سخنی با برنامه سازان تلویزیون های بیرون مرزی ، شنونده گان وبیننده گان

 

 

گشایش تلویزیون های شخصی ویا بهتر گفته شود تجارتی بیرون مرزی بروی افغانان مقیم در خارج کشور وسیله شده است که افغانان درعرصه ها ی

 مختلف برنامه ریزی های دلخواه خود را نمایند . واستعدادهای مختلف را تبارز دهند . برنامه های تفریحی ، علمی ، فرهنگی ، دینی، سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی متنوع را که دست اندر کاران وبرنامه سازان افغان با بینش های متنوع عرضه میکنند .در حالیکه نیات شان باید احترام گذاشته شود در عین حال از برنامه هایکه با اثر بخشی مثبت در جامعه پخش میشود باید سپاسگزار بود .

تا آنجا که دیده میشود بیشترین بیننده وشنونده را برنامه های تفریحی با خود دارد . این امر خود نشان دهندهء آن است که افغانان ما در این کشور ها همچنان بسیار خسته ودلتنگ استند که هیچ تردیدی وجود ندارد . وقتی در این باره خوب عمیق فکر نماییم در می یابیم که افغانان با وجود داشتن سند اقامت دایمی خود را در این کشور ها بیگانه احساس میکنند . ممکن است تعداد ی از جوانان در دورهء شباب وجوانی گذرا هرگز به این مساله فکر نکنند. اما تجاربی که اندوخته شده است این جوانان نیز روزی یعنی با گذشت زمان ووقت به داشتن یک محدودهء بزرگ جغرافیائی هویت مشترک فرهنگی الزامأ پابند میشوند. خاک دامن گیر همان محدودهء بزرگ داشته های مادی ومعنوی مشترک است که علاج ندارد.

خار را آتش توان زد گر بگیرد دامنی

من ندانم علاج خاک دامن گیر چیست(....)

در بخش برنامه های سیاسی:

میگویند که سیاست مادر علم ها است . تلویزیون های تجارتی بیرون مرزی آینیه ای تمام نمائی این مقوله خواه غیر مقبول است میباشد.ما میبینیم که متصدیان غیر محبوب این تلویزیونها که خود برنامه های سیاسی را گردانندگی میکنند اگر نتوانسته اند خود را محبوب بسازند سایر برنامه ها با ابتکار ایجادتلویزیون های آنان محبوب شده است. فکر میشود محبوبیت سایر برنامه ها در تنوع برنامه ها است. چیزیکه در برنامه های سیاسی متصدیان تلویزیون های تجارتی خاصتأ (پیام افغان آقای خطاب و آریانای افغانستان آقای مسکنیار) تنوع ندارد . همیشه خودشان اند وهمان کتاب وکاغذ شان است . نه برنامه مخالف نظر های شانرا در بارء افغانستان از میان افغانان در تلویزیون راه میدهند ونه شنیدن آواز شانرا در پروگرام خود حوصله وتحمل دارند .پس از کجا محبوب شوند . با اینحال دادو فغان شان از آزادی بیان و دیموکراسی گوش آسمان را کر کرده است . جالب این است که شنیدن همان موافقین خود شانرا هم حوصله ندارند پیهم گفته میروند وقت ما کم است از صحبت کننده میخواهند که معضله سی ساله افغانستان را در دو دقیقه بیان کند . گر چه این بیماری را سایر پروگرام ها نیز دارد اما برنامه های سیاسی که بطور مشخص در ابعاد یک مساله حیاتی نشرو پخش میگردد یک برنامهء اختصاصی است که از"وارخطائی" باید فاصله داشته باشد . وقتی از معضله در باره افغانستان صحبت میگردد . از خود معضله باید بدانیم که معضله چه جوانبی دارد .ونادیده گرفتن جوانب بخودی خود یک معضله است .که این معضله را برنامه سازان پروگرام های سیاسی این تلویزیون های تجارتی بیرون مرزی افغانستان خود بوجود میاورند .آنان در صدد حل معضله نیستند بلکه در صدد ایجاد معضله استند .

در بخش پروگرام های هنری:

حالا به هفت شهر هنر میرویم تا درآسمان هفت شهر هنر چه هوای میوزد . در این شهر از دیگر هنر ها خبری نیست هرچه است هنر موسیقی است وبس . اگر از کار های مثبت بگویم درهر مقام شهر موسیقی استعداد های هنرمندانه جلوه دارند خواننده ،نوازنده ، تهیه کننده ، ترتیب دهنده ، تنظیم کننده ،شاعر ،فلمبردار، آواز گیر، رقصنده و کف زننده آدم را مجذوب میسازد .

واما از نا کارآمد ها یک دنیا سخن است .خوشبختانه در این شهر یعنی شهر موسیقی باشنده گان دایمی آن که همانا خود دست اندر کاران این هنر میباشند ،به نقیصه ها ونا کارآمدی های اعتراض دارند که از نظر فن موافق با این هنر نیست . چون نویسنده آدم مسلکی این هنر روح پرور نیست .از زوایائی مسلکی هنرموسیقی نمیتوانم نظر ارایه نمائیم لیکن به حیث یک بیننده گفتنی ء لازم به گفتن دارم .

در بارهء موسیقی همانطوریکه از عزیزان در بارهء ویدیو کلیپ ها شنیده میشود که باید تهیه وترتیب آن با فرهنگ افغانی موافق باشد . واین فرهنگ را در صورت تهیه وترتیب جمع آمد های ویدیو کلیپ مطرح میسازند . اما آنچه قبل از اینهمه بسیار مهم است آراسته گی خود هنرمند است که کسی تا هنوز سر وصورت خود این هنرمند را که با کدام فرهنگ آراسته شده است انتقاد نکرده است . جالب است که بعضی ازاین هنرمندان موسیقی با همین گونه آرایش صورت های غیرموافق با فرهنگ افغانی از فرهنگ افغانی سخن به زبا ن میاورند. این ریش های عجیب وغریب در زیر لب تا زنخ که نمیدانم نامی هم مانند ریش فرانسوی دارد یانه ،مربوط کدام فرهنگ است . ویا همین موی های سیخ وایستاده ویا هم تراشیدن دو طرف سر وگذاشتن موی تاج خروس مانند ، یعنی به کجائی کلچر افغانی خوانائی دارد . نمیدانم چه وقت نوبت مود تراشیدن فرق سر میرسد که آدم های موی رفته هم به مود برسند.

درست است که مود برای زیبائی است اما آیا این چنین صورت های چند فرهنگه واقعأ زیبا معلوم میشوند ؟ مخصوصآ که با این سر وصورت (تی شارت ) ها ویا پیراهن ها وپطلون های رنگه وزری زنانه هم بتن میکنند . لباس هرجنس به تن خودش زیباست وزینت دارد.

میخواهم از هنرمندان عرصه موسیقی که تا هنوز از آنان پابندی به فرهنگ خودی دیده شده از چند تن به عنوان مثال با افتخار یاد کنم که آیا آنانیکه چنان( گـُـل گلــُی ) ظاهر میشوند خوب وزیبا معلوم میشوند ویا آنانیکه چون شفیق مرید، طاهر شباب ، نوابی، غفوری، جاوید شریف، تیمورجلالی ،ووودیگران که مانند این عزیزان متکی به فرهنگ خودی اند؟

بیشک که آراسته گی ظاهر آئینه ئ باطن است . اتفاقأ مصاحبه های این عزیزان راکه در بالا نام بردم نیز شنیده ام ،که با یک وزن خاص فرهنگ خودی بی هیچ نوع خود سازی کلام شان کرکتر شانرا زینت بخشیده است . از برنامه سازان عرصه موسیقی خواهش این است که امتیاز این چنین هنرمندان آراسته با فرهنگ خودی را محفوظ داشته باشند. بگذار هنرمندان موسیقی ما ممثل فرهنگ ما باشند .

دربخش پروگرام های اجتماعی :

برنامه سازان مسایل اجتماعی این تلویزیونها نیز مسایل بسیار خوبی را مطرح میسازند که قابل استفاده وآموزش است . هیچ سخنی خوب نمیتواند بی ارزش باشد . تنها چیزی را که باید در سخن گفتن مدنظربگیریم ضرورت سخن گفتن است . از هنگامیکه برنامه های اجتماعی را در وقت مساعد میشنوم بطور مثال در مسایل خانواده گی مسوولیت پدران ومادران در تربیه اولاد ها بیشترین بحث را بخود اختصاص داده است . که پدر ومادر را متوجه وظایف شان میسازد . به فکر من این کار غلط نیست اما در مقابل به مسوولیت ها ووظایف اولاد های خانواده کمتر توجه میشود . من فکر میکنم هر پدر ومادر در هر سطح مسوولیت پذیری خود را میداند . حتی اگر هر قدر بیتفاوت باشد. لیکن شاید پدران ومادرانی باشند که مسوولیت های شانرا ندانند اما فکر میکنم بسیار کم و ندرت است و صد ها بار کمتر از آن است که اولاد ها وظایف ومسوولیت های شانرا نمیدانند . اما با انهم اگر توجه برنامه ها به اولاد های خانواده جلب میگردد تقریبأ جای خالی پذران ومادرا بی مسوولیت پر میگردد .من فکر میکنم تغیروارد کردن در عادات کودک ، طفل ، جوان ونوجوان ده ها بار آسانتر از تغیر وارد کردن در عادات یک پدر ومادر سی یا چهل ویاپنجاه ساله است.

در موارد دیگر نصایح برنامه سازان توقعاتی را مطرح میکند که خانواده ها باید اولاد هایشانرا چشم بند بزنند تا اطراف شانرا باید نه بینند. بعضی ها به این خوش استند که اولاد های شان مسجد میرود که البته کارفوق العاده خوب واسلامی است . اما متاسفانه در پهلوی آن در رقابت های فامیلی ، خانواده گی ، ومحیطی اصلأ به سر وصورت وطرز لباس پوشیدن وبسی مسایل دیگر توجه ندارند . ما میدانیم که انسان محصول جامعه است .من کارشناس مسایل اجتماعی نیستم . لیکن نیاز های انسان زاده ها را در مراحل مختلف درک کردن خودش یک جز کار شناسی اجتماعی است . از اینرو باید بدانیم که انسان دو" شخصیته" نه بدرد خود میخورد ونه بدرد جامعه میخورد .

بدین لحاظ به فکرمن هرگاه مسایل مطرح خانواده گی بیشتر از پدرها ومادرها خود اولادها را مخاطب قرار داده ومیتود های سوق وادارهء خودی را در وجود اولاد ها وجوانان تلقین نمایند بهتر از آن است که توجه والدین رابه مسوولیت های دانسته شده شان معطوف میسازد. مخصوصأ که شرایط تعدادی از پدرها ومادرهای بیچارهء را که در بسی موارد زندگی ،همان اولاد هایشان ترجمان حال واحوال شان مقرر کرده است. بسی دیده شده که همین خدمت گذاری های تحمیلی به علل ندانستن زبان مروج جوامع غربت نشین افغانان، به اولادها ادعای فهم بیشتر را در مسایل زندگی را هم اعطا کرده است . که به اساس واقعیت علم وتکنالوژی ودست رسی جوانان واولاد ها به وسایل پیشرفته در عصر آنان این ادعای شانرا ثابت هم میسازد بطور مثال کمپیوتر ی را که بزرگ سالان حالا میبینند وسایل تفریحی حتی کودکان شده است .

در بخش کیفیت برنامه ها :

در این بخش متوجه بیننده ها وشننونده ها میشویم که به برنامه ها تماس بر قرار میکنند وتوصیف را شرو ع میکنند . اکثرأ با شروع همین توصیف ها نسبت به بعضی بر نامه ها یک طنزی که یکی ازگوینده گان سینمای بالیود در مورد فلم سینمائی( بلک) که قهرمان داستان هم گنگ وهم کر وهم نابینا بود بیادم میائید . او در برابر سوالی که از کدام صحنه های فلم بسیار خوشش آمد . گفت از آهنگ های که قهرمان داستان اجرا کرد .

در پشت شیشهء تلویزیون یکنفر نشسته است وهی تیلفون جواب میدهد وشنونده وبیننده بعد از وصل شدن لین تیلفونش با برنامه شروع به تعریف میکند .واقعأ چه برنامه مقبول دارید وهزاران توصیف وتعریف از برنامهء( تیلفون جواب دادن) وآنهم در نهایت میپرسد که کدام آهنگ را فرمایش میدهید. این برنامه مقبول وبسیار مقبول است .حتی اگر لباس ،طرز صحبت وامثالهم هم تعریف گردد جا دارد. نمیدانم نشستن در پشت شیشهء تلویزیون چه مقبولی دارد .نکند چشم زیبائی شناسی من کور باشد.

بلی برنامه های مقبول وجود دارند . بطور مثال یک، یک نمونه از هر بخش یاد میکنیم . مهمان یار برنامه مقبول است. زنگ درو ازه برنامه مقبول است . حقیقت برنامه مقبول است . دندوره برنامه مقبول است صبح وزندگی بر نامه مقبول است یاد ها وخاطره ها برنامه مقبول است . ساز ها وراز ها بر نامه مقبول است ومثل اینها . حس زیبائی شناسی خود بخود حس حق بینی است بیائید در هر مورد حس حق بینی خود را تقویت نمائیم .

خداوند همه را در راه حق بینی توفیق بدهد . محمد یعقوب هادی

 

 


بالا
 
بازگشت