نگاهی به کابينه ء حامد کرزی

پیرامون آرایش مجدد طالبان و حملات انتحاری این گروه ء واپسگرایی فرهنگ ستیز ، در یادداشت پیشین ، مکثی داشتم که متاسفانه روزتاروز دامن این حملات گسترده تر می شود تقریباً همه روزه قربانی بیشتری از نیروهای داخلی و خارجی میگیرد ودر تازه ترین خبر وزیر دفاع انگلیس در کابل ، افزایش بیشتر نیروهای نظامی اش را منوط به سرکوبی طالبان دانست تا از به قدرت رسیدن مجدد آنها جلوگیری شود. از کنار این " آژیر " نباید سطحی گذشت.

    مطلب دیگری که در این روزها پوشش گسترده ء مطبوعاتی و خبری داشت ، رای دهی نماینده گان پارلمان افغانستان به کابینه ء پشنهادی حامد کرزی بود. در هر روز دو وزیر در مجلس حاضر می شدند از دستاوردهای قبلی و برنامه های بعدی خویش سخن می گفتند وبعد به پرسشهای نماینده گان پاسخ می دادند. اما آنچه که برجسته بود وزرای پیشینی که مجدداً از سوی آقای کرزی کاندید شده بودند ، بیشتر از برنامه بعدی خود حرف زدند و کمتر از کارکرد های قبلی شان. چون دست آوردهای برازنده نداشتند فقط خواستند که به گفته ء سعدی بزرگوار ، زاهد را به سیب بوستان و شهد و شیر ، بفریبند. اما تایید بیست وزیر پیشنهاد شده از سوی پارلمان ، برای آقای کرزی یک پیروزی محسوب می شود. علی الرغم شایعات مبتنی بر پیش مرگ بودن لست وزرای پیشنهادی ، اکثریت آنها رای آوردند و پیروزی شان را جشن گرفتند. دانسته نشد که وکلای پارلمان با چه معیار های به اکثریت وزرا رای دادند و از جمله پنج وزیر را رد کردند. اما نکات برجسته ء که می توان به آنها انگشت گذاشت ، اینها اند:

   -  اپوزیسیون پارلمانی که  از قوت یک پارچه برخوردار می بود ، وجود نداشت و اپوزیسیونی که گویا " ربانی "  آنرا هدایت میکرد دچار تفرقه در بیرون و داخل خویش بود و با کارایی موثر فاصله داشت. فقدان چنین اپوزیسیون توانست که کفه را به سود آقای کرزی سنگین نماید.

  - طرز معرفی هر وزیر در آغاز جلسه ، تاثیر لازم خودرا داشت. ذکر تحصیلات ، دانش وسایر القاب به نحوی تبلیغ به سود کاندید ها بود که خودش درتصمیم گیری وکلا اثر گذار بود. چنانچه معرفی آقای سپنتا با همین ویژه گی صورت پذیرفت.

  -  سخنرانی های وزرا در مجلس ، توانست شیوه ء نگرش وکلا را به نفع ویا زیان وزرا تغیر بدهد. سخنرانی های پر جاذبه و تا حدودی عاطفی ، اثرات مثبت خود را بر وکلا گذاشت و برخلاف سخنان ضعیف و بی روح برخی از وزرای پیشنهادی ، اثرات منفی به زیان گوینده گانش بار آورد.

    - مهمانی های پرخرچ و شاهانه ء برخی از وزرا برای وکلا در بیرون از پارلمان ، شیوه ء دیگری از جلب توجه وکلا نسبت به رای اعتماد بود. در دوره ء سلطنت ظاهر خان ، حتی صدر اعظم ها ، وقتی رای شان را از پارلمان میگرفتند ، هیچ گاهی شنیده و خوانده نشد که وکلا را به مهمانی فرا خوانده باشند تا رای اعتماد از ایشان کسب نمایند. اما این کشف جدید از سوی وزرای آقای کرزی ، بیانگر دلگرمی شان به کرسی های وزارت است به خصوص برای آنانیکه جیب های شان را بیشتر از ملت دوست دارند. اگر این خبر درست باشد که برخی وزرا از تربیون پارلمان ، اعلان دعوت به وکلا می دادند. این دیگر حد اعلای افتضاح به شمار می رود که امید است این خبر درست نباشد.

  - تنش های قومی ، یکی دیگر از پدیده های محوری در رای دهی برای وزرا بود که انگیزش این رقابت های تنگا تنگ ، به نفع وزرای پیشنهادی تمام شد. به گونه ء مثال آقای قانونی تمایل داشت که عتیق بریالی را در کرسی وزارت داخله بنشاند. اما او ویاران هم پیمانش ، نمی توانستند رای مخالف به ضرار احمد مقبل تاجیک تبار ، بدهند ، با وجود که از سوی آقای کرزی پیشنهاد شده بود. و به همین ترتیب تو خود حدیث مفصل بخوان ازاین مجمل.

   - با توجه به سیر حرکت خزنده ء زمان که دگردیسی و تحول گام به گام به سود رشد اندیشه های جدید بارز ترین خصوصیت آن است . دیگر اندیشی در برابر جزم اندیشی گرچه نمیتواند با جهش دگرگون کننده ، قد فراز نماید اما با راهبرد آهسته اما پیوسته ء خود در تمام ارکان جامعه ء افغانستان نفوذ نموده و مینماید. پارلمان که اکثراً  به آن نام پارلمان مجاهدین را داده اند. اما در ماهیت خویش نمیتواند منعکس کننده ء همبستگی از مجاهدین باشد. در رای دهی وزرا این قضیه به عیان روشن گردید که تفسیر برخی از سران مجاهدین از " دست آوردهای جهاد " بسیار نارسا و ناتوان بوده است. و در آینده هم نمیتوان انتظار از اتحاد آنها چه در پارلمان و چه در بیرون از پارلمان را داشت. زیرا زمان در ایجاد تحول اندیشه بی رحم تر ازآن است که در آیدیالها محک زده می شود. همین چند دستگی وکلای مجاهدین ،  به سود وزرای پیشنهادی آقای کرزی تمام شد.

     - فعالیت آقای کرزی و تیم اش را نیز نمیتوان نادیده گرفت. آنها با مهارت توانستند که در مذاکرات پشت پرده ، پشتوانه های خوبی برای جلب رای اعتماد وکلا به دست آورندو با زیرکی سیاسی به خصوص وزارت های مهمی چون دفاع ، خارجه ، مالیه و معارف را به هواخوهان پرو پا قرصش تفویض نمایند.

    شاید نکات دیگری نیز در جلب رای اعتماد وزرا موثر بوده باشد که در این مختصر نمی گنجد. امادونکته ء دیگر قابل توجه است :

    اول اینکه از قضای روزگار دو یار دبستانی ، دو هم درس ، دو همسنگر ودو هم صنف از جامع الاظهر گرفته تا کوههای پنجشیر ، امروز رو درروی هم در پارلمان قرار گرفته اند. آقای سیاف رهبری وکلای هواخواه ء دولت را عهده دار است و آقای ربانی در نقش اپوزیسیون دولت در داخل پارلمان ، فعالیت مینماید. اما اینکه چرا اینها رو در روی هم قرار گرفته اند ، فقط باید به دو داعیه نگاه کرد داعیه ء تمامیت خواهی و داعیه ء برابری و حقوق شهر وندی. اما نویسنده ء این سطور باور داردکه این هردو جناب قطعاً در نهاد شان به این داعیه ها باور ندارند اما به دلیل حضور برجسته ء آن ، میخواهند که در دوصف ، هدایت گر این دو داعیه باشند و ازاین طریق در ذهنها حضور داشته باشند.

  دوم تقرر دادفر اسپنتا در پست وزارت خارجه ، با کشمکش های جالبی روبرو بود. آقای اسپنتا که در گذشته از فعالین شعله ء جاوید بود. در آلمان سمت کرسی استادی راداشت. فعال سیاسی ویکی از روشن نگران افغانستان است که به ویژه بعد از سقوط طالبان پیوسته در امواج بی بی سی سوار بود ودر موارد مختلف سیاسی افغانستان نظر می داد. در آغاز نقش اپوزیسیونی داشت . در اروپا به دنبال سازماندهی حزبی به نام " حزب دموکرات افغانستان " بود که سفرهای را نیز انجام داد. بعد وقتی مشوره ها ی رادیویی ( عمدتاً از بی بی سی ) خودرا به آقای کرزی شروع کرد و در انتخابات ریاست جمهوری به طور علنی از وی دفاع نمود. طبعاً مورد توجه کرزی قرار گرفت. در این راستا نمیتوان از انورا لحق احدی به عنوان واسطء آقای سپنتا یاد نکرد. از نظر من هیچ فرد افغانستانی را نمی توان به خاطر اندیشه های گذشته اش محکوم نمود. علاوه بر آن ذهن انسان متحول است. باور دارم که سپنتا نگرش های دیروزش به نگرش های امروزی متحول گردیده زیرا یک روشن نگر نمی تواند همیشه در یک اندیشه ای بسته و اید یالوژیک ، قدرت حرکت با زمان را داشته باشد. بهر صورت پیشنهاد آقای اسپنتا در کرسی وزارت خارجه یک آزمون دشوار بود که موفقیت از آن کرزی بود. اما اینکه آقای اسپنتا به عنوان یک روشنفکر تا چه حدی میتواند یک دیپلوماسی فعال راهدایت نماید و یک سیاست خارجی شفاف و تعریف شده را نهادینه بسازد ، پاسخ آن مر بوط به زمان است. اما واقعیت این است که دادفر اسپنتا در حساس ترین دوره ، زمام سیاست خارجی افغانستان را به عهده می گیرد. موجودیت نیروهای نظامی کشورهای خارجی در افغانستان ، تنش روز افزون با پاکستان ، چالشهای انرژی هستوی ایران ، هوس حضور نیازمندان نفت در آسیای میانه و... دیپلوماسی آگاهانه و ظریفی میخواهد که تمام این توازنها و تناسب هارا رعایت نماید. علاوه بر آن وعده های که آقای اسپنتا در پارلمان افغانستان داد ، ناگزیر به تعمیل آنها است . اینبار بیشتر چشمها به سوی اودوخته شده ، چون او چهره ء جدیدی است که از نسل اندیشه ء سابق او ، قرعه ء فال را به نامش زده اند و با وجود که رفقای تند روش که به اعتقادات گذشته  خویش پای بند اند، اورا تسلیم طلب و مرتجع می نامند. اما او بیشتر از هرکسی نیاز به شجاعت دارد تا از پل صراط وزارت خارجه مو فقانه عبور نماید. پرسشهای زیادی دربرابر او قرار دارد برای پاسخ درست به این پرسشها ، ناگزیراست که درتقسیم پستهای وزارت خارجه در داخل و خارج افغانستان حد اعلای عدالت را مراعات نماید و زمانی می گفت که : " من در ایجاد عدالت ملی در افغانستان به حقوق شهروندی باور دارم." دیده شود که ازوزارت خارجه تا سفارت خانه هاو قونسولگری ها ، آقای اسپنتا تاچه میزانی حقوق شهروندی رارعایت میکند به ویژه در قبال جوامع محروم هزاره ، ازبک ، ترکمن وسایر محرومین ازاین پست ها.

نواندیش

 


بالا
 
بازگشت