حميد برنا

طنز و روشنگری   

آغاز نشرات اکتوبر 2006

پيوست به گذشته

مناظرهء کاکه تيغون وکربلايی

بخش هشتم

سال دوم

   امروز سه شنبه اوّل سال 2008  عيسايی طبق پيشگويی اوضاع جوی درجهء حرارت هــوا در حدود صفر درجهء سانتی گراد، ابری وآفتابيست، هــــردو دوست بعداز گذشتاندن عيــــــــد قربان وبعضی سفرها در کشورهای همجوار که مصادف به روزهــــای عيـــد بود،در خانهء کاکه تيغون جمع شده وبعد از صرف نان چاشت باهم به مناظره می نشينند.

کاکه تيغون: کربلايی جان اينه روزهای عيدهم بخير گذشت ومه حتا ده عيد غـــــديرخم، که عظيم ترين اعياد گفته شده وروز يس که رسول اکرم (ص) امـــــــــام علی (ع) ره به خـــلافت وامامت مسلمين معرفی فرمودن ده مرکز اسلامی اوغانا شرکت کدم.

کربلايی: بلی کاکه جان مام ده همی تاريخ هژداهم ( هجدهــــــم) ذی الحجه که مطابق 29 دسامبر پارسال بود، اشتراک داشتم، امّا از بس بيرو وبار بود تُره ديده نتانستم.

کاکه تيغون: کربلايی جان ده او روز کس به کس نمی رسيد، خر خــــــاوند خوده گّم ميکد، ليکن واده آخر که مه پيش همو آخند کلان رفتم وخدا حافظی کدم، مره گفت: فی امان الله، مه حيـــران ماندم که امان الله خانه ده اينجه چی غرض، چرا مه ره گفت فی امان الله؟

کربلايی: کاکه جان او مقصدش امان الله خان نبوده، عوض ( خدا نگهدار) تُره گفته فی امان الله، که خوبتر نوکر عرب مالوم شوه.

کاکه تيغون: خو کربلايی جان مقصدش از خدا نگهدار بوده؟

هردو دوست چند دقيقه ميخندند وکاکه تيغون دوباره می پُرسد:

کاکه تيغون: کربلايی جان مه يقين دارم که خبـــرای خوب ده وطن نيس بازام بگو که چه شنيدی وديدی؟

کربلايی: کاکه جان چنـــــــد خبره از bbc وتلويزيون بيات شنيدم، که يادداشت کديم، بريت ميگم، راستی غير از خُلق تنگی  گپ خوب نداريم، مثلن چند روز پيش ده يک انفجـــــــــار کنار جاده دو خارجی ده سمت مشرقی کشته شدن، ده هلمند و ولسوالی های دورا دورش کشتن ادامه داره، گپ تازه که مه از سايت های انترنيتی گرفتيم، يکی ده مورد مسکينيار اس ودگام ده مورد دو بيادرای آغای کرزی:

ده مورد مسکينيار ايس( اينست)، که آغای دکتور هاشميان ده روز 11 اگست 2007 ده برنامه" چپه گرمک " تلويزيون خراسان ( حامد قادری) گفته بود، وده سايت "پندار" برآمده بود:

" هاشميان، که باجه مسکينيار هم است، مسکينيار را بی آب وبی پرده ساخت، با داکتر هاشميان مصاحبه شد وفشرده آن اينست:  هاشميان به جواب پرسشی در مورد تلاشهای اخير تبليغاتی نبيل مسکينيار مسئوؤل تلويزيون آريانا افغانستان جهت تشکل سياسی ايکه تا کنون سه بار نام بدل نموده است، مسايل ايرا عنوان نموده وبعداً بصورت خاص در مورد سوابق مسکينيار گفت: يکی از کارمندان سابق سازمان جاسوسی امريکا( سيا) کتابی نوشته تحت عنوان از بالهای شيطان، ضمن شرح خاطرات خود نگاشته است که در زمان حکومت انور السادات در مصر( سيا) مرکز خاصی در قاهره تأسيس وفعال ساخت تا از آنجا عليه نفوذ شوروی در خاور ميانه و افغانستان فعاليت نمايد.

 او می نويسد که سيا تعداد يازده نفر را برای کار دراين مرکز با معاشات گزاف استخدام کرد، که اسمای شان چنين است:

موسا معروفی، دگروال صالح، رافع، شفيق راحل، نادر ايوبی، تاج ايوبی، نبيل مسکينيار، غلام جان هراتی( شريف فايز) وخود نويسندهء کتاب. در اينجا آقای هاشميان همين تعداد را از حافظهء خود نقل نمود، بعداً اين گروه از قاهره واپس به مرکز واشنگتن فرا خوانده شدند که مسکينيار به کار تکسی رانی مصروف گرديد."

کاکه تيغون مانند هميشه در گپ در آمده وميگويد:

کاکه تيغون: کربلايی جان او شو خود مسکينيار ده برنامه از گپ گپ ميخيزه خود اعتراف کد که مه چند سال ده مصر بودم و کلمهء ( رحلته) که به بينظير بوتو استعمـــــال کديم درست اس ومه عربی می فامم!

کربلايی: کاکه جان تو هميش ده گپ می درايی ونمی مانی که اصل گپ تمــــام شوه، بازام آفرين خوب متوجه شدی وای اعتراف مسکينيار حرفهای باجه يش تصديق ميکنه! تو بان که مه ديگه گپای آغای هاشميانه بريت دوام بتم.

"از آقای هاشميان در مورد سطح تحصيلات مسکينيار که باهـــــم باجه می باشند وشناخت کافی دارد، پرسيده شد، آقای هاشميان گفت: سالهــــــــای که من در پوهنــــــــتون کابل استاد بودم، در چوکات پوهنتون شعبهء خاصی وجود داشت که اسناد تحصيلی صادر شده به افغانهـــــــا از کشور های خارج را  بررسی وصحت ويا عدم صحت آنرا تثبيت ميکرد، در آن وقت آقــــای مسکينيار که در کابل تا صنف نهم درس خوانده بود طی اقامت شش ماهه در تاجکستان شوروی، ديپـــــــــلوم بکلوريا را با خود آورده وبر اساس آن شامل صنف اوّل فاکولته ادبيات شده بود، اما زمـــانيکه ديپلوم وی برای تأئيد از طريق وزارت خارجه به سفـــارت شوروی فرستاده شد، پس از سه ماه جواب رسيد که ديپلوم از هيچ يک از مؤسسه تحصيلی مربوط کشور شوروی صادر نشده است، همين بود که مسکينيار از فاکولته اخراج گرديده وحالا خود را داکتر ميخواند."

کاکه تيغون: شايد ده دروغگويی وکارای ساخته گی دکتـــــــوری گرفته باشه و به همی خاطر که شوروی هــــا دروغش کشيدن شايد حالی اوناره بد ورد ميگه، چطو کربلايی جان؟ اگه نی يام ده اول دست پرورده شوروی ها بوده!

کربلايی تبسم کنان ميگويد:

صبر کو که تا آخر بريت بخانم باز گپ بزن وکربلايی ادامه ميدهد:

" داکتر هاشميان همچنان روش مسکينيار را که در تلويزيون آريانا به مخالفين خود مجال ابراز نظر نداده وصدای ديگر انديشان را قطع ميکند، شخص خود خواه، بی ادب وضــــــد دموکراسی ناميد، بدينترتيب چلو صاف آقای مسکينيار که پيوسته عليه حکومت کرزی وگروه های معين سياسی در افغانستان، آسمان و ريسمان بافته وخود را ابلهانه بحيث بديل کرزی طرح ميکند، از آب کشيده شد( آنهم توسط باجهء خودش! ) .

ارسالی آبديده  

 هاشميان مسکين يار را عضو سی آی ای خواند"

اينالی بگو کاکه جان چيزی گپ داری؟

کاکه تيغون: بلی کربلايی جان مه همی هاشميانه می شناسم، ای خانه نداشت، ده سر بام پلازا يک اپارتمان کرايی داشت وچندان آدم متمول ومتملق نبود وده عين زمان مامای ( دو، روغ) اس،( يعنی دو برادر که هردوی شان روغ تخلص داشتند ودارند)  البته خواهر زاده هايش راه ورسم خوده داشتن ومامای شان ده عالم خود بود واس.

هردو دوست چند دقيقه خنديدند وبه حال مسکينيار ورفيقای شان که اعضاء سی آی ای برآمدند تأسف کردند، کربلايی ميگفت:

مه از اوّل می فاميدم که غمی مسکينيار ( غمين مسکينيار) عضو سی آی ای اس، اما اينالی سند قوی وانکار ناپذير پيداشد، که مالوم دار آغای هاشميان دروغ نميگه واز خودگی شام اس.

کاکه تيغون: خو کربلايی جان، دگه ازی جريده عالم ( سايت انترنيتی) چی پيدا کدی؟

کربلايی : يک موضوع بسيا دلچسپ دِگس، ده مورد، مامـــــود ( محمود ) کرزی وبرادرش ولی کرزی که اوليش مافيای سمنت اس ودومی ايش مافيای مواد مخدرخانده شده.

اينه هر دوی شه بخان:

"بدنبال اتهامات دست داشتن مافیای اقتصادی در ترور شهید کاظمی، اینک تام باکس رئیس یک کمپنی مهم مشورتی و سرمایه ‏گذاری امریکایی محمود کرزی را متهم به ربودن قرار داد سمنت غوری با سوءاستفاده از روابط فامیلی اش با رئیس جمهور کرزی نموده است.

بنابرگزارش دالاس مورنینگ نیوز مورخ 18 دسمبر 2007، تام باکس رئیس کمپنی "مشاوره بین المللی باکس" نارضایتی ‏خود را از سپردن قرار داد کارخانجات سمنت غوری 1 و 2 به برادر رئیس جمهور افغانستان، محمود کرزی ابراز داشته ‏است. ‏

بنا بر این گزارش بازار سمنت افغانستان در انحصار پاکستان و نواحی هرات در انحصار سمنت ایرانی می باشد. اما بعد از ‏زلزلهء اکتوبر 2005 در پاکستان، بدلیل نیاز داخلی خود پاکستان واردات سمنت از آنکشور به افغانستان کم و قیمت های ‏سمنت در افغانستان افزایش یافت. آقای تام باکس امریکایی و کمپنی اش از طرف آژانس تجارت و انکشاف امریکا وظیفه ‏گرفتند که مطالعه جهت احداث کارخانجات سمنت سازی در داخل افغانستان را تکمیل نمایند. هرچند پاکستان در ماه می ‏‏2006 ممنوعیت صادرات سمنت اش به افغانستان را لغو کرد اما این مطالعهء کمپنی امریکایی ادامه یافت. ‏

آقای تام باکس در سال 2006 به دولت افغانستان مشوره داد که فعال سازی کارخانجات سمنت سازی در شمال افغانستان ‏مقرون به صرفه است زیرا قسمت های جنوب هندوکش در انحصار سمنت پاکستانی و هرات در انحصار سمنت ایرانی می ‏باشد. در کوه های شمال هندوکش در گردنهء سالنگ دو کارخانهء کوچک سمنت سازی دولتی بنامهای «غوری یک» و ‏‏«غوری دو» در شهر پلخمری وجود داشت.

آقای تام باکس انتظار داشت که دولت افغانستان بعد از آن از کمپنی وی بنام «مشاوره بین المللی باکس» دعوت نماید تا یک ‏گروه سرمایه گذاری را تشکیل داده و کارخانجات سمنت سازی دولتی غوری یک و دو را بازسازی نماید. ‏

اما هنگامیکه در ماه اپریل گذشته (حمل 1386) «کمپنی سرمایه گذاری افغان» که ریاست آنرا محمود کرزی دارد، ‏کارخانجات سمنت سازی مذکور را خریداری نمود، باعث حیرت و تعجب آقای تام باکس گردید. دولت ادعا کرد که فروش ‏آن کارخانجات سمنت سازی به برادر رئیس جمهور افغانستان در قالب ابتکارات خصوصی سازی دولت صورت گرفت. ‏

این روزنامه امریکایی در ادامهء این گزارش تکان دهنده از فساد اداری دولت کرزی مینویسد:‏
مردم افغانستان در نظر سنجی ها فقط از طالبان و بنیاد گرایی سبک پاکستان نفرت ندارند، بلکه از فساد و رشوت ستانی در ‏داخل دولت حامد کرزی نیز متنفر و منزجر هستند. جناح های قدرتمند نزدیک به رئیس جمهور از خون این کشور در حال ‏هلاکت به ثروت اندوزی مشغول اند."

    پيمان ملی

کاکه تيغون: ولا ( والله) کربلايی جان آدم چيزای می شنوه که شاخ ميکشه، وا بحال ملت بد بخت ما، خو کربلايی جان دِگه چی گپاس؟

کربلايی: کاکه جان يک خبر از ملک همسايه مـــــــا ( پاکستان) ويک فکاهی ويک کيستانام بريت ميخانم وبس که نا وخت ميشه.

کاکه تيغون: ده پاکستان چه گپ شده؟

کربلايی: ده پاکستان، دو سه سات ( ساعت)باد از ملاقات آغای کرزی با بی نظير بوتو، بينظيره ده يک کمپاين تبليغاتی ترور کدن يانی که کُشتن، روز پنجشنبه 2007/12/27 بی نظير بوتو که يک وختی صدرآزم ( صدراعظم) پاکستان بود وموضوع طالباره ده کنفرانس لندن بر ملا ساخته بود واگه يادت باشه مه از روی نشريهء دريح ( دريز) وهم از کتاب حکمتيــــــــار بريت خوانده بودم،که گفته بود، طالبـــــا پروژهء انگليسی بوده وکشورای عربی پول ميدادن وامريکايا واره تربيت ميکدن، اينمی رازه همی بی نظير بوتو فاش کده بود، که جزای خوده ديد، بس خلاص.

کاکه تيغون: حال مالوم نشد که اوره کی کشت؟

کربلايی: کاکه جان، مه بريت لچ وپوست کنده گفتم، تو که نميفامی مه چطو کنم!

کاکه تيغون: خو کربلايی جان بمو خاطر افشاگريش؟ اينالی فاميدم، بسيار کار خراب شد، هميشه همی سران کشورای شرقی ره ميکشن، خدا ياره ده قار خود گرفتار کنه، کربلايی جان بگو همو فکاهی ته وبخان کيستان ته که باز بخير بريم جماعت خانه.

کربلايی: گوش کو کاکه جان! يک نفر ده کابل يک مسجـــــد جامع ساخت با قُبّه سبز ومقبول يک منار بری آذان هم داشت، ملا هر روز آذان ميداد،امّا هيچ کس ده مسجد نمی آمد، بجز دوسه نفر وخود کسی که مسجده ساخته بود، همو از دِگا ( ديگرها) پرسان کد چطو کنيم که اهالی منطقه کل شان ده مسجد بياين، يک نفر گفت که بايد اعلان کلان نوشته شوه، وظيفه نوشتن اعلان بری ملا داده شد، ملا امام مسجد، يک اعلان کلان نوشته کد: (اينجا مسجد جامع اس، تاوه خانه گرم داره، نماز صبح يک رکات بدون وضو) صبايش مردم زيات آمد، که حتا ده مسجد جای نماند.

 هردو رفيق ميخندند وکربلايی کيستان را می خواند:

    کيستنــــــد دو  برادر    بد کار       مـافيــای سمنت واز کوکنــار

   حامی شان رئيس جمهور است       زان سبب عايدات شان بسيار

کاکه تيغون: هموای که ( همان هائيکه)  پيشتر از سايت انترنيتی کشيده بودی شان.

کربلايی: آفرين کاکه جان، بيا که بريم جماعت خانه، يا الله.

 

 

   ------------------------------------------------------------------------    

بخش های قبلی

 


بالا
 
بازگشت