلیس و فرانسه متفاوت بود . المان درپی مستعمره سازی نبود و می خواست با اراده آزادکشورها داخل معاملات تجاری و اقتصادی گردد . این ویژگی المانی بود که اتصالات ریلی خط آهن اناتولی با شهرها و مناطق ترکیه باهم ساخته ووصل شد. بر اساس سیاست آزادتجاری بین کشورها بود که یک پیمان اقتصادی قوی با ترکیه امضاوبرای صدورکالاهای صنعتی المان راهی به بازارجدید شرق بازکند . این را ازطریق راه آهن برلین و بغداد عملی سازد. به این منظورقیصرالمان ویلهلم دوم سفری به ترکیه انجام داد وتوافقات اقتصادی وساخت راه آهن برلین و ترکیه به امضا رسید . این بازدید قیصر المان از ترکیه و توافقات اقتصادی ، انگلیس را دیوانه کرد . بریتانیا ( مجمع صنعتی نظامی ) دست بکار شد و اولین اقدام انگلیس فرستادن یک هیئت به ریاست « ملکوم جان مید » به کویت اعزام شد و میثاقی باشیخ کویت درمورد عدم پذیرش نمایندگان خارجی وعدم واگذاری سرزمین به قدرت های خارجی در 1899 به امضا رسید .   

  متن موافقت نامه : « منظورازنگارش این مثاق این است که بدین وسیله بین سر هنگ « ملکوم جان مید » نماینده سیاسی ملکه انگلیس درمحل به نمایندگی دولت انگلیس ازیک طرف وشیخ مبارک این شیخ صباح ، شیخ کویت از سوی دیگرپیمان بسته شده وموافقت می شود که شیخ مبارک ابن شیخ صباح مذکورآزادانه وباتمایل خویش بدین وسیله تعهدمی نماید که خود ووارثین وجانشینانش ملزم می شوندکه هیچ عامل یانماینده ای ازهیچ قدرت ودولتی را درکویت یادرمحل دیگری درداخل محدوده ی سرزمین خود بدون تاییدقبلی دولت انگلیس نپذیرند وبه علاوه خود ووارثین وجانشینانش ملزم می شوند که هیچ قسمتی ازسرزمین خود را به هیچ قدرتی بدون رضایت قبلی دولت ملکه انگلیس دراین زمینه تسلیم نکنند،نفروشند به اجاره یارهن یا اشغال به هردلیل ندهند . این موافقت درهربخشی ازسرزمین شخ مبارک مذکورکه اینک ممکن است درتصاحب تبعات دول دیگرباشدنیزصدق می کند .

به نشانه انعقاداین میثاق قانونی شرافتمندانه سرهنگ « ملکوم جان مید » نماینده سیاسی ملکه انگلیس مقیم خلیج فارس وشیخ مبارک این شیخ صباح ، اولی به نمایندگی دولت انگلیس ودومی از جانب خود ،وارثین وجانشینانش درحضورشهوددرامروزدهم رمضان 1316خ معادل بیست وسوم ژانویه 1899 امضاء خودرا بران می گذارند . » نام وامضائ شیخ صباح – نام و امضاء سرهنگ مید / شهود :  سروان ویکهم هور – محمدرحیم بن شذیعم نبی سافر .  » 4

بااین که آوردن  متن این قرارداد به طولانی شدن این نوشته افزوده ، به این سبب بوده که ملاحظه شود که قراردادهای استعماری چه گونه تحقیرامیزواسارت باربوده وچه تاکید والزامی درباره صلب اقتدارو صلاحیت یک حکومت ازاختیارات ملی آن است .استعماردرسایه یا استعمارغیرمستقیم ازاولین تجارب  حکومت سرمایه داری بریتانیا نبود . درافغانستان این تجارب را با شاهان دست نشانده داشت .اتاق فکرسرمایه داری انگلیس با برقراری روابط دوستانه وغیراستعماری المان با دولت عثمانی وتأسیس خط آهن در ترکیه و تصویب حکومت عثمانی خط آهن برلین و بغداد را نقطه ای پایان سلطه بریتانیا بردولت عثمانی ارزیابی کرد و تجزیه ای امپراتوری عثمانی را در دستور کارقراردادند .در1901 ملکه ی انگلیس دستورداد تا ناوجنگی بریتانیا به سواحل کویت مستقرشود .« به دولت ترکیه امرکردند که ازاین پس آن ها باید بدانند که بندری درخلیج که درست زیر شط العرب واقع ودر کنترول  قبیله ی آنازای شیخ مبارک الصباح است « تحت الحمایه » انگلیس است »  5

حکومت سرمایه داران ولرد های انگلیس تحت نظر« میزگرد » ( کانون فکری سرمایه داری ) با دقت این موضوع را دریافته بودند که آینده کشورها وسیاست های جهانی را نفت تعیین می کند وبه هر شکلی که ممکن باشد باید مناطق نفت خیز خاورمیانه را تشخیص و برای تصاحب آن کار کرد . این را هم دریافته بودند که دولت عثمانی دیگر قابل اعتماد نیست ومنافع انگلیس را پاس نمی دارد و با المان مناسبات اقتصادی و تجاری برقرارنموده وبرای گسترش ونفوذ المان درشرق مساعدت می نمایند . انگلیس به این نتیجه رسیده بود که با فرانسه کنار بیاید و سرانجام در 1904 « دلکاسه » نماینده انگلیس قرارداد سری اتحاد انگلیس و فرانسه را امضا کرد . انگلیس با دقت پروژه راه آهن سراسری غرب روسیه تا والادی وستک  تا سیبریا به طول 5400 کیلومتر « کنت سرگی ویت » را نیز رست می کرد ومخصوص خط آهن ازمناطق حاصل خیزی روسیه می گذشت که تاجران انگلیس مقدارقابل ملاحظه ای گندم را از فیودال های روسیه خریداری می کردند . ویت درباره اهمیت این پروژه از استاد خود « فردریک لیست » آموخت و کتاب « نظم ملی اقتصادسیاسی » لیست را تحت عنوان « راه حل برای روسیه » ترجمه کرده بود . ویت گفته بود : « خط اهن مثل حمیر مایه ای است که باعث  قوام فرهنگی دربین مردم می شود ، حتی اگر در راه خود از میان مردمی مطلقاً وحشی بگذرد آن ها را درکوتاه مدت به سطحی ارتقاء خواهد داد که برای کارکردش مورد نیازاست . » 6 

 باوجود تلاش های نا موفق انگلیس برای مانع شدن از خط آهن سراسری سیبری به ولادی وستک که روس ها عمدتاً در 1903 تکمیل کردند

نیکلای دوم مجبور به استعفا شد ، جانشینش استدلال کرد که روسیه باید با انگلیس کنار بیاید و اقدام به امضاء واگذاری حقوقش در افغانستان و قسمت بزرگی از ایران به انگلیس نمود و پذیرفت که به طور موئثری از جاه طلبی های خود در آسیا کم کند .

« لذا ، پیمان سه جانبه ی انگلیس ، فرانسه و روسیه در 1907 به طور کامل محقق گردید ، انگلیس شبکه ای از پیمان های سری برای احاطه المان خلق کرد وزمینه های زور ازمایی نظامی آتی با « قیصررایش » را فراهم آورده بود.هفت سال بعد صرف آماده سازی حذف نهایی تهدید المان شد .»  7  حکومت بریتانیا توطئه و ترفندهای را که از اتاق فکر( میزگرد ) برای دست یابی به منابع حیاتی نفت که جای هلال سبزمزارع کوکنار را می گرفت ، با سرعت دست بکارشد وباقرارداد سه جانبه نه تنها که المان را دورمی زد ، امپراتوری عثمانی را ازهم می پاشید . براساس برنامه مطروحه کانون سرمایه داران انگلیس وفرانسه و روسیه ، جنگ بالکان را برانگیخت ودر1912 صربستان ، بلغارستان ویونان باحمایت محرمانه انگلیس علیه امپراتوری ضعیف شده ی ترکیه عثمانی اعلام جنگ دادند که درنتیجه بالکان وسرزمین های اروپایی ازترکیه جداشدند .

 جنگ بالکان با دقت توسط انگلیس طراحی وموردحمایت قرارگرفت . اتاق فکرسرمایه دران انگلیس یا حکومت پنهان سرمایه داری بریتانیا به این نتیجه رسیده بودند که رفتن به یک جنگ وفروپاشی امپراتوری عثمانی وتسلط برمناطق نفت خیزخاورمیانه می تواند بحران اقتصادی موجود بریتانیا را دوربزند وچرخه اقتصادی گیر افتاده انگاستان را نجات دهد . کارشناسان میزگردانگلیس از تجارب جنگ دوم افغان انگلیس به این نتیجه رسیده بودند که « تصرف یک سرزمین بانیروی نظامی آسانتر از نگاه داشتن آن است » وباید درسیستم استعمارتغییری بوجود آورد وآن این است که بجای اشغال پرهزینه مستعمرات باید با نیروهای همان کشورآن سرزمین را دراختیارداشت واز منابع آن اسفاده کرد وبه ظاهر استقلال وبا نصب یک حکومت فرمان بردارودست نشانده به راحتی می توان به منابع آن کشور دست رسی داشت . طرح « کشورهای مشترک المنافع انگلیس » به نام  « امپراتوری غیر رسمی » یاد شده است . اما، قبل ازاین حکومت سرمایه داران دربریتانیا به آخرخط حفظ وادامه سلطه ای خود برجهان رسیده بود وداشت که المان قدرت اول جهان می شد ،درینصورت راه جزجنگیدن با المان نداشت وبرای پیروزی در این جنگ راهی نداشت جزاتحاد با فرانسه و روسیه وکشورهای پیرامون . درین زمان انگلستان گرفتار یک بحران عمیق اقتصادی بودویک حکومت ورشکسته به جنگی مجبور بود که هزینه ی سنگینی را می طلبید . بااخذ وام های سنگین ازبانک مورگان دروال استریت این جنگ را آغازکردند . بعد ازمدتی در جریان جنگ مذاکرات خود را با فرانسه وروسیه تزاری روی تقسیم جهان به ویژه خاورمیانه آغازکردند که در9می 1916 منجر به موافقت نامه سایکس پیکو گردید . 

موافقت نامه سایکس – پیکو :       

Sykes – Picot   Agreement – 9may 1916 : ( تعیین حدود محدوده های تحت قیمومیت کشورهای انگلستان ، روسیه وفرانسه ، پس از شکست امپراتوری عثمانی )  

مذاکره کنندگان اولیه ( بطورکامل سری ) :  Françoise Georges – Picot, Mark Sykes ,Edward Grey and Paul Carbon .  این توافق نامه درجریان جنگ اول اروپا بین بریتانیا ، فرانسه باتوافق روسیه برای تقسیم خاورمیانه صورت گرفت ، به این شرط که امپراتوری عثمانی را که مانع اساسی برای تسلط به خاوریانه است بر انداخته شود . سرمارک سایکس برتانوی و فرانسواژرژپیکو فرانسوی این پیمان را تنظیم کردند . مذاکرات اولیه این توافق نامه بین 24 نوامبر 1915 تا سوم جنوری 1916 پیش ازشکست امپراتوری عثمانی انجام پذیرفت وپیش شرط این توفق ، شکست امپراتوری عثمانی درجنگ بود . همزمان با مذاکرات مخفی سایکس – پیکو ، گفتگوی موازی با حسین بن علی ، والی مکه برای آماده ساختن شورش عمومی عرب ها ( ناسیونالیسم عربی ) توسط گماشته ای دولت انگلیس «  توماس ادوارد لورنس  )  : Thomas Edward Lawrence ۱۶   ۱۸۸۸–۱۹ مه ۱۹۳۵) باستان‌شناس، افسرنظامی بود ، وی به زبان عربی تسلط داشت . به اوماموریت داده شد که به حجاز سفرنموده درکنارشریف حسین قرارگرفته وظایفی که بوی داده می شود اجرانماید . درباره وی و کارنامه های بسیارگسترده ای که درشورش اعراب وخارج ساختن خاورمیانه عربی از تسلط سلاطین شاخ زرین عثمانی انجام داده کتاب ها و اسناد خارج شده از طبقه بندی شده سازمان اطلاعات انگلیس بیرون آمده ، بسیار است . در خاطرات ایازخان قشقایی می نویسد : « وی (لورنس ) طی جنگ جهانی اول به عنوان رایزن نطامی انگلستان برای رهبران عرب حجازکارمی کرد . حجاز در آن زمان تحت سلطه ترک های عثمانی بود عثمانی درجنگ اول جهانی متحد المان بود وبه همین دلیل دشمن انگلستان محسوب می شد . دراین دوران پادشاهی وامارت حجاز در دست شریف حسین بود وسرهنگ لورنس نماینده دولت انگلیس در درباروی بود .»  8  در18 فبروری 1916حسین بن علی با ادعا تأمین ده هزارنفر برای شروع شورش عرب ها درمقابل امپراتوری عثمانی از انگلستان طلب 50هزارپوند طلا به همراه اسلحه ومهمات وتدارکات کرد ، که با تایید « مک ماهون » در10 مارچ 1916 با این درخواست موافقت شد . اما، مقامات دولت بریتانیا به مک ماهون با تاکید دستورداد ، که عرب ها نباید از توافق سایکس – پیکو خبردار شوند .  

آغاز رسمی شورش اعراب در 10 جون 1916 درمکه به وسیله ی حسین بن علی اعلام شد ؛ هرچند فرزندان وی علی و فیصل ، از قبل عملیات را در 5 جون درمدینه شروع کرده بودند .   

« لورنس » درسال 1916 با متحد کردن قبایل عرب ساکن حجاز ازسمت صحرا به بندرعقبه درشمال دریای سرخ حمله کرد وتسلط عثمانی بردریای احمرراازبین برد . همچنان خط آهنی که توسط عثمانی برای اتصال دمشق وفلسطین به مدینه ساخته شده بود ، توسط لورنس تخریب ونابود شد . »  9

با انقلاب اکتوبردر 23 نوامبر 1917 توافق نامه سایکس – پیکو به همراه تمام ضمائمش در روزنامه ایزویستیا وپراودا چاپ ومنتشرشد .این موضوع باعث سرافگندگی متفقین وافزایش بی اعتمادی اعراب وصهیونیست ها شد وروزنامه گاردین هم آن را در 26نوامبرمنتشرنمود .

رئیس جمهور ایالات متحده وودروویلسون تمام توافق های مخفیانه بین متفقین راردکردوآیده دپلماسی بازوتعیین سرنوشت ملت ها را مطرح کرد .

در30 سپتامبر1918 باحمایت شورشیان عرب ملک حسین پادشاه عرب ودراول اکتوبر1918 ، فیصل تشکیل دولت عربی درسوریه را اعلام کردند .

در30اکتوبرامپراتوری عثمانی آتش بس مادروس را امضا کرد ودر20 نوامبر بریتانیا موصل را دراشغال خود در آورد .

قرارداد سایکس – پیکو که به موافقت روسیه تزاری هم رسیده بود ، شامل مواد زیر بود :               

1 -  سرزمین های عربی امپراتوری عثمانی به دو منطقه نفوذ سیاسی واداری الف و ب ( A-B  ) تقسیم شود . 

2 -  منطقه الف شامل بخش اعظم لبنان ، سوریه ، آدانا ، کیلیکیه ودیاربکردرترکیه وشمال عراق ازجمله موصل تحت نفوذ فرانسه باشد .

3 – منطقه ب ، شامل بخش جنوبی سوریه ، اردن ، مناطق مرکزی وجنوبی میان رودان ، شامل بغداد وبصره تا خلیج فارس وبنادرحیفاوعکا با حفظ دسترسی به مدیترانه تحت نفوذ بریتانیا باشد . 

4 -  بیت المقدس تحت نظارت بین المللی ازجمله روسیه قرار بگیرد .

5 -  استانبول ، تنگه های بسفوروداردانل وهمچنین شش ولایت ارمنی وکردنشین عراق به روسیه برسد . علاوه مصر تحت نفوذ بریتانیا و تونس ، الجزایر ومراکش تحت نفوذ فرانسه .

  نفوذ ( اشغال و استعمار واستفاده از منابع ) .  /  10

 چرا این اعمال جنایتکارانه ای دزدهای دریایی بریتانیا وکاوچران های اسپانیایی وفرانسوی دوباره نویسی می شود ؟! بخاطری که درس های درآن است که نسل جوان مترقی بشری به ویژه خاورمیانه ای بخوانند و بدانند که این وحشیان سرمایه داری چطور بی شرمانه زیرعناوین مختلف تمدن وتکامل وترقی ، کشورها را اشغال و مردمان آن را به خاک و خون کشانیدند وهنوز هم ادامه دارد . چرا هنوز نسل جوان خاورمیانه ای درک نمی کنند که این حکومت های سرمایه داری با چه ترفند وخباثت وتوطئه ها، کشورها ومردمان این سرزمین ها را به فقر و گرسنگی وآسیب های بی شمار مرض ومصیبت های عظیم گرفتار نموده اند . جنایات یانکی های امریکا دراین دوصد سال ازاشغال سرزمین های بومی های امریکای شمالی تا کنون علیه بشریت روشن و انکار ناپذیراست درین مدت حکومت یانکی ها در امریکای شمالی فقط 16 سال درجنگ نبوده و باقی حیات این توحش سرمایه داری یانکی ها جنایت ، جنگ وقتل و کشتاربوده است . درپیش چشم تمام بشریت واین ملل متحد نام نهاد درمدت بیست سال اشغال افغانستان چه جنایاتی که نبود این یانکی های سادیست ومتحدان جنایت پیشه سرمایه داری جهانی که در افغانستان مرتکب نشدند . انواع سلاح های شیمایی با فسفورواورانیم ضعیف شده  تا استعمال مادر بم ها را در افغانستان آزمایش کردند وبعد این کشوررا با سلاح و مهمات تحویل لشکر بیسواد وجنایت کارطالبی وداعشی سپردند .  افغانستان را به یک کشور تولید موادمخدر تبدیل واینک با سازمان سیا با همکاری آی اس آی دراین کشور چه نقشه های شومی در پیش دارند .

حکومت ملیتریست وجنایت کار امریکا همان راه کاری که دولت سرمایه داران بریتانیا برای توقف پروژه خط آهن المان از برلین تا بغداد ، بافرستادن تیم لارنس وشورش اعراب علیه عثمانی را به راه انداختند که نتیجه همان چنگ متفقین انگلیس علیه المان وبا کشته شدن 17 میلیون انسان در میادین جنگ سرانجام امپراتوری عثمانی متلاشی وحکومت های نیابتی خاندان حسین وفیصل با اسلام سلفی ، تسلط انگلیس را برحوضه های نفتی تحقق بخشید . حال حکومت ملیتاریستی امریکا برای تخریب پروژه راه ابریشم ( جاده سنکیانگ وبندرگوادر و بندر چاه بهار) افغانستان را باهشت میلیارد سلاح وتجهیزات به گروه متحجر دیوبندی طالبی و زیرمجموعه های تروریستی تحویل دادند وممکن بر سر این مسایل درآینده افغانستان به میدان جنگ مستقیم قراربگیرد . ادامه دارد –

  --------------------------------------------------------                                    

منابع :

1 -  نوئل باربر، فرمانروایان شاخ زرین ، برگردان پارسی : عبدالرضا هوشنگ مهدوی ، چاپ سوم.   2 – داکتر ویلیام اف انگدال ، صدسال جنگ / سیاست های نفتی انگلیس – امریکاونظم نوین جهانی ، برگردان پارسی : ابراهیم شایان ، نشر رود ، 1397خ / چاپ تجدیدنظرشده 2012ع .

 3 -  همان ، ص 31

 4 -  همان ص43

 5 -  همان ص 45 .

  6 -  همان ص 54

7- Hanotaux, Gabriel, Fashoda ; The African Negotiation " La Revue Das Deus Mendes . Ferrier 1909 .

 Witte and the Industrialization of Russia Athenaeum , New York . 1974. 

8 -  حاج ایاز خان قشقایی ، سفر نامه ، به کوشش : پرویزشاکری ، کتابخانه مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی ، 1388خ .

 9 – فلمی بنام لورنس عربی با دوله فارسی .

10 -  احمد نقیب زاده ، تاریخ دپلماسی وروابط بین الملل ، نشر: قومس ، 1388خ ، تهران .                                                                   

 

 

 

 

----------------

                                                                                                                   9/30/2022            

قسمت سی وسوم

 

      پیمان بریست لیتوفسک  Brest-Litovsk

این که چرا والادیمیرایلیچ لنین تن به پیمان صلح با المان رادردستورکار فوری خود قرار داد ، هم دربین رفقای حزبی وهم خارج ازحلقه حزبی بحث های بسیار داغی بوجود آمد . هنوزلنین در اروپا بود که به این نتیجه رسید که برای ادامه انقلاب صلح با المان ضروری است . چون با دشمن ،دشمن باید مداراکرد . المان درجنگ با انگلیس ، فرانسه وجاپان است وباید با المان واتریش پیمان صلح منعقد گردد تا انقلاب یک تنفس داشته باشد و فرصت داشته باشد تا با نیروهای ضد انقلاب در داخل تصفیه حساب کند . از جانب دیگر مردم روسیه به شدت از جنگ خسته وآسیب دیده بودند و جنگ را نمی خواستند ولنین با همین شعار صلح ، نان و زمین به فنلند رسید ومورد استقبال میلیونی کارگران وتوده ها قرارگرفت . لنین با دقت متوجه انقلاب کارگری درالمان بود ومیدانست که با پیروزی انقلاب کارگری درالمان مرزو سرزمین های اشغالی همه متعلق به کارگران و زحمتکشان است . لئون تروتسکی که هیئت مذاکره کننده جانب اتحاد شورو را رهبری می کرد یک بار در جریان مذاکره به اثر زیاده خواهی المان ، مذاکره را ترک کرد  اما ، لنین وی را قانع ساخت که موقتاً به جانب المان واتریش امتیازبدهد چون صلح برای انقلاب حیاتیست ، در غیر این صورت علاوه بر پیش روی المان ، انگلیس از طریق ایران و ممکن جاپان هم به مصاف ما بیاید وانقلاب به خطر جدی مواجه می گردد . این پیش بینی لنین دقیق بود . «پس از عقد پیمان صلح برِست-لیتوفسک، امید امپریالیست‌های آمریکا و بریتانیا و فرانسه به از میان بردن انقلاب و جمهوری شوروی نقش بر آب شد. از همین زمان بود که این متحدان پیشین روسیه در جنگ، همراه با ضدانقلاب داخلی، و آتش‌بیاری کادِت‌ها (مشروطه‌طلبان)، سوسیالیست‌های انقلابی (اِس‌اِرها)، مِنشویک‌ها، و نظامیان رژیم سابق (گارد سفید)، آتش جنگ داخلی علیه حکومت پرولتری را در روسیهٔ شوروی برافروختند که در حدود سه سال (تا پایان سال ۱۹۲۰) ادامه یافت. چرچیل که در آن دوره وزیر جنگ بریتانیا بود، در برهه‌ای از این جنگ به خود می‌بالید که ”لشکرکشی ۱۴ دولت “را علیه کشور شوراها سازمان داده است! در همین ایّام بود که اِس‌اِرها لنین را هدف گلوله قرار دادند (۳۰ اوت ۱۹۱۸) که البته منجر به مرگ او نشد ولی زخمی کاری به او زد که یکی از عوامل مرگ او در ژانویهٔ سال ۱۹۲۴ شد، قرارداد صلح برِست-لیتوفسک فسخ شد (نوامبر ۱۹۱۸)، و بر اثر مداخلهٔ نظامی خارجی و ویرانی و خرابی اوضاع کشور، سیاست ”کمونیسم جنگی “و کنترل شدید بر تولید و توزیع و خواروبار و به اجرا گذاشتن اصل ”هرکس کارنکند نباید بخورد “موقتاً (تا اواخرسال ۱۹۲۰) برقرار شد.» 1 

 بحث روی موافقت نامه برست در درون حزب همچنان ادامه داشت و بوخارین در رأس چپ مخالف پیمان صلح برست بود . لنین ده ها بار توضح داد که اگردر شرایط موجود با المان صلح نکنیم جنگ وحمله المان مزید برجبهه شمال با کمک و مداخله مستقیم انگلیس درباکو مارا زمین گیرخواهد کرد . مخالفین بیرونی چون منشویک ها و اس ارها علاوه بر مخالفت تاپه های افتراح و تهمت در جیب شان بودند واتهام های سختی به لنین وارد می کردند . لنین با نبوغ فکری وسیاسی که داشت مخالفین درون حزبی را با استدلال های منطقی و دیالکتیکی با حوصله مندی پاسخ می داد . لنین در ماه می 1918 جزوه ای با عنوان « چپگرایی کودکانه » نوشت . در یک قسمت اشاره به رفقای مخالف صلح برست چنین آورده است : « ضرورت و فایده دارد که روی قضاوت ها و نظریات کمونیست های چپ مکث شود . . . زیرا آنها مشخصه دوره ای هستند که از آن در حال گذاریم ؛ وبرای ما آموزنده اند ، زیرا از جمله بهترین افرادی اند که لحظه کنونی را درک نکرده اند واز لحاظ معلومات وصداقت ووفاداری خیلی برتر از نمایندگان معمولی همان دیدگاه های اشتباه ، یعنی اس ار های چپ هستند . » 2

لنین با این که با منطق قوی وتحلیل و تجزیه دقیق رخ داد های جهانی از موضع اصولمند انقلابی دفاع می کرد ، هرگزبررفقای حزبی کم توجه ویا پرخاش نمی کرد و به دموکراتیک بودن ساختار حزبی پایبند بود . اما به تأسف ما حزب های خاورمیانه ای دموکراسی حزبی را قربانی واژه سنترالیسم کرده و به اعضای حزب واندیشه های شان با خصومت برخوردکرده و دست به تصفیه و اخراج اعضای نظریه پرداز مخالف رهبری و بالایی های حزبی می زدیم و این درک نادرست از سنترالیسم دموکراتیک درون حزبی بود که زیان های جبران ناپذیری بر پیکر ساختاری کیفی حزب وارد می کرد . درحزب دموکراتیک خلق افغانستان تنها ببرک کارمل فقید یگانه رهبر بود که به دموکراسی درون حزبی توجه و عنایت داشت ، در صورتی که کسانی بودند، شمشیر خود را دولبه بر فرق اعضای حزب می کوبید و طبر بدست حزب را شقه شقه می کرد و بدترین خصومت را با امان الله استوار ، البرز ونورالله تالقانی بنام گروه کار و با شاه محمود حسین و خلیل کوهستانی و دیگران احمال می کرد . هنوزهم این غده های سرطانی درون حزبی دست از سرحزب برنمی دارد . جهان بینی مارکسیستی هرگزنشنلیسم ارتجاعی وتفکر قومی و قبیله گرایی را درخود برنمی تابد . یک مارکسیست باید به پایگاه انسانی خود صادق وبه توده ها و مبارزه طبقاتی متعهد با شد ورنه از این سوسیال دموکرات های فرانسوی و انگلیسی در جهان زیاد هستند که متعهد به بورژوازی کشورهای شان و مبلغ ترفند های سرمایه داری اند . این که احزاب فراوان چپ ( بنام ) در هر کشوری وجود دارد ، اما نمی توانند روی اهداف دورو نزدیک علیه حکومت های مافوق ارتجاعی خود شان روی یک پلاتفرم کاری به توافق برسند ؛ نتیجه ای همین گرایش های بورژوازی و عظمت طلبی فردی و گرفتارامراض بانگاه های دروغ پراگنی رسانه های امپریالیستی جهانی و ارتجاعی خودی اند و نمی توانند تجارب بسیار آموزنده لنین و انقلاب ( 7نوامبر ) 25 اکتوبر شوروی را درک نمایند و وظایف مبرم روز را با دقت لازم اتخاز نمایند . به گفته ای رفیق مازیار رازی ، که بدون درک دقیق تجارب لنین در انقلاب اکتوبر چپ نمی تواند ، خود را باز سازی کند . شوراهای کارگری پطروگرات تروتسکی را بحیث رهبرکارگری انتخاب کرده بود و بر اساس رهنمود لنین حزب سوسیال دموکرات ( بلشویک ) وظیفه گرفته بود بدون آن که خود شان را عضو حزب معرفی و بشناسانند در درون صفوف کارگران بحیث فعالین شوراهای کارگری فعال گردیدند و تشکیلات منظم ایجاد نمودند و دراستانه انقلاب 1905 در حدود 25 هزارعضوداشتند و دراغازانقلاب اکتوبربلشویک ها 250هزارکارگرعضوداشتند . بی جهت نبود که لنین تاکید می کرد که در تمام کمیته های حزبی ازهرده ، هشت نفرکارگرودونفر روشنفکرکمونیست باشند . دردوران تهاجم سپاه بریتانیا ،فرانسه ،امریکا وجا پان واقمارشان جنگ داخلی این کارگران بودند که انقلاب را نجات دادند ودرصفوف پنج میلیون ارتش سرخ به فرماندهی تروتسکی برضد ارتش سفید وحامیان خارجی شان پیروزگردیدند .

مداخله نظامی 14کشورسرمایه داری برای شکست انقلاب اکتوبر 1917

دولت امریکا ورئیس جمهورودروویلسون  Woodrow Wilsonاز حزب دموکرات ( ! ) سیاستی را درجهان آن زمان تعقیب می کرد که علاوه بر توسعه وسلطه وحفظ منافع اقتصادی ، با تمام قد برضد جنبش های کارگری و سوسیالیستی استادند ودرخلیج مکزیک برای شکست انقلابی که از 1911شکل گرفته بود نیروپیاده کرد . نسبت به انقلاب روسیه سخت حساس بودند وبرای شکست آن راه کارهای مختلفی را روی دست گرفتند .

در روسیه زمان تزار ، کمپانی های امریکایی فعالیت داشتند وازجمله نمایندگی بانک مرکزی امریکا درپترزبورگ بزرگترین سهام دار بانک روسیه بود . نیروی دریایی امریکا در روسیه منافع اقتصادی امریکا را رصد می کرد . ( منافع اقتصادی یعنی منافع سرمایه داران امریکایی ) دراین اواخر اسناد محرمانه ای از آرشیف اطلاعات واسناد مافوق سری بیرون آمده است که امریکا با اعزام نیرو در مکزیک وهم در روسیه برای جلوگری از انقلاب های کارگری بوده است واز1914 به مکزیک نیروپیاده کردند . انقلاب 1905 درروسیه برای امریکا غیرمنتظره بود ، امریکا برای حمایت ازدولت کرنسکی وغلبه کرنسکی بربخش های چپ حاکمیت تلاش کرد وبه حمایت مالی پرداخت وتا 1917 دولت کرنسکی 175میلیون دالراز امریکا ردیافت نمود . بااین حال « فرانسیس » که بیشتر درخواست وام میی کرد ، به این نتیجه رسید که اعزام نیروهای امریکایی ممکن است سودآورتر از حمایت مالی باشد ، زیرا این امر به سازمان « روس های معقول » ( مخالفان بلشویک ها ) انگیزه می دهد .» 3   

 یک روز قبل از درخواست « فرانسیس »( دراسناد توضح داده نشده که فرانسیس کیست ) برای اعزام نیرو در 7نوامبر 1917 قیام مسلحانه مشهور در پتروگراد رخ داد ، که درخواست فرانسیس برای حمایت از دولت کرنسکی با اعزام نیرو امریکایی موقتاً به تعویق افتاد.اما ، با پیروزی انقلاب بلافاصله نیروهای آنتانت ( پیمان نظامی بریتانیا ، فرانسه وروسیه تزاری ) به مداخله مسلحانه تدابیر اتخاذ کردند . درماه اگوست ، نیروهای امریکایی دقیقاً در مناطق شمال وشرق دورفرودآمدند ودرکنار نیروهای جاپانی به عملیات نظامی علیه انقلاب پرداختند .  « پیاده کردن نیرووعملیات نظامی عملاً درفبروری 1918 آغاز شد . آن هنگامی بود که نیروهای المان ، اتریش وترکیه عثمانی قسمت های بزرگی از خاک روسیه را تصرف کردند . علاوه براین 14کشور دیگرنیز در اعزام نیرووتدارکات دست داشتند . این اقدامی برای مهار کردن انقلاب اکتوبروجلوگیری از گسترش آن صورت گرفت . منجمله 14 کشور، امریکا به فرمان وودروویلسون رئیس جمهور امریکا با اعزام ده هاهزارسربازوافسر، امپراتوری جاپان ، جمهوری سوم فرانسه ، امپراتوری بریتانیا ، حکومت پادشاهی مجارستان ، پدشاهی رومانی ، پادشاهی ایتالیا ، پادشاهی یونان وجمهوری دوم لهستان » 4

« ویلیامز V.E » مورخ امریکایی می نویسد : « مداخله امریکا در روسیه با هدف حمایت مستقیم و غیرمستقیم از مخالفان بلشویک ها در روسیه انجام شد . افرادی که تصمیم به مداخله گرفتند بلشویک ها را انقلابیون خطرناک وافراطی می دانستند که منافع امریکا ونظام سرمایه داری درسراسرجهان را تهدید می کرد . » 5  طبق نوشته  J.Kenen مورخ دیگر امریکایی ، نیروهای نظامی ایالات متحده تا سال 1920 درخاک شوروی باقی ماندند واز نیروهای ضد شوروی حمایت می کردند .  

دراعزام نیروهای نظامی برای براندازی انقلاب اکتوبر، انگلیس از طریق ایران لشکری که درعراق و نواحی دجله و فرات بنام  Dunsterforce داشت به فرماندهی جنرال دنسترویل به قفقازاعزام نمود که علاوه براین لشکر، نیروی نظامی قزاق ها را که « رضاخان » میرپنج در قسمتی از فرماندهی قزاق ها قرارداشت باقوای خود برای شکست انقلاب فرستاد . این نیروها تحت فرماندهی جنرال دنسترویل از 1918 تا اگوست 1919 با ارتش سفید علیه ارتش سرخ می جنگیدند . در این نبرد « رضا خان» که در حد یک افسر معمولی بود از خود در جبهه جنگ  برازندگی نشان داد و مورد توجه قرار گرفت که بعد ها جنرال« ایرانت سیت » وی را پشنهاد کرد به وزارت خارجه امریکا برای زمام داری ایران بحیث نیروی ضد شوروی . ازاین لحاظ جای تعجب نداشت که رضاخان میرپنج و محمدرضاشاه ضد هرگونه جنبش توده ای بشدت واکنش نشان میداد ودر سرکوب آنان بلادرنگ اقدام می کرد . دراینجا لازم است کمی رضاخان را بشناسیم . رضاخان از زبان همسرش ( تاج الملوک ) که پدرش « تیمورخان آیرملو » افسرنیروی قزاق ، ان دخترش را « تاجی » صدامی کرد که نام اصلی وی « نیم تاج آیرملو » بود که درسال 1274خ دربادکویه ( باکو ) تولد ودرسال 1295خ نیم تاج آیرملو درعقد رضاخان میرپنج درآمد . « تاج الملوک » از زندگی رضاخان چنین حکایت می کند :  « رضا خان درنوجوانی شاگرد مسگری بود وکارش دمیدن ( بادهان ) در دم آتشخانه مسگری بود . بعد چند شغل دیگر را هم تجربه می کند که اخرسرجزوابواب جمعی اصطبل خانه سفارت انگلیس می شود ودرآنجااسب هاراتیمار می کرده است . پس ازاین مرحله وارد دیویزیون قزاق می شود ، وچون اصالتاً ازخانواده نظامی بوده وروحیه اش با نظامی گری جوشش داشته ودرین مسیرپیشرفت می نماید رضاخان در باکویه ( باکو ) متولدشده ودوماه بعد از تولدش ، پدرش به مرض ذات لریه فوت می کند . مادررضا « نوش آفرین » روانه تهران می شود ودرراه رضا دچارسرمازدگی می شود ومادرش می بیند که پسرش از دست رفته ، اورا به متولی امام زاده هاشیم برای دفن کردن می سپارد وخودش روانه تهران می شود . چون مهر مادری پای وی را از رفتن باز می دارد ، دوباره بر می گردد . متولی طفل را در آخورطویله می گذارد . وقتی که نوش آفرین برمی گردد با تعجب می بیند که طفل وی زنده است وباخوشی وی را در آغوش گرفته تغذیه می کند وباخود به تهران می آورد .   بعد ها پدرم تیمورخان آیرملو که به درجه میرپنجی درقشون قزاق روسیه تزاری بود ، رضاخان راکه سرباز بوده ودریک جنگ با شجاعت جان پدرم را نجات داده  مورد مهر پدرم واقع شده ودرقشون قزاق وی را به درجه میرپنجی می رساند ومرا که پدرم ( تاجی ) صدا می کرد ، به عقد وی در آورد ... » 6

 منظور ازباز نویسی یک قسمت کتاب خاطرات تاج الملوک ( مادرمحمدرضاشاه ) بخاطر این است که موضع ضد شوروی وضد جنبش های مترقی درایران وتکیه برانگلیس و امریکا ازوظایف تعیین شده او بوده است . بعدها دیدیم که محمدرضاشاه 250میلیون دالری که امریکا به سردار محمد داودخان اختصاص داده بود در سفراین سردار بی کله در تهران توسط محمدرضاشاه به اوداده شد که نیروهای چپ افغانستان ( جمعیت دموکراتیک خلق ) را سرکوب نماید . که سردارمحمد داود خان این کار را کرد که در نتیجه باعث مرگ خودش شد و انقلاب ملی دموکراتیک افغانستان به پیروزی رسید .

آخرین تلاش نظامی 14 کشورسرمایه داری :

 دولت های امریکا و انگلیس با خرج کمپانی های بزرگ سرمایه داری تا آخرین توان نظامی ، اطلاعاتی و رسانه ای برای شکست انقلاب اکتوبرتلاش نمودند . وودروولسون رئیس جمهور امریکا علاوه بر اعزام نیرو ، دستورداده بود تا کارشناسانی را که قبلاً در روسیه کارکرده وبا     زبان و فرهنگ روسی آشنایی دارند ، دوباره پیشاپیش جبهه درروسیه جهت تبلیغ و پروپاگند ضد انقلاب بلشویکی و رخنه کردن در صفوف کارگران و حزب بلشویک بروند .

 دیگرترفند رسانه های اطلاعات جمعی بود که به تبلیغات وسیع جعلی ودروغین علیه انقلاب و اتحاد شوروی بطور وسیع وگسترده پرداختند ، که گویا بلشویک ها زن هارا اشتراکی می نمایند و بچه ها را از مادران شان می گیرند و اموال شخصی همه را مصادره می نمایند و ده ها از این دروغ ها و پروپاگند ها . این تبلیغات چنان وسیع بود که حتی درکشورهای چون افغانستان که در آن زمان رادیو ورسانه اطلاعات جمعی وجود نداشت ،تنها سراج الاخبار    محمود طرزی بجای تنویر افکار مردم به تبلیغ همان پان اسلامیزم خود می نوشت که آن هم مردم افغانستان سواد خواندن آن را نداشتند .  عوام باورکرده بودند که کمونیسم چنین یک سیستمی است وحتی در زمان حکومت ملی دموکراتیک افغانستان در دهه 1980 گروه های تروریستی به مردم چنین تبلیغی را راه انداخته بودند واذهان عامه را تخدیر می کردند . دشمنان بیرونی انقلاب ثور1357خ / اپریل 1978 توسط شبکه های خود در داخل افغانستان ملا و آخند های عقب افتاده و دکم را تحریک کردند تا در منابیرومساجد علیه نظام تبلیغ نمایند که کردند .

ازانقلاب اکتوبر 1917 سرمایه داران ، کمپانی ها و بانک های امریکا و اروپا تأثیرواهمیت رسانه های اطلاعات جمعی را درک کردند که چه افزارخوبی است برای تبلیغ و به دست گرفتن اذهان عامه جهان را . از این سبب بود که به خرید بانگاه های رسانه ای پرداختند و اکنون تمام رسانه ها و انترنت درانحصارملیادرها وکمپانی های سرمایه داری جهانی امپریالیستی است . بعد از انقلاب اکتوبرتا کنون از این طریق علیه جنبش های کارگری و انقلابی اسفاده می نمایند . این سرمایه داران ، کمپانی هاو بانک ها ، حکومت های دست نشانده شان را در امریکا و اروپا تا جاپان ، دموکراتیک (!) وحامی حقوق بشرمی گویند . این درحالی است که در هرگوشه ای از جهان منافع سرمایه داری امپریالیستی درخطربی افتد ، بالا درنگ  مردم آن سرزمین را بخاک و خون می کشانند ، چنانچه درعراق و افغانستان ، لیبی ،سوریه ودیگرکشورها دیدیم .

 اکنون که درحال یادآوری از تجارب انقلاب اکتوبرهستیم ، یک جنبش اعتراضی درایران سرتاسری گردیده که آغاز آن ازدستگیری وقتل مهسا امینی دختر کردی ای که از روستای خود به تهران آمده بود ، گشت ارشاد اورا باخودبرد وکشته اورا تحویل داد . این اعتراض از فراخوان حزب دموکرات کردستان از روستای محل زندگی مهسا امینی آغاز و حال در سراسر ایران درهفته ی دوم خود است . وامروز29سپتامبر 2022ع /7مهرماه / میزان 1401خ است ، چند محل را که گویا پایگاه های حزب کمونیست و کارگر کردستان ،حزب دموکرات کردستان ودیگراحزاب خلق کرد است ، دها موشک توسط سپاه ایران به اقلیم کردستان عراق شلیک شد و خانه ، مکتب ومراکز مسکونی  را ویران واطفال و زنان کشته شدند ، این درحالی است که ، هنوز جنبش درکف خیابان است ، بسیاری ازگروها ازاصلاح طلب تا نواسه زضاخان میرپنج می خواهند براین موج سوارشوند این گروهای بورژوازی وابسته به ارتجاع وامپریالیسم ، فکرمی نمایند که می توانند چون جنرال سیسی در مصرکه برموج جنبش میدان تحریر سوار شد و این بورژوازی دلال کمپرادورروی موج جنبش ایران سوارشوند  . شعار اساسی این جنبش براندازی نظام جمهوری اسلامی می باشد . اما ، هنوزهسته های رهبری کننده معلوم نیست . اعتراضات خیابانی صرف بیان انقلاب است ، نه انقلاب . انقلاب زمانی رخ می دهد که نیروهای مسلح براندازی وجود داشته باشد . تجارب انقلاب1871در فرانسه نشان می دهد که جنبش توسط کموناردهای انقلابی وکمونیست رهبری می شد که با تصرف انبارسلاح به زندان باستیل یورش بردند . همچنان درانقلاب 7نوامبر( اکتوبر) 1917 بلشویک ها بامدریت تروتسکی درشورای پتروگرات ملوانان کرونشتات و سربازان ناراضی راسازماندهی وتنظیم کردند . « لنین » در پتروگراد رفت واز اقدامات تروتسکی در سازماندهی قیام حمایت کرد . در25اکتوبر( 7نوامبر ) 1917 کمیته انقلابی شورای پتروگراد به رهبری تروتسکی ، شبانه پل ها ، راه آهن ، خطوط تلفن وساختمان های دولتی را تصرف کردند وبایک یورش نظامی ، کاخ زمستانی تزار را درشب هفتم نوامبر1917 به تصرف خود در آوردند .

 درانقلاب ثور1357خ / اپریل 1978ع ، قوای چهارزره داربه میدان آمد  وبعد نیروی های نظامی وبعد قوای هوایی .  ورنه سردارداوود خان ، رهبری حزب دموکراتیک خلق افغانستان را توقیف کرده بود وبرای اعدام رهبری وبعد قلع وقم کادرها وصفوف آن تصمیم گرفته بود .   می بینیم که انقلاب بدون چنگال آهنین نمی شود به پیروزی نشست . ادامه دارد -                            -------------------------------------------------------------------                                        

منابع :

1 – حزب توده ایران ، به مناسبت صدمین سالگرد انقلاب سوسیالیستی اکتوبر1917-2017 .

 2-  لنین ، چپ گرایی کودکانه ، منتخب آثار ، منتشره در پراودا سال 1918ع .

3 -  از آرشیف نیروی دریایی امریکا در سواحل روسیه . طبقه بندی شده .

4 -  دوپویی ترونویت ، سیری در جنگ داخلی روسیه ، بازنویسی فشرده : وبگاه راسخون ، 13 اکتوبر 2017ع .

 5 -  ویلیام اپلمن ویلیامز، فاجعه دپلماسی امریکا ، نشر: دانشگاه هاروارد ، 2002 ع .

6 -  قشقاوی ، گذری برتاریخ مختصر ایران ، زندگی تاج الملوک ، 23آذر/ قوس 1391خ . 7 -  نگارنده ، دفتر شماره نهم ، ص 229 ، 295 .

 

 

+++++++++++++++++++++++

                                                                                      سه شنبه‏، 30‏ اگوست 2022

قسمت سی و دوم

درتاریخ بشریت تجارب گونه گونی از طرز تفکر و عمل انسان به تناسب درک از زندگی و پدیده های طبیعت بدست رس است . این که انسان برای بقا و ادامه نسل های بعدی خود چگونه می اندیشیده در کاوش های باستانشناسی رد پایی بجامانده که انسان بصورت کل همدیگر زیستی داشته با تمام توان فکری و عملی هوای یکدیگر را داشته است . واین حرکت انسانی را در ماتریالیسم تاریخی می توان مطالعه کرد . اما بشریت در طول زمان فرگشت های داشته که اجتناب ناپذیر بوده وسرانجام به مراحلی از گذرگاه تاریخ می رسیم که بعد از کمون اولیه جامعه به طبقات و تناقضات مواجه می گردد واین تضادها در شیوه های زیستی مختلف گاه با آرامی وگاهی با برخوردهای خونینی همراه بوده است این تضاد های مختلف اجتماعی آدم ها ، پای فریب ، تقلب و ترفند های را بوجود می آورد که انسان مانند گله های از گرگ باهم رفتار می کنند . یگ گله ای از گرگ ها از روی بی اعتمادی به همدیگر بطور دایره ای می خوابند ، چون با هم اعتماد ندارند و می ترسند که مورد شکاردیگری قرارنگیرد  . حال انسانها به چنین وضع گرفتار شده اند . گرگ ها وضع بهتری نسبت به آدم ها دارند ، چون بین شان حاکم و محکومی وجود ندارد . اما ، انسانها بنام نظم اجتماعی بی نظمی های طبقاتی و اجتماعی ای را بوجود آورده اند که اکنون یک در صد کل بشریت 99درصد را مورد استثمار و ستم های گونه گونی قرار داده اند . زمانی که تاریخ تمدن معاصر را مرورکنیم ، درمیان تمدن پر زرق و برق اروپایی و امریکایی چنان جنایت های ضد بشری تنظیم شده را می بینیم که با چهره وجلوه ی به ظاهر متمدینانه ریشه انسانی رااز بیخ می زنند . ما درکشورهای دین زده ودین خوی خود ما ، فکرمی کردیم که این مردم اروپایی و امریکایی متمدن و مدرن دروغ نمی گویند و اهل توطئه و ترفند نیستند ، در عراق ، افغانستان ، لیبی ، سوریه و سایر کشورها دیدیم که این آدم ها و حکومت های شان دغل باز و مکاره و دروغگو هستند که سیاهی را سفید نشان می دهند و چنان جنایتکارند که از کشتار انسان ها و قتل و غارت کوچکترین احساس شرم و حیا و بنام انسانیت توجه ی ندارند . این که بشریت با همه پیشرفت ها ساینس و تکنالوژی و دانش ، نمی توانیم از خصلت گرگ منشی بیرون آئیم ، ازبی شرف ترین آدم نماهایی هستند که با تمام قدرت و ترفند برای ثروت اندوزی حکومت های را بوجود آورده اند که فقط برای غارت و تسلط کامل بر منابع جهانی اند . ما درین بحث روی گذرگاه تاریخ در انجایی از تاریخ رسیدیم که سرمایه داران خوش آب و رنگ اروپایی وامریکایی برای تقسیم وغارت و تسلط بر منابع در جهان باهم در رقابت تا سطح قتل و کشتار میلیون ها انسان  در گیر بودند و هستند . دراین رقابت برسر تقسیم منابع درآسیا وافریقا از 1914تا 1918 بیشتراز 17میلیون انسان را قربانی کردند وحکومت امپریالیستی برینانیا در رأس آن جنایت هولناک قرار داشت . وقتی تاریخ این جنایت ضد بشری سرمایه داری را میخوانیم ، این جنایت دو رخ دارد . یکی رخ علنی و نوشتاری است که در آن باید پژوهنده از آن رمزو راز های را کشف نماید و رخ دیگر آن ، پنهانی است که باید بدان پرداخت ، چون به زمان حال بر می گردد و می توان ترفند های نوین امپریالیستی ( نظم نوین جهانی ) را توضیح داد . چنانچه ، حکومت امپریالیستی امریکا درحمله نظامی درافغانستان آن تجاوزبخاک این کشوررا ( عدالت بی انتها (!) ) نام کرد . این حکومت های سرمایه داری بدون کوچک ترین شرم و حیا به دموکراسی ، عدالت اجتماعی و ده ها واژه قشنگ دیگر تکیه  می نمایند . این دروغ بزرگ است و این چهره واقعی سرمایه داری امپریالیستی ودولت های سرمایه داری را نشان می دهد .               در جنگ اول سرمایه داری امپریالستی بر سر تقسیم منابع و ثروت به ویژه منابع نفتی خاورمیانه ، حکومت های اروپایی جنگ خونینی را به راه انداختند . همچنانی که گفته آمدیم هر جنگ و تجاوز امپریالیستی اهدافی دارد که باید روشن ساخت ، نه آنچه که خود می گویند و توجیه می نمایند .

جنگ اول جهانی براساس پژوهش های کارشناسانه نخبگان اتاق پنهان سرمایه داری و بانگداران و صاحبان کمپانی های بزرگ هوشمندانه بررسی و تدوین شده بود و به ان نتیجه رسیده بودند که راه ادامه ابرقدرتی بریتانیا فقط با جنگ وشکست آلمان از طریق نظامی ممکن است و بس . بخش پیاده کردن وترفند های تحریک آمیزوبرافروختن جنگ به مجمع نظامی صنعتی سپرده شد . دراین زمان یعنی قبل از جنگ جهانی اول در جزیره انگلستان از لحاظ اجتماعی بطورعمده چهار گروه در اوضاع تأثیرگذار بودند : « میز گرد » یا همان نخبگان فکری سرمایه داران که دولت بریتانیا هم نمایندگان مجتمع صنعتی نظامی بودند و هستند . دوم دانشمندان ، فلاسفه ، نویسندگان ،مخترعین و دانشگاه ها بودند . بخش سیاسی اجتماعی ؛ جنبش های کارگری ، احزاب و انجمن های انقلابی بودند که مهاجرین روسی وانقلابیون به رهبری والادیمیر ایلیج لنین ، تروتسکی ، بوخارین و سایرین قرار داشت و نشریه « ایسکرا » را منتشر می کردند . بخش دیگر همان اکثریت جامعه با بیکاری و فقر، بی سرپناهی وامراض و صدها مصیبت دیگر. همچنان جنبش های عظیم کارگری وجود داشت ، اما به سبب انحراف رهبری حزب ها و جنبش ها به اپورتونیسم ، ناسیونالیسم وفاشیسم ، جنبش های کارگری به بی راحه رفت . مثل معروف است « که ماهی از سر گنده می شود » زمانی که رأس جنبش ها و احزاب گندید ، دیگر نمی شود کاری کرد . همچنانی که ملاحظه شد ، در انترناسیونال دوم درکنگره اشتوتگارت در 1907 و هم درکنگره بازل در 1912 سه جریان فکری بوجود آمده بود ؛ یکی مارکسیست های انقلابی به رهبری والادیمیر ایلیچ لنین و رزالوکزامبورگ ، مارکسیست های میانه رو به رهبری کائوتسکی و اصلاح طلبان و تجدیدنظرطلبان ( رویزیونیست ها ) به رهبری برنشتاین .   

جنبش های انقلابی اوایل قرن بیستم در اروپا:

دررأس جنبش های کارگری در این زمان انترناسیونال دوم قرار داشت ، که بعد ازدرگذشت انگلس کارکنگره های انترناسیونال بدست امثال برینشتاین قرار گرفت . مثلاً درکنگره 1907دراشتوتگارت که لنین و رزالوکزامبورگ طرح های اصلاحی معروف خود رابرسرمسئله جنگ ارائه دادند ، مبارزه تندی بین جناح چپ ( که درواقع سانتریست بودند ) وجناح راست به رهبری « ادواردبرینشتاین» رویزیونیست ، برسر مسئله مستعمرات در گرفت . نمایندگان هلندی که معمولاً خرده بورژوازی های طرفدارامپریالیسم بودند ، باردیگرمستقیم مدافعان کلونیالیسم شدند . بدین ترتیب جناح چپ مخالف با آن در اقلیت قرارداشت . درطول بحث های داغی که ردوبدل شد ، برنشتاین چنین گفت : « ما باید تصور مدینه فاضله را درمورد رهاکردن مستعمرات پشت سربگذاریم . نتیجه نهایی این گونه دیدگاه بدان معنی است که امریکا را به سرخ پوستان آنجا پس بدهیم . مستعمرات وجود دارند وما باید این واقعیت را بپذیریم . » 1  

 درکنگره  هفتم انترناسیونال دوم1907اشتوتگار886 نماینده از احزاب سوسیالیست 25کشوراشتراک داشتند ودرروزآغازکارکنگره بیش صد هزارنفر درمیدان اشتوتگارت تجمع کرده بودند . درین زمان اتحادیه کارگران آلمان 5/2 میلیون عضوداشت . درآلمان با وجود افزایش کارگران در اتحادیه ، روز به روزبه تعداد اشتراک کننده درکنگره ها ، بنام نماینده ازکارگران کاهش می یافت . چنانچه درکنگره جنوری 1911تعداد نمایندگان کارگرکمترازده  درصد شرکت کنندگان بود . بقیه کارمندان ، نویسندگان روزنامه نگاران ، کارمندان اتحادیه کارگری ، کارمندان بیمه درمانی ، تعاونی های مصرفی و بطور کلی جزئی از طبقه متوسط بودند .« ماکس وبر » درین رابط نوشت : « سوسیال دموکراسی امروز آشکارا به صورت یک ماشین بزرگ بوروکراتیک که لشکرعظیمی از کارمندان را به کارگرفته و به دولتی در دولت مبدل شده است . » 2 این گفته ماکس وبرتا اکنون در احزاب سوسیال دموکرات های غربی خود را بدتراز آنچه که در اوایل قرن بیستم بود ، نشان می دهد واکنون این احزاب نماینده سرمایه داری لیبرال هستند . مثل حزب سوسیال دموکرات آلمان ، فرانسه ودیگر کشورهای غربی . سرانجام زوال و نابود شدن انترناسیونال دوم ازاندیشه های انحرافی و رویزیونیستی وارتجاعی ادوارد برنشتاین منشأ گرفت . ادوارد برنشتاین خود چنین اعلام میدارد :« من آشکارا می گویم ، برای من آنچه به طورعمومی « هدف نهایی سوسیالیسم » نامیده می شود ، مفهوم وجاذبه بسیار کمی دارد . این هدف هر چه می خواهد باشد ، برای من هیچ وحرکت همه چیزاست . مقصود من از حرکت ، جنبش عمومی جامعه یعنی ترقی اجتماعی مانند ترویج وسازماندهی سیاسی واقتصادی وتحقق این پیشرفت ها است . » 3

  برنشتاین دموکراسی را ( دانشگاه سازش طبقاتی ) می نامید .

درین قسمت بخاطری از موضع ادوارد برنشتاین سخن رفت که وی تا هنوز نماینده فکری سوسیال بورژوازی ادامه دهنده سرمایه داری است که حزب های سوسیال دموکراسی غربی از این سوراخ طبقه کارگرانقلابی جهان را نیش می زنند . ایدئولوژی چپ های بریده و حزب های نام نهاد کارگری بریتانیا واقمار آن از اینجا می آیند . دولت های امپریالیستی به رهنمایی و هدایت اتاق های فکری وحکومت پنهان جهانی از وال استریت امریکا ، موفق شدند که جواسیس و نمایندگان شان را در بین جنبش های چپ جابزنند و بنام حزب کارگر(!) و سوسیال دموکرات با اعمال ارتجاعی میلیونها کارگر وزحمتکشان جهان را ازچپ واقعی و انقلابی دلسرد و دور بسازند . مردم انگلستان با دلسردی در باره حزب کارگربریتانیا می گویند « این ها هم روی دیگرحزب محافظه کاراست » چنانچه حزب دموکرات (!) وجمهوری خواه امریکا دوروی یک سکه اند . حزب های موازی به ظاهر چپ به شدت به جنبش های انقلابی و احزاب مارکسیستی ضربه می زنند واین حزب ها یک بخشی از رسانه های جمعی امپریالیستی درجهان است که برای دلسردی مردم و دورساختن میلیونها کارگراز جنبش جهانی انقلابی و کارگری می باشد

  کنگره بین المللی زنان :

 اولین کنگره بین المللی زنان در سال 1907 دراشتوتگارت به رهبری « کلارا زتکین » برگزار شد     « کلارا زتکین »  Clara Zetkin ( 1857 – 1933 ) مبارز و نظریه پرداز کمونیست . زتکین ، از اعضای هیئت رئیسه حزب سوسیال دموکرات المان وازرفقای قدیمی رزالوکزامبورگ بود ودرتشکیل فراکسیون اسپارتاکیست ها و حزب کمونیست المان 1918نقش داشت . زتکین ازرخ داد های انقلابی اکتوبردر روسیه را در زندان تعقیب می کرد از انقلاب و حکومت شوراها دفاع می نمود .

 کلارا زتکین مسئله زنان را با دیدگاه فمنیسم مارکسیستی نگریسته ومانند فریدریش انگلس واگوست بیل رهایی زنان درامرتولید و در سرنگونی نظام سرمایه داری عنوان می کرد .

 زتکین یکی از بنیانگذاران هشت مارچ به عنوان روز جهانی زن است / 4

  اولین کنگره بین المللی زنان در سال 1907 در اشتوتگارت برگزار شد . زتکین درین کنگره یک موضع کاملاً سوسیالیستی را برای مبارزه کامل و برابری حق رای زنان ومردان مطرح کرد . باوجود مقاومت بخشهای انگلستان و اتریش ، قطعنامه ای تصویب شد و به کنگره بین ا لملل دوم ارائه شد .

 با مساعی رزالوکزامبورگ کنگره بین الملل دوم زنان درسال 1910 بنام « روزی علیه جنگ » برگزار شد . دراین کنگره جنگ امپریالیستی محکوم گردید ودرخواست اتحاد طبقه کارگردرسطح جهان مطرح گردید . درین کنگره 100 نماینده از 17 کشوربه پیشنهاد « روز زن » که هرساله برگزار شود رای دادند ، از جمله نمایندگان المان کلارا زتکین ، کیته دانکر ، پائولا تیدو ودیگران .    سال بعد در 19مارچ 1911 ، نخستین روز جهانی زنان در اتریش ، دانمارک ، المان وسویس با اشتراک میلیونها نفربرگزار شد و تنها در اتریش ومجارستان 300 تظاهرات صورت گرفت . در سراسر اروپا زنان خواستار حق رای و تصدی دولتی و رفع تبعیض جنسیتی و شغلی گردیدند .

 «  کلارا زتکین دوباره درسال 1915 برعلیه دستورات رهبران حزب از نوع برنشتاین ها ، کنگره بین المللی زنان را برای نشان دادن همبستگی بین المللی سازمان داد . نتیجه این کنگره کمپین بزرگی علیه جنگ بود . زتکین پس ازآن دستگیروزندانی شد . جناح راست درون سوسیال دموکرات موفق شد اورا از هیئت تحریریه پرتیراژروزنامه پرولتاریا برای زنان یعنی   e Gleichheit Di حذف کند . روزنامه ای که بنیان گذارش خود زتکین بود » 5

 این درست است که دولت های امپریالیستی وعوامل مزدورآن از هر نوع امکانات برخورداراند و می توانند رهبران جنبش های انقلابی مارکسیست را ترورنمایند و حذف کنند ، لکن جنبش زنده می ماند و راه خود را ادامه می دهد . کالارا زتکین را حذف کردند و رزالوکزامبورگ وکارل لیبکنشت را ترور ، باز هم جنبش ادامه یافت وهمه ساله روزبین المللی زنان تجلیل می گردد وتا کنون زنان دست آوردهای زیادی دارند واین جنبش در کنار جنبش کارگران جهان به مبارزه ای خود ادامه می دهند .

  کارل لیبکنشت و رزالوکزامبورگ :

---لئون تروتسکی ( 1919 ) برگردان به فارسی : آرام نوبخت ، آرشیولئون تروتسکی .

  --کارل لیبکنشت بیانگرتجسم حقیقی یک انقلابی سرسخت بود . نخستین بار اورا 15سال پیش دیدم ، مردی بود جذاب ، نکته سنج ودلسوز. اودراوج مبارزه اش علیه بورژوازی ومیلیتاریسم ، اودرمیدا ن « پوتسدام » بازداشت و زندانی شد . لیبکنشت درانقلاب نوامبر 1918 کارگران و سربازان المان با شکستاندن درب های زندان بیرون آمد و در رأس بهترین و راسخ ترین عناصر طبقه کارگرالمان ایستاد ، اسپارتاکوس،خودرا در صفوف اسپاتاکیست ها یافت . » ،  « لیبکنشت تئوریسن نبود ، اومردعمل بود . اوبا طبیعتی شتاب زده واحساساتی ، از یک فراست سیاسی بینظیر ، یک آگاهی عالی از توده ها و درنهایت با شهامت بی رقیب از یک ابتکارعمل انقلابی بر خوردار بود . کارل لیبکنشت و رزالوکزامبورگ ، این مرد سرسخت انقلابی و این زن انقلابی خستگی ناپذیر ، هنوز از زندان بیرون نیامده دست در دست یکدیگر بودند ؛ آنها باهم در صدر بهترین عناصر طبقه کارگرالمان ، سفری را برای رویارویی با نیروها وآزمون های جدیدانقلابی پرولتری آغاز کردند . در اولین گام های این مسیر، ضربه خائینانه ای در یک روز آن ها را به زمین افگند .»6  

 « کارل لیبکنشت تنها نماینده ضد جنگ سوسیال دموکرات در مجلس المان ( رایشتاک ) بود . او در سال 1914 بر ضد جنگ و بودجه جنگی رای داد . او می گفت : « هیچ یک از مردمی که درجنگ شرکت دارند خواهان جنگ نیستند ، واین جنگ ( جنگ جهانی اول ) هم برای منافع و رفاه المانی ها یا هرملت دیگر سرنگرفته است و این جنگ امپریالیستی است ، جنگی است برای سلطه سرمایه داری بر بازار جهانی و تأمین مالکیت سرزمین های مهم برای سرمایه داری صنعتی و مالی . »        کارل لیبکنشت نوشته بود : « آنهایی که شکست خوردگان امروزند پیروزمندان فردایند ... ما چه باشیم و چه نباشیم که آن روز را ببینیم ، آرمان ما و برنامه ی ما زنده خواهد ماند و در دنیایی که بشر در آن ، به رغم همه دشواری ها ، نجات یافته است ، آن برنامه پیروزوغالب خواهد بود » 7   کارل لیبکنشت فرزند ویلهلم لیبکنشت است که از جمله دوستان کارل مارکس بود .

 ویلهلم لیبکنشت ( 1826 – 1900 ) انقلابی المانی رفیق و دوست نزدیک کارل مارکس در اتحادیه کمونیست ها و از بنیان گذاران حزب سوسیال دموکرات المان بود . او تمام عمر خود را در جنبش های طبقه کارگر و سازماندهی  نیروهای چپ انقلابی و چندین بار زندان سپری کرد .

انقلاب نهم نوامبر 1918 المان :

 این انقلاب با قیام ملوانان کیل درمخالفت با ادامه جنگ وسرپیچی ازفرمان جنرالان فرمانده آغاز شد . با سرعت امواج این قیام بصورت تظاهرات گسترده ای توده ها درمدت چند روز سراسر المان را در بر گرفت . این انقلاب در همان روز های نخست قیصردوم ووزرای اورا جاروب کرد و برانداخت . اما ، اختلاف و انشعاب در حزب سوسیال دموکرات المان قبل از جنگ بر سر مخالفت با جنگ با ملی گرایان ( چپ بریده و رویزیونیست ) مثل  شایدمان ، فریدریش ابرت که در صف شان کائوتسکی  و برینشتاین ودیگررویزیونیست ها هم قرارداشت درحمایت ازجنگ وکارل لیبکنشت ورزالوکزامبورگ در مخالفت با جنگ قرارداشت .

  درهمان روز نهم نوامبر « فلیپ شایدمان » یکی از رهبران سوسیال دموکرات ، پیش دستی کردن از « اسپارتاکیست ها » که می خواستند درالمان « جمهوری شورایی » اعلام کنند ، بدون اجازه « فرید ریش ابرت » از یکی پنجره های عمارت « رایشتات » ( پارلمان المان ) برقراری « جمهوری » در المان را اعلام کرد . دوساعت پس از او کارل لیبکنشت در برابر « کاخ برلین » برقراری جمهوری سوسیالیستی آزاد در المان را اعلام نمود .

هدف «اسپارتاکیست ها » تداوم و تکمیل انقلاب و تأسیس « جمهوری شورایی » بود . در صورتی که ، الگوی مورد نظر « سوسیال دموکرات ها » انقلاب لیبرال دموکراتیک 1905 روسیه بود . ( مشی منشویکی )

  سرانجام دراجلاس شورای کارگران و سربازان در برلین درتاریخ دهم نوامبر و بعد در کنفرانس سراسری شوراهای کارگران و سربازان در 16- 20 دسامبر1918 از برگزاری انتخابات برای گزنیش « اجلاس ملی » پشتبانی شد ، که به پیروزی سوسیال دموکرات و رویزیونیست ها تمام شد .    این رخ داد علاوه بر اسپارتاکیست ها تعدادی از چپ های سوسیال دموکرات و سوسیال دموکرات های مستقل را هم برانگیخت وبا عث تأسیس حزب کمونیست المان گردید .

  انقلاب دوم المان :

 مجلس موئسسان حزب کمونیست المان تا اواخر ماه دسامبربرای تدارک تأسیس حزب کمونیست اماده شدند و از 30 دسامبر تا اول جنوری 1919حزب کمونیست المان تأسیس گردید . بلادرنگ حزب کمونیست درتدارک انقلاب دوم برآمدند . درشهرهای برمن ، برانشوایک و مونخ به اعتصاب های کارگری برای سرنگونی دولت موقت و ایجاد « جمهوری شورایی » شدند . با این حرکت پرشور کارگران آگاه وانقلابیون ، بورژوازی و سرمایه داران و بانگداران و نیروهای ارتجاعی فرصت طلب با شدت ترسیدند ودست بکارشدند وبا کمک های پنهانی مالی کشورهای سرمایه داری پیرامون و حکومت سوسیال رویزیونیست و سازش کار( سوسیال دموکرات ) وارتش برگشته از جنگ در مقابله با انقلاب پرداختند . این جنگ داخلی ار 5 تا 12 جنوری با شدت ادامه یافت . درابتدا انقلابیون بسیار پیشرفت داشتند و بسیار جاها را فتح کردند وسرانجام توسط ارتش شکست خوردند و رهبران آن چون « کارل لیبکنشت و رزالوکزامبورگ باز داشت و به قتل رسیدند . به این ترتیب انقلاب المان شکست .  چهار روز بعد از سرکوب و قتل عام ، در 19 جنوری 1919 مجلس موئسسان که قبلاً دراولین کنگره شوراهای کارگران ، ملوانان تأسیس آن به تصویب رسیده بود در « وایمار » تشکیل شد ، بجز حزب کمونیست باقی احزاب وجناحین سوسیال دموکرات اشتراک ودرنتیجه حزب سوسیال دموکرات با 37 درصد بیشترین رای را آورد و بزرگترین حزب مجلس شد . سوسیال دموکرات های مستقل 7درصد .  به ان ترتیب « ابرت » رئیس جمهور و « شایدمان » نخست وزیر دولت ائتلافی سوسیال دموکرات شدند . بر این اساس جمهوری « ایمار » تشکیل شد که تا سال 1933 وبه قدرت رسیدن نازی ها ادامه یافت .

 درانقلاب المان درس های زیادی وجود دارد که امروز باید آموخت . این که کارگران و ملوانان چرا از طرح سوسیال دموکرات های بورژوادموکرات و ریویزیونیست حمایت کردند و دنبال ملی گرایی و پارلمانتاریسم را گرفتند ، مشخص است . چون در بین کارگران کار لازم انقلابی صورت نگرفته بود . درروسیه ، بلشویک ها از انقلاب بورزوازی 1905 تا آماده شدن برای انقلاب 1917 دوازده سال بلشویک ها در بین کارگران کارتئوریک کردند تا اکثریت اراء شوراهای کارگری را بدست آوردند .   ادامه دارد –

منابع :

1 -  آلن وودز و تدگرانت ، مارکسیسم و مسئله ملی ، برگردان فارسی : ساراقاضی ، نشر: سایت مارکسیسم ، 25 فبروری 2000 .

2 -  همان

 3 -  ادوارد برینشتاین ، رویزیونیسم ، متن فارسی : حبیب برزین ، منتشرشده : عصرنو، خرداد/ جوزای 1394خ / 12جون 2015 .

 4 -  مگی هام و ساراگمبل ( 1382خ) نظریه های فمینیستی ، برگردان فارسی : فیروز مهاجر ، نوشین احمد خراسانی و فرخ قره داغی ، نشر ، توسعه ، ص 487 .

5 -  لیزمندل ، رزالوکزامبورگ ومسئله زنان ، برگردان فارسی : سروش دشتیستانی ، نشر: سایت مارکسیسم ، 15جولای 2009 .

 6 -  آرشیو لئون تروتسکی .

  7 -  حزب توده ایران ، به مناسبت صدمین سالگرد قتل رزالوکزامبورگ و کارل لیبکنشت ( 1919- 2019 ) ، نامه مردم ، شماره 1096 ، اول بهمن / دلو 1397خ .                         

 

 

 

 

قبلی

 

 


بالا
 
بازگشت