دستگیر نایل

 

چند پرسش دوستانه از اسد الله جعفری

 

                هفته ای که گذشت،آغاز ماه محرم الحرام ودههء عاشورای حسینی علیه السلام بود.که مسلمانان سراسر جهان ،قیام شجاعانه ء امام حسین بن علی (رض) وشهادت مظلومانه ء او ویاران با وفایش را از دل وجان، عزا داری کردند.، نویسنده گان وشاعران مقاله هاوشعرها نوشتند وتلویزیون های رسمی وغیر رسمی نیز برنامه های ویژه ای به همین مناسبت به نشر رسانیدند.بویژه تلویزیون آریانای جناب بیات که نسبت به هرسال دیگر در عزا داری از شهادت حضرت حسین برنامه های بیشتر نسبت به دیگر رسانه ها داشت.

       شهادت مظلومانهء حسین ویارانش در دهم محرم الحرام بدستور یزید ابن معاویه ،بدون شک یکی از نادر وقایع استخوان سوز ،درد ناک و فاجعه بار در تاریخ جهان اسلام است که به خانواده پیامبر اسلام وفرزندان علی ، بوسیلهء سفاک ترین مردان تاریخ روا داشته شده است. لذا بر مسلمانان جهان است که از قیام حسینی حمایت نمایند و مهر آن شهیدان پاکباز ورهروان راه حق وعدالت را در لوح دل نقش کنند ،وکارنامه های آنها را، برای خویش الگو قرار دهند. 

      در همین هفتهء عاشورا دو مقاله از دو نویسنده، یکی « درماه عاشورا چه باید کرد؟ » از احمد طارق فیض» ودیگر،نقدی از جناب اسد الله جعفری بر همین نوشته در سایتها به نشر رسیدند.بنده با اقای احمد طارق فیض، آشنایی ندارم ودر رسانه ها هم کمتر سیمای شان بعنوان یک نویسنده ظاهر میشود.اما جناب اسد الله جعفری بعنوان یک عالم دینی،تحصیلکردهء مدارس دینی و صاحبنظر در مسایل دینی ومذهبی هم در داخل ازکشور ودر مطبوعات برون مرزی  شناخته شده اند.جناب جعفری در نقدی که بر مقاله اقای فیض نوشته اند که گویا مردم مسلمان افغانستان راخرافه پرست وخرافاتی گفته است.وضمن نکوهش شدید اقای فیض به دیگر نویسنده گان نیز تاخته واز جمله نوشته اند:« ..درد اینان،(روشنفکرانی از قبیل فیض وخالد حسینی) نه درد دین است و نه درد ملت.درد اینها اینست که نمی توانند مانند خوکان، دوپا باشند.وهیچ قید وبند دینی وعنعنات افغانی پاپیچ شان شود...»

    بنده که پیوسته با شور وشوق نوشته های جناب جعفری را میخوانم.که نثری بسیار شیوا،پرمغز، شاعرانه ، وبلیغ دارند، فکر میکردم که ایشان از انجمله متفکران دینی اند که به قضایا ومسایل دینی واجتماعی بسیار فراخ و با وسعت نظر وروشنگرانه با تسامح وتساهل، نگاه میکنند.ودامن دین را خیلی هم گسترده وباز برای موافقان ومخالفان تصور مینمایند وبقول شیخ ابوسعید ابی الخیر که:

باز آء باز آء هرآنچه هستی، باز آ           گر کافر وگبر بت پرستی، باز آ

این درگهء ما،درگهء نومیدی نیست        صد بار اگر توبه شکستی، باز آ

.پرسش های زیادی در این زمینه ها از جانب مردم مطرح میگردد که بنده برخی از این پرسش ها را با ایشان مطرح میکنم:

1 _ پیامبر اسلام، علی وامام حسین علیهم السلام در کجا فرموده اند که امتان وپیروان من در عزا داری ویا بزرگداشت امامان و رهبران مذهبی ،خود را با زنجیر وچماق وخردم به شیوه ایکه امروز درمیان مردم اهل تشییع بویژه در ایران معمول شده است ، بزنند تا خون از بدن شان جاری گردد ؟ واین خود نوعی بد عت نیست؟ واگر بدعت نیست،حسن آن درکجایش است ؟ وآیا عاشو رای حسینی را با صدقات، ختم های قرآن،وبرگزاری مراسم با شکوه گرفتن احسن نیست؟ ببینید به در خواست وزارت صحت عامه،بیش ازدو ملیون سی سی خون، ملت با شهامت هزاره واهل تسنن برای مریضان در شفاخانه های افغانستان بخاطر رضایت پیامبر اسلام وسید الشهداءحسین،اهدا کردند.تا به مریضان بی پناه وبی پول،که قدرت خرید انرا ندارند،کمک شود. کدامیک این عمل اسلامی  وانسانی است ، زنجیر زدن ویا خون کمک کردن؟ کدام، بدعت است وکدام یک آن احسن؟

2_ چرا امسال نسبت به سالهای گذشته، عاشورای حسینی بسیار با طنطنه ودراز مدت برگزار شد ؟ سالهای گذشته نیز همین ماه محرم وعاشورا بود اما چشمگیر وبا این تبلیغات وسروصدا نبود.افغانهای مقیم امریکا نیز مراسم بزرگی به همین مناسبت بر گزار کردند که در آن، زلمی خلیلزاد، علی احمد جلالی واحسان الله بیات هم شرکت نمودند وسخنرانی ها کردند.فکر نمیکنید که این سیاست بازان که به نرخ روز نان میخورند،از نام سید الشهداء حسین ویاران فداکارش از یکسو واحساسات پاک واسلامی ملت هزاره وبویژه اهل تشییع از سوی دیگر، در انتخابات سال آینده سود جویند وکارت رای ملت مبارز وبا شهامت هزاره را با این دین دوستی های ریا کارانه ،از آن خود نمایند.؟

3 _ چرا از شجاعت، صداقت حس مبارزه جویی علیه استبداد،قناعت،شکست نفس ورسیده گی به بینوایان ودرمانده گان، دفاع از حق را ازحسین نمی آموزیم؟ مگر کم نیستند علمای دینی اهل تشییع وتسنن که در روز عاشورا ازصفات حسین سخن میگویند  اما ( چون به خلوت میروند، ان کار دیگر میکنند ) همین عالمان دینی ورهبران مجاهدان نبودند که در زمان اقتدار شان در کابل، هزاران واقعهء کربلا را به ملت مسلمان ومجاهد افغانستان نشان دادند وخمی هم به ابرو نیاوردند.

4 _ پیامبر اسلام،چهار دختر بنامهای رقیه، ام گلثوم،زینب وفاطمه از ازدواج با حضرت خدیجه داشتند.دو دختر مبارک با حضرت عثمان  که ذوالنورین  لقبش داده اند،ازداج کردند وحضرت فاطمه الزهرا با حضرت علی پسر عم پیامبر ازدواج کرد.که حسنین، محصول ازدواج آنهاست وپیامبر اسلام ،هردو نوادهء خود (حسنین ) را برابر جان خود دوست داشت.آیا از سه دختر دیگر پیامبر اکرم هم فرزندانی باقی مانده است وپیامبر اسلام آنها را هم تا سرحد (حسنین)، دوست داشتند؟ واگر بودند جایگاه آنها در تاریخ اسلام بعنوان نواده های پیامبر چگونه است وچرا از زبان علمای اسلام ( اهل تسنن وتشیع ) در منبر ها وخطبه ها ،ذکر خیری از ایشان صورت نمی گیرد وحتا نامی هم برده نمیشود؟ آیا افراط در دوستی علی علیه السلام و فرزندانش و به فراموشی سپردن دیگر نواده گان پیامبر ،نوعی کم لطفی تلقی نمیگردد؟ وآیا دیگر نواده گان پیامبر اسلام (فرزندان رقیه، ام گلثوم وزینب ) هم از اهل« عصمت» شناخته شده اند؟ واگر نه، چرا؟

5 _ابو طالب ، بجز از علی علیه السلام دو فرزند دیگر هم بنامهای عقیل وجعفر داشت که سر پرستی علی را حضرت محمد  ص وجعفر را حضرت عباس، کاکای پیامبر بعهده گرفتند.که عباس یکی از شخصیت های مهم جهان اسلام است.آیا ان دو برادر  علی هم به اسلام ایمان آوردند واگر جواب آری باشد، جایگاه آنها در تاریخ اسلام چگونه است وچرا ذکر خیری از آنها بعمل نمی آید؟

6 _ تاریخ اسلام گواه آنست که حضرت امام بنا به دعوت مردم کوفه به آنجا رفتند اما مردم کوفه با گرفتن امتیاز وپول، انحضرت را در میدان نبرد تنها گذاشتند چون یزید،قصد امام را میدانست،امر به کشتن آن داد.انگیزه ء اصلی امام در جنگ با یزید چه بود؟

7_جناب جعفری! چندی پبش بمناسبت حملات رژیم صیهونیستی اسراییل بر غزه مقالتی نوشتید که عنوانش« برادر فلسطینی ام، غرب کابل، غزه امروز بود» ودر آن برهان الدین ربانی، احمد شاه مسعود وآیت الله محسنی از رهبران جهادی را مسوول قتل عام هزاره ها در افشار دانستید.که در واقع حوادثی بود نسل کشی،درد ناک وفاجعه بار در تاریخ این کشور.وباز دراین مقاله خود همان شخصیت ها ومانند آنها را، مجاهدان درس اموخته از خون حسین خطاب کرده اید. کدام قول شما درست است؟  

8_ شما نوشته اید که بزرگداشت از قیام حسین ویارانش وشهادت مظلومانهء آنها با نحوی که اکنون جریان دارد،مستحب است نه فرض وواجب اگر هدف صرف جلب رضاییت خدا، پیامبر وآیمه است پس چرا آنهمه فرایض وواجبات وسنت های رسول اکرم (ص )را در تاق نسیان گذاشته ومستحبات را اینقدر جدی گرفته ایم؟ آیا پیامبر اسلام وآیمه، علیه السلام ،از این عملکرد های ما خوشنود میگردند؟

10 _ در نوشته ء تان وقتی نام از علی (رض) میبرید، با حرمت (ع) هم مینویسید .اما با ذکر نامهای عمر وعثمان ( رضی الله عنهم) به ساده گی میگذرید.آیا به راستی شما به پیامبر اسلام (محمد ص ) ویاران با وفا وفدا کار او دلبستگی دارید؟ ویا اینکه نام محمد ( ص ) را هم به « مصلحت » با احترام بکار میبرید؟

این بود پرسش های بنده که عرض شد.اگر بحث ما دراز من شد،ومتهم به کفر گویی گردیدم، آنگاه بحث را جدی تر دنبال خواهم کرد. امید است که برادران اهل تشیع ما که من سخت به ایشان وباور های مذهبی ودینی شان وهر انسان دیگر احترام عمیق دارم

واین فرمایش حضرت حکیم سنایی ،شمع راه من است که میفرمایند:

سخن کز بهر حق گویی، چه عبرانی، چه سریانی

مکان کز بهر دین جویی، چه جا بلسا، چه جا بلقا »

آنرا جدی نگیرند وصرف بحث میان دو شخص تلقی نمایند.( نحن نخالف ولا نقتلف )

_______( جنوری 2009 _ لندن )

 


بالا
 
بازگشت