جهادومجاهدین درافغانستان !

 

 

کلمه جهاد ومجا هد طی سی سال اخیر درکشورما بیشترمورداستعمال پیداکرده, ولی باتاءسف که این  کلمه مقدس برهرنوع افراد ائتلاق میگردد.لذابهتراست تاازکلمهء جهادومجاهدتعریف مشخص ارائه     داریم ,تا هموطنان عزیزما درشناخت مجاهدواقعی به خطا نه روند.

جهادازنظرلغوی طبق فرهنگ عمید به معنی کوشش کردن وکوشیدن به اندازه طاقت ومبارزه کردن درراه حق میباشد.وکلمه مجاهد به معنی کوشش کننده, که درراه حق بخاطرتطبیق وعملی کردن هدایات خداوند(ج) جهت بوجودآوردن عدالت,برادری وبرابری بدون نظرداشت منافع شخصی یعنی خا ص ازبرای خداوند(ج).اما درکشورما طی سی سال اخیرمشاهده میگرددکه جهادبخاطررضاء  خداوند(ج) نبوده,بلکه بخاطرمنافع شخصی ومنافع کشورها ذیدخل درقضیه افغانستان(امریکا,دولغربی کشورهای عربی وهمسایه های وطن ما)طبق هدایات ورهنمائی استخبارات امریکا,پاکستان وایران صورت کرفته ومیگیرد.که درتحقق منافع کشورهای فوق رهبران جهادی نقش کلیدی داشتندودارند. دولت پاکستان ازبدو پیدایش 1948  تا به حال باکشورمااختلافات سرحدی داشته,که باروحیه خصمانه به اشکال مختلف درامورداخلی وطن مامداخله کرده,واین مداخلات دردوران صدارت محمد داود حاد گردید .درسال 1973 که محمد داود بحیث اولین رئیس جمهورافغانستان قدرت رابدست گرفت,مداخله بیشترگردید.که ابتدابه کمک تندروان اسلامی درمناطق مختلف افغانستان تحت رهبری گلبدین حکمتیار احمدشاه مسعود,برهان الدین ربانی وتعداددیگر رهبران, شورشها وبغاوتها رابراه انداخت.ولی ناکام گردیدند.ورهبران شورشی به پاکستان فرارکرده وتحت پوشش استخبارات پاکستان قرارگرفتند.دشمنی فراریان وباداران شان بادولت ومردم افغانستان ادامه پیداکرد.وباتغیرسیستم دروطن ما سال 1978 که مردم آنراانقلاب,قیام هفت ثور,کودتا ویاشروع جنگها مینامند .مداخلات شکل بین الملی رابخود گرفت .که به شکل مستقیم با ارسال کمکهای پولی,نظامی,مالی,سیاسی وایجا دکمپهای نظامی جهت تربیه تروریستان وصدورتخریبکاران بداخل کشورمابخاطرتخریب تاسیسات دولتی وشخصی,چورو چپاول دارائیهای عامه وخصوصی که پیآمدآن تقویت تروریزم بین المللی بخصوص گروپ القاعده گردید. وآن  را جهادنامیدند. که منجربه قتل,کشتار,تخریب وچوروچپاول دارائیهای عامه وخصوصی تجاوز به مال وناموس مردم و...گردید.و پایگاه اساسی جهت تطبیق اینهمه فعالیتها خصمانه علیه کشورما  پاکستان وایران قرار گرفت .همچنان درجنگ سردهدف عمدهء بلاک غرب درراس ایالات متحده به محاصرقراردادن بلاک شرق به خصوص اتحاد شوروی بود.که قبل ازتهاجم شوروی به افغانستان مداخلات به صورت غیرمستقیم توسط سازمان جاسوسی مرکزی امریکا(سیا) واستخبارات پاکستان که جنرال ضیاالق رئیس دولت آنکشوربودنقش عمده وحساس داشت, صورت میگرفت.چنانچه جارج آرنی درصفحه 146 و147 کتاب افغانستان گذرگاه کشورگشایان تحریرداشته: (درگیری پاکستان در فعالیتهای اغتشاشیون پیش ازتجاوزشوروی بسیارگسترده بود.جنرال ضیاء با نیروهای مقاومت افغان  به ویژه باسازمانهای اسلامی رادیکال,همدردی بیشترنشان میداد..........درجای دیگرتحریرداشته: سلاحهای که مجاهدین مستقردرپشاوردرآن هنگام بدست میآوردندازجمله سلاحهای قدیمی ارتش  پاکستان بود.اما خودپاکستان زرادخانه های خودراباآن سلاحهای بسیارپیشرفته چینائی انباشته میساخت که به پول عربستان سعودی وامارات متحدعربی برای مجاهدین خریداری میگردید.) همین مداخلات غیرمستقیم کشورهای مختلف بود که :                                                                         ـ حکومت تازه به دوران رسیده نسبت عدم تجربه کافی ,شتابزده گی,بعضابرخوردناسالم بامردم واختلافات داخلی توازن خودراازدست داد.

ـ  مداخلات غیرمستقیم فوق الذکر پاکستان ,سیا وسایرهمپیمانان شان سبب گردید که شوروی بخا طر  ترس ازسرحدات جنوبی اش, که درمعرض خطرتجاوز تندروان اسلامی به همکاری( سیا) قرار نگیرد وهم اینکه متحد جدید وهم عقیده اش (حکومت جدید افغانستان ) را ازسقوط نجات بدهد .به کشورما قوای نظامی خودراپیاده نمود.درکشیدن پای شوروی دراین معضله سیا وآی.اس .آی نقش قابل  ملاحظهءداشتند.که تنظیمهای هفتگانه وهشتگانه پلانهای (سیا)رابه کمک دول همسایه عملی وتطبیق نمودند. که منجربه کشته شدن ملیونها هموطن وویرانی کشورماگردید. آیا جهاد این تنظیم ها که فعلا خود را مجاهدین خطاب میکنندبرحق بوده یا نه؟ .جواب منفی است.                                 اولااینکه از یک اسلام هفت تنظیم بنفع پاکستان وهشت گروپ بنفع ایران ودها گروپ کوچک بنام جهاد دردوطرف سرحدات ایران وپاکستان وحتی درخاک چین نیزقد بلند نموده, واتباع کشورما وسایرکشورهارابنام دین ومذهب به کمک مشاورین نظامی امریکائی وعربی تعلیمات چریکی داده .وهرکدام بشکل وشیوء خاص خود طبق اوامر کشورهای کمک کننده مرتکب جنایات میگردیدند. هرگاه هدف شان جهاد واقعی میبود,پس چرااکثرا بین خود مصروف جنگ بودند.چنانچه دربعضی نقاط وطن شدت جنگ بین تنظیمها بیشترازجنگ با دولت بود.وبعد ازسقوط دولت سال1991 جنگهای تنظیمی آنقدر شدت گرفت.که درحدود شصت هزارمردم درشهرکابل درطول یک سال شهید,هزاران نفرزخمی, صدها هزاردیگرمهاجروکابل به ویرانه تبدیل گردید.که درزمینه اسنادبسیارموجوداست.    ـ آیا جهاد فی السبیل الئد بوده ؟جواب منفی است. چراکه تند روان اسلامی بخاطرمنافع شخصی,ملیتی ,قومی ولسانی درجنگ بودند.دین,عقیده,منافع مردم ووطن را پایمال نمودند .مطلب قابل دقت این است که چرا وچیطوررهبران تنظیمها اینهمه جنگ,برادرکشی وجنایات رابعضاءتوسط مردم غیرتنظیمی انجام داده ومیدهند.عامل عمده بیسوادی تقریبا بیشتر از نود فیصد مردم کشورما میباشد ,که اضافه از 99  فیصد اتباع کشورما مسلمان هستند .افکاروعقاید اسلامی درخون ورگهای افغانان دمیده است . امااکثرا نسبت بیسوادی وندانستن لسان عربی, که سبب عدم درک واقعی ازاسلام, معنی ومفهوم دقیق قرآنکریم میگردد .وهرفتوایکه ملایان ویابعضی اشخاصیکه خودراعالم دین نامیده اند,بدهند. مردم مسلمان مابا قلوب صاف آنرا قبول کرده وکورکورانه درجهت تحقق آن اقدام مینمایند. بطورمثال :عمل خودکشی دراسلام حرام است.اما ملایان وطالبان از بیسوادی مردم بخصوص جوانان سوءاستفاده نموده , باتبلیغات دروغین ذهنیت پاک آنهارادرمقابل سایرمسلمانان وهموطنان شان تغیرداده وواداربه اجرای عمل انتحاری نموده ومینمایند. درنتیجه تاجران دین درمقابل قتل صدها مسلمان هموطن خود ویااتباع سایرکشورهای جهان, منفعت مادی بدست می آورند.                                           مثال دیگر:اینکه درطول سه ده اخیر رهبران تنظیمها طبق هدایت استخبارات پاکستان وایران مردم یا اعضاء خود را که به تنظیمها جذب نموده بودند, تشویق ویا وادار به بمگذاری راکت پرانی بالای شهرها , مکاتب وسایرتاسیسات دولتی که ازپول بیت المال اعمارشده بود.مینمودند .هرگاه مردم  میدانستند که این عمل جهاد نیست.مرتکب چنین اعمال( قتل ,کشتار,تخریب مکاتب ,تاسیسات دولتی وعام المنفعه ) که از جمله گناه های کبیره میباشد,هرگزنمشدند.دها مثال دیگر مانند ذبح کردن افراد ,قتل رقص بسمل (انسان رادرمقابل خودایستاد نموده وکله اش ذریعه شمشیرجدا کرده وتا لحظهء نفس ازتنش خارج میگردد,آن شخص بدون کله راه میرفت .ومجاهد نماها از آن لذت میبردند.) کوبیدن میخ در کله اتسان زنده ,وشکل دیگرقتل که توسط چند قوماندان درمناطق هلمند وکندهارصورت میگرفت, اشخاص دستگیرشده رابصورت برهنه روی به دل بالای زمین چار میخ نموده وبدنش راعسل ویا مواد شرین میمالیدند , زنبورودیگر حشرات تمام بدن شخص مذکور را میخوردند. مثال دیگر,پس ازجنگ یاجهاد مجاهدین نماها سالهای1993او1994 ازاطاقهای فاکولته ساینس وسینمای بریکوت شهرکابل اجساد زنان را پیدا نمودند که برعلاوه تجاوز جنسی باآنها, سینه های شان را نیز بریده بودند. ودها نوع قتل وجنا یت که تاریخ نظیرآن را ندیده . لذا باذکر ذرهء از جنایات انجام شده در طول سی سال اخیر آنهاجهاد نه, بلکه جنا یت کرده اند.

نظربه دلایل فوق افرادیکه درطول سه ده اخیربه اصطلاح جهادکردند,میتوان ذیلا دسته بندی  نمود:   1ـ مجاهدین :آنعده هموطنان ما که به اساس عقیده راسخ,اعتقادات دینی ومذهبی ,احساس وطندوستی ومقابله علیه مظالم رژیم آنوقت قیام نمودند, وتحت تاثیر تنظیمها وسایر گروپهای که آله دست اجنبی بودند قرارنگرفته وفی سبیل الئد,مبارزه نموده اند.آنهامجاهدین هستند.اما تعدادشان محدوداست. 2ـرهبران تنظیمها: .که یکتعداد شان قبلا تحت پوشش استخبارات کشورهای همسایه, کار وفعالیت داشتند وبعد ازثور1357بخاطرمنافغ شخصی ومنافع کشورهای ذیدخل درقضیه افغانستان,جهادرابهانه قرارداده مرتکب جنایات متعددگردیدند.اینها بودند که اهداف کشورهای مختلف را برآورده نموده,ودر  نتیجه ملیونهاافغان شهیدومعیوب گردید.وخودشان ازنام اسلام تجارت نموده وبامعامله گریها فعلا بسرمایه داران بزرگ تبدیل شده اند.هرگاه به گذشته آنها نظرانداخته شود,خرلنگ نداشتند(فعلامالک چندیموترلوکس میباشند.), سرپناه گلی نداشتند (فعلا قصرها,سرایها, مغازه ها ,درداخل وخارج کشور دارند) لقمه نان شکم سیرنداشتند( فعلا پولهای نقد شان دربانکها داخل وخارج میباشد.) آیااینهمه را به اثرعرق ریزی یا به اصطلاح بیل وکلنگ زدن پیداکرده اند؟نی نی همه اینها به اساس سوءاستفاده ها مانند غصب وفروش املاک دولتی وشخصی,فروش معا دن وسنگهای قیمتی که ملکیت عامه میباشد, مثل زمرد,لاجورد....فروش آثارتاریخی وفرهنگی مانند ذخایرطلائی موزیمها,آثارخطی,نقاشی وغیره بدست آمده است. همچنان ترورفرهنگی که ازتخریب مجسمه بودادربامیان,بتهای طلائی موزیمها وغیره جنایات میتوان نامبرد. جای بسیارتعجب است که این رهبران تنظیمهاکه هرکدام شان خودرا پروفیسران اسلام و فرمانبردارن اوامرالهی دانسته وادعای مجریان عدالت ایزدی رادربین مردم مینمایند, درحالیکه آنهاملایک عذاب درجهت تحقق دین ومذهب بوده وهزاران تبعه کشورما را به اتهام کفر والحاد به قتل رسانیده ویا فتوای کشتن اتباع کشورمارادادند.جهت وحدت تنظیمها وجلوگیری ازقتل وقتال بیشتر درکشورما, بین این تجار دین ومذهب شاه عربستان وساطت نمود وآن رهبران درمکان مقدس مسلمانان جهان, مکه معظمه میباشدجمع نموده,رهبران تنظیمها قول وسوگندیاد نمودند. که دیگر بعدازاین مصالحه مینمایند واقدام به جنگ وبرادرکشی نخواهندکرد. اما پس از مدت زمان کوتاه چون منافع شخصی رهبران درتقابل قرارگرفت.بدون درنظرگرفتن قول وسوکندیکه درمکه معظمه بدربار خداوندانجام داده بودند.اعتنائی نکرده ودوباره به قتل وکشتارهموطنان کشورمایعنی جنگهای تنظیمی شروع نمودند.افسوس که چنین تعهد مقدس را هم شکستاندند.                            3 ـافرادی تشکیل میدهد:که پیوندهای قومی,شخصی وفامیلی بارهبران تنظیمها ویاقوماندانان داشتند. بااینکه درتوزیع منابع مالی وفروش سلاح ومهمات با رهبران شریک ونزدیک بودند.درمناطق تحت تسلط خویش مصروف ظلم وستم,باجگیری ,چور وچپاول ,تجاوز به مال وناموس مردم گردیدند .که مظالم قوماندان هرقریه,علاقداری,ولسوالی وشهرها قصه ها وداستانهای زیاد دارد که شیوه  برخورد ومظالم هر قوماندان فرق داشت.                                                                                4ـ شاملی افرادی میگردد: که منافع شخصی,فامیلی یاموقف اجتماعی خودرا ازدست داده بودند.مانند خوانین,فیودالها,اشخاص صاحب رسوخ وروحانیون مذهبی که به خاطر انتقامگیری از مسئولین دولتی باتندروان اسلامی ورهبران تنظیمها متحد گردیدند.چنانجه جارج آرنی درصفحه 130 اثرخودمینویسد: ( پس ازتابستان1979 همینکه جنگ درجنوب افغانستان کسب شدت نمودتنظیمهای متعددی درپاکستان نمودارگردید.گروهای قبایلی که به صورت دسته جمعی ازمرزعبورنموده بودندآرزومند آن نبودندکه خودمختاری خودراازدست بدهندوتسلیم رهبران گردند چنانچه یک رهبرقبایلی تبعیدشده درکویته باری چنین اظهارداشت :« درهردهکده یک ظاهرشاه وجوددارد.» اساسا این رهبران محلی مغرورخودمی باشند.آرزودارندکه مردم خود راازتنظیمهای جهادی پشاور به دور نگه دارند,وخوددر صددآن برآمدند که برای پیشبردجهادشخصی خود منافع پولی پیداکنند.درسال1980 رهبران قومی ناگزیرشدند که یا با تنظیمهای عمدهء پشاورمدغم شوند وتاازکمکهای مالی ونظامی بی بهره نگردند. درنتیجه هفت سازمان انحصاری,که هرکدام ادعا نماینده گی از تمام مقاومت افغان رامیکردند,تبارز نمود.) لذا این کتکوری نیزدرچوکات پلانهای تنظیمی که از(آی.اس.آی و سیا ) الهام وهدایت اخذ میکردند,علیه مردم و دولت به اصطلاح جهاد مینمودند.وسهم لازم رادربربادی وطن ,قتل وکشتار ,چوروچپاول داشتند.             5ـ اشخاص مشهوربالفساد: که دارای سوابق مختلف جنائی بودند, تشکیل میداد که با گرفتن سلاح از   رهبران جهادی,وداشتن تجربه کافی درانجام اعمال غیرقانونی جهاد رابدنام کرده,برعلاوه یکه        ( آی اس آی ) ازآنها استفاده خوب نمود.اشخاص مذکورمرتکب ظلم وجنایات بسیاربه اثرچوروچپاول دارائیهای مردم ودولت گردیده,فعلامانندرهبران تنظیمی به سرمایه داران وزمینداران تبدیل شده اند.

6ـ  این دسته را ماوءیستها تشکیل میدهد:بعد ازینکه بعضی اعضاء رهبری شان درسالهای 1359 و 1360 توسط دولت دستگیرگردیدند,ویکتعداددیگر شان توسط گروپهای تنظیمی درنقاط مختلف کشور بنام اینکه کافروملحدمیباشند.کشته ویافرارگردیدند.مثلا درمناطق کلکان ولسوالی میربچه کوت, ولایات  هرات ,مزارشریف وسایرنقاط کشور. چنانچه رهبرگروپ ساما بنام قیوم برادرمجیدکلکانی  در شهر پشاور پاکستان ازطرف حزب اسلامی برهبری گلبدین حکمتیارترورگردید,همان بود که رهبری جدید شان باتغیرتاکتیک, جهت رسیدن به هدف,به مبارزه مخفی ادامه داده.و ازنام رهبری غیبی دستور صادر نمودند,که همهء اعضای سازمان باید خود را درگروپهای اسلامی وسایرگروپها تنظیم نموده. وبه فعالیت ادامه دهند .بصورت عموم ماویستها درتنظیمهای جمعیت اسلامی,شورای نظار ,حرکت انقلاب اسلامی برهبری مولوی محمد نبی,گروه نصر,سازمان سازاوبعضی گروپهای دیگر اسلامی خودرا تنظیم نموده که با داشتن مهارت نسبتا بیشتر,به کادرهای فغال تنظیمهامبدل گردیدند. که یک تعداد شان تاسطح قوماندانان تبارزنمود, که درتحقق سیاست های ای,اس,ای وسیا علیه کشورومردم مانقش خودرابازی نمودند.در زمینه تطبیق هدایات واوامر اورگانهای استخباراتی پاکستان وامریکا دگروال محمدیوسف مسئول بخش فعالیتهاوعملیاتهای ( آی اس آی) درامور افغانستان درکتابی بنام تلک خرس بصورت مفصل ومستند, مداخلات پاکستان,امریکا,دولغرب,کشورهای عربی وهمسایه های وطن ما,حتی کمک  دولت اسرائیل که دشمن جهان اسلام میباشد. را به مجاهدین وایجاد کمپهای نظامی را درخاک چین توضیح نموده.که ماهیت رهبران تنظیمها را واهداف شوم دولت پاکستان رادر  قبال افغانستان برملا نموده است. چنانچه به اساس معلومات همین اثر, باید همیش درافغانستان به خصوص درکابل جنگ شعله ورباشد. واینکه صاحب منصبان پاکستانی چیطور بداخل وطن ما جهت تخریب شهرها تاءسیسات اقتصادی وقتل وکشتا رمردم فعالیت مینمودند, بصورت مفصل توضیح شده است.که به نظرمن برای هرافغان لازم است که جهت شناخت دقیق ازماهیت مجاهدین نماهای کشورما واینکه چیطورمنحیث اگنتهای استخبارات پاکستان وایران درتباهی وویرانی وطن ما نقش داشتندودارند آن کتاب را مطالعه نماید.همین مجاهدین نماها بودند که بعد از سقوط حکومت دوکتورنجیب الئد بخاطر کسب قدرت وچورو چپاول دارائیهای دولتی وشخصی شهرکابل وسایرولایات را به خرابه تبدیل نموده ودرهرکوچه وبازارکابل وقراءوقصبات کشورطبق خصلت شان قتل وکشتار را به ارمغان آوردند.درحالیکه مجاهدواقعی مبارزه درراه حق را بخاطر تطبیق هدایات خداوند (ج) جهت بوجود آمدن عدالت,برادری وبرابری بدون درنظرداشت منافع شخصی یعنی فی سبیل الئد مینماید.           7ـ شامل کسانی میشود که: باداشتن سواد ودانش وتجربه ءلازم روی دلایل متعدد وامنیتی مهاجرشدند ,که ذریعه تبلیغات وتحریرمقالات واشعار,درخدمت مجاهدین نماها واستخبارات دول ذیدخل درقضیه افغانستان قرارگرفتند. ویا درکشورهای غربی وامریکا پناهنده شده و با نظرداشت سیاستهای همان کشورباایجاد سازمانها واتحادیه ها بنام داعیه وکمک به مردم افغانستان منافع هنگفت بدست آوردند.   وتعدادی دیگری سخنگوی استخبارات کشورها متذکره گشته,که ازطریق رسانه های جمعی تبلیغات آنها که بصورت عموم دورغ وغرض آلود بودانجام میدادند.وبه همان شکل تربیه وعادت گرفته اند. گرچه ازواقیعت حوادث وقضایا معلومات کافی نداشته باشند, صرف بارسیدن سگنال ازکدام مرجع به پروپاگند ودروغ پرانی,گلون پاره کرده,وذهنیت جهانیان رامخشوش مینمایند.واینچنین افراد خطرناک تر بوده وهستند.                                                                                                آیا مبارزه آنها برحق و طبق هدایات خداوند (ج)بودیا نه ؟ چراکه اعمال شان وشواهد نشان میدهد که به جزازتعدادمحدود, که  خارج از حلقهء تنظیمها مبارزه بخاطر وطن نموده اند. متباقی اوامروهدایات استخبارات پاکستان,امریکا وسایرکشورها را جهت تخریب وتباهی کشورتطبیق وعملی نمودند.       آیا آنها بخاطربرادری مبارزه میکردند ؟ جواب منفی است. آنها بخاطر برادر کشی مبارزه نمودند. وملیونها هموطنان مارابه نامهای مختلف(خلقی,پرچمی,ماویست,ملحد,افغان ملتی,جمعیتی,وحدتی,     حزبی........پشتون,تاجک,هزاره,ازبک,ترکمن....)به اشکال فجیع بقتل رسانیدند.که تپه های شهدا  وقبرستانهادرمرکزوولایات کشورشاهدادعای مامیباشد.واینکه چه تعدادرادردشتهاوبیابانها بصورت دسته جمعی وفردی شهید نمودندمعلوم نیست..آیا آن افرادیکه کشته شدند واقعا علیه دین ومذهب قرارگرفته بودند؟آیااین رهبران دعوی خدای دارند؟.وازقلب های مردم آگاه بودندومیباشند......          ـ آیا بخاطربرابری جهاد کرده اند؟باز هم جواب منفی است.چرا که اکثر شان اقدام به چوروچپاول دارائیها بیت المال واشخاص زدند وفعلا به طبقه سرمایدار ومالکین جایداد ها بزرگ تبدیل شده اند . آیا جهاد شان فی سبیل الئد بود؟ جواب منفی است.قبلا بیان داشتم که تعداد خیلی خیلی محدود ازبرای وطن وخداوند جهاد نموده اند .اما اکثری شان بخاطر منافع شخصی درخدمت دشمنان افغانستان قرار گرفتند.طورمثال آقای عبدالجبارثابت لوی حارنوال افغانستان ضمنی صحبت گفت که جناب عبدالرحیم وردک که فعلا وزیردفاع افغانستان میباشد درزمان به اصطلاح جهاد طبق دستوراستخبارات پاکستان  وظیفه گرفته بود تا بند برق نغلوراکه ازملکیت عامه ساخته شده وروزانه منازل مردم مسلمان شهرها مخلف راجهت رفع ضروریات اولیه برق میدادراتخریب نماید.واقدام هم نمود.خوشبختانه پلان پاکستان که ویرانی نهادهای اقتصادی کشوربودبه اثردفاع محافظین ناکام ,ومجاهدنما(عبدالرحیم وردک) زخمی شد.اینکه درمقابل آن عملیات استخبارات پاکستان چه مقدارپول وامتیازات دربدل خیانت ملی بدست آورد.برای خودش معلوم میباشد.(این مجاهدراه حق بود) بعلاوهءیکه نویسنده کتاب تلک خرس واقعیتها مبنی برسوء استفاده ازکمکها چندین ملیارد دالری عربستان صعودی,امریکا وسایر کشورها راتوسط مجاهد نماها برملا کرده .آقای جارج      کارمند سیا درپاکستان که بیش از 20 سال اخیردرآنجااجرای وظیفه مینموددرمصاحبه  با روزنامه واشنگتن پست که ازطریق رادیو بی بی سی بتاریخ   21اپریل2008 نشرگردید. در جمله سایرخاطرات خودراجع به رهبران تنظیمهاواینکه چه     مقدارمعاش به طورمنظم,وچه مقدارپول جهت اجرای وظایف خاص به خاطرتحقق آرمانهای شان تادیه کرده اند,توضیحات مفصل ارائه نمود.طورمثال ازاعطای پول قبل ازپیاده نمودن قوای نظامی امریکاوناتو به افغانستان برای مارشال فهیم,سیاف,دوکتورعبدالئد,جنرال دوستم,عارف و.....نامبرد.   هرگاه اعمال وفعالیت های سه دهه اخیراین مجاهد نماهاکه فعلادرکرسیهای رهبری دولت قراردارند,  بررسی گردد ثابت میشود که بصورت عموم بااستفاده ازنام اسلام بخاطرمنافع شخصی درخدمت کشور های مختلف قرارگرفتند, ودرجهت تحقق آرمانهای مداخله گران ازهیچ گونه سعی و تلاش وجنایت دریغ نه نموده اند.هرگاه دراجرای تعهدات خویش تعلل مینمودند, مانند مهره های شطرنج جایشان توسط مهره جدید پرمیشد.چنانچه بعدازسال1992 منافع امریکا وپاکستان,بافروپاشی شوروی  دروطن ماتغیرنمود.وجنگ سردختم شد. امریکابه مقصدش که شکست شوروی وازهم پاشیدن بلاک شرق بودرسید,دیگرکمترعلاقه به افغانستان داشت.مجاهدنماهابه هدف عمده شان که احراز قدرت بود, رسیدند.مرحله بعدی جهاد این مجاهدنماهاکه چوروچپاول بودآغازگردید.وهرکدام تلاش زیادجهت بدست آوردن ثروت ودارائی بیشتر,موقیعت بهتردولتی گردید.که منجربه جنگهای ذات البینی شان شد.   قدرت وموقفهای بلنددولتی,زنده گی آرام درمنازل لوکس تر(دیگردردشت وکوه ها سرگردان نبوده) مغرورگردیدند وکمترهدایات ولینعمیتان خودرا(سیاوآی,اس,آی)راعملی میکردند.وپاکستان هم دیگراز کمکهای مالی وپولی دول کمک کننده بنام داعیه افغانستان مفادلازم بدست نمیآورد.تغیرموقف داده با مهره های قبلی آهسته آهسته وداع نموده .وبه طرح پلانهای جدیدتعرضی,ایجادگروه طالبان نمود. وآرزو داشت تاکشورمارا توسط دست پرورده های جدیدش( طالبان) تحت تسلط ضمنی ویا مستقیم خوددرآورد.همان بودکه باکمک مالی عربستان وکمک نظامی امریکا,طلبه مدارس دینی ومذهبی را  درپاکستان تعلیمات نظامی داده.وگروه طالبان رابوجودآوردند. طبق پلان قبلی ابتدا به بهانه انتقال کاروانهای تجارتی ازطریق افغانستان به کشورهای آسیائی جنگ راشروع نموده, مناطق جنوبی وبعدا بااعطای دادن پول ویا جنگ بزودترین فرصت اکثرنقاط وطن ما را تصرف نمودند,که درین مرحله طبق هدایات وزارت داخله وآی,اس,آی همراه باملشیای پاکستانی,به کشتاردستجمعی ونسل کشی توسط تاجران دینی ومذهبی اقدام نمودند.که درنتیجه به تخریب منابع اقتصادی(تخریب راها وپلها ,به آتش  کشیدن زمینهای زراعتی,باغها,انگورباغها )وفرهنگی وکلتوری (تخریب بتهای بامیان که قدامت تاریخی قرنها,وعواید خوبی اقتصادی برای مردم ودولت داشت) .وضربه محکمی براقتصاد آینده وطن ما واردنمود.بصورت خلاصه طالبان وگروه های فوق که علیه منافع مردم ووطن عزیزما در طول سی سال اخیرقرارگرفتند.مجاهدین نه, بلکه تاجران دین ومذهب بودند ,وهستند.چرا که به خاطر منافع شخصی, ازدین,مذهب,حیثت وآبروخودووطن گذشته,مرتکب صدها خیانت وجنایت گردیده ومیگردند,کرامت انسانی برایشان ارزش ندارد.بخصوص زنان که نصف نفوس جامعه راتشکیل میدهند.وخود شان ازمادران شان که زن بوده بدنیاآمده اند.وحداقل هرگاه به حقوق مادرازنگاه اسلام توجه میکردند. هرگزمرتکب جنایات درمقابل زنان ومحدودیتهای آزادی آنها نمیگردیدند.                 درنتیجه نظربه دلایل فوق به جزدسته اول رامیتوان مجاهد,ومتباقی شش دسته دیگر رابه شمول طالبان,جانیان,خیانتکاران ودشمنان مردم ووطن ما افغانستان یادکرد. 

 

باعرض احترام

                                                                هموطن شما ع باغبان

 

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت