طارق پيکار

 

همه دستانِ پاک باهم!

با گامهای استوار و سنجيده در راهِ وحدتِ نيروهای مترقی

 

«گذشته گان و محافظه کاران از خود ميپرسند، که ما چه چيزی را تجربه کرده ايم؟ و امروزييان و تجددپسندان از خود ميپرسند، که ما چه چيزی را ميتوانيم تجربه نماييم؟» {آلفرد وايتهد}

 

همرزمان، رفقا و دوستانِ رسالتمند،

 

انکشافِ رُخدادهای سالهای اخير در جهان، منطقه و سرزمينِ ما که متناسب و همزمان با سلطهء نيروهای ارتجاعی- استعماری و تشديدِ بحرانهای اجتماعی، اقتصادی و سياسی ميباشد، مسؤوليتهای تاريخی مبارزانِ راهِ بهروزی زحمتکشان را خطيرتر و بزرگتر از هرزمانِ ديگر ساخته است.

 

عاملانِ داخلی و خارجی بحران کنونی در کشورِما، با درکِ اين مسأله که پاگيری يک ساختارِ گستردهء سياسی متعلق به نيروهای ترقيخواه، دموکرات و چپ، يگانه بديل برای تغييرِ وضعيت کنونیِ جامعهء ما خواهد بود، با استفاده از وسيعترين امکانها و وسايلِ تخريبی اين روند را به کُندی مواجه ميسازند و در راهِ نزديکی، تفاهم و وحدتِ قانونمندانهء اين نيروها موانع و اِشکال ايجاد مينمايند.

 

با درنظرداشتِ نکته های بالا، بر مبارزانِ پيگير و مدافعانِ منافع انسان ستمکش است، تا آگاهانه و مسؤولانه، برای يکپارچه گی اُرگانيک و قانونمندانهء جنبشِ چپ و دموکراتيک افغانی، آغازگرِ پروسهء نزديکی، تفاهم و وحدت آگاهانهء تمامِ نيروهای موجود و مطرحِ مربوط به خانوادهء مترقی جامعهء ما گرديده، از خودمحوربينی نفاق برانگيز بپرهيزند.

 

روندِ مبارزهء مشترک، با تعميمِ فرهنگِ بالندهء گفتمان و تحملِ هم ديگر، ما را نيرومندتر، آبديده تر و به منزلِ مقصود نزديکتر خواهد ساخت.

 

مبارزانِ در صف، بهترين و شايسته ترين کتله را تشکيل ميدهند، که با ارتقای عنصرِ آگاهی در خود و پرداختنِ نقادانه به مسايل اجتماعی، ميتوانند، اراده های آگاه شان را با سايرِ همرزمانِ شان شريک ساخته، از نقشِ مُحيلانهء خودکامه گانِ رهبرنما، که تجاربِ فراوان در تفرقه افگنی و از همپاشیِ جنبش و نيروها و حفظِ موقفِ کذايی شان بر شانه های صفوف را دارند، قاطعانه بکاهند.

 

رفقا،

 

ضرورتِ ساختارِ گستردهء سياسی، در روشنايی خِردِ مدرن و تفکرِ بالندهء جمعی، با هدفمنديی که در آن چيدنِ گسترهء بحرانِ چندبُعدی کنونی با ريشه های محکمش در گذره های گونه گونِ تاريخ سرزمينِ ما در تبانی با حاکميتِ عام و تامِ خِردِ ماقبلِ مدرن، که نيز عرصه های زنده گی باشنده گانِ محروم از نعمتهای مادی را با رشته دوانيهای عنکبوتی، رابطه و ضابطه آفرينيهای جامنکی و قهقرايی تسخير کرده و پوسانيده است، امريست اجتناب ناپذير.

 

رسالتمندانِ عرصهء تجددپسندی، برای کشودنِ صفحهء نوينی به روی تاريخ معاصرِ افغانستان، طرحِ ساختارِ گستردهء سياسی را به مثابهء حرکتِ پيشروانه و مجموعه يی از شرايط اجتماعی برای ايجاد و ارتقای خواستهای دموکراتيک از نظر سياسی، پرداختِ همگام با دانش و خِردِ مدرن و نقاد به مسألهء فرايندِ دموکراتيک کردن مناسباتِ اجتماعی و پشتيبانی از فرهنگِ سياسيی که دربردارندهء مفهومِ پلوراليزمِ عقيده تی و احترامِ متقابل باشد، از اولويتهای مبارزاتی شان ميپندارند.

 

پروسهء کشوری شدنِ ساختارِ گستردهء سياسی و قانونمنديهای تکامل آن تا مرحلهء درکِ ضرورتِ اشتراکِ آگاهانه و دموکراتيکِ هرچه وسيعترِ نيروهای مترقی و همدستیِ سايرِ لايه های اجتماعی در صفِ شرکت کننده گانِ روندِ دموکراتيک سازی سيستم سياستورزی، ترويجِ سياستگذاری مبتنی بر دانش و خِردِ نقاد، به آن اعتبارِ بيشتری خواهد بخشيد. به ويژه، درکِ تهديدهای نأشی از سيادتِ نيروهای محافظه کار و راستگرايانِ افراطی و تلاشهای شان جهتِ همبسته گی و ائتلافِ لايه ها و اقشارِ عقبگرا، بادرنظرداشتِ منافع وابسته گانِ منطقه يی و بين المللی شان، به نيازمندی اين روند بيشتر از پيش می افزايد.

 

برای دستيابی به چنين مشارکت، نخست از همه، لازم است تا:

 

-         از طريقِ فرايند تصميمگيری نهادی شده (در وجودِ ساختارِ موردِ نظر)، که جزِ جدايی ناپذيرِ فضای عمومی اجتماعِ نيروهای تجددپسند است، قابليتِ دريافت امواجِ روابطِ مستمرِ سياسی را بايد کسب و پيگيری نمود. بناً، اشتراکِ تمامِ نهادها، سازمانها و حلقه هايی که تا کنون در دو کميسيون گِرد آمده اند و آن عده از نهادهای پيشرو و تجددپسندی که تا هنوز مستقلانه درفش پيکار را برافراشته اند، در يک اجلاسِ واقعاً وسيع و سازنده، در نظر گرفته شود؛

 

-         ساختار با تشکيلِ نهادهای افقی پيشبُردِ پروسه های تکاملی و انکشافی، زمينه سازِ ترويج فرهنگِ گفتگوها و تبادل نظرهای باز و دموکراتيکی باشد، که نمايانگرِ واقعی نفوذِ خردمندانهء مبارزان بر امورِ سياسی- اجتماعی را ثابت نمايد و در نتيجه زمينه سازِ پاگيریِ پهنهء فراگيرِ سياسيی گردد، که زمينه ها و سامانهای بازدارنده و سرکوبگرِ انديشه های بِکر و پيشرو در آن جايی نداشته باشد؛

 

-         اصولِ مبارزه در ساختار يا نهادِ تحولپذيرِ گستردهء سياسی، هرگونه سياستورزی استوار بر مرکززدايی ويرانگر و مرکزگرايی سرکوبگر را در مخالفت با پاگيری شرايطِ لازمی همگون نظری و دگرگون نظری متحدانِ متشکل از سازمانهای مختلفِ سياسی، عناصر و نهادهای اجتماعی- سياسی و صنفی دانسته، برای راهيابی، توسعه و در نهايت تحقق موازينِ دموکراسی درونِ ساختار به مثابهء نوعی حکومتی که در آن زنده گی و همرزمیِ بالنده در کنارِ ناهمخوانيها را امکانپذير ميسازد، بايد مطرح گردد؛

 

-         راه اندازی محافلِ گفتگوهای استوار بر نقدِ هوشمندانه، يکی از امکانهاييست که بر غنامندی نظريه ها، پيشروی در پروسهء شناختِ هم ديگر، حفظ و انکشافِ هويتِ ترقيخواهانه و تجددپسندانهء جنبش، آماده سازی و تجهيزِ نسلهای نو برای ادامهء مبارزه و فراگيری و انتقالِ آموزه های علمی- تخنيکی و در نهايتِ تثبيتِ جايگاهِ تفکر و خِردِ نقاد و پيشرو در محتوای يک نظمِ نوينِ بالنده، که در تضاد قانونمند با تفکر دگم و قالبهای سنتیِ نظم کُهن و انديشه های از پيش تعريف شدهء آن ميباشد، می افزايد.

 

ادامه دارد!

 

www.jawananebedaar.nl

 


بالا
 
بازگشت