مقاله يا دشنامنامه؟

azizullah41@yahoo.com

طنــــــــز به قلم عزيز عليزاده

 

 از روزي که هر خانه و خانواده از طريق کمپيوتر به دنياي انترنيت راه يافته است، چشم بد دور برتعداد شعرا و نويسندگان ژانرهاي مختلف ادبي، سياسي، فرهنگي، علمي و نميدانم خيلي از ژانرهاي ديگر که براي من کم سواد نا آشنا هستند، به طور قابل ملاحظهء افزود گرديده است. همچنان نويسنده هاي بيشماري ازکشورما، چه در داخل و چه در خارج از کشور، داراي وبلاگ ها و سايت هاي شخصي اند که با تلاش شباروزي و خستگي ناپذير، مينويسند و مينويسند.

 وقتي شروع به گردش درين دنياي مجازي ميکني به چه نوشته هايي که برنمي خوري! متوجه ميشوي که تعدادي از نويسنده هاي محترم (!) همچون دشمنان ديرين به جان هم افتاده اند و بر ضد يکديگر شان چه چيزهايي که نمي نويسند. مخصوصا ً آن عده از نويسنده هايي که خوشبختانه و يا بد بختانه سياست زده ميباشند و دچار دردهاي بدون وقفه سياسي اند و علاج درد هاي شان را فقط با دشنام دادن و ملامت نمودن رقيبان سياسي شان ميدانند، بيش از ديگران اند.

 يکعده هم از روي عقده و کينه توزي هاي بي مفهوم برنويسنده گان خبره و آگاه ميتازند و بدون موجب هرچه در چانتهء شان دارند بيرون ميکشند و به قيمت ريختن آبروي خود، خويشتن را سفيد روي احساس مينمايند

 من که از درد کم سوادي رنج ميبرم، غرق اين همه شگرد هاي ادبي ميشوم و گاهي با خودم ميگويم:

 ـ اگر در زمان نوجواني و جواني ام از مکتب پا گريزي نميکردم و هر روز به يکي از سينماهاي شهر حاضري نميدادم، حالا ميتوانستم براي خودم کسي باشم، وبلاگ و ياسايتي ميداشم تا هرچه دلم مي خواست مي نوشتم و به خورد ديگران ميدادم... آخر نه آخر از برکت انترنيت آزادي بيان صد در صد حکمفرماست.

 پس از روزها چرت زدن، ناگهان فکري به خاطرم رسيد که تابه حال شايد هيچ کسي در مورد آن نه انديشيده باشد، لا اقل من در هيچ جاي از دنياي مجازي انترنيت بدان برنخورده ام. اين فکر بکر مدتي حواسم را به خود مشغول داشت. سرانجام عزمم را جزم نمودم، آستين ها را برزدم، قلم و کاغذ گرفتم تا بنويسم.

 آيا ميتوانيد حدس بزنيد چه مي خواستم بنويسم؟ نه، نميتوانيد. مي خواستم دشنامنامه بنويسم. خواهش ميکنم قضاوت عجولانه نکنيد، خودم هرگز آرزو ندارم کسي را دشنام دهم، هدف از دشنامنامه، تر تيب و نوشتن تمام دشنامهاي مروج در بين مردم عوام بود تا سياسيون (!) بيچاره ما هنگام کاربرد دشنامهاي بيشمارعليه رقباي شان، وقت گرانبهاي خويش را در جستجوي دشنامي بيهوده به هدر ندهند، بلکه از دشنامنامهء دستداشته شان استفاده کنند. اما چطور ميتوانستم آن همه دشنام هايي را که در بين مردم مختلف و در مناطق مختلف رواج داشت، جمع آوري نمايم. ناگهان يادم آمد که معلم دري ما در صنف دهم مکتب، هميشه کتاب ضخيمي را زير بغلش داشت و هروز اورا باخودش به صنف مي آورد، تا ميخواستي معني کدام لغت را از او بپرسي فورا آن کتاب را ورق ميزد و مفهوم لغت را براي ما ميگفت و در اخير اضافه ميکرد:

 ـ اين لغتنامه دهخداست، معني تمام لغات فارسي و غير فارسي در آن يافت مي شود. دردلم مي گفتم:

 ـ دهخدا که توانست چندين هزار لغت را جمع آوري کند، من از او چه کمي دارم که نتوانم يکي دوهزار دشنام را جمع آوري و چاپ کنم. تصميم جدي گرفتم و از دوستاني که مي شناختم کمک جستم تا مرا در اين راه خير (!) ياري رسانند.

 چندين ماه سپري گشت اما توفيق چنداني نصيبم نگرديد و بجز چند دشنام واره که خودم ميدانستم و يا از ياران نزديکم پرسيده بودم، چيز ديگري گيرم نيفتاد. خودم را کاملا ناکام احساس مينمودم، تا اينکه در يکي از روزها دوستي برايم تليفون زد و ذوقزده به من تبريک گفت. پرسيدم:

 ـ به ارتباط کدام موضوع به من تبريک ميگويي؟ نکند امروز، روزتولدم است و فراموش نموده ام. دوستم که بيش از پيش هيجاني شده بود ادامه داد:

 ـ نه، روز تولد تو نيست بلکه روز تولد دشنامنامه توست، هله زود باش بنويس "کابل پرس..." درينجا تو هزاران واژه دشنام را خواهي خواند. با عجله پرسيدم:

 ـ اين دشنامها از چه نوع آن ميباشند؟ هدف من اين است که چه کساني و درکدام موارد بيشتر از اين دشنامها ميتوانند استفاده نمايند. دوستم که از فرط خوشي زبان شکنک شده بود گفت:

 ـ در گذشته ها بيشتر افراد لچک و بدماش، در کوچه و بازار، روي ميدان قمار، هنگام جنگ و دعواي چند نفر زير دار گريختگي و... استفاده مي کردند، در حال حاضر و در شرايط آزادي بيان (؟) شايد همه بتوانند...

 از دوستم تشکري نمودم و با عجله سراغ سايت "کابل پرس" را گرفتم و با مضموني زير عنوان ( دردنامه‌ي عبير "سياهسنگ" را سفيد‌روي نمي‌تواند ) ازيک نويسنده مجهول الهويه بنام "محمود" برخوردم که واقعا ً ميتوانست دشنامنامه مورد نظرم را تکميل نمايد. از آنجائيکه آقاي "محمود" هيچ نوع نشاني از خود نگذاشته بودند تا با ايشان تماس گرفته و از ايشان تشکري نمايم، در ضمن اکثريت دشنامهايي را که ايشان در اين مقالهء بلند بالا بکار برده اند، براي من و مطمئنم که براي اکثريت علاقمندان دشنامنامه، غير قابل فهم خواهند بود. لذا از آقاي محمود تقاضا دارم تا نشاني " دشنام سرا" يي را که ايشان در آن تحصيل نموده اند، برايم بدهند، تا بنده نيز بخاطر فراگيري وآموزش در" دشنام سرا " ي مذکور ثبت نام نمايم. زيرا هر دشنامي را که ايشان درينجا به کار برده اند، محتاج توضيحات لازم ميباشد تا کاربران محترم دشنامنامهء مورد نظر به مشکلي مواجهه نگردند...

                              برای خوانش مقاله آقای محمود کلیک نمائید

                             http://kabulpress.org/my/spip.php?article274

 

 


بالا
 
بازگشت