شادروان استاد احــمد عــلی کـهـزاد

                             

بنای شهر هرات

از نظر روایات تاریحی و فولکلوری

                                       

 فرستنده: بنیاد فرهنگی کـهـزاد

یکی از شهرهای کهن افغانستان که در قطار بلاد قدیم مشرق زمین قرار میگیرد، شهر باستانی هرات است که در حوزۀ حاصل خیز و شاداب هری رود افتاده و در قدیمترین مأخذ ادبی آریائی نام و نشان آن مذکور است.

(هری رود) یا (اری رود) یعنی رودخانۀ بزرگی که از آنجا میگذرد. )هریوا( و (هریوه) نام هائی است که در تاریخ و ادب دوره های قرون وسطی و دوره های باستانی پیش از اسلام آمده است. صورت اخیرالذکر در )اوستا( در قطار اراضی شانزده گانه اوستائی ذکر شده و مقصد از آن رودخانه هری رود و حوزۀ آنست که از روزیکه امواج مهاجرت آریائی بدان حوزه رسیده کرانه های رودخانه مذکور مسکون و آباد شده است.

در مرور چندین هزار سالی که از استقرار قبایل آریائی در حوزۀ هریرود میگذرد، شهر هرات به دفعات آباد و ویران و مرمتکاری شده و خاطرۀ این همه آبادی ها و ویرانی ها و مرمت کاریها با نام بانیان و ویران کنندگان و مرمت کاران بهم درآمیخته و مجموع خاطره های درهم و برهم بشکل داستان ها و اسطوره هائی درآمده که انفکاک آنها از هم، خالی از اشکال نیست. همین داستان ها و اسطوره ها وقت بوقت در متون تاریخی هم ثبت شده و با از بین رفتن یک متن قدیمه باز شکل تازه تری در متون جدیدتر جلوه کرده است.

یکی از آثاری که راجع به تاریخ هرات در دست است، (تاریخ نامه هرات) مولفۀ سیف بن محمد بن یعقوب هروی است که همچنان بنام (تاریخ سیفی هروی) شهرت دارد و به صد و سی و هشت ذکر تقسیم شده است. ذکر اول آن در باب بنأ و بانیان شهر هرات و حصار و قلاع جزو آن وقف شده. مولف همین کتاب روایات متذکرۀ خویش را در کتاب دیگری موسوم به (تاریخ نامه هرات) مولفه شیخ عبدالرحمن بن عبدالجبار نامی و کتب دیگر دیده که متاسفانه امروز در دست نیست و مولفان این کتب بنوبۀ خود به آثار و مأخذ دیگری دست داشته اند که آنها هم از میان رفته اند. این ذکر و تسلسل نشان میدهد که روایات و داستانها چطور وقت بوقت به قید تحریر درآمده و آثار تحریری چطور ناپدید گردیده است.

سیفی هروی روی همرفته راجع به بنأ و بانیان هرات هشت روایت دارد که ذکر آن در تاریخچه شهر هرات خالی از دلچسپی نیست.

روایت اول عبارت از ین است که هرات در عهد طهمورث پسر هوشنگ بنأ یافته. سپس بعد از یک دوره جلال که شکوه سلطنتی به اوج خود رسید، در اثر غروری که دامنگیر شاه شد و دعوی خدائی کرد، سلطنت او سقوط نمود و مردمان دیار او متفرق و پراگنده شدند و پنجهزار صحرا نشین قندهاری بعد از مهاجرت به کابل و غور بالاخره به (اوبه) و (کواشان) رحل اقامت افگندند و به دو دستۀ غالب و مغلوب تقسیم شدند تا بالاخره در میان دسته مغلوب و ضعیف دختر زیبائی بنام (شمیره) پیدا شد که وی را شمیره بنت (همان افریدون) میگفتند و از فرزندان کیومرث بود و بنای حصاری را گذاشت که بنام وی به (حصار شمیران) شهرت پیدا کرد که در شمال هرات وقوع داشت. بنا بر همین روایت در زمان منوچهر مردمان حصار شمیران به علت تنگی جای از (خرنوش) یکی از فرزندان (سام نریمان) اجازه خواسته و کهندژی بنأ نمودند که شکل شهری بخود داشت و حصار شمیران را در داخل آن گرفتند. میگویند دیوارهای حصار این کهندژ پنجاه گز بلندی و سی گز عرض داشت و باره و بروج و خندق عمیق داشت. مدتی گذشت و شهر کهندژ برای باشندگان آن باز تنگ شد. در زمان (ارغاغوش) مردم به پول و اعانه 16 هزار مرد کارگر جمع کرده و در طی مدت 16 سال که در وسط هر دو هشت سال، چهار سال برای خشک شدن دیوارها ی ضحیم وقفه ماندند شهر هرات را طوری وسعت دادند که (حصار شمیران) و (کهندژ) هر دو در داخل آن آمد.  تهداب دیوارهای حصار جدید صد و ده گز عریض بود و 45 گز ارتفاع داشت و محیط حصار شهر دوازده هزار و صد و هشتاد و سه گز طول داشت.

در روایت دوم چنین آمده که محلی که شهر هرات در آن آباد شده اصلاُ پست و بلند و جایگاه جانوران بود و جزء قصبه (اوبه) جای آبادی در ین حوالی نبود. طایفه ئی از صحرا نشینان بعد از جنگ و مخالفت به دو دسته تقسیم شده و دسته ضعیف اول در (کواشان) و از آنجا به (درۀ دو برادران) نقل مکان نمود و بالاخره در محلی موسوم به (خیابان) که معبر عبور کاروان ها بود به فکر آبادی افتادند و جماعتی از اعیان خود را نزد (همای چهر آزاد) که او را (شمیران) میخواندند و در بلخ پادشاهی داشت، فرستادند و اجازه بنای حصاری را مطالبه نمودند. ملکۀ بلخ به بنای حصار موافقت کرد و امر نمود تا قلعۀ مذکور را بنام وی مسمی سازند. اهالی حصار را ساختند و به نام (حصار شمیران) مسمی نمودند.

روایت سوم حاکی از ین است که بعد از طوفان نوح اولین بنائی که در خراسان ساخته شد، حصار شمیران است که دختر ضحاک که (هرات) نام داشت، اول قصبه (اوبه) و بعد شهر هرات را بنأ نهاد.

روایت چهارم بنای شهر هرات را به اسکندر نسبت میدهد و انعکاس خاطرۀ بنای اسکندریه ایست که اسکندر در حوزۀ هری رود نهاد.

روایت پنجم چنین نقل میکند که شهر هرات در عهد نمرود بن کنعان ساخته شده است.

روایت ششم عبارت از ین است که باز پای اسکندر را در احداث شهر هرات دخالت میدهد و حاکی از ین است که فاتح مقدونیه صندوقی یافت که در آن نبشته هائی مبنی بر بنأی شهر هرات وجود داشت.

طبق روایت هفتم بانی شهر هرات ذوالقرنین بود.

قرار روایت هشتم دیوار حصار هرات از طرف سه نفر تعمیر شد: سیاوش پسر کیکاووس، اسکندر و دارای پسر دارأ./17 سنبله 1337/

 

 


بالا
 
بازگشت