رضا خنجی

لزوم جمع بندی و توحيد ارکان اساسی و ارزندهً دين مبين اسلام دريک کنفرانس بين المللی اسلامی

 

ای دل تو دمی مطيع سبـحان نشدی

وزکار بدت هيــــــج پشيمان نشدی

ملا و فقــــــــــيه و زاهد و دانشمند

اين جمله شدی ولی مسلمـان نشدی

علمای محترم اسلام !

 بياييد دين اسلام را از پردهً اوهام بيرون کنيد و يک تصوير قابل قبول به جهان بشريت عرضه نماييد. برخورد خشونت آميز تاييد از خشنونت است.

خدا (ج)

قرآن کريم

محمد پيغمبرآخرزمان

ما بايد همه چيز را درين سه محور اساسی که سرچشمهً حيات و ممات کائنات و بشريت را احتوا ميکند با انکشافات بعدی که در ساحهً تکنالوجی رخ داده ،در ترازوی عقل به سنجش بگيريم و بقيه را دور بريزيم.

من اين نوشته را بمنظور جلوگيری از اسلام ستيزی بحيث يک ابجد خوان به پيشگاه علمای کرام اسلام تقديم ميکنم و آرزومندم کمی ها و کاستی هايم را به ديدهً اغماض نگريسته در تصحيح و تکميل آن  همت گمارند.

قبلا ياد آور ميشوم چند دستگی هايی که بعد از رحلت حضرت محمد بميان آمد از عقيده و ارادهً اشخاص منشاء  ميگيرد نه از کلام خدا و حديث پيغمبر. بنابران بشريت قرن 21 و قرون بعدی مکلفيت شرعی ندارند تا از گفتار چند ملا پيروی کنند و در اسلام تفرقه ايجاد نمايند و يا بدون موجب به کشتار انسانها اقدام ورزند.

علمای امروز با تحقيقاتی که دراين چهارده صد سال در ابعاد گوناگون در اسلام بعمل آورده اند بمراتب بهتر ازآن ملا ها ميتوانند در زمينه نقش اساسی داشته و جهان اسلام را به صلح ، برادری و برابری دعوت نمايند.

 بعد از واقعه 11 سپتمبر 2001  ، مسلمانها در انظار جهانيان حقير جلوه ميکنند و تروريست خوانده ميشوند .

پدرم سجاده نشين پاک نهادی بود. وقتی او از معاينه خانه داکتر از راه پارک زرنگار بخانه برگشت ، ديدن تظاهرات در او تاثير بد برجای مانده بود ، از من پرسيدند : بچيم در سابق چنين چيزها نبود ، حالا چرا جوانان ما به چند گروپ تقسيم شده اند و يکديگر را دو دشنام ميدهند؟ من گفتم : پدر ! ديموکراسی را نو تجربه ميکنيم. او که با اين واژه چندان آَشنايی نداشت از جواب من خوشش نيامد ، باچشمان اشک بار همين قدر گفت که : با چنين اوضاع و احوال ، اين وطن آخر ويران خواهد شد. بعد پدرم به کوما رفت و ديگر چشم باز نکرد. و اين برابر به وقتی بود که افراطيون و تيکه داران اسلام برروی دختران جوان در ليسه ها تيزاب می پاشيدند.

اينک دراين گفتمان بحث پيرامون چند دستگی ها و اختلافات سنی و شيعه را بعد از رحلت پيغمبر کنار ميگذاريم و به آينده موکول ميکنيم و می آييم بسر اصل مطلب و آن اينکه ما از همان آغاز به دو نوع اسلام بر ميخوريم

اسلام حقيقی وواقع گرا

اسلام تندرو و خشونت آفرين

شيخ ابوالحسن خرقانی که گويند دانشمندان زيادی از جمله خواجه عبدالله انصاری به او احترام داشتند در بالای خانقا اش چنين نوشته بود :

" هر کس که دراين سرای درآيد نانش دهيد و از ايمانش مپرسيد. زيرا آنکه حق تعالی را بجانی ارزد ، خرقانی را به نان ارزد."

ستاره های تابناکی که درآسمان ادب سرزمين ما و قلمرو زبان سحر آفرين فارسی درخشيده اند و مصدر خدمتی به جهان بشريت گرديده اند و در تکوين تمدن جهان نقش بازی کرده اند ، عمدتا با راهيکه خرقانی برگزيده مخالفتی نشان نمی دهند. فارابی ، ابن سينا ، البيرونی ،فردوسی، حافظ ، سعدی ، ناصر خسرو ، رودکی ، خيام ، جامی ، مولانا ، بيدل ، رابعه بلخی و دهها و صدهای ديگر با وسعت نظر و عمل راه خرقانی را بيشتر به عالم بشريت هموار کرده اند که ما روح همه را شاد ميخواهيم و اگر گفتگوی تمدنها بالا شود ما به وجود اين نوابغ فخر ميکنيم و غالبا دراين بحث ها پيروزی از آن ما خواهد بود.

و اما در آنسوی ديگر ، تند روان اسلام ، بر دين و پيروان دين سخت گرفته اند و آن جادهً هموار را هر چه بيشتر تنگ و تنگتر ساخته اند.

مشت نمونهً خروار عرض ميکنم :

کتاب های حکمت و فلسفه را سوختاندند.

بسياری از علمای متجدد را به تير تکفير بستند.

گويند ، خليفهً وقت کتاب فلسفهً رازی را مطابق ذوق خود نيافت ، با همان کتاب آنقدر بر فرق آن دانشممند کوبيد تا از چشمانش خون جاری گشت.

منصور را بدار آويختند

لب های بعضی ها را دوختند

کوتاه ميکنم. ناصر خسرو ، اين علامهً دهر از شر حسودان کور دل و تنگ نظر در زيرحمايت اميرعادلی در مخفی گاه های بدخشان بزرگ جان به جان آفرين سپرد و در يمگان دفن گرديد. و درهمين دورهً که ما ديموکراسی را هنوزهم تجربه کرده روان استيم  و از بخت بد پسمانده ترين قافله بوده و درخم و پيچ يک کوچه ايم  وقدمی به جلو برنداشته ايم ،  از چهار عبدالرحمن ، سه عبدالرحمن را بيرحمانه مثله کردند و يک عبدالرحمن را که دين عيسويت ( دين آسمانی ) را پذيرفته بود مرتد خواندند ، ميخواستند اعدامش کنند که به کمک حکومت و سازمان ملل متحد به يکی از کشورهای اروپايی پناهنده شد و باز ما حرف از دموکراسی در اسلام ميزنيم .

قابل تاسف است که جهان اسلام درمورد اين مسئله بسيار کوچک درين عصريکه تمام امکانات علمی و تخنيکی موجود است به توافق نمی رسند باز چه رسد به مسايل بسيار بزرگ.

اگر با دين عيسويت اين قدر مخالفت و حساسيت وجود دارد ما و شما با چندين مليون مسلمان دراين کشورهای عيسوی مذهب زندگی آبرومندانه داريم و هر روز به تعداد مساجد و عبادتگاههای ما افزودی بعمل می آيد و از هيچ نوع کمک با ما دريغ نمی شود. ولی از بخت بد ما چهار ـ پنج دهه قبل يگانه کليسا را که قبلا در سرک دارلامان کابل ، مقابل سفارت شوروی اعمار گرديده بود ، از بين برديم. ببين تفاوت راه از کجاست تا به کجا!

پيشنهادات

1 ـ من تدوير يک کنفرانس بين المللی اسلامی را در يکی ازکشورهای اسلامی خواهان استم

2 ـ دراين کنفرانس مفتی اعظم های جهان ، با علمای واقعی و معتبر اسلامی دعوت شوند و روی دين اسلام بحث و غور کنند و يک تصوير واقعی از اسلام که کشتن و ترور انسان  در آن ممنوع اعلان شود به جهانيان عرضه نمايند. زيرا واکنش خشونت آميز دربرابر مسايلی که چندی قبل در دنمارک رخ داد و حرف هائيکه راجع به پيامبر اسلام از زبان پاپ اخيرا شنيده شد ، هنوز هم ضعف ما را نشان ميدهد  و برآنچه گفته آمد مهر تاييد می گذارد.

3 ـ عبدالسلام عظيمی قاضی القضات افغانستان ، اين مسئوليت را بعهده بگيرد و با علمای مشهور افغانستان به تمام کشورهای اسلامی سفرکند و يا ذريعه سفارتخانه ها تماس حاصل نمايد و زمينهً تدوير کنفرانس را هرچه زود تر ميسر سازد.

4 ـ از علما و دانشمندان افغانستان ، پروفيسور عبدالستار سيرت و جناب سمندر غوريانی و بشيراحمد انصاری را در ترکيب هيئات افغانستان پيشنهاد مينمايم.

درغير آن ( لکهً) ترور و تروريزم تا قاف قيامت برجبين پاک اسلام باقی خواهد ماند و مسئوليت آن در آخرت برعهده علمای دين بخصوص مفتی اعظم های کشورهای اسلامی چون عربستان سعودی ، مصر ، پاکستان ، ايران و ... و ... خواهد بود

 

منابع

تاريخ سياسی اسلام ، تاليف داکتر ابراهيم حسن و ترجمهً ابوالقاسم پاينده

تاريخ اجتماعی ايران تاليف مرتضی راوندی

تاريخ کامل ايران تاليف عبدالله رازی

افغانستان درمسير تاريخ ، تاليف مرحوم غبار

سايت آريايی

ياداشت های شخصی نويسنده

 


بالا
 
بازگشت