اکبر اختری

سويدن

 

دولت فعلی افغانستان و فساد اداری در فرايند رشوت ، خيانت و جنايت

 

آنچه وضعيت عمومی جامعه سياسی و اجتماعی را در ساحه مخوف و سوزنده تحت شعاع خويش قرار داده و ميدهد يکی فساد اداری و ديگر بروکراسی است. رشوت ستانی بسيار پيشرفته در دولت کنونی  و ساير تعارفات اجباری از يکسو ، بقدرت رسيدن و سهيم ساختن افراد غير مسلکی و غير علمی در دستگاه دولتی از جانب ديگر ، در امر انحراف دادن اصوليت ، رکود و کارشکنی ها زمينه سازی خوبی در امر گسترش و بروز فساد اداری بشمار ميرود.

ملت که سه دهه درآتش خون و نفاق ، دار و ندارش را از دست داده ، ديگر نمی تواند بدبختی های بروکراسی و فساد اداری را به دوش آگنده ازخون خويش تحمل کند. ملت در خون نشسته افغانستان بايد بداند که اعمال آنعده عناصر استفاده جو که کوچکترين پابندی به هيچ قوانين بجز منافع خودشان ندارند ، قابل عفو و بخشش نبوده و نخواهد بود و شايد فراموش کنند که سازندگان فساد اداری هرگز بخاطر نمی آورند تا مدت طولانی به اعمال بنيادگرايانه و خائنانه برخلاف اتحاد ملی ، عسل زهرآلودی را وابسته به استعمارکهن و جهان خوار در گلو فروبرند.

تاريخ اين دوره که بيانگر اعمال و کردار انسانهاست،  آيينه وار بروی عملکرد های انسانی قضاوت خواهد کرد و کتمان جای هيچ خاين ملی را بدون چالش نخواهد گذاشت.

کسانيکه فساد اداری را بره می اندازند و يا زمينه های مختلف را دراين جهت مساعد ميسازند دشمنان مخفی و آشکار ارمان ملی و انسانی ملت ماست.

فساد اداری ناشی از سوء استفاده از قدرت دولتی است که در قدم نخست دوستان و خويشاوندان را در شعاع قدرت شريک می سازند و بعدا بنام های بازسازی و نو سازی به دستبرد دارايی های عامه متوسل ميگرند.

اين آفت ها و جراثيم در رگ رگ سيستم اداری حکومت فعلی افغانستان بحيث يکی از مزمن ترين مکروب وجود دارد که بايد بهر وسيلهً ممکن برای اصلاح سيستم اداری ، نصب افراد شايسته و کاردان در پست های اداری و تاسيس يک اداره معقول با معيارهای مسلکی و اصل شايستگی در نظر گرفته شود. و با تقويه و روحيهً بازدهی کار و حسابدهی درمقابل اين غدهً سرزانی درجهات مختلف مبارزه جدی و پيگير صورت گيرد. البته اين کار تا زمانی محال است که تعيين و انتخاب کدرها براساس شايستگی صورت نگرفته باشد.

ارزيابی های دقيق در تاريخچهً ادارات کنونی ، مبين اين حقيقت است که در اکثر ادارات دولتی ماموران سفارشی بيشتر از حد معمول متراکم گرديده  ، و اين اشخاص چون توانايی کارهای محوله را ندارند ، زمينه بی بندباری ها را مساعد ساخته است که در نتيجه زمينه هرچه بيشتر فساد اداری را بوجود آورده و موثريت اداره را ازبين برده است. بگونه مثال : نصب ملا در پست های تخنيکی کار خلاف پرنسيپ های علمی و اداری است.

اگر فضای ادارات دولتی از وجود عناصر فاسد ، بنيادگرا ، خاين و استفاده جو پاک گردد، اگر دولت فعلی از عملکردهای سازشکارانه با بنيادگرايان  جاه طلب و کور دست بکشد و اگر ظرفيت ها مطابق قابليت افراد و اشخاص با فهم ، صادق و متعهد به آرمانهای ملی افغانی و نيز معيارهای شايسته سالاری در نظر گرفته شود ، به يقين که مشکلات ازسر راه برطرف خواهد شد. هنوز دير نشده است که مسئولين امور به سوی قانون مداری و تطبيق اصول و قوانينی که تامين کنندهً منافع عليای ملت ماست گام های صادقانه، دلسوزانه و مسئولانه بردارند تا باشد تطبيق قوانين عدلی ، قضايی و ساير لوايح و مقررات تحت شعاع و انضباط و مسئوليت پذيری در جامعه به گونهً يک فرهنگ اداری محل تطبيق خويش را دريابد و دواير دولتی از لوث عناصر بنيادگر ، استفاده جو و بيسوادی که با نيش و نوش از پوست و استخوان مردم ما به اعتبار مردم افغانستان استفاده می نمايند و يا بنياد اجتماعی نوپای مردم را که سده ها عذاب کشيده اند با فرايند و بازتاب فساد اداری هستی ملت ما را به يغما ميبرند روی معيار های حسابگرانه به چنگال قوانين عدلی و قضايی مجبور به تصفيه حساب گردند. و دور نيست که مردم ما با مشت کوبندهً قانون و علاقمندی به حفظ دارايی های عامه و بيت المال اکثر کسانی را که با سوء استفاده از قدرت مرتکب چنان خيانتی گرديده اند مورد بازخواست و سرزنش قرار بدهند ، زيرا در امتداد زمان، تاريخ آيينه تمام نمای افعال و اعمال مردم است.

وبرای جلوگيری از رشد و انکشاف بيشتر فساد اداری لازم است طرح سيستم حکومت و نظام اداری آن سه اصل زير را هرچه زودتر مورد تطبيق و عمل قرار دهند.

1 ـ اصل حسابدهی

2 ـ بالا بردن ظرفيت ها براساس ظرفيت ها و لياقت

3 ـ شفافيت و رعايت عدالت پسندی که همهً آنها چون حلقه های زنجير با هم در ارتباط اند.

هدف از اصل حسابدهی که درست در نقطهً مقابل فساد اداری قرار دارد چيست؟ و چرا حسابدهی جزء جدا ناپذير سيستم اداری درحکومت باشد و چگونه عملا حسابدهی را بخشی از فرهنگ اداری حساب کرد که در هر مورد اين سه مطلب مختصرا بايد چنين گفت :

حسابدهی از نظر عام بازپرسی ، بررسی و ارزيابی ميزان پيشرفت امور محوله حکومت است. در نظام های غير ديموکراتيک ، سيستم حسابدهی به اراکين دولت متعلق بوده که نقش مردم درکشورهای مانند افغانستان دراين پروسه ناچيز پنداشته می شود ، در حاليکه در نظام های ديموکراتيک ، اين سيستم حسابدهی بصورت واقعی وجود دارد. مردم نقش عمده در تمام وجوه ها و مراحل مصرف و ميزان درآمدها دارند ، زيرا دارايی به تمام مردم تعلق دارد نه به يک مشت بينام و بی نشان ، بنيادگرا ، متعصب ، خاين و چپاولگر که بر مسند قدرت تکيه زده اند.

بطور مثال : پانزده مليارد دالر جامعه بين المللی بمنظور اعمار مجدد افغانستان ، توسط انجو ها ، بنيادگرايان ، گروههای مختلف جهادی سهيم در دولت فعلی و باندهای مافيای دولتی حيف و ميل گرديد. آيا دولت حاکم که با مشارکت گروههای جهادی که دست شان به خون هزاران افغان مظلوم رنگين است ، قادر به ارايه حسابدهی شفاف برای مردم افغانستان است؟  چند پروژهً عمرانی ازين وچوه در دست اجرا قرار گرفته است؟ آيا دارايی های اعضای حکومت و رهبران جهادی تحت کنترول است و ازايشان در مورد سرمايه های باد آورده شان سوال شده ميتواند؟ پس بدون شک و با قاطعيت تمام اين چور و چپاول ، اين غارت و نيرنگ و اين خيانت را نتيجهً عملکرد بنيادگرايان کور و از خود راضی دانست.

تجارت دارايی های عامه بمنظور اهداف و مقاصد شوم شخصی ، حيف و ميل سرمايه های ملی ، قاچاق مواد مخدر بوسيلهً اشخاص درجه يک سهيم در دولت. بطور مثال کشف کارخانه توليد مواد مخدر در بدخشان ، زرع و کشت کوکنار در صفحات جنوب و در مربوطات کابل ـ پغمان ، تصرف ملکيت های شخصی عوام توسط گروپ های نابکار سياف ـ ربانی ، اين سردمداران بزرگ اسلام که هميشه سنگ دين و ناموس به سينه می کوبند و فقط با استفاده از نام اسلام و بنيادگرايی تحت پرچم جهاد و مبارزه مرتکب همچو فجايع ، جنايت و خيانت گرديده اند ، آيا رسوايی ديگری ازعملکرد اين مبارزين هميشه حاضر درچپاول ، غارت و قتل نميتواند باشد؟ اين اصل را کی ها پاسخگو و کی ها حسابده هستند؟

مبرهن است، تغيير اذهان عامه و منحرف ساختن آنها ازمسير واقعيت ، متزلزل ساختن اذهان عامه بخصوص قشر کم سواد و بيسواد ، تکيه زدن و قضاوت نمودن روی عملکردهای که در جامعه افغانی در گذشته ها صورت پذيرفته يکی ديگر از اهداف شوم  بنيادگرايان در طول دوره های گذشته و کنونی بوده است که با کمال تاسف بازهم دست الوده درخون ، مال ، ناموس و مال اين جنايتکاران بازهم شريک خوان گسترده از سخاوت حکومت فعلی است که با سازش های غير انسانی و افغانی بازهم دهن جوال را با اين عمال نابکار و مغرض گرفته اند.

مردم شريف و غيور افغانستان اين خيانت و سازش های را که در تاريخ افغانستان نظير آن جز در زمان زمامداری کرزی ديده هرگز فراموش نخواهند کرد.

هموطن!

زمان در گذر است و کمترين ترحمی در کشتن لحظات ندارد ، فرصت ها را بايد غنيمت شمرد ، سالها و حوادث گذشتهً استخوان سوز تنها و تنها می تواند با موميای تاريخ در اهرم خاطره ها تجسم يابد. بناء زمان آن فرارسيده تا احساسات را کنار بگذاريم و در حوضچه امروز آبتنی کنيم و ديگر بنام سمت ، نژاد ، مليت و مذهب ، بنام احزاب و نهاد های مختلف زمان و زمينهً خود را از دست ندهيم و در هر جايی که هستيم بکوشيم تا کشور را از حالت بحران به صلح و ثبات دايمی برسانيم و بجای قالب های تنگ سياسی ، قومی ، لسانی و منطقه ای وارث مملکت بزرگ گرديم.

مبارزات و تلاش بی وقفه برای دفاع از ناموس و دفاع از ارزش های والای انسانی مبارزهً برحق مردم افغانستان بمنظور تامين وحدت و منافع ملی هيچگاه پرستيژ و اهميت خود را از دست نخواهد داد. مبارزهً برحق برای حفظ و حراست ازمنافع ملی و از بين بردن فساد اداری همواره قدامت دارد و ما بايد پابندی خويش را به اصول حفظ و نگهداشت اين حرکت هرچه بيشتر تقويت نماييم.

دراخير بحيث يک فرد متعهد ووفادار به آرمانهای انسان و انسانيت تمنايم از قلمبدستان ، دانشمندان و اهل خبره اين است تا با سلاح برندهً قلم ، اين يگانه وسيلهً بيان آرمانها و مبارزهً بشر آزديخواه در روند تاريخ ، پرده از روی حوادث سياه ، نابکار ، فساد ، اختناق و خيانت ادارهً کنونی که البته با بنيادگرايان مختلف جبههً را تشکيل داده ، برداشته تا باشد گام های مثمری در روشن ساختن اذهان عامه و کشف حقايق وواقعيت ها برداشته باشيم.

 

 


بالا
 
بازگشت