محمدالله چوين نژاد 

 

از دار الحرب فتوی ميدهند

فقه اسلامي زمين را به دو بخش تقسيم ميكند يكي دار الاسلام وديگر دار الحرب . دار الحرب يعني سر زميني كه در ان حاكميت از آن كفار باشد واحكام اسلامي در ان جايگاه تطبيق نداشته باشد اما دار الاسلام سر زمين يا محدوده ايكه در ان حاكميت از ان مسلمانان بوده وامام مسلمانان احكام اسلا مي را بقيد اجرا در اورد. با در نظر داشت تفاوت كمال ونقص در سطح اجرا و رعايت اصول اسلامي در دار الاسلام مفهوم تاريخي دار الحرب از ديدگاه فقهاي مسلمان ونظر به قواعد متون فقه اسلامي  همان دولت ها يا امپراطوري ها يا محدوده هاي غير مسلمان نشيني بود كه با اهل اسلام در ستيز بودند . گر چند كه در اطوار مختلف تاريخ اسلام گرو ها ويا افرادي منسوب به اسلام بودند كه از سطح اجراي احكام اسلامي در دار الاسلام راضي نبوده ودر راستاي توصيف دار الاسلام اوصاف والقاب گوناگون ارايه داشتند  كه بر خي همه را تكفير واتباع خويش را به خروج از وسط مردمي كه در نظر انان در رديف مرتدين قرار گرفته اند فرا خواندند . اينان دار الاسلام را به دو بخش تقسيم بندي كردند دار السلطان و دار العامه . دار السلطان از نظر اينان مر كز يا مقر سلطان ويا امير واراكين دولت بوده كه از نظر انها مراكز كفريه پنداشته ميشدند .  ولي راي عام يا جمهور فقهاي مسلمان سر زميني را كه در ان مسلمانان اكثريت بوده قطع نظر از سطح اجراي احكام اسلامي  دار السلام دانسته واطاعت اولي الامر را براي حفظ نظام واجب دانستند  ودر پهلوي تقسيم دار الاسلام ودار الحرب دار العهد  را نيز اضافه كردند وان عبارت سر زمين يا محدوده است كه غلبه از ان كفار بوده باشد ولي ميان ان محدوده ومحدوده مسلمان نشين پيمان عدم تجاوز بامضا رسيده باشد .  در متون كتب فقه همه مذاهب اسلامي  مسايل  دار الحرب واعل دار الحرب مفصلا بيان گرديده والتزامات مسلمان در مقابل ان كاملا مشخص است . 

يكم وجوب قتل واسر هر يك از اتباع دار الحرب   

 دوم   غنيمت بردن اموال انان   

سوم   رفتن هر فرد مسلمان به دار الحرب  هويت اسلامي اورا زير سوال برده واورا در زمره خاينين ويا مرتدين ميكشاند كه البته موضوع سفر موقت براي تجارت كه در ان هم سود عامه بيشتر از سود خاصه باشد از قاعده مثتثني است  

چهارم     وجوب هجرت از دار الحرب به دار الاسلام   انگاه كه مسلمانان در مدينه مستقر شدند  برخي از مسلمانان  در مكه مكرمه باقي ماندند  ايتي كه نازل گرديد هويت ايماني انان را زير سوال برد -الم تكن ارض الله واسعه فتهاجروا فيها اولاءك ماواهم جهنم-  يعني ايا نبود زمين خدا پهناور كه پس هجرت ميكرديد در ان ان گروه جايگاه ايشان دوزخ است - اين در مورد انعده از مسلمانانيكه زادگاهشان مكه - دارالحرب قبل از فتح- بوده واز انجا بنا بر دلايلي نخواستند هجرت كنند . پس چه برسد به اينكه يك مسلمان ضمن نيروي ارتش دار الحرب قرار گيرد ويا به نفع انان كار كند و به انان تكس بپردازد .

اين همه مسايل واضح در كتب فقه واصول فقه اسلامي است كه انكار از ان پنهان كردن افتاب به دست است  مگر اينكه تاويل به شيوه كه ذكر خواهد شد صورت گيرد . روي همين اصل وقاعده ولاء وبراء كه نهضت هاي راديكال مسلمان ومنسوبين بد نام ورسواي افغان انها انرا شعار ساختند.  اكنون  تروريست هاي القاعده  وامثالشان براي كشتار يا -مقاومت - خود استدلال گرفته واز ان قميص عثمان ساخته اند.  اينجا قبل از اينكه به نتيجه اين موضوع برسيم براي توضيح فوق در مورد خود ميگوييم . ما اسلام را دور از الوده گي هاي سياست دانسته ومفاهيم قبلي را منحصر به شرايط تاريخي پنداشته وبه مشروعيت جامعه جهاني وتصاميم سازمان ملل وزيست مسالمت اميز انسانها ارج گذاشته و اين باور ها يمان را مخالف اسلام نميدانيم. همچنان كه پس منظر اين جنگهاي كنوني را نه مذهبي بلكه اقتصادي ميدانيم  ولي براي اينكه مفاهيم قبلي را منحصر به شرايط و توقيت دانست  معتقديم كه قاعده اصولي العبره بعموم اللفظ لا بخصوص السبب يعني معيار در اجراي احكام در عموميت لفظ است نه در خصوصيت سبب يا واقعه منحصر در عبادات و در غير عبادات تا حد عدم تعرض با مصالح عامه است و مستدل ما در اين ايه -ما جعل الله عليكم في الدين من حرج-يعني نگردانيده است خدا براي شمايان در دين مشقت را- ميباشد چون چه مشقت بيشتر از تعميم حكم زمان ومكان مخصوصه در غير عبادات ميباشد؟
اين ما   ولي انعده  كه دعوت به جنگ در مقابل تصاميم جامعه جهاني در عراق و افغانستان ميكنند  و ميگويند اگر راست بگويند انگيزه انان ديني هم است و مهر اسلام گراي را در جبين سياه و ننگين خود زده اند  و قاعده العبره بعموم اللفظ لا بخصوص السبب را اصل لا ينفك ايماني( اگر داشته باشند) ميدانند  بايد براي ما جواب بدهند كه چگونه روي اصول اسلامي خود پا نهاده و به دار الحرب پناه ميبرند . نظر به قواعد اسلامي ايا اين درست است كه براي كسب پناهنده گي  شهرت ثروت راحت جزو مجتمع دار الحرب گرديد؟
پس انعده از منسوبين به اسلام گراي موسومين به نهضتي ها اخواني ها يا  تكفيري ها افراطي ها كه در امريكا وكانادا و استراليا ودولت هاي اروپاي عضو ايتلاف مستقر هستند واز انجا فتاوي جهاد صادر ميكنند يا روي مباديءخود پا نهاده اند يا اينكه دروغ گوهاي بيش نيستند كه ميخواهند بعد از يكجهان تاخت وتازو غارت در اوطان خود وتجارت در اعراض مسلمانان وريشخند ساختن اهداف والاي اسلامي لقب مفتي را كسب كنند.  ولي اينان بايد بدانند كه فقهاي مسلمان كه گفتند لا يجوز اماره الاسير گفتند لا يجوز افتاء من هو في دار الحرب .اينان در عوض اينكه از آنجا كف بزنند ويك شب طرح جهادوشب ديگر مهمان دواير استخباراتي دار الحرب گردند اگر اهداف ومبادي دارند آنجا را بگزارند وبيايند در يك سنگر درپهلوي ابن لادن وايمن الظواهري وابو مصعب زرقاوي وكور ملا محمدعمر ولنگ ملا داد الله قرار گيرند تا آرامش نسبي مردم مظلوم وستم ديده در عراق وريشخند شده در افغانستان را بطور قاعدوي از بين برند. 
شرم وننگ آور است كه اين عده افراد خدا نا ترس باريش وفش همانند تكه هاي مار خور ازتالار بارلمان افغانستان براي كسب امتياز پيام جهاد ومقاومت را بطور غير مستقيم به ديگر تروريستان وقاتلان كور وماجور ومزدور كه بوي از انسانيت در دماغ آنان نيست بفرستند . در حاليكه پسران ودختران شان درعمق عيش وعشرت دار الحرب تا گوش ها فرورفته اند
شرم آور است كه ريش هاي تهذيب شده ي بعد از تاراج سفارت هاي افغانستان از دار الحرب سر كشيده وفتاوي صادر كنند .
با در نظر داشت اين نقطه كه اين هم جايز نيست كه عمل كرد هاي اينان را اين طور تاويل شرعي كرد كه گويا از داخل بر پيكر دشمن ضربه ميزنند . نه دوستان عزيز اينان بعد از خون آشامي وتاراج سفارت هاي افغانستان در خارج براي پناهندگي وايجاد زنده گي راحتي كه قانون كه به آن باور ندارند آنرا حفظ كند آنسو رخت سفر بربسته اند ودركيس هاي  پناهنده گي خود سوگند ها به اينجيل وتورات وپرچم سرخ چند ستاره ادا كرده اند كه به قوانين اين كشور ها پاي بند خواهند بود بناء نظر به قاعده ي فقه اسلامي كه در صورت آسيب رساني به اهل دار الحرب بايد قبلا ابلاغ صورت گيرد وفرد مستامن مسلمان داخل دارالحرب نظر به آيه -فانبذ اليهم علي سواء - حق دست يازي واصدار اينگونه فتاوي را ندارند .

در اخير آنانيكه انفجار هاي 11سيپتمبر  ولندن ومادريد وآتش سوزي هاي فرانسه را اجرا كردند دست آورد هاي عمر بكري رهبر حزب مهاجرين دربريتانيا وابي قتاده تروريست فلسطيني واشباه آنان از أئمه دارالحرب جزيه پرداز مي باشد كه نظر به قواعد اسلام در روز حشر انشاء الله پرچم غدر وخيانت وبد نامي مسلمانان را در دست خواهند داشت.

محمدالله چوين نژاد   

  قاهره

 


بالا
 
بازگشت