سو استفاده ازحقوق بشر بمثابه افزار جنگ رواني

دكتور همت فاريابي

۱۹ دسمبر ۲۰۰۵ م


درحاليكه پارلمان افغانستان بعداز سي سال وقفه بكار خود آغاز نمود ، در پيشواز اين روز تاريخي حلقات معين و معلوم الحال كه از دامن زدن مسئله حقوق بشر سود ميبرند  بار ديگر با سوًاستفاده از نام حقوق بشر جنگ رواني را وسيعآ براه انداختند .

بتاريخ سيزدهم دسمبر يعني شش روز قبل از گشايش اولين مجلس پارلمان ، كنفرانسي تحت نام عدالت ؟ و مصالحه در كابل داير و سه روز موارد نقض حقوق بشر بررسي شده و درختم آن راپور پنجصد صفحه ئي براي رئيس جمهور كرزي تقديم گرديد .

درهمين حال يكتعداد افراد و اشخاص ديگريكه وابسته به همين حلقات هستند احتمالآ به دستور كابل هياهوئي را تحت نام ( عدالت انتقالي  ) در هالند براه انداخته و آنرا از نام افغانهاي مقيم اروپا عنوان نمودند درحاليكه بغير از چند نفريكه دستوري جمع شده بودند كسي ديگري از افغانها حتي اتحاديه انجمن سراسري افغانها درهالند نيز از اين هياهوي فرمايشي خبري نداشت . انتخاب نام ( عدالت انتقالي ) درين نمايشنامه دستوري نيز تعجب آور و بحث برانگيز است . بعداز خواندن خبر مربوط كه واژه عدالت انتقالي بنظرم ناآشنا خورد ، بسيار كوشيدم كه تعريف ، مآخذ و كاربرد عملي آنرا در سيستم حقوق شناسي بطور كُل و در حقوق بشر بطور خاص دريابم ولي موفق نشدم زيرا كه چنين يك واژه كاربرد عملي ندارد . به احتمال قوي اين واژه مرموز از خورجين مشاورين رئيس جمهور كرزي كشيده شده است .  پس اگر ما الزامآ معني ظاهري اين اصطلاح را مورد توجه قرار بدهيم به اين مفهوم دست ميآبيم كه اجراآت زمان طالبان بنام عدالت ، به دوران كرزي انتقال پيدا ميكند . يعني اجراات همان اجراات است كه بنام  عدالت تبلور داده ميشود . بادرنظرگرفتن آنكه چگونه از نام مقدس حقوق بشر سوً استفاده ماهرانه صورت ميگيرد و چگونه حقوق بشر به افزار انتقام و تماميت خواهي تبديل گرديده است ، درست ميبود اگر اين هياهوي سياسي كه سازمان داده شد ، نه ( عدالت انتقالي) بلكه ( اغواگري و عوامفريبي ) نامگذاري ميگرديد .

به هرحال تحت هرنامي كه بود مسئله حقوق بشر بار ديگر در موقع حساس ، در داخل و خارج افغانستان توسط دلالان سياسي دامن زده شد و رسانه هائيكه افغانستان را زير پوشش خبري خود دارند ، چون هميشه براي اداي وظيفه ايماني و وجداني خود در برابر ( برگ سبز تهفه قارون ) عجله نمودند و با ترتيب دادن مصاحبه ها ، ميزمدورها ، نظرسنجي ها ، وغيره فعاليت هائيكه باعث رضائيت خاطر اربابان امور گردد ، اين موضوع را با آب و تاب انلارج دادند .

بخاطر اينكه به صادقانه ويا مغرضانه بودن تلاش هاي مذبوحانه ويا جان كني هاي مهره هاي مشخص و معلوم الحال بخوبي پي برده باشيم ، لازم است تا مختصرآ به پس منظر بازي قدرت از جلسه بن تا امروز يك نظر اجمالي انداخته شود :

 پوشيده نيست ، طالبان كه ساخته و پرداخته دست ايالات متحده امريكا و ماحصُل مشوره هاي خليل زاد و مثالهم بخاطر تعميل اهداف درازمدت ستراتيژيكي اين كشور در منطقه بود ، در اثر واقعه يازدهم سپتمبر كه انگيزه واقعي آن هنوز در پرده ابهام است ، توسط قواي هوائي امريكا و قوه زميني ائتلاف شمال سركوب گرديده و صفحه جديدي در حيات سياسي افغانستان با تدوير نشست بُن باز گرديد .

در جلسه بن درنتيجه تلاش هاي خليل زاد و الاخضرابراهيمي نماينده سازمان ملل متحد و متآثر از ذهن شوونستي خليل زاد و حمايت امريكا ، حامدكرزي پشتون تبار با اخذ يك ويا دو راي به صفت رئيس حكومت موًقتي بالاي مشتركين جلسه تحميل گرديد  در حاليكه عبدالستار سيرت اوزبيك تبار با اخذ دوازده ويا سيزده راي به عقب زده شد . و استدلال هم واضح ، روشن و پوست كنده بود كه رئيس دولت بايد پشتون تبار باشد . ( آب زور سر به بالا ميرود )

 تقسيمات پست هاي كابينه حكومت موًقت قسميكه هموطنان خبر دارند براساس پرنسيپ ( گاو كلان حق سلطان ، گوسفند لاغر حق چاكر ) صورت گرفت .

درين تقسيمات ، چهار چوكي زود گذر كليدي براي برادران مجاهد رسيد و برادران حزب افغان نازي ) حزب افغان ملت ( كه پلانهاي بسيار وسيع در باب احياي دولت شوونستي در افغانستان دارند ، شاه رگ هاي مالي و پولي حكومت موًقت را اشغال نمودند . و مليارد ها دالريكه از كمك هاي بلاعوض ويا قرضه ، داخل سيستم مالي افغانستان ميشود ، مسلمآ اختيار عام و تام بدست همين برادران است . به مرور زمان ثابت شد كه هيچ كدام پست كليدي در برابر پول هاي مليارد دالري بادآورده و خدا داد تاب و طاقت ندارد .

جلسه بن خاتمه يافت ، حكومت موًقت تشكيل گرديده شروع بكار كرد وسياست ورود تكنوكرات ها نيز رونق گرفت .

گفته ميشود كه در جمع تكنوكرات ها بيشترين افراد و اشخاص بطور عمده ، وابسته ويا هوا خواه دو گره سياسي بودند :

اول ـ حزب افغان نازي ،

دوم ـ گروه پيرو نظريات داكتر محمودي  .

براي هواداران گروپ اولي فضاي كار و فعاليت وسيع بود زيراكه پول ميتواند در بسياري مشكلات فايق آيد . اما گروه دوم كه بعد  از هفت ثور ???? و همچنان بعد از تهاجم شوروي به افغانستان متضرر شده و وطن را ترك كرده بودند و احتمالآ با عقده انتقام گيري وارد كشور شدند ولي پست هائيكه چنين شانس را ميسر سازد ديگر وجود نداشت . فلهذا بهترين برآورد و سنجش ميتوانست چنين باشد كه ابتكار پيشبرد پروژه حقوق بشر بدوش گرفته شود تا در زير چتر امريكا و جوامع ديگر بين المللي با دستان باز امكانات فعاليت وجود داشته باشد . بنابر اين ميتوان مدعي شد كه هسته اجرئيوي كمسيون مستقل ؟ حقوق بشر را به گمان اغلب همين اشخاص تشكيل ميدهند .

افغانستان كشوريست كه طي سي سال اخير جنايات جنگي فراوان صورت گرفته است و ماقبل آن نيز خالي از ظلم ، ستم ، جبر و جنايت نيست . بنآ موضوع حقوق بشر و جنايات جنگي تا حل عادلانه و منطقي آن در صدر مسايل حياتي افغانستان قرار خواهد داشت .

 از قراين برميآيد كه حزب افغان نازي بعداز اشغال پست هاي مالي و اقتصادي كه از امكانات بي پايان پولي و پشتيباني بيدريغ امريكا برخوردار گرديد ، در سدد عملي نمودن پلان بعدي خويش يعني تخليه پست هاي كليدي چون وزارت داخله ، خارجه و دفاع برامد .

لويه جرگه اضطراري فضآ را مساعد ساخت تا نبض اشخاصيكه دربدل چهار چوكي كليدي آينده مشاركت ملي را به قمار گذاشته بودند كنترول شده و آهسته تكان داده شود . و در نتيجه آن آقاي قانوني با نوشيدن جام زهر پست وزارت داخله را تخليه نمود .

اما واگذاري تنها چوكي وزارت داخله ، آزمندي انحصارطلبان قدرت را مرفوع نساخت . درآينده نه چندان دور نوبت برگذاري لويه جرگه قانون اساسي بود ، و اين نشست سرنوشت ساز، بناي استقامت حيات سياسي كشور را پي ريزي ميكرد . شواهد دال بر آن است كه درين وقت حزب افغان نازي بخاطرموًثريت قدم هاي بعدي خويش ، ايجاد همآهنگي و جلب رضائيت دو نهاد فوق العاده موًثر را در اولويت  كار خود قرار داد كه آنها عبارت اند از :

يك ـ كمسيون حقوق بشر ،

دو ـ راديو بي بي سي براي افغانستان .

خوانندگان محترم بياد داشته باشند كه پيش از لويه جرگه قانون اساسي ، راديوي بي بي سي ثنا وصفت مرحله جديد را بدون خمير مايه شوونستي ادآ ميكرد . ولي در نزديكي هاي لويه جرگه قانون اساسي ، يكباره پاليسي خود را تغيير داد و در خدمت تماميت خواهان قدرت سياسي قرار گرفت . اگرچنديكه از زمان هاي قبل در جامعه ما راديوي بي بي سي را يك منبع پروپاگند و دروغ پراگني ميشناسند ولي بازهم طبق عادت مردم افغانستان خبر هاي اين راديو را تعقيب ميكنند .

حوادث بعدي نشان ميدهد كه در آستانه افتتاح لويه جرگه سرنوشت ساز قانون اساسي ، مثلثي از اغواگران بوجود آمده و چرخ ماشين آن با تمام نيرو و توانايي بكار انداخته شد كه هركدام هدف جداگانه خود را تعقيب نموده و با تباني همديگر فعاليت خويش را آغاز نمودند :

اول ـ حزب افغان نازي به مثابه ضلع فكري ، هدف آن تضعيف مخالفين سياسي بخصوص مجاهدين سابق و ايجاد حكومت تك قومي ،

دوم ـ حقوق بشرافغانستان كه احتمالآ اشخاص كليدي آن از پيروان سابق خط فكري داكتر محمودي به مثابه ضلع اجرائيوي ، هدف آن ضربه زدن و انتقام از حريف هاي سياسي ،

سوم ـ راديوي بي بي سي براي افغانستان به مثابه ضلع تبليغاتي ، هدف آن تقويه تمايلات شوونستي و احتمالآ دريافت پول بيشتر .

موعد لويه جرگه قانون اساسي فرارسيد . درين لويه جرگه تاريخي مسائل مهم و حياتي براي مردم و جامعه به ارتباط مفادات قانون اساسي كشور مورد بحث و ارزيابي قرار گرفت كه بايد با رآي اكثريت وكلا تصميم اتخاذ ميگرديد .

درينجا ميخواهم چندي از آنها را يادآور شوم :

 1 ـ نظام سياسي افغانستان ، سيستم رياستي باشد ويا پارلماني ؟

2 ـ آيا مودل سيستم رياستي امريكا ( بدون پست صدارت ) قبول شود ويا سيستم هاي معمول رياستي ؟

3 ـ آيا صلاحيت هاي غيرمحصور رئيس جمهور كه در مسوده تذكر يافته قبول شود ويا نشود ؟

4 ـ آيا حق انتصاب سي و چهار سناتور براي رئيس جمهور داده شود ويا نشود ؟

5 ـ آيا والي هاي ولايت از طرف وزير داخله انتصاب شود ويا مردم آن ها را انتخاب كنند ؟

6 ـ آيا در شورا هاي ولايتي صلاحيت مشورتي داده شود ويا تقنيني در سطح محلات ؟

اينها مسائلي بود كه ميتوانست در فضاي آرام مورد بحث و مداقه قرار گيرد .

دربناي اين مسائل و بعضي موضوعات ديگر وكلاي مردم به دو بخش تقسيم شدند . وكلاي مشاركت طلب كه بنام مردمگرا ياد شدند ، در يك صف واحد قرار گرفته و عليه تمام مفاداتيكه باعث تمركز استبدادي قدرت ميگردد ، مخالفت خود را اظهار نمودند .

طرفداران مركزيت استبدادي تلاشهاي زيادي بخرچ دادند تا اين همه مفادات زورگويانه مسوده پذيرفته شود . ولي صف مخالفين فشرده تر و مستحكم تر ميگرديد .

محتمل برآنست كه درين اوضاع و احوال حساس ، تماميت خواهان قدرت سياسي با تباني شركاي خود مسئله ناقضين حقوق بشر را توسط يك دوشيزه جوان صادق دل كه احتمالآ از عمق دسيسه آگاهي نداشت براه انداخته ، جلسه را متشنج و به بيراهه كشيدند .

بحث هاي اساسي به ارتباط مسائل كليدي به انحراف كشانيده شده و در نتيجه ، قانون اساسي يي تصويب شد كه راه را براي احياي استبداد كاملآ بازگذاشته است . بيم ازآن ميرود كه تحت شعاع اين قانون اساسي مردم بار استبداد را بارديگر بدوش خواهد كشيد . و آوردن تعديلات در مفاد اين قانون اساسي نيز كار دشوار و پروسه جنجال برانگيز پيشبيني گرديده است .

موضوع نقض حقوق بشر براي بار دوم در پيشواز انتخابات رياست جمهوري براه انداخته شد . در زير پوشش هياهوي قصه ) گرگ آمد ( چنان تقلباتي سازمان داده شد كه تاريخ دولت ها در منطقه و جهان سراغي از چنين تقلبات را در انتخابات رياست جمهوري ويا هر نوع انتخابات ديگر ندارند .

بارسوم موضوع نقض حقوق بشردرآستانه انتخابات پارلماني با گزارش يكصدوسي صفحه يي هومان رايت واچ با ذكر نام يك تعداد اشخاص كه احتمالآ به رهنمايي حقوق بشر افغانستان ترتيب شده بود ، براه انداخته شد .

علي الرغم تمام تلاش هاي مخالفين مشاركت ملي ، تعداد قابل ملاحظه نمايندگان مردم كه از نظر تماميت خواهان قدرت سياسي در افغانستان ، منظور نيستند در پارلمان كشور راه يافتند .

پارلمان افغانستان باوجوديكه يك پارلمان ضعيف بوده و قادر نيست تحولات عميق و بنيادي را در كشور بوجود آورد ، ولي امتياز و صلاحيتيكه توسط فقره يازدهم و دوازدهم ماده شصت و چهارم و فقره سوم ماده نود و يكم در باره تآييد ويا رد مقرري ها ، براي ولسي جرگه پيشبيني شده است ، ولسي جرگه ميتواند درين ساحه مانور سياسي انجام دهد .

درصورت اخذ اكثريت لازم ، ميتواند دربرابر كابينه تك قومي كرزي ، قوه قضائيه طالبي ، لوي سارنوال ، رئيس بانك مركزي و رئيس امنيت ملي سواليه بگذارد . و سي و چهار سناتور انتصابي توسط كرزي نيز مستقيمآ نميتواند در پروسه تآثيرگذار باشد .

درينجاست كه بار چهارم چرخ هاي ماشين اتحاد مثلث در حركت آمده و موضوع ناقضين حقوق بشر منحيث افزار جنگ رواني براي وادار كردن وكلاي مخالف به نرمش و پذيرش مطرح ميگردد .

چهار بار در پيشواز چهار واقعه مهم دولتي و سياسي ( لويه جرگه قانون اساسي ، انتخابات رياست جمهوري ، انتخابات پارلماني ، آغاز كار پارلمان بعداز سي سال جنگ ) هياهوي حقوق بشر و جنايت جنگي برپا ميگردد ونتيجه آنهم نامعلوم است . غيرممكن است كه فكر شود ، اين تطابقت ها بروي تصادف بوجود آمده است .

 قسميكه ديده شد موضوع جنايتكاران جنگي در افغانستان از آغاز ايجاد نهاد هاي به اصطلاح دفاع از حقوق بشر بخصوص كمسيون مستقل ؟ حقوق بشر افغانستان ، اين مسئله به يك افزار و نمايش سياسي تبديل شده است و نهاد هاي دفاع حقوق بشر نيز بنابر لزومديد هاي سياسي استفاده جويان از هر گوشه و كنار چه در داخل و چه هم در خارج سر كشيده اند و همواره به اتهامات يكجانبه سياسي دست ميازند . اين سازمان ها بخصوص در داخل كشور كه هر كدام خالي از جهتگيري هاي سياسي و اتنيكي نبوده و توانمندي آنرا ندارند موضوع نقض حقوق بشر را كه مهمترين پروژه بخاطر گذار به يك جامعه مدني است بيطرفانه طرح نمايند .

قسميكه در فوق نيز اشاره گرديد ، قرار اظهارات بعضي از منابع اكثريت فعالين به شمول كادر رهبري كمسيون مستقل ، حقوق بشر افغانستان  وابسته به يكي از احزاب چپي افغانستان بوده كه خود در قضيه افغانستان طرف ميباشد كه نميتواند عادلانه و بيطرفانه موضعگيري نموده و به اين راستا فعاليت موثر نمايد .

دراينجا ميخواهم از يك سازمان ديگري يادآور شوم كه بعداز سقوط طالبان در پشاور ايجاد گرديده و به نام ( دفاع از حقوق بشر ) فعاليت را آغاز نمود . او عبارت است از سازمان حقوق بشر بقاياي طالبان است كه رهبري آنرا كسي بنام عبدالرحم هوتك به عهده دارد و از پشتيباني تعدادي از اشخاص معلوم الحال در كابينه حامد كرزي برخوردار است .اين سازمان چندين بار تلاش نمود تا وضعيت حقوق بشر را در ساحه تحت نفوذ اتحاد شمال بررسي نمايد كه موفق به اين آرزو نگرديد .

بنابر ادعاي عبدالرحم هوتك رئيس اين سازمان كه از چينل يكي از راديو ها پخش گرديد ، اين گروه در حدود هفت هزار فعال در كابل و ده ها هزار ديگر در ولايات افغانستان دارد كه براي دفاع از حقوق بشر، كار و فعاليت ميكنند . اين ادعا كه هفت هزار عضو در كابل و ده ها هزار ديگر در ولايات افغانستان در دفاع از حقوق بشر فعاليت دارند گوياي آنست كه اين تعداد ، همه وابستگان طالبان هستند كه خود را باسوً استفاده از مشي مصالحه حامدكرزي نه تنها در سيستم قضائي ، وزارت داخله و مليشه هاي سرحدي پنهان كرده اند بلكه گروه عظيمي از آنها ماسك حقوق بشر را به رُخ كشيده و در پي ضربه زدن به حريفان سياسي خود ميباشند . مسلما چنين ابتكار عمل بدون پشتيباني اشخاص مقتدر حكومت مركزي كه خصلت ( من ) بودن و برتر بودن را هنوز از دست نداده اند براي بقاياي طالبان ناممكن خواهد بود . ازينكه درين اواخر از( حقوق بشر ) طالبان كمتر شنيده ميشود ممكن است اين سازمان رنگ و رُخ ديگري گرفته باشد ولي به همه حال شايد در تهيه راپور ها خالي از دخالت و تاًثيرات مستقيم نبوده باشد .

در افغانستان نقض حقوق بشر از زمان آغاز كودتاي هفت ثور تا سقوط طالبان خلاصه نميشود ، بلكه ريشه هاي آن عميق تر و فضاي آن وسيعتر از آن بوده و حداقل دربرگيرنده دوران نادر خان و ادامه سلسله آن تا حكومت كرزي ميباشد .

 افغانستان كه در يك مرحله گذار نه تنها از جنگ به صلح دائمي بلكه در مرحله گذار از يك دوره استبدادي به يك دوره مدني و حقوقي قرار دارد و اين امر ميطلبد تا ريشه هاي مظالم تاريخي و سركوبگري هاي ادوار مختلف رديابي گرديده و ناقضين حقوق بشر اين همه دوره ها بدون درنظرداشت تعلقيت هاي قومي ، قبيلوي ، زباني ، مذهبي ، وظيفوي و موقعيت اجتماعي به تريبونال جوابدهي در مقابل مردم كشانيده شوند .  اگر قرار باشد كه افغانستان صفحه جديدي از تاريخ خود را آغاز نمايد و ناقضين حقوق بشر تمام دوره ها و الوان مختلف توسط محكمه باصلاحيت بيطرف ? عادلانه و منصفانه محاكمه  ميشوند  وهمگان مطمئن شوند كه اين اقدام بي آلايشانه ، بي غرضانه و غير سياسي است ، هيچ انسان با وجدان پاك از پشتيباني اين پروژه در حاشيه نخواهد ماند .

محاكمه ناقضين حقوق بشر و جنايتكاران جنگي از استمرار زماني متاًثر نميگردد . فاشيست هاي هيتلري ويا وابستگان پولپوت و پيناچيت كه در قيد حيات هستند هنوز زير تعقيب عدلي قرار دارند .

افغانستان كه در دهه هاي اخير درگير يك جنگ تحميلي بوده و شعله هاي آن هنوز خاموش نشده است ، مسلماً چون هر جنگ داخلي ويا ميهني عاري از نقض حقوق بشر نميباشد و ناقضين حقوق بشر بشمول ماقبل و مابعد دهه هاي جنگ بايد به محكمه عادلانه كشانيده شوند . تطبيق اين پروژه قبل از همه مستلزم پايان جنگ و استقرار امنيت است . امابعد تدارك زمينه عملي اين پروسه يعني تشخيص متهمين از شيوه هائيكه قانون مجاز ميشمارد ? اصول مشروع اقامه دعوا ، ايجاد محكمه با صلاحيت ، بيطرف ، عادل ، غيرسياسي و بالآخره يك ميكانيزم حقوقي تطبيق اين پروژه باييست درنظر گرفته شود . در غير اينصورت برخورد هاي سياسي و غرض آلود با قضيه ، حمله به حريفان سياسي بنام نقض حقوق بشر ، راپور تهيه كردن به مقامات خارجي حقوق بشر و درنظر نگرفتن نبض جامعه ، ميتواند كشور را بار ديگر به حلقوم جهنمي جنگ فرو ببرد . 

در كشور ما كه همه پديده ها رنگ و بوي قومي ، زباني ، مذهبي ، منطقوي ، تنظيمي ، حزبي دارد ، ممكن نيست كه درين شرايط حق از باطل تفريق شود . و لازم است قبل از همه تمام توان و انرژي براي ايجاد صلح و حكومت قانون به مصرف برسد . فضائي بوجود آيد كه تشخيص سياه و سفيد ممكن گردد .در آنوقت ميتوان عدالت را بالنسبه جاري نمود .

در آخر سخن ميخواهم چند سوال را به حضور كمسيون مستقل حقوق بشر افغانستان مطرح نمايم :

1 ـ مصارف بودجوي اين سازمان از كجا تمويل ميشود  ؟

2 ـ درظرف چهار سال ، چهار بار ، در پيشواز چهار واقعه مهم سياسي افغانستان مسئله نقض حقوق بشر براه انداخته شد ، آيا كدام نتيجه يي بدست آمده است يا خير ؟

3 ـ به ارتباط سوختاندن جسد طالبان غكس العمل حقوق بشر چه بود ؟

4 ـ  كمسيون حقوق بشر مسلمآ واقف است كه عاملين سوزاندن جسد با استدلال اينكه ( در محل واقعه ، گرمي هوا نود درجه بوده و بخاطر جلوگيري از شيوع بيماري به اين كار دست زده اند ) تبرئه گرديدند . عكس العمل كمسيون حقوق بشر چه بوده و آيا در نقطه يي از نقاط افغانستان ممكن است كه نود درجه هوا گرم شود ؟

5 ـ هفت نفر از اعضاي رهبري طالبان در پارلمان راه يافتند . آيا كمسيون حقوق بشر كدام عكس العملي از خود نشان داده است ؟

6 ـ در باره بمباردمان هاي پيهم جنوب كشور كه قرباني آن مردم بي دفاع غيرنظامي ميشوند . كمسيون حقوق بشر چه اقدام كرده است ؟

7 ـ آيا از شكنجه و تجاوزات جنسي افغانها در محابس تحت كنترول امريكا كمسيون حقوق بشر افغانستان خبر دارد ؟

8 ـ آيا حقوق بشر افغانستان از قضيه رسوائي زندانهاي مخفي امريكا در افغانستان و اروپاي شرقي در جريان است ؟

9 ـ آيا از مظاهرات پيهم مردم جنوب كشور بخاطر بي حرمتي از طرف امريكائي ها نسبت به سنن و عنعنات شان حقوق بشر مستقل افغانستان خبر دارد ؟

10 ـ درحاليكه از حق انسان افغانستان به فجيع ترين و شرمانه ترين شيوه آن تخطي صورت ميگيرد و كمسيون حقوق بشر آنرا نمي بيند ، درين حالت فرستادن نمايشي ( نامه باز اعتراضيه به رئيس جمهور بخاطر بسته شدن جاده در كابل) و ريكلام كردن آن ، جالب وخنده آور نيست ؟

11 ـ در نقض سيستماتيك حقوق بشر از قبيل تلاشي خانه بخانه ، بمباردمان پي در پي ، شكنجه و تجاوز جنسي ، آيا كمسيون حقوق بشر كدام تآثيراتي داشته است يعني كدام تغييراتي حتي كوچك در زمينه محسوس است ؟

من سوالات را به اين سبب مطرح كردم كه كمسيون حقوق بشر افغانستان هيچ دست آوردي ندارد كه براي مردم حداقل محسوس باشد و در آينده اميدوار شوند كه اين كمسيون حقوق بشر از حق آنها دفاع ميكند .

 

ومن الله التوفيق

akbarhemat4@hotmail.com


بالا
 
بازگشت