جواد

 

وكلا يا اتهام جاسوسي را از خود دور كنيد يا با تصميم تان جسورانه ايستاده باشيد.

آقاي اسپنتا سرنوشت اش را خود اش رقم مي زند.

چرا؟

قانون پذير نيستيد.

چرا؟

موقف را نسبت به رأي ملت ترجيح مي دهيد.

چرا؟

دولت و آقاي كرزي در رأس، به خاطر مصلحت سياسي، شخصي و سليقه يي

آراي ملت را زير سوال مي برد.

 

زمينه سازي تبديل رويداد هاي عادي در دولت و اجتماع به مسايل منطقه وي و محلي ضعف و عمل منفي دولت است كه اشخاص از آن به نفع خود استفاده مي كنند.

نزديك به يك ماه سپري مي شود كه بن بست و خلايي بين اجراأت دولت و پارلمان و رو در رويي آن ها به خاطر ابقا در پست و يا هم طرد از پست آقاي اسپنتا زنده گي و روند اساسي حتا اجتماعي را در كشور به هيچ گرفته است.

شايد دولت مداران در كشور چنين پنداشته اند كه سير روند تاريخي در كشور وابسته به اشخاص است. غافل از تحليلي كه بدانند جهان از روز هستي تا كنون بي شمار افرادي را از دست داده و در دل خاك اش جا داده است كه در اين ميان بزرگان قدرت و مناعت، سلاطين استبداد و ظلمت، حاميان وحشت و بربريت و ياهم انسان هايي از تبار انسانيت و شرافيت و نماد هايي از صلابت و كارداني و شجاعت حضور داشته اند. هر چند، نقش اشخاص و افراد را نه مي توان در تغير تحولات اجتماعي سياسي، اقتصادي و يا هم نظامي و ساير عرصه ها ناديده انگاشت بلكه مي توان با تأمل بر آن مكث هم كرد. آن چه مربوط مي شود به وابسته گي حيات يك رژيم، يك نظام، يك دولت و يك اجتماع يا يك ملت به چنين افرادي، صريح و روشن است كه هر نوع ادعايي در پيوند به اين مورد لاطائلاتي بيش نه خواهد بود. اين امر در بيشترينه ممالك جهان كاملاً حل شده است اما در كشور ما با توجه به بيدادگري هاي نظام ها بر عكس ديگران است. همواره و به صورت متواتر همين طبقات حاكم و يا هم گرداننده گان سياست در كشور بوده اند كه هم قانون ساز اند و هم قانون شكن. هم طراح اصلاحات اند و هم مجريان شكست اصلاحات، هم فرياد كننده هاي كاذب احترام به ملت اند و هم قاصدان خفه كردن فرياد هاي انساني در جامعه ي انساني، اسلامي و افغاني ما.

امر مسلمي كه مي توانست سبب سلب اعتماد شورا از دو وزير منجمله آقاي اسپنتا گردد افزون بر نارسايي كاري آقاي اسپنتا آشفته حالي اوضاع سياست خارجي كشور را نيز در بر دارد.

متأسفانه كه شوراي ملي يا نماينده گان ملت در خانه ي ملت نه توانستند رويكرد دقيق و حسابي و همچنان ارايه ي گزينه هاي الزامي را بر وزير امور خارجه از خود بدهند در حالي كه همه اش وجود داشتند. اين كاستي شورا از يك طرف و موضع گيري دوگانه نسبت به دو وزير از سوي رئيس جمهور از جانب ديگر، طرف قرار گرفتن پس از رأي گيري و يا هم در جريان رأي گيري توسط وكلا در دو مسير مختلف، مخالف و موافق و تبليغات گسترده ي اين دو گروپ بر عليه يك ديگر شان زمينه ساز آن شد تا وكلا نه دانند كه آن ها با چه بازتابي در جامعه رو به رو شده اند و كدام بر چسپي بر آن ها زده شده است كه بايد يا آن را رد نمايند و يا هم طراحان اين موضوع را (اگر حقيقت ندارد و نداشته باشد) مورد بازپرس قرار دهند. اين برچسپ همانا وابسته بودن (اجنت جاسوس) خطاب كردن مستقيم و غير مستقيم توسط شخص آقاي اسپنتا با رنگيني يي كه دارد به آدرس وكلا و پارلمان است كه در حين جريان مجلس هم گفت. جريانات پس از اين اظهارات آقاي اسپنتا طوري در جامعه شكل گرفت كه حالا همه را در معماي بدون حل مصروف ساخته و گيچ شان كرده و با سردرگمي مواجه شان نموده است كه به كي و كدام گفتار اعتبار كنند؟ آيا واقعاً وكلا جواسيس و گماشته هاي خارجي ها به خصوص ايران هستند؟ و يا اين برچسپ ها نشانه يي انحراف اذهان است از مسيري كه با واقعيت هاي بركناري آقاي اسپنتا مرتبط اند كه در وجود شخص آقاي اسپنتا نهفته است.

1-  آقاي اسپنتا تا كنون حداقل نامي كه بالاي خود گذاشته است جنبه ي اسلامي و افغاني نه دارد جدا از (دادفر) آن كه با فارسي همسو است.

2-  آقاي اسپنتا تا كنون بازتابي ارايه نه كرده است كه او تابعيت كشوري را كه غير افغانستان دارد در مطابقت به قانون اساسي باز پس داده باشد و افغان كامل شود.

3-  آقاي اسپنتا ارايه يي نه داده است كه چي گونه با اطمينان و قبل از اين كه اصلاحاتي در كابينه رونما گردد خود اش را مربوط و منوط به همين پست وزارت خارجه مي داند و با تحكم و اطمينان به خبرنگاران مي گويد كه ((من شامل اصلاحات كابينه نيستم و همچنان وزير خارجه خواهم بود.))

4-  از آقاي اسپنتا تاكنون كسي نه پرسيده است كه چي ثبوتي مبني بر ادعاي خود در مورد دسترسي كشور هاي خارجي به تصميم گيري هاي شوراي ملي كه همه را جاسوس آن ها خوانده است دارد.

5-  آقاي اسپنتا به اين سوال جواب ارايه نه كرده است كه اگر وزير مهاجرين مسؤوليت درجه اول برخورد با حل مسئله و مشكل مهاجران افغاني را نه تنها در ايران بلكه سراسر جهان داشت. تأمين روابط با اين كشور ها را از كدام مجرا بايد مي كرد وزارت خارجه يا جايي ديگر؟ و وزارت امور خارجه با وزارت مهاجران چه هماهنگي داشت قبل از افتضاح بزرگ اخراج شرمگين مهاجران از ايران.

6-  آقاي اسپنتا نه گفت و مدركي ارايه نه كرد كه او چرا در ايران و سفر به ايران نسبت به موضوع و حل مسأله مهاجران اين قدر ناتوان و ذليل بود.

7-  آقاي اسپنتا نه گفت چرا نه توانست حداقل كارهايي را با آن پيش زمينه هايي كه از قبل وجود داشت كه مهاجران افغاني از ايران باز گردانده مي شوند انجام دهد تا باز دارنده باشد از اقدام با چنان خشونت ايران در برابر مهاجران.

8-  آقاي اسپنتا توضيح نه داد كه چرا سفير ايران را در وزارت خارجه احضار نه كرد و مراتب نگراني دولت را به آن ابراز نه كرد و نه گفت كه حداقل مهلت تدريجي خروج به مهاجران داده شود و حيثيت آن ها زير پا نه گردد؟

9-  آقاي اسپنتا چرا نامه يي به ملل متحد نه نوشت و تقاضا از جامعه ي جهاني نه كرد تا ايران را معتقد سازند كه حداقل راه انسانيت را در پيش گيرد و به پيشينه ي حضور اين مهاجران در كشور اش بيانديشد كه به بهانه ي حضور آن ها چه امتيازات گزافي از جامعه ي جهاني گرفت و حالا چرا چنين بي محابا دو پا را در يك موزه كرده و مستبدانه بر خروج مهاجران افغان اقدام كرد.

10-آقاي اسپنتا چرا حداقل يك احتجاجيه و يا يك بيانيه ي تأثر انگيز صادر نه كرد و حداقل تا هرات و نميروز و فراه سري نه زد كه از حال هموطنان خود با آن همه فضيحتي كه اخراج شده اند و جان باخته اند آگاه شود و پيغام اين مصيبت را به گوش جهانيان برساند.

11- چرا آقاي اسپنتا پس از دريافت رأي عدم اعتماد دست و پاچه شده موضوع بركناري اش را جنبه ي قومي داد و مردم را در هرات به تظاهرات تشويق كرد و انگيزه داد؟

12- آيا شعار هايي كه در اين تظاهرات به كار برده شدند نوعي ديكته شده گي در خود نه داشتند (مرگ به ايران،‌مرگ به پاكستان) اين ها چه پيغامي را مي رساندند بارد ديگر ادعايي نيست كه آقاي اسپنتا كرده و شوراي ملي را جاسوس ايران و خارجي ها خطاب كرده است. الزاماً بايد ثبوتي بدهد و يا دادستان كل اين جا درايت خود را به كار برد و او را مورد استفثار قرار دهد.

و اما باز هم سوال؟

آقاي اسپنتا!

شما فكر نه مي كنيد كه پس از اشغال كرسي پست وزارت خارجه توسط شما خود تان يك سره و بي رحمانه تيشه به ريشه ي تشكيلات وزارت خارجه زديد و همه را از ولايت تان آورديد. آقاي بهين سخن گوي وزارت شما از جلادان خون آشام زمان امين نيست كه رئيس سياسي كام بود و با همه جنايات اش تا كنون به پاي محكمه نه رفته اما موقف بالايي توسط شما صرف به پاس اين كه از سبزوار هرات است (شنيدند نامي كه جبراً‌ بالاي ولسوالي سبزوار گذاشته شده است) به او داده شد.

آقاي اسپنتا!

شما امروز از يمن و بركت خون همه شهداي وطن تكيه بر اريكه ي قدرت زده ايد احمد شاه مسعود هم يكي از آن هايي بود كه به ادعاي دفاع وطن توسط او دشمنان اش او را هدف قرار دادند. شما حداقل به رسم حفظ ظواهر هم كه شده است لازم نه ديديد كه برادر او را حرمت كنيد و عجولانه او را از لندن تبديل كرديد و از سازمان خود تان و يا هم از قماش خود تان فردي را در آن جا گماشتيد چرا؟

آقاي اسپنتا!

شما به بهانه ي نبودن مفيد بودجه سفارت افغانستان در چند كشور از جمله قرغزستان، سوريه، سودان و بسا ممالك اسلامي را مي بنديد در حالي كه از همه جهت مفيديت به حال ملت وطن داشت اما در مقابل سفارت يك مملكتي را كه فقط چند تا سرباز انگشت شمار در كشور ما فرستاده است مي گشائيد اين جفا به سياست خارجي نيست؟

آقاي اسپنتا!

پس از اشغال كرسي توسط شما تنش هاي جدي در روابط با پاكستان ايجاد شده است كشيدن حصار و سيم خاردار به سرحد (كه سابقه يي نه داشت) توسط پاكستان، تعرض نيرو هاي پاكستان بالاي خطوط مرزي كشور، كشتار هموطنان ما در اثر انداخت ها و تعرضات نيرو هاي پاكستان به سرحدات جنوبي كشور موجب شهادت ده ها هموطن، زخمي شدن و ويراني دهات درآن جايي سرحدات گرديده و به صورت وقفه يي ادامه دارد، تهديدات پي هم و اهانت لفظي مانند دوران جنگ سرد در جهان، كنون بين افغانستان و پاكستان ادامه دارد و پاكستان درين زمينه پيش قدم تر هم است شما چي كرديد آيا اين نا رسايي كاري شما نيست؟

آقاي اسپنتا!

شما كه فطرتاً‌ مخالف سياست و نظام اسلامي هستيد چرا علاقه نه گرفتيد تا به كنفرانس اسلامي، اين بزرگترين اجتماع اسلامي جهان نماينده بفرستيد يا هم از امكانات آن به جلب بيشتر حمايت جامعة اسلامي در بازسازي افغانستان استفاده نه كرديد چه جوابي داريد؟

آقاي اسپنتا!

شما به گونه ي مشخص چه دست آوردي داريد در مورد سياست خارجي كشور و چرا اين همه منفي نگاه مي كنيد؟

آقاي اسپنتا!

شما همواره مي گوئيد نزد رئيس جمهور مسؤول هستيد پس مجلس سنا، ولسي جرگه يا در ودر مجموع شوراي ملي، شوراي وزيران و ملت چه كاره اند اگر به آن ها وابسته گي نداريد و نزد آن ها مسؤول نيستيد پس چرا در روز كسب رأي اعتماد آن همه جبوني و ذلت داشتيد و قامت خم مي كرديد تا رأي به دست آوريد و يا هم رأي را خريداري كرده بوديد؟ اگر بلي پس آن هايي كه ديروز به شما رأي فروختند امروز متاع شان را واپس گرفته اند حالا چي تفاوتي بين ديروز و امروز مي بينيد؟

آقاي اسپنتا!

شما با قرار دادن رئيس جمهور، قوه ي قضائيه و قوه ي مقننه مقابل هم چالش بزرگي را فرار راه آن ها قرار داديد آيا هم دانسته ايد كه مهمتر از حفظ كرسي شما مسايل مربوط به ملت و مردم و كشور هم است كه بايد به آن رسيده گي شود و بود و نه بود شما در كرسي تان اختلالي را در زنده گي روزمره ي ملت بار آروده است كه كسي به آن توجه نه مي كند هر روزه در سرحدات انسان هايي افغاني شهيد مي شوند در شاهراه ها سرقت صورت مي گيرد، در شهر ها اختطاف و آدم ربايي است، در اطراف و اكنافي كه دولت دسترسي دارد يا ندارد حملات انتحاري است و تخريب است اما شما همه را به خاطر دوباره وزير شدن تان مصروف نگهداشته ايد چرا؟

آقاي اسپنتا!

به اين ملت چه كرده ايد كه حالا مي خواهيد به خاطر شما هم زجر بكشند و ببينند قدرت شما زياد است يا از حريفان تان چرا مردانه وار مانند يك انسان (افغانيت تان زير سوال است) به رأي ملت احترام نه مي گذاريد و كنار نه مي رويد؟

آقاي اسپنتا!

موقف و اتوريته ي افغانستان نزد جهان پس از اتكاي شما بر كرسي وزارت امور خارجه كاملاً‌ پامال شده است ديگر چه گونه مي خواهيد ادامه بدهيد و اگر نه، بگوئيد چه كارهايي كرده ايد كه حالا رئيس جمهور را هم به چالش با ديگران مواجه ساخته ايد حمايت كننده ي شما كي است و كدام قدرت خارجي كه چنين با اطمينان پرواز مي كنيد؟ من نه ديدم كه در صحبت هاي شما حداقل كلماتي مانند انشاء الله يا به كمك خداوند(ج)‌وجود داشته باشد فقط گفته ايد من تعهد مي كنم كه هستم و هستم چه زورمندي  هستيد شما. 

و حالا شما آقاي رئيس جمهور!

با دبدبه يي كه رأي اعتماد از خانه ي ملت گرفتيد، با قانون اساسي يي كه تقلب شما را همراه داشت و با گفتار نرم و گرم تان وعده داديد كه به آراي ملت احترام مي گذاريد نه مي شد وقتي كه نماينده هاي ملت با اكثريت قاطع در دو دور از وزير شما رأي شان را باز پس گرفتند به آن احترام مي گذاشتيد و مشروعيت شوراي ملي را زير سوال نه مي برديد و دلايل بالا همه اش نه مي تواند قناعت خاطر شما را فراهم كند؟

گمانه زني هايي كه در مورد سياست دوروي شما وجود داشتند اينك به جاي گاه حقيقت مي روند. شكي نيست كه حالا از هيچ و هيچ به يك سياست مدار كهنه كار تبديل شده ايد و اين به مصلحت ملت نيست. حالا كه شورا ولو به رغم اشتباه يا هر عنوان ديگري كه شما با آن مي دهيد از آقاي اسپنتا رأي خود را دوباره گرفته اگر شما باز هم او را در پست اش ابقا كنيد فكر نه مي كنيد از قانون عدول كرده ايد و همين شورا يا بايد دوباره رأي عدم اعتماد خود را پس باز بگيرد و يا هم شما كانديد جديدي به آن معرفي كنيد چرا در مواجهه با پارلمان حيثيت، اتوريته و صلاحيت و مشروعيت آن را به خاطر يك شخص زير سوال برديد؟ (با آن كه من ملاحظات فوق العاده زيادي نسبت كار كرد هاي پارلمان دارم و آن را به موقع توضيح نموده ام.)

آقاي كرزي!

اگر بوش تصميم پارلمان كشور اش در مورد عراق ويتو مي كند. او ناگزير است زيرا فردا جوابده مي باشد كه چرا؟ اين همه تلفات، خسارات، تنفر و انزجار ملت ها را نسبت امريكايي ها با اقدامات لجام گسيخته اش به ملت اش روا داشته است. شما چي؟ فقط به خاطر يك شخص كه هنوز كارايي او ثابت نه شده بلكه نا كاره از آب بر آمد خود را در منجلاب مقابله و مجادله درگير مي كنيد.

آقاي كرزي!

اگر امريكا از حق ويتو در موضوع مجازات اسرائيل با توجه به تعرض اش به لبنان و فلسطين استفاده مي كند حق دارد زيرا او از داعيه ي يهود پيروي مي كند و شكننده گي اسرائيل شكست امريكا در برابر اسلام است شما چي؟ از كي به دفاع برخاسته ايد كه هنوز مذهب او معلوم نيست و هيچ جا اقرار نه كرد كه من بنده ي الله و به نام خدا ياد مي كنم.

آقاي كرزي!

اگر القاعده از ملا عمر دفاع و يا هم بن لادن را حمايت مي كند حق دارد زيرا همه پلان هاي خصمانه تا سرحد انفجار و انهدام آسمان خراش هاي امريكا را ارمغان كار شان به القاعده مي دهند شما چي؟ اين وزير خارجه ي تان كه سياست خارجي تان را با آشفته حالي و غبار تيره اندوده است چرا بايد از او به دفاع برخيزيد؟

آقاي كرزي!

پيام اين ايستاده گي شما به نفع آقاي اسپنتا حقيقت ظاهري نه دارد بلكه بر آورده شدن هدف تان براي تبليغ شخصيت شما درين باره است كه گويا شما از هر كس دفاع مي كنيد ولو قوم شما، هم زبان شما، هم نژاد شما و يا همكار ايدئولوژيك شما نه باشد. اما مي خواهيد باين كار تان يك چراغ سبز به نفع تان روشن كنيد يعني اين آقاي اسپنتا با تابعيت دوگانه، مذهب نا معلوم، مليت به ظاهر تاجيك نه پشتون ولايت هرات نه قندهار اين و آن فراوان مورد حمايت تان قرار دارد و‌ آقاي اكبر اكبر كه در همه موارد مثل مليت، زبان، قوم، همه و همه هم طراز شما است از حمايت تان برخوردار نيست يعني اينكه شما تبعيض نداريد مگر ملت آگاه است، آفتاب را از مهتاب و شب را از روز فرق مي كند.

آقاي كرزي!

حمايت غير قانوني شما از اسپنتا در حقيقت مشت محكمي است به پارلماني كه 90% اعضاي آن از به اصطلاح مجاهدين ديروز (شما هم كه در اوايل خود را مجاهد مي گفتيد) تركيب يافته و فعلاً اكثريت آن ها عضويت و رهبري جبهه ي ملي را دارند. جبهه يي كه شما رهبران آن را جواسيس خوانديد و آقاي اسپنتا به تقليد از شما پارلمان تان را جاسوس خواند.

آقاي كرزي!

اگر آقاي اسپنتا مردم هرات را با آگاهي شما به مظاهره در طرف داري از خود اش بر انگيخت اين ناتواني سياسي باز هم از او و شما نيست. چرا در يك شهر غير از زادگاه او به نفع او كسي به تظاهرات نه پرداخت يا كه فكر اين اش را نه كرده بوديد؟ اگر از من مشوره مي گرفتيد به هردوي شما مي گفتم همه مملكت را به طرف داري خود بكشانيد غير از زادگاه آقاي اسپنتا كه سخت صدمه رسان است زيرا شما از موضوع ملي بحث مي كنيد و مدافعان تان را افراد منطقه وي قرار مي دهيد واه به سياست شما.

آقاي كرزي!

شما قانون اساسي را مي دانيد اينك مدت زيادي سپري شد كه محبوب شما سلب صلاحيت و اعتماد شده و شما بايد كانديد ديگري معرفي كنيد مراجعه ي غير قانوني شما به قضا نماد از عدم آگاهي تان از قوانين، بي حرمتي تان نسبت به مجلس ملي، جانبداري تان از غير حق نيست يا مشاورين شما مجالي نه مي دهند كه كارا باشيد و با تعقل كار كنيد؟

آقاي كرزي!

به نظر شما فرصت هاي خوب تان را در مناقشه هاي واهي به خاطر يك شخص از دست نه داده ايد و ملت را به فراموشي نه سپرده ايد كار حكومت از دست تان نه رفته است سرحدات تان به خطر مواجه نه گرديده است زمينه ي برخورد عيني تان به گروه هاي سياسي مخالف تان و حتا با اشخاص مخالف تان يا ادارات مخالف تان مساعد نه گرديده است طلوع را كه آماج قرار داده ايد؟

پس بيائيد به آراي ملت احترام بگذاريد و كانديد جديدي معرفي كنيد آن قدر هم در افغانستان قحط الرجال نيست كه شما نه توانيد كانديدي بيابيد. به دل جويي اسپنتاي تان قصر مرمريني برايش اعطا كنيد تا در عشرت زيست كند.

 

 

 


بالا
 
بازگشت