امرالله صالخ رییس امنیت افغا نستان                                      سیدموسی عثمان

 

                               

سیدموسی عثمان مدیرمسوول ماهنامه طنزی وانتقادی بینام درکانادا

طنزفلکلوری

حادثه تیراندازی درجریان تجلیل ازشانردهمین سالروزپیروزی مجاهیدین سربه کف (!) نشان داده که امریکا،انگلیس وناتونقش   لاله شیرینک لغمانی را درافغانستان بازی می کنند                           

دومردفروخته شده گلب الدین خان حکمتغاروملامحمدعمرخان تیزبین دومردپُرافتخارآی اس آی هرگدام ادعا کردندکه من سرخرنیم جان دولت کرزی سوره یاسین خوانده ام حادثه تیراندازی که درجریان تجلیل ازشانزدهمین سالروزپیروزی مجاهیدین کبیروسربه کف رخ داد(!)هرکدام گلب الدین وطالبان باافتخارحمله وراکت بازی آن روز رابه خود نسبت دادندودرشهکاری ها تاریخی خوددیگرهشت ثور را درج قلب سیاه تاریخ کردند.ودربین کشته شدگان مردم بی دفاع وبیگناه ی کابل به خواست خداوند(ج) مهربان ،غفور،رحیم ولایزال به حکمتی که دارد به ملک الموت امرکرد .که به افتخارراکت زنی این مردان خداپرست. طفلک ده ساله ی بیوزنی را که به جزازاین طفل دردنیا چیزدیگرندارد. بشمول دیگر قربا نیان حادثه قبض روح کند وهمانطوریکه برخورددرکربلاباحضرت حسین نواسه حضرت محمد (ص)یزیدبن معاویه (رض) کرد ه بود .توعزراییل با طفلک بیوه زن بیچاره ونا امیدبکن وآنچه دستورازروزاذل بوداجرا شد. امتیازیکه خداوند لایزال به خاطر جهادیکه این قاتلین ملت خوش باوردردنیا می کنند خداوند(ج) همان لطفیکه درحق فرعون وپیروان فرعون درروی زمین کرده بودوفرعون ازخداوند(ج) نیابت می کرد. خداوند (ج) شرایط را نظر به حکمت خود به این فرعون های زمان ما هم مساعد کرده که این دوسه شارلتان 420خودرا درروی زمین خلیفه ومسئوول دین اسلام قبیله وی پاکستانی وهابی می دانندومی خواهند که ازاین شارلتان بازی شان طرفدارن کودن وخاین فاشستی شان باآی اس آی وسیا یکجا ازعمل غیرانسانی این دوجاناورشناخته شده استقبال کنندوبرضد ملت بی دفاع خودبه تحریک اجنبی قتل وکشتاروچوروچپاول رادامن بزنندوانجام بدهند. بی شک که بی اجازه خدا وند (ج) یک برگ ازدرخت پاین نمی افتتد. وموش وپشک بازی گلب الدین حکمت غار ،ملاعمرتیزبین وکرزی مرا به یاد قصه های سینه به سینه بابه میرحیدراوپیانی انداخت. درسابق که ماخوردبودیم چون دهقان ها درزمستان مصروف کشت وزراعت نبودند.وکدام مسئوولیت دیگرنداشتند.متعلمین مکاتب هم رخصت بودند.وزمستان های ولایت پروان وکاپیسا نسبت به کابل کمی سردی زیادداشت. مردم صبح که کمی آفتاب گرم می شد.درپشت دیوارحویلی خانه ها درآفتاب می نشتند. حرف می زدند. ازگپ،گپ هامی خیست ما که خوردبودیم به دقت حرف های بزرگان راگوش می کردیم وخصوصاً کسانیکه قصه های تاریخی را می کردند.یکی ازاقارب ما که بابه میرحیدرنام داشت. عمرش بیشترویاکمترازصدسال بود.امیرعبدالرخمن خان را هم درقریه خودش اوپیان درخانه ایشان میرغلام قادرخان اوپیانی دیده بود.وازآن قصه های دلخراش زیاد درقسمت اقوام افغانستان خصوصاً راجع مردم پروان ،کاپیسا وهزاره جات ازامیرعبدالرخمن خان قاتل وجنایت کاروخاک فروش زیاد داشت ،بابه میرحیدر.مردتاریخ دان بود. مثل تاریخ دان ها ازسنه وتاریخ یادنمی کرد.تاریخ نویسان باوجودیکه به اسناد تاریخی وبا ذگرسنه های تاریخی حرف می زنند کمی نظرخودرا بعضی وقت ها درنوشته های تاریخی دخیل می سازند . وبی شرمانه به فکر خود. یا به دستورحکام وقت دست به جعل تاریخ می زدنند.                        

مثلیکه امروزمحققین زبان پشتودرپشاورثابت کردند.که روانشاد دانشندوقت عبدالحی حبیبی تاریخ نویس مشهورافغانستان که ازولایت تاریخی قندهارواستاد تاریخ دانشگاه کابل بودکتاب پته خزانه را با ملا ملنگ انگلیس جعل کرده . کتابی به نام پته خزانه وجود نداشته. وروانشاد پوهاندحبیبی مشهور« بجعل الکا غذی» که زمانی بنام مخالفت با دولت کابل به پاکستان تازه به قدرت رسیده رفته بودوازطرف دولت پاکستان وآی اس آی مورداحترام واسقبال مانند راد مردان تاریخ « رهبران مجاهیدین سربه کف (!) قرارگرفته بودودروقت آسودگی وبیکاری خودبه خاطرآرام درقصرک کوچک آی اس آی کتابی بخاطر مقدم بودن زبان پشتوبرفارسی « پته خزانه»را به همدستی انگلیس که مشهوربه ملاملنگ بوددرزبان شناسی وگرامرپشتویدطولا داشت واززمان انگلیس ها به دستورانگلیس ها درقبایل مانند پدران سید احمد گیلانی وپدران مجددی ها به صفت مسلمان وروحانی به خاطر فریب مردم به دستور انگیس درمنطقه قبایل زندگی کرده بود.ودرباطن مشاوردستگاه جاسوسی آی اس آی کارمی کرد .با اشتراک هم ملا وحبیبی کتابک پته خزانه رابخاطر تعصب زبانی،تفرقه ومقدم بودن زبان پشتوبرزبان فارسی بین مردمان ساده دل پشتوزبانها وفارسی زبانهانوشته کردند که فعلاً ازطرف محققین زبان پشتوموردقبول نیست . وچلوصاف زبان بازی شان ازآب گل آلود بیرون شده. که خود پشتوزبانها می گویند. که این یک جعل کاری بی شرمانه بودکه توسط دانشمندعبدالحی حبیبی ورفیقش شیطانش ملا ملنگ انگلیس جعل شده بود. بعدازرفتن وبرگشتن حبیی ازپاکستان به افغانستان نوکردیگرگوش به فرمانوخاین به ملت افغانستان بنام گلب الدین حکمتیاراین غلام سر سپرده دشمنان آرامش به پاکستان رفت قصرکوچکی که آن وقت به حبیبی داده شده بود. بعدازآمدن مرحوم دانشمند وتاریخ دان سر شناس وطن ماپوهاند حبیبی طوربخشش ازطرف دولت پاکستان به پاس جاسوسی وخدمت وسر سپردگی باحلقه غلامی به آی اس آی ازطرف دشمن تاریخی افغانستان مردمکارزمان نوکرگوش به فرمان انگلیس جنرال ضیا الحق خاین ریس جمهورپاکستان به جاسوس دیگر آی اس آی گلب الدین حکمتغارداده شد.                                                               

با وجودیکه بابه میرحیدرقصه های تاریخی را بدون ذگرسنه وتاریخ می گفت. فهمیده می شد . که درقصه های خودازخودمثل حبیبی وامثال حبیبی چیزه اضافه نمی کردیک روز که یکی ازهم وطنان مایک مقدرتوت،تلخان ،دوشاب،چندچاینک چای سبزباچند نان خشک جواری باخود آورده بودویکتعداد ازاهل قریه مادرپشت یک دیوارآفتابی جمع شده بودند. بابه میرحیدرخان روانشادهم درآن مجلس بودچای وتوت وتلخان ودوش آب همه می خوردیم بابه میرحیدریک یک دانه توت وچارمغز در دهن بی دندان خود می انداخت نرمک ،نرمک قصه های تاریخی را به شکل فولکلورمی گفت وما به دقت وعلاقمندی گوش می کردیم بابه میرحیدردرلابلای حرف های خود ازحرامزادگی انگلیس ها یادکردکه تمام مجلس ازشنیدن حرف های بابه میرحیدرمتعجب شده روان بابه میرحیدرشاد اوگفت انگلیس ها دریکی ازجنگ ها به سران  اقوام وزیری وافریدی پول ویک ،یک توپ جنگی دهن پُرمروج آن زمان را داده بودندکه توپ هاتوسط اسپ وفیل به هرجا برده می شند وبه سران وزیری وافریدی گفته بودند که این توپ را فقط به شما دادیم فکرتان باشد .که مجاهیدین ها خبرنشوند واز شما نگیرند.وهم به سران قوم گفته بودند . بعضی وقت سرقرارگاه ما توسط این توپ ووسایل جنگی که به شما دادیم فیرکنید . وفکر تان باشد. که هدف را درست تعین نکنید. که به قرار گاه ما اصابت نکند. وتیر بهدف نخورد چون ما نمی خواهیم با مجاهیدین که شرایط سخت تر را سرما می مانند. وازما پول مثل شما مردمان نجیب نمی گیرند. صلح کنیم ما شمارابهانه گرفته مجلس صلح رابرپا می کنیم وبه خودبینی خمیری می سازیم. ویک مقدارسلاح گرم وسرد باپول به شما می دهیم. ازمنطقه خارج می شویم به شرطیکه همراه مجاهدین همکاری نکنیدسران اقوام به این فکرشده بودند.که هم لال به دست می آید وهم دل یارنمی رنجدهم پول به دست ما می آید وهم افتخارات ازاین چه بهتر.همان بودکه به دستورانگلیس ها سرقرارگاه انگلیس سران اقوام وزیروافریدی بی خبرازیکدیگر چند روز بعدحمله کردند .انگلیسها به سران وزیروافریدی احوال دادند که ما ازجنگ خسته شدیم دیگرمابا شما جنگ نمی کنیم. بیایدکه ماوشما باهم صلح کنیم ماازمملکت شما بدون خون ریزی بیرون می شویم. مجاهیدین واقعیی ووطن پرست با وجودیکه خبرازاین دسیسه انگلیس وفریب دادن اقوام شدن که پول به سران اقوام وزیری وافریدی داده اندوسازش بین انگلیس واقوام بدون اجازه مجاهدین صورت گرفته . مجاهیدین راه حق ووطن پرست گفتند اگر انگلیس ها ازخود صداقت درتعهد خود دربرا بر اقوام نشان بدهند فرق نداردکه باما صلح انگلیس ها نمی کنند.با سران اقوام افریدی ووزیرصلح می کنند. مقصد ما ازبرآمدن انگلیس ها ازخراسان  بدون خون ریزی آزدی واستقلال است انگلیس ها سران هرقوم راجدا،جدا خواستند که باجنرال های انگلیسی دیدن کنندوبه سران اقوام وزیرگفتند: که شما سرما به دستور خودما حمله کردید به وعده خودهم مردانه واراستاده شدید .ما هم سروعده خود مردانه واراستاده هستیم، ولی سران افریدی آمده اند. که ازمنطقه اگرخارج می شوید تمام سلاح هارا به ما بگذارید. ومصارف ویرانی جنگ را هم به مابدهید. وهم سران وزیری که باجنرال های انگلیسی دیدن کردندبه آنها گفتند.آفرین بشما همان پولی که ازماگرفتید.ومردانه وارسرعهدخوداستاده شدید.پولیکه به شما دادیم ازشیرمادرکرده به شما حلال است .که با ما درصداقت رفتارکردید. ولی مشکل دراینجااست که سران افریدی آمده .که اگرشماازافغانستان می برآید مجبورهستیدکه سلاح ها ی خودرا به ما بگذارید.ومخارج ویرانی جنگ را هم بی پردازید.بهتراست که اول شما بین خودفیصله کنید. وبعد درمیزمذاکره ماوشما می نشینیم این دوقوم را باهم باهمان سلاح وتوپ که داده بودخون شان توسط خودشان ریختاند و سرغنیمت ناگرفته جنگ انداختند . غنیمت دراسلام ازشیرمادرکرده حلال است وهم سبب تحریک جنگ می شود. ودوقوم جاهل قبیلوی را ناجوانمردانه با هم جنگ انداختند .مثلیکه چند ماه قبل از فضا به طالبان سلاح وپول در مقبل خانه یک قومندان طالبان ریختند که سبب شکایت اعترض وکلای ولایت زابل در شورا قرار گرفتند. حالا طوریکه ازحرفهای امرالله صالح ریس امنیت ،افغانستان معلوم میشود .که کرزی ازتوطئه همان روزگلب الدین وطالب مزدو آی اس آی آگه وباخبربوده . وازطرف مقامات مسوول جاسوسی خودش ودوستانش به اوگفته شده بود. وهوشدارداده شده بود. که بادارسابقه شما وقاتل پدرشما آی اس آی درفکر یک توطئه درروزهشت ثوراست . وامرالله صالح که ازجمله مجاهیدین سربکف جمعیت وازمتحیدین خودکرزی وازجمله نفرهای بااعتماد دولت کرزی است موضوع حادثه هشت ثوررا درروزاستیضاح سه مقام ارشد امنیتی افغانستان به گفته خانم ملا لی جویا نماینده فراه درباغ وحش با دستان بالا اشاره کرد وگفت : این حادثه برای خدا به من ارتباط  ندارد. « کرزی هم در میخ می زند هم در نعل» واز این حادثه دارودسته کرزی قبلاًازوقوع این ماجرا خبرداشتند این یک توطئه بودولی حالا نمی دانم که کرزی خودرا چرابه کوچه حسن چپ می زند وشمارا سرمسئوولین امنیتی تحریک میکند امرالله صالح درقسمت طوطئه روشنی انداخت ومطرح ساخت واز روری موش وپشک بازی طالب ،گلب الدین وکرزی درقسمت حادثه هشت ثور،روزتاریخی چوروچپاول وویرانی شهرکابل که توسط برادران سربکف مابرگذارشده بود .ازطرف امرالله گک مظلوم بی کناه وبیچاره خاطر نشان شدکه انکلیس ها دوستان قدیم زیارت سازمابازهم ازهمان نیرنگ که بین اقوم وزیر،افریدی ومجاهدین اصیل همان زمان کارگرفتند دراین وقت هم همان کلاه نمدی شاشجاع را ازموزیم مکروفریب آورده با دستان خیانت ناجوانمردانه باهزاران چال ونیرنگ برسرطالبان،حکمتغاروکرزی بازماندگان شاشجاع لاتی گذاشته که این دارودسته بتواندچندروزبیشتربه خاطر تطبیق پلان های استعماری شوم خودتوسط مزدوران خودازآب گل آلود توسط وطن فروشان ماهی بگیرندوخودانگلیس ها بی تشویش درغندی خیرنشسته بیت لاله شیرینک لغمانی راباآواز بلند می خوانند لاله شرین لغمانی  سه زن داشت. به هریک زن خود انگشتر طلا آورده بود.وهرزن خود را گفته بود. که انگشتررا فقط من به توآورده ام به دوزن دیگرخودنیاورده ام . آن را درصندق چوبی خودقفل کن وباخبربا ش که دیگرزنانم ازآوردن انگشترخبرنشوند .وبه آنها نگوکه مرا شیرینک دوست دارد. به من انگشترآورده است .وبزرگان گفته اند :که دوستی دردل است واین بیت را لاله شیرینک لغمانی وقتیکه کلاه ولنگی خود را سرزانوی خودمی گذاشت ویک چانک چای با یک مقدارگورچارمغزی پیش روی خودمی ماند.ودرلب کلکین بالاخانه سرراه می نشست .  وباآوازبلندسرآوازمیخواندهرکدام اززنان بی خبرازخودفکرمی کرند. که لاله شیرینک لغمانی مرا بسیاردوست دارد.وانگشتر رابه من آورده وانگشتررامن درصندق قفل کرده ام ومن از جمله زنان دوست داشتنی شیرینک نیرنگ بازهستم واین بیت را لاله شیرینک

 

 

 

به من میخواند

به صندق انگشتری داری نگارجان

به تنور می پزی تو بهترین نان

الهی کم نگردی از برمن

که صورت داری ، مثل ماه تابان

ولی ملت بیچاره وساده دل ما که سالهاها از پاک دلی به دین ودین فروشان به خاطررفتن بهشت دلک خود را بسته اند وسرخودرادراین راه مقدس شکسته اندوهر کدام ازخود پیش قدمی نشان داده اند. ونمی دانند که انگلیس ها با امریکایی ها وناتودرمملکت مانقش شیرنک لغمانی راسرگلب الدین خان حکمتغار،طالبان ، مزدور،کافر ،مسلمان ، مسلمان نما ،کمونیست کودن  ،مجاهیدین سربه کف(!) وکرزی شاه شجاع امریکا یی درتالارحرامزادگی با مهارت خاص بازی می کنند وخدا سراین ملت خوش باوررحم کندکه ازشرح مصیبت سازان دین نجات یابند وما در قطارملل آزاد  وهوشیارحساب شویم .                                                                                                                  

 زیک قوم باشد

هرسه اش ای ملت

 کنندسوا خود ملت

 نکشند باز هیچ خجلت

مثال آن نیاکانش

 به افتتند باز

 دردامن

زنندتاج شاه شجاهی را

بخندندبررخ ملت

 


بالا
 
بازگشت