خليل رومان

و... خلیل رومان هم استعفا داد.

Textruta:  

 

                                              

 

نامه سرگشاده به

محترم رئیس جمهور جمهوری اسلامی افغانستان

 

 

·       آدمک های هیچ کاره ء خوش لباس که در اطراف دستگا ه ریاست دولت در چند قدمی جناب شما لانه کرده اند ، بدرد اصلاح امور نمی خورند و بر علاوه موقعیت شما را رفته رفته تضعیف  می کنند .

·       حکم شما در چند قدمی ارگ از جانب مسوولین امنیتی رعایت و احترام نمی شود . من نگران غور و بادغیس و فراه و لغمانم .

·       گریز از متن مسایل و پرداختن روزانه به حاشیه ، چانس خدمت و تغییر اوضاع سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی را ا ز بین برده است .

با سابقه و تجربه پیش از 30 سال حدود چهار سال در دفتر شما ایفای  وظیفه نمودم. در پروژه های مهم از قبیل ترتیب فرامین واحکام ، کارشناسی ها، کار مشترک با نماینده گان ملل متحد در باره اساسات حقوقی ثبت نام ، فرامین مربوط به انتخابات و ترتیب یاد داشت ها و مصوبات مجالس کابینه شرکت داشته ام.

اجندا های کابینه ، مصوبات و صحبت های تلویزیونی مربوط کار، مشخص من بود که سابقه نداشت. رونوشت های صورت مجالس کابینه حدود یک هزار ورق دست نویس آماده شده است.

دراین مدت هرگز تقاضای معاش بلند، کرایه خانه و سفر های خارجی را نکرده و در هیچ موردی که احتمال دستبرد وسو استفاده درآن متصور است ،نپرداخته ام . متاسفانه طور شاید وباید نتوانسته اند از اهل تجربه ، دانش و تخصص  در رشته های مختلف اداره استفاده عملی نمایند. با گذشت هر روز با آمدن جوانان از امریکاو سایر کشور ها عرصه کار برای یک عده که عمری مصروف خدمت صادقانه بوطن بوده اند، تنگ و تنگ تر می شود. به یک حقیقت تلخ مواجه می شویم که  این ها، هیچ کاری به نفع اداره ، ثبات سیاسی و ایجاد نظام و مدیریت انجام داده نمی توانند. یگانه معیار اصلی گزنیش و ارتقا وابستگی خانواده گی ، قومی ، بلدیت به زبان انگلیسی و کمپیوتر است که عدم موثریت را به خوبی نشان میدهد.

میخواهم در ذیل نظریات خود را در باره مسایل مبرم اظهار نموده، در اخیر تقاضای خود را مطرح سازم.

الف: درمسایل سیاسی:

از پیروزی شما بحیث رئیس جمهور، مردم ، محافل داخلی و افکار عامه بین المللی انتظاراتی متعدد دارند. واقعیت های افغانستان، ساختار قومی کشور و مرحله کنونی اوضاع نظامی و اجتماعی مشارکت همگانی یا ایجاد اداره دارای پایه های وسیع اجتماعی و قومی را ناگزیر می سازد. بنا بر آن صلاح بر آن است تا با در نظر داشت برنامه اعلام شده شما حکومت با مشارکت ملی ایجاد گردد. اشخاص پروتوکولی و قرار دادی علیرغم ادعا های زیاد در قوم و زادگاه خویش موثریت و محبوبیت ندارند و جریان کاری های عملی را خرابتر از گذشته راهنمایی میکند.

ب : در مسایل اداری :

از همین اکنون باید با توجه به برنامه ارایه شده ، پلان ستراتیژیک 5 سال آینده ترتیب گردد. این پلان عرصه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاست خارجی را در بر خواهد داشت و در جریان 5 سال مراحل پیشرفت و دست آورد های دولت و حکومت را معین خواهد کرد. اقدامات تصادفی در هر عرصه مفید و موثر نخواهد بود. این کارها زمانی متصور است که اطرافیان شما از کارایی و مدیریت لازم بر خوردار گردند و یا تعویض عمیق در دستگاه ریاست دولت به وجود آید. متاسفانه علی الرغم جمله کوشش ها و مساعی جناب شما کارایی دستگاه موثریت لازم را ندارد. حتی خود شما با رها شکایت نموده اید، اما اقدام عملی در تعویض کادر ها صورت نگرفته است. تا زمانیکه دستگاه موثر اداری مسلکی در قدمه اول ایجاد نگردد به موفقیت سراسر اداره افغانستان امید بستن ناممکن است. با جرأت میتوان گفت که بعضی از مسوولان در دستگاه کار قبلی را نیز خرابتر کرده اند. من از این مجریان هیچ امیدی برای بهبودی ندارم . شما را نمی دانم .

برای تثبیت ادعا ها به یک نمونه کوچک در دستگاه ریاست دولت اشاره می کنم :

روز سه شنبه 29 قوس مسوولان امنیتی دروازه ها بنا بر هدایت رئیس مخافظت شخصی کارت موتر حامل من را به «جرم» اینکه بعد از وقت رسمی، در اداره طلوع کار می کنم ، گرفتند . هدایت های مکرر جناب ریس دفتر و تقاضا های اینجانب نتیجه مثبتی نداد . اداره مذکور به شورای امنیت ملی حواله می دهد و به این ترتیب یکی به دیگری .  حقیقت این است که انتقادات  من  در طلوع و سایر  و سایل اطلاعات جمعی را تحمل نتوانند کرد و بنا بر این به شیوه ء کانگستریزم توصل می جویند . پنج روز است وعده می دهند که کارت را می آورند ویامیگویند روان کرده اند ، اما در طی این پنج روز کاری دودقیقه ای از یک کنج ارگ تا کنج دیگرآن صورت نمی گیرد . شما از اجرای اموردر غور ، بدخشان ، لغمان و دایکندی چه انتظاری می توانید داشته باشید ؟

درین پنج روز برای آمدن به دفتر از جانب محافظان توهین و تحقیر می شوم و به مشکل اجازه ورود به دست می آورم . برای من قبول این اهانت همه روزه در پوسته های امنیتی حاصلی و مصرفی ندارد .

فکر می کنم در دستگاه  ریاست دولت ارگان های نا مریی بسیار نیرومند وجود دارد که به حکم شما ارزش نمی دهند و " الزاما " فرمان آنها بالا تر و با ارزش تر از آن شما است . متاسفانه فرقش این است که جناب شما انتخابی هستید و ایشان با پشتوانه ء نیرومندی حکمروایی می کنند .

ج : مسایل عمومی :

در اثر بمن چه گری های مقامات مردم با گذشت هر روز از دولت و حاکمیت فاصله می گیرند ، دیوار های ضخیم بی اعتمادی بین ایندو در حال تعمیر است. سیستمی وجود ندارد تا به شکایات ،عرایض  و خواسته های مردم رسیدگی کند. رشوت و اختلاص به شکل چپاولگرانه آن بیداد میکند.برای همه این مشکلات راه حل های وجود دارد؟

با تذکر مختصر مطالب فوق بنده بدین عقیده ام که با ظرفیت ها و اشخاصیکه در اطراف دستگاه ریاست جمهوری تجمع کرده اند، نمیتوان کار مهمی برای تحقق نیات و آرزو های شما انجام داد. حتی بیم آن میرود که ادامه حالت موجود باعث تغییر بیشتر و جدایی بیشتر مردم از دولت گردد.

با توجه به آنچه گفته شد با اجرای امور اداری و پرداختن به مسایل بسیار پیش پا افتاده روزانه، تصور میکنم به حاشیه رانده شده رفته، رفته، چانس خدمت بمردم را از دست میدهم . بر علاوه اکنون با توطئه سازمان یافته شاید روزی به جرم انجام نداده از جانب این حاکمان غیر مریی و در واقع به منظور انتقام گیری از انتقادات سالم و دارای راه های بیرون رفت " مجازات " شوم . من قربانی آزادی بیان را می پذیرم . جداً معتقدم که به خاطری شپشی نباید پوستینی را آتش زد اما ، تعداد این شپشان درون پوستین به حدی زیاد شده است که روزی کل پوستین را فاسد خواهند کرد و آن روز دور نیست.

باری آقای جاوید لودین رئیس نفر شما دو بار با موتر خویش مرا بداخل بردند و ضمناً محبت های نمودند که نمایندگی از تربیه نیک فامیلی و دید وسیع شان میکند. روز سه شنبه در حالیکه توسط ایشان بدفتر برده شدم، برا یم اطمینان داد که مشکل کارت حل شده است وخواهش نمود تا بکارم ادامه دهم. مطابق خواهش شان کارهای نا تمام را اجرا کردم و باقیمانده را تا نیمه های شب نوشتم تا فردا بسپارم. روز چهار شنبه در حالیکه موترم مصروف وظیفه يی دیگری شده بود، توسط موتر یکی از همکارانم بدفتر رفتم. قبل از داخل شدن رئیس محافظت را در نزدیک دروازه دیدم و با ایشان سلام کردم و گذشتم. هنوز بداخل شعبه نرفته بودم که محافظ نفس گرفته آمدو از من خواهش کرد تا دوباره نزد جناب رئیس محافظ برویم. وقتی آنجارفتیم کسی وجود نداشت. محافظان با پرسش های عجیب و غریبی گاهی ازتا کی واکی ها تماس میگرفتند. سرانجام محافظ گفت شما استعفا داده اید و باید بروید؛ دیگری گفت امروز بروید فردا حل میشود.

حال خود قضاوت کنید، هر چند به حکم مقرری و امضای شما اصرار کردم فایده یی نکرد. مشاور دفتر شما را محافظی نمی دانم به امر چه کسی توقف و رخصت می سازد. من در طول سی سال خدمت چنین اداره یی و چنین بی نظمی اي مشاهده نکرده ام.

بهر حال تحمل این خود سری وزورگویی دیگر از عهده من بیرون شد و ناچار تصمیم گرفتم تا به قول معروف کوچه بدل نمایم. ناگزیر از دروازه بطرف منزل خویش حرکت کردم.

بهر حال پنج شش ماه قبل چندین بار نامه های مبنی بر تقاضای استعفا را به آمرین اول و یکبار نیز به جناب عالی فرستادم اما نتیجه به دست نیامد . این بار اجازه بدهید ضمن تشکر و قدردانی از مساعی ناکام ریس دفتر شما برای دریافت کارت مذکور و تفقد شخصی شان ، برسم احتجاج علیه خود سری ها و بی تفاوتی های عده یی از هرکاره های هیچ کاره، کار و پست خود را ترک کنم . بدین وسیله به تمام دوستان ، اهل سیاست و مطبوعات اعلام می دارم که دیگر از قیدو بند منسوبیت به اداره و کار رسمی خود را فارغ ساخته ام .

 پیشنهاد این است که عذرم از ادامه کار در پست مشاوریت  ریاست دفتر شما که امنیتی ها و دیگران به آن وقعی نمی گذارند ،  پذیرفته شود. زیرا من اجندای شخصی ندارم و نمیخواهم نظاره گر پاسیف و غیر فعال حرکت قهقرایی اداره باشم .آرزوی دست یابی به خدمت موثر و محسوس برای مردم کشور با توجه به اندیشه ها و نیات وطندوستانه کماکان محفوظ خواهد ماند .اما در اوضاع و احوال کنونی که شمه ء آن تقدیم گردید ادامه کار به کلی نا ممکن شده است .  یقین داشته باشید که نه پاسپورت امریکایی دارم و نه واسطه های از رهبران جهادی که مانع استعفای من نزد شما شوند.

با احترام

خلیل رومان


بالا
 
بازگشت