چگونگی مديريت در کشور ما

 

نقيب الله رسارسولي

محصل سال سوم دانشكده اقتصاد هرات ديپارتمنت(ملي)

 

پس از سقوط حکومت مستبد  طالبان و روی کار آمدن نظام هاي سياسي جديد موقت،انتقالي وبالاخره حکومت انتخابي مردم اگر نظري بي اندازيم بدين شيوه ها يا گونه هاي مديريت بر ميخوريم :

1-  مدريت دولتي :

 اين گونهء  مديريت كه بي نهايت ضعيف و مملو از فساد اداري بوده  متاسفانه دستاوردي نداشته  باوجود  امکانات  مساعد، به زندگي كاركنان دولتي  و قشر فقير جامعه  توجه  جدي صورت نگرفته که  علاوه  بر اقتصاد مافيايی و بحران اقتصادی، گراني نرخ مواد اوليه و سطح بلند زندگی وارداتی بر آنان فشار جدی وارد كرد .

فساد اداری  يعنی  رشوه ستاني، اختلاس و حيف و ميل دارايي هاي عامه  قوم پرستي در تعين و تقرر ، عدم بازخواست و كنترل ، به اجاره دادن پست هاي دولتي همه و همه  باعث عدم اعتماد ملت به دولت شده است و انگيزه اميدواري روز به روز رنگ مي بازد.

گردانندگان اين شيوهء مديريت که خود از نيروهاي  باد آورده مي باشند در راس قرار گرفته  ، با رهبري ضعيف و برابر به هيچ، نقش و اهميت اداره و مديريت را کاهش  داده اند.  معيار ارتقاي شناخت  شخصي ، قومي ، واسطه ، سهم بندي  و رابطه خارجي است.

پس اميد به ترقي از راه خدمت و صداقت در اداره به يأس مبدل شده و كسي به آن اهميت نمي دهد.

 در اداره سيستم اداري کشور  براي جلوگيري از فساد اداري و حيف  و ميل ها، كه جز وجدان و ضمير آگاه و مسئول در نزد خدا و مردم مانعي ديگري در برابر آن مشاهده نمي شود، که همه كاركنان بطور عام دسترسي به آن ندارند و ناچار براي اصلاح دعاي خير مي كنند.

  اداره افغانستان از نبود تشكيل، مفكوره و موضعگيري ملي رنج مي برد. هر هم ميهن ما که  از خارج ميايد با ظاهري فريبنده لهجه متضاد با فرهنگ ملي،  تابيعت دو گانه و مدرك تحصيلي تقلبي با استفاده از وسيله  و زور به پست هاي بلند دولتي تكيه ميزند.

اين نيرو هاي تازه نفس  با تقليد از جوامع  اروپا و امريكا - كه در قرن بيست و يك زنده گي ميكنند و شرايط آن را دارند ، كار را آغاز ميكند غافل از اينكه كشور ما شرايط قرون وسطی آن كشور ها را دارد.

اينها  پول هنگفتي را  به حسا ب خود، در آن كشور ها  ذخيره کرده و زمانيكه مانعي پيشروي شان آمد به زنده گي بي درد سر خود بر مي گردند  و بر داخلي هاي نگون بخت كه گناه آنها- ماندن در وطن ميباشد- ارجعيت دارند .

2- مديريت انجويي:

اين شيوه  مديريت كه امروز يكي از پر درآمدترين راه هاي اقتصادي فردي- گروهي  ميباشد و توسط نهاد هاي خارجي و افغان هاي كه در خارج مقيم هستندو يا در داخل مقيم هستند   اداره مي شود.

افراد داخلي و خارجي با امتياز هاي بلند دالري درين موسسات استخدام شده اند، درحا ليكه از ظرفيت كاري مسلكي بر خوردار نمي باشند.

 دانستن زبان انگليسي و برنامه هاي كمپوتر چانس استخدام درين نهاد ها مي باشد.

آشکار است که طي چهار سال گذشته درين موسسات حيف وميل بيداد ميکند.

3- مديريت سازماني :

  شيوه سوم مديريت اداره هاي  ملل متحد و كشورهاي خارجي است كه با داشتن ده ها و صدها كارمند، متخصص، مشاورو غيره عرصه هاي مهمي را گاه با تكرار وبدون ارتباط با هم تصاحب نموده اند. با معاش هاي به معيار كشورهاي مقيم، ظاهراً مصروف بازسازي افغانستان اند ، مشاوران و متخصص هايي  كه استخدام شده اند نيز براي پول سازي و دريافت معاش و امتياز بلندبه افغانستان آمده اند  وهمه روزه بر بدبختي ملت ما مي افزايند که  طي سه سال خدمات چشمگيري  به نفع بازسازي انجام نداده اند.

همچنان از ياد نبريد که سوء اداره و مديريت در افغانستان و ادارات استخدام كننده، مانع پلان دهي و ارزيابي كارهاي اين مشاوران و متخصصان شده است.

پس چه بهتر که بيش از اين بر زخم هاي مردم بلا کشيده نمک نپاشيم و راه حل مناسبي را براي اصلاح سيستم اداري به شکل همگاني پيشکش کنيم که در راس اين مسوليت نخست دولت و ادارهء دولتي است، زيرا خود باني همهء قانونگذاري ها و قانونگرايي ها مي تواند بود.

دولت مکلف است تا به کمک نمايندگان مردم افغانستان نخست سيستم ايجاد کرده و در قدم دوم براي اصلاح و سالم بودن سيستم بکوشد تا از اين طريق، قانون گرايي و عدالت محوري را براي همگان رقم زده و يک نظام معتدل را با معيار هاي اسلام و دموکراسي  روي کار آورد، در غير آن همواره روز تا روز به لبهء پرتگاه بدبختي نزديک شده و بلاخره به سقوط همگاني روبرو خواهيم شد.

 


بالا
 
بازگشت