+

 

خدا ایتو(اینطور) بشرمانیت مثل مجاهد!!!!!!!!!!!

 

واقعا که خدا دير گیر ولی سخت گیر است همان طور که شاعری میگوید

خون نا حق دست از دامان قاتل بر نداشت

دیده باشی لـکه های دامن قصـــــــاب  را

 

به گفته بزرگ مردان قدیمی اشرار بی فرهنگ یعنی مجاهدین نام نهاد که از آدرس و نام مقدس اسلام عزیز ، جهاد و مقاومت راستین فرزندان این کشور برای جیب سازی خود استفاده های وحشتناکی کرده اند امروز در کنار برادران کمونست خود نشسته و از وحدت ملی سخن میرانند.

 

بعد از اوکه (انکه) برادر بزرگ و معزز خادم دین خدا،دشمن کفر و الحاد ،یگانه در هم کوبندۀ کمونیست ها،رهبر جهاد، ممثل حکومث اسلامی جناب محترم معظم پیش قدم و غیره و غیره حضرت سبقت الله مجددی با یک فوج از بیادرای (برادرانر) چپاول گر وارد شهر کابل گردید یکه راست به خانه ملت که زمانی از طرف برادر فقید نابغۀ شرق و غرب نور محمد خان تره کی به نام خانۀ خلق مسمی گردیده بود وارد گردید و فورآ اعلان کرد که دیگر بیادرای (برادران)  کمونیست ما از دولت داری و اداره حکومت خسته شده اند لذا من بعد برادران شان یانی ما زمام حکومت را در دست میگیریم و راستی یک گپ دیگه ایکه اردوی کشور هم که یک زمان طولانی با عساکر پاکستانی که در لباس ما یانی مجاهدین جنگیده اند خسته شده اند بنا ما به ایشان رصخت میتم تا سلاح بر زمین بگذارند تا برادرانشان که یک عمر مشقت و فلاکت را پشت سر گذاشته اند بتوانند به آسانی به جمع آوری اموال غنیمت بپردازند . البته اموال دولتی خو با وارد شدن ما بین برادران جهادی تقسیم شد.

گپ اصلی دریجاست که بعد ازاوکه( آنکه) بیادرهای جهادی بر سر تقسیم اموال غنیمت به توافق نرسیدند جنگه شروع کردند و  برادر دیگر ما با ریش تا ناف فتوای عالمانه و شرعی صادر کرد که به اساس آن باید یک متر خاک کابل برداشته شود و نسل موجود در کابل از بین برون تا نور الهی که با فرار ایشان به پاکستان در این شهر بیچاره نتابیده بود ، از سر بتابد و یک نسل جدید که با فنون جمع آوری اموال غنیمت از مسلمانان و کشتار مردم بی دفاع اشنا باشند بوجود آید.

خو قصه کوتاه بیادر که فتوای بیادر ما تطبیق شد و تقریبا 70 هزار نفر را کشتند و خاک شورانی را به خاطر پاک شدن خاک شهر کابل اغاز کردند ده همی روز ها بنده در منطقۀ کارته نو ده یک موتر شاری لقه سوار شدم اما از بخت بد در بین موتر هم جنگ شروع شد مگم چرا....

دو تا همشیره ما که از رهبرای جهادی جنگ و موی کنک کردن را آموخته بودن بر سر چاوکی موتر به جان یک دیگه افتاده بودن و چرا نفتن وقتی ربانی صایب حضرت صایبه که با چه مشقات چوکی را گرفته بود برای چند لحظه هم اجازه نداد که در ارگ باشه حتی پسانا حضرت صایب ده کنفرانس مطبوعاتی از ربانی شکایت کرد که مه اِی بچه را مثل اولاد خود کلان کردم اما مرا همقه هم وخت نداد که بر بار آخر اطاقای (اطاقهای) ارگ را تماشا کنم و ده آشپزخانۀ ارگ یگان پلو ملو بخورم که ای داغ ده دلم مانده و تا زنده باشم از یادم نمیرود خو قصه کوتاه که همشیرا یک دیگر را بسیار نا سزا گفتن تا ِای  اندازه که یک دیگر را به برادران مظلوم مجاهد ما تشبه کرده و یک از وا ( انها) که زبان چربتری داشت دیگۀ خوده گفت:

 او زنکه از خدا میخوایم که تورا ایتوا بشرمانه مثل مجاهد:

بیادر چه بگویم که باشنیدن اِی گپ ده موتر چیزی که بود و نبود صلوات کشیدن و اشپلاق ها چالان شد ده موتر چند تا جهادی هم بود مگم کُلش چپ خوده گرفت و چرا نمیگرفت کم خو جنایت نکرده بودن که دیگام از 14 سال جهاد خود نام میگرفتن . مگم مه ده این گپ چندان دلچسپ نشدم کتی خود گفتم که خدا مجاهدا  ره چطور خات (خواهد)  شرماند یا خو حالی کل قدرته گرفتن و بچای کاکایشان یانی امرکایا و کافرا هم خو یا را بنام قارمانا( قهرمانها)  مارفی (معرفی)  کرده ده دل گفتم بیا خدا مهربان است که یک روز به گفته زنا بوی هایشان برایه.

راستی که بوی هایشان برامد یک دفعه نی بلکه چندین دفعه و به رنگهای مختلف میفامی...... یک غایت که همی جنگ ها ده کابل چالان بود گلبدین به مسعود گفت تا دوستم و دیگه کمونست ها را از پالویت دور نکنی جنگه بس نمیکنم و چقه مردم بی گناه را کشت ای بچه خور چند روز باد از خاطر چوکی پاچایی کتی دوستم کله خام خودش یکجای شد و باز بسیار مردمه کشت  شرمنده گی دیگه ایکه ده همی وخت کرزی  همی مجاهدا که یک عمر خیزک میزدند که ما کتی کمونست ها دشمن هستیم و یا کافر هستن یک حزب نو را یک جای یی جور کردن نام شان ماندن جبه مُلی راستی که کل شان از مُلی هم کده بی ارزش هستن مگم کل گپ ده ای نرسه که بیادر احمد شاه مقصود که خوده خاندانی مسلمان و جهادی میگیرند کتی کمونست ها ده جبه مُلی شیشت و به زد کرزی گپ زد  د گور طالع کرزی دست ازو هم مثل دست مه شور است همی بچه را چقه ناز داد ده پالوی خود شاندش حالی میگه که کرزی و دولتش فاسد و فاسق اس . مگم مه از ای میترسم که حالی کرزی کدام کار دیگه نکنه بیازو دلشام نازک است و ده گپ های خورد هم گریان میکنه یک دفه دیگام در تالار رادیو کابل ایقه گریان کرد و ایتو فق میزد که ما را پیش همی خارجی ها شرمانده کل خارجی ها ما را تانه میته که ریس جمهور تان گریانوک است آه ه ه ه .... راستی یک گپ دیگه که همی حالی یادم امد که ام سال ده جشن 8 ثور که بخاطر کودتایی شرمناک خود گرفته بودن  سه نفر طالب همیقه مجاهده کتی توپ و تانک شان دواند که سر افغانستان را در پیش تمام جهان از شرم خم کردن یا خو بیازو نمی شرمن  نشنیدی که میگه بی غیرته گفت ده ........... درخت سوز کده گفت غنیمت است ده سایۀ اش میشنم . از ای  معلوم میشه که یا ده همو وخت ها هم جنگ منگ نکردن بر ازی که سه تا طالب که ایقه نفره پیش انداخت خدام روس ها که بسیار خطرناک و قوی بودن ده حق ازی جهادیا چه کار ها کده؟  خدا میفامه.

 مگم راستی که خدا یا را ایتو شرمانده همتو که او زن ده موتر زن دیگه را گفته بود .........

                        خدا ایتو بشرمانیت مثل مجاهد

 

 

حزب الله خان

 


بالا
 
بازگشت