سید همایون شاه (عالمی)

 

از غذای  ِ روح  تا چکش سر

 

حتماً از عنوان فهمیده باشید که میخواهم راجع به موسیقی بنویسم آری!

 

این پدیده ی عاشقانه و این  خزینه ی عارفانه ، این مظهر  ِ گنج  ِ شایگانه و مخزن  ِ اسرار جاودانه ، آرامش  ِ روح  ِ افسردگان ، دوای  ِ درد  ِ بیماران ، محرک عواطف انسانی و مشوق  ِ حالات  ِ روانی ، پیش آهنگ  ِ اشعار  ِ خوش ترانه و طرب پرداز  ِ وادی های  ِ عاشقانه این نعمت آسمانی و صدای دنیای  ِ پنهانی.

 

نظریات( ویکی پدیا) در باره موسیقی چنین است:

( به هر نوا و صدای گفته میشود که شنیدنی و خوش آیند باشد، انسان و یا موجودات زنده را دچار تحولی کند. موسیقی بیان احساسات انسان است به وسیله ی اصوات.

موسیقی هنری است دارای نوا و سکوت.

که نام(Muse)  و اشتقاق کلمه ی Mousika واژه موسیقی یونانی بوده و اصلاً از

رب النوع نگهبان  ِ شعر و ادب یونان قدیم میباشد گرفته شده است. موسیقی را هنر  ِ بیان احساسات به وسیله ی آوا ها گفته اند که مهمترین عامل آن (صدا) و (رتِم) هستند و همچنین دانش ترکیب صدا ها به گونه ی که خوش آیند باشند و سبب انبساط و انقلاب روان گردد نیز نامیده اند.

پیشینیان موسیقی را چنین تعریف نموده اند: معرف الحان بوده و آنچه التیام الحان بدان بود و بدان کامل شود.                                                                       ارسطو فیلسوف یونانی متولد (384 ق م ) و متوفی ( 348 ق م ) موسیقی را یکی از شاخه های ریاضی میداند ، و فیلسوفان اسلامی نیز این نظر را پذیرفته اند.

 همانند ابن سینا که متولد ( 358) هجری قمری در یکی از روستا های نزدیک بخارا  و متوفی (416) هجری قمری) میباشد و در بخش ریاضی ( کتاب شفا) از موسیقی نام برده است ، ولی آز آنجا که همه ویژگی های موسیقی مانند ریاضی مسلم و قابل تغییر نیست ، بلکه ذوق و قریحه ی سازنده و نوازنده هم در آن دخالت تام دارد ، آنرا هنر نیز میدانند . در هر صورت موسیقی امروز دانش و هنری گسترده است که دارای بخشهای گوناگون و تخصصی میباشد .)

 موسیقی غذای روح و سالم ترین تفریح است ، برای بعضی ها جزء دین و طریق عبادت میباشد ، خواه نا خواه  موسیقی همیشه با طبیعت بوده و شامل گردش سیر زمین است . صدای آبشار، شرشر ی که در اثر جنبش برگ درختان توسط باد به وجود میاید،نغمه مرغان  ِ خوش آواز ، صوت فرو آمدن باران از آسمان و صد ها دلیل دیگر شاهد وجود موسیقی در طبیعت است . زمانیکه یک قاری قرآن با آواز رسا کلام آسمانی را به سمع سامعین میرساند،  حتی آنهاییکه به زبان عربی آشنایی ندارند فقط از طرز خواندن ، بالا و پائین شدن آواز ِ زیر و بم و بالاخره از وقفه ها کیف میکنند، گویی همین سکوت ها گوش را تشنه تر به شنیدن بیشتر میکند.

عیسوی ها و یهودیان آیات انجیل و تورات را به شکل انفرادی و دسته جمعی در معابد شان زمزمه مینمایند، خوب اهل هنود مستقیماً موسیقی را شامل دین خود ساخته و مسایل مذهبی را با (راگ) ها و (تات) ها درآمیخته نبشته های (گیتا ) و سر گذشت روحانیون خویش را با احساس موسیقی اظهار مینمایند. از این سبب موسیقی را نمیتوان از طبیعت  جدا ساخته ، تعصب کرده و  با آن سر جنگ گرفت.

خواجه معین الدین حسن چشتی :

 پسر خواجه غیاث الدین چشتی به قولی در ولایت نیمروز افغانستان در سال 537 دیده به جهان گشود، او از عرفای قرن ششم و مروج سلسله چشتیه در هند میباشد ، گویند از نسل سادات سیستان است به دلیل سکونت و وفات وی در (اجمیری ) او را اجمیر نیز گویند ، چشتی (رح) عرفان اسلامی را با نوا های موسیقی در آویخته و هزاران هزار انسان را به جذبه احدیت مجذوب گردانیده و از راه محبت و الطاف فرامین ایزد یگانه را به نیم قاره هند مورد تطبیق قرار داد، در وصف او چنان سروده اند:

خواجه ء خواجه گان  معین الدین       اشرف  اولیای   روی  زمین

در جمال و کمال   ِ او چه  سخن        این مُبَین  بوَد به حسن حسین

قوال ها سرایندگان و حتی آنانی که آلات موسیقی چون ستار،سرود، شهنایی و غیره را مینوازند حتماً با دعا شروع میکنند.

رودکی سمرقندی متوفی (329 هجری) زمانیکه با آواز گیرا و چنگ رسا قصیده ی پربها میسراید :

بوی جوی  مولیان  آید  همی       یاد  یار مهربان  آید  همی

ریگ آموی و درشتی های او     زیر پایم  پرنیان  آید  همی

شاه ماه است و بخارا  آسمان     ماه  سوی  آسمان  آید  همی

شاه را چنان به هیجان می آورد که شتابان مشتاق دیدار وطن شده تا یک پای در موزه و یک پای برهنه در رکاب نموده به مرکز حکمرانی خویش (بخارا) روانه میشود و لشکریان که از دوری وطن و قریبان شان به جان آمده بودند آسوده حال به خانه بر گشتند.

ابوعلی سینا (1037-980 ) بعلاوه آشنایی و فهم عمیق در علوم ساینسی چون: جیامترک ، بیولوژی ، طب ، و دوا سازی اشعاری نابی سروده و در علم موسیقی نیز دسترسی داشته و چنانچه در بالا ذکر شد موسیقی را از جمله علوم ریاضی دانسته است.

نصر فارابی : (950م-970م) فیلسوف بزرگ متاَفیزیک در موسیقی تسلط کامل داشت.

فرخی سیستانی متوفی (429 هجری) با نواختن چنگ و سرودن قصیده پائین از جمله نزدیکان دربار سلطان محمود غزنوی شد.

تا پرند نیلگون بر روی پوشد مرغزار     پرنیان  ِ هفت رنگ  اندر سر آرد روزگار

و همچنان منوچهری دامغانی از سال ( 421 ه ق) تا زمان وفات خود یعنی (432 ه ق) در خدمت سلطان مسعود غزنوی قصاید پر شوری را با نوای موسیقی دلنوازی سر داده و انعام میگرفت .

مولانا جلال الدین بلخی  (604 ه ق الی 672 هق)

آن مهر درخشان عارفان آن زنده جاویدان جهان آنکه از نور وی تجلی افتد به زمین و زمان ، آن ساقی شیرین کلام  روزگاران تلخ یعنی مولانای روم و مولانای بلخ، نیز بی ساز و آواز نبود، چنانچه آورده اند:

{ کسی که شاعری را ننگ دودمان خود میدانست به غزلیات شور انگیز پرداخته به نوای ِ نی و رباب و دست افشانی و سماع رو کرده ........} و در جای دیگری: ( و فرمود که رباب را شش خانه ساختند و فرمود که شش گوشه ی رباب ما شارع  ِ شش گوشه ی عالم است به الف الله : بعد از آن بنیاد سماع نهاد و از شور و غوغای عشق ِ عاشقان عالم پُر شد .

اگر به مثال ها ادامه بدهم بی نهایت اند که در چنین مقالات نمی گنجند، به شرح حال موسیقی دان و شاعر بزرگ امیر خسرو دهلوی پرداخته و بسنده میکنم:

 خسرو الشعرا متولد 651 هجری قمری از جمله شاعران بزرگ است که در موسیقی نیز ید طولای داشته و به قول محققین مخترع طبله نیز میباشد.

قبل از اختراع طبله ضرب دیگری بنام ( پکواج) یا ( پَخواج) بیشتر مروج بود که شبه دهل بود، امیر خسرو این آله موسیقی را دو تقسیم نموده و قسمتی را که سر کوچک و بدنه ی نسبتاً بزرگ دارد ( بایا) کلمه هندی به معنی راست نام گذاشت چون معمولاً با دست راست نواخته میشود و اصل قواعد و صوت (ماتره) ها در همین قسمت طبله متمرکز است ، و قسمت دومی (بیس) و یا ( دایا) به معنای (چپ) میباشد که سر آن همچون کاسه بزرگ و بدنه آن تا پائین خورد تر میشود. تصویر پخواج را در پائین ملاحظه کنید.

 

استاد حامد حسین خان  ( استاد ینورستی مریلند) واقع در کالج پارک را در سال    ( 1984) م در ایالت مریلند دیدم ایشان در آنجا طبله و ستار تدریس میکنند. استاد میگفت که امیر خسرو به دور سیاهی های سر طبله بیشتر از 300 (ماتره) اختراع نموده که بعداً به مرور زمان (تال ) های مختلفی از جمع و ضرب ها به اساس ریاضی به وجود آمده است.

 

Hindi: तबला, Bangla: তবলা, Urdu: تبلہ table))

استاد آصف محمودی طبله نواز سابقه دار رادیو افغانستان را در مجلس شام عرفان که ماهانه در ایالت ورجنیا دایر میگردد ملاقات کردم استاد با مهربانی های فراوان از مخمس را که در آنجا خوانده بودم توصیف کرده و من ِ ناچیز را تشویق کردند ، من از فرصت استفاده نموده از ایشان نیز پرسیدم که ایشان هم با استاد حامد حسین خان موافق بودند. به این بیت امیر خسرو توجه نمائید:

نظم را حاصل، عروسی دان نغمه زیورش

نیست عیبی گر عروس خوب بی زیور بود

پیدایش موسیقی

پس از سپری شدن هزاران هزار و یا ملیون ها سال آن طوری که (انجیل) میگوید:

{هنوز بر از بحر جدا نگشته}

اما با وجود این در آن عهد نیز که هنوز جنبنده ی روی زمین نمی زیست  جهان ماوای خموشان نبود. امواج کوه پیکر با سخره های عظیم برخورد میکرد. باد در شاخسار ها می پیچید و از تماس آب با سنگ ها و سنگ ریزه ها آوای دلنشینی برمی خاست. بعد ها جانوران در روی زمین پدیدار شدند و با اصوات به سخن گفتن به یکدگر آغاز کردند و پرندگان به هنگام دمیدن صبح صادق به نغمه پردازی پرداختند.

اما به این اصوات نمیتوان کلمه ی موسیقی را اطلاق کرد. موسیقی فقط و فقط از آن انسانها است. زیرا فقط انسان به زیور دانایی آراسته شده است به کمک موسیقی است که انسان ها هیجانات درونی خویش را بیان میدارند.

موسیقی چیز برتر از اصوات و سر و صدا ها است .

چه سبب شد که انسان موسیقی را اختراع کرد؟

بشر چگونه درک کرد که بازی اصوات میتواند مبین و ترجمان روح و احساسات او باشد ؟ از هزاران سال پیش یعنی تقریباً از زمان پدید آمدن موسیقی تا به حال، بشر به تحقیق و تدبیر در این باره مشغول است، حتی انسان های اولیه نیز میکوشیدند برای این سوال پاسخی بیابند. آنان ماهیت سحرآسای موسیقی را جز اینکه بگویند عطیه ی خداست به طریقی دیگری نمی توانستند توجیه کنند.

تا حال فقط میخواستم عرض کنم که موسیقی یک هنر والا و مورد پسند دانشمندان و بزرگان و خلاصه همگان است.

 

 

در کشور ما نیز موسیقی مراحل مختلفی را گذرانیده و تازه به یک مرحله ی متداول تقریباً بین الافغانی رسیده بود و فرهنگ موسیقی ما از شمال تا جنوب از شرق تا غرب شباهتی بخود گرفته بود ، در حالیکه موسیقی کلاسیک ما به جای خود قرار داشته و فرزند برومند سرزمین ما استاد محمد حسین خان سر آهنگ افتخار القاب چون سر تاج  موسیقی و کوه موسیقی را با خود داشت و هر سال به تعداد مدال هایش افزود میگردید ، غزلسرایان ما نیز با سرائیدن اشعار ناب مردم ما را شادان و مسرور نگاهداشته بودند. موسیقی فولکلوریک ( کلی وال ) نیز جای خود را داشت ، کوچکترین بی سُری و یا بی (لیی) در آن موجود نبود ، استاد مرحوم (دُری لوگری) چنان نو آوری های کرد که جاویدان خواهد ماند در شمال (باز گل بدخشی) مرحوم با آهنگ های مخصوص خودش میسرائید و کمپوز هایش آن قدر دلنشین و زیبا هستند که هنوز هم هنرمندان با تغییر اشعار آنها را زمزمه میکنند.

ظهور هنرمندان آماتور چون زنده یاد استاد برښنا ،مرحوم  جلیل احمد ځلاند ، محترم حفیظ اله (خیال) مرحوم ضیاء قاری زاده ( کبوتر)مرحوم ساربان، زنده یاد( پراناتھ) داکتر صاحب محترم ناشناس، مرحوم میرمن پروین خانم ناهید و خانم ژیلا، استاد مهوش ، میرمن قمر گل ،میرمن رخشانه استاد اول میر، استاد نبی گل ، مرحوم گل احمد شیفته( که تازه از فوت شان خبر شدم و خداوند جنت نصیب شان گردانیده و به بازماندگان شان صبر دهاد) محترم احمد ولی محترم ایوب، خانم پرستو، خانم سلما، محترم رحیم غمزده، مرحوم عبیدالله جان قندهاری و محترم ظاهر هویدا ،محترم رحیم جهانی و آن گوهر نایاب مرحوم احمد ظاهر فقید به غنای موسیقی کشور افزود.

در یک دوره ی دیگر یک تعداد زیادی از جوانان یک بارگی در موسیقی کشور رو نما گردیدند که اکثر شان متعلمین لیسه عالی حبیبیه بودند و استعداد های بسیار خوبی هم هستند چون: علیشاه خوشحال، رحیم مهریار، نعیم پوپل، نعیم نظری ، احمد ولید، احمد مرید  وحید قاسمی.....و خوانندگان دیگری چون شاه ولی ، منگل و نغمه...

دو سه سال بعد آوازخوانان دیگربا استعداد های متناوب چون: شریف غزل هنگامه ، سیدعمر، نجیم،احسان امان،فرهاد دریا، آقایی صبوری، اسد بدیع ، بعد ها  وجیه ، فرید رستگار، فواد  رامز و...بمیدان موسیقی آمدند که محترم شریف غزل و آقای دریا واقعاً استعداد های ماندگار هستند.                                                                                                         

ناگفته نباید گذاشت گذشته از آوازخوانان آهنگسازان و نوازندگان خیلی ماهری نیز روی صحنه آمدند، در اوایل استاد غلام حسین خان کمپوز های زیبای را به هنر مندان میدادند و بعد ها مرحومان فرخ افندی، استاد برشنا،نی نواز و شاه ولی ترانه ساز آهنگ های زیبای را به هنر مندان کمپوز میکردند استاد هاشم و استاد خیال قسمت اعظم آهنگ های رادیو افغانستان آن وقت را کمپوز کردند و مرحوم ځلاند مرحوم زاخیل نیز سهم به سزائی داشتند، آقایی گل زمان تعداد زیادی از آهنگ های پشتو را کمپوز نموده، البته مرحوم سلیم سرمست، ننگیالی توخی و محترم مسحورجمال از جمله نوازندگان ماهر و در قسمت (آرمونیزه) آهنگها تاثیر بزرگی داشتند ، بعد ها گروه های موسیقی چون ستاره ها ، چهار برادران، کوچی ها .... وغیره ایجاد شد که همگی با استعداد و قابل تمجید بودند .

بعد ها برای اولین بار ستدیوی (افغان موزیک) به ابتکار سردار یحی بوجود آمد که آواز هنرمندان را ضبط نموده و به شکل (کست) در اختیار علاقه مندان میگذاشت، بعد ها بریالی حمیدی با وارد نمودن تجهیزات مکمل (سوند سیستم) استدیوی موزیک سنتر کابل را تاسیس نمود که برادر بزرگم انجنیر(سید علی عالمی) مسئولیت ثبت آن را به عهده داشت چندی بعد ولی اشپاری ستدیوی (آریانا) موزیک را ساخت و یک ستدیوی دیگر بنام (آریا) موزیک نیزبمیان آمد. ایجاد این استدیو ها و رقابت تجارتی آنها باعث تشویق بیشتر هنرمندان شد که از هر گوشه و کنار کشور ما هنر مندان جهت ضبط آواز شان بکابل می آمدند و بعضی اوقات خود این ستدیو ها به دنبال استعداد ها رفته و موسیقی اصیل کشور را دو باره زنده میساختند. من از سال 2004م تا حال یکی دوباربه گذر خرابات کابل رفته و تغییراتی را دیده ام.

 

به اقتباسی که از کتاب (کابل قدیم) به تالیف نیک محمد پوپلزائی برداشته ام در ذیل توجه کنید:

کوچه (گذر) خرابات

همچنان که هنر موسیقی در عصر جدید و خاصتاً امروز اهمیت زیاد دارد . تیمور شاه درانی که مرد متجدد و متمدن بود ، او نیز در این راه ذوق واداشت و بسیار از نوازندگان و خوانندگان معروف کشور های هند، پنجاب و کشمیر را در نزدیکی بالاحصار کابل احضار فرمود و قدیمترین خاندان های نوازندگان و خوانندگان گذر  ِ خرابات از زمان تیمورشاه به میراث مانده اند، واضح روایت اینکه ، تیمور شاه میخواست به یادگار فتوحات و استرداد چندین ولایت ، جشن بی سابقه ی را در شهر کابل انعقاد دهد و از چندین شهر حکم احضار نوازندگان و خوانندگان صادر نمود و بسیار از مشاهیر هنر موسیقی را در کابل جمع آورد و در اثر برهمی که از باعث حدوث بعضی وقایع ناگوار رخ داد، جشن کبیر صورت نگرفت و مردم بی وسیله اغلب نتوانستند به اوطان خود مراجعت کنند و بر شهر کابل ماندند. و قدیمترین خاندانهای نوازندگان و خوانندگان خرابات کابل ازهمان دسته ی هنرمندان اند و عده ء زیاد شان از مردم قصور و جات و از لاهور و کشمیر بودند و میرزا میر عبدالهادی خان منشی باشی حضور تیمور شاه از یک نفر بنام مولاداد مطرب نام میبرد و سند بهتر این قول، ابیات مورخ مذکور است.  که ضمن توصیف جشن باشکوه سلطانی ( عروسی شهزاده همایون) در سال 1193 ق با مباهات تذکر داده است.

 

استاد قاسم مرحوم متولد 1887م در گذر بارانه کابل

پارچه شعری را که در اکتوبر 2006م راجع به خرابات نوشته بودم تقدیم شما میکنم.

خرابات

سابق  به  خرابات   همه  شور   و  نوا  بود

آواز   ِ طرب بود  و هنگامه ی   به  پا  بود

افتاد   مرا    باز   گذر    بر   سر  ِ  کویش

بشکسته   بدیدم  همگی    جام    و  سبویش

بی دسته  فتاده  است  یکی   کاسه ی   تنبور

هارمونیه  ها  گشته   همه    خانه ی  زنبور

هامونیه  به  من  داد  یکی  آغا   صمد خان

آواز  ز هر پرده  شده   بی   سُر   و لرزان

یک  پنجه ربابی   بزد  آن پور   ِ  عمرخان

تشریح  نمود  حال    ِ  خرابات    بدین سان

گفتا! همه مردند   و   برفتند و   خموشست

دستان   ِ خرابات  چرا  در  پس   گوشست؟

نی کیف  ِ رحیم بخش   نه  آواز  زشیداست

نی نغمه ی سارنگ ِ نبی نغمه گر  اینجاست

اینجا نه (مقام) است نه(سُر) نی (لی) راگی

(کستوری) و (پیلو) نبود (جوگ) و (بیاگی)

آفتابه  لگن  وار   زنند طبله  ،  نه ( چپتال)

موسیقی   ِ  کشور شده امروز  به این  حال

استاد  سر آهنگ    تو کجایی؟   که   ببینی

در دامن  ِ خود  اشک    ِ  خرابات   بچینی

افسوس  هنر مرد   و   هنرمند  فقیر  است

یا همچو ( همایون ) نوایش  به   نفیر است

 

 

 

استاد محمد حسین سرآهنگ متولد 1924م و متوفی 1983م دریافت کننده القاب چون:

سرتاج موسیقی، کوه بلند، بابای موسیقی و شیر موسیقی

 

من و بعضی از دوستانم گاهگاهی  هنرمندان را دعوت نموده و موسیقی میشنویم یک روز استاد ولی طبله نواز چیره دست را دعوت دادیم و برای ما هنر نمایی های خیلی جالب نمود به راستی انگشتانش چنان روی طبله میرقصید و (تال) های مختلف را برای ما نواخت که کیف کردیم و قصه های از خرابات نیز گفت.

 

به سلسله دعوت هنرمندان با مرد سالخورده آشنا شدم که بینایی یک چشم خود را نیز از دست داده بود و او (الله محمد) خان ربابی بود ، چند راگ را برای ما نواخت و (اشرف) جان که یک جوان مستعد است او را با طبله همراهی میکرد. استاد (الله محمد) برایم گفت در آوان جوانی یک آله موسیقی را که شبه رباب است اختراع نموده بودم که استاد مرحوم محمد عمر خان مرا بی نهایت تشویق کرد، پرسیدم چه نام داشت؟ و به کدام آله موسیقی شباهت داشت؟ گفت اسمش را (شباب) گذاشتم مانند رباب است ولی میتوان 3 نوع آله ی موسیقی را با آن نواخت.

 

 

خانم رخشانه در کنسرت

 

متاسفانه وطن عزیز ما بعد از تحمل ضربات شدیدی ناشی از جنگهای خانمانسوز معیار و اصالت موسیقی را از دست داد و با به وجود آمدن (کیبورد)  علاقه ی بیشتر جوانان به آواز خوان شدن شد تا نوازندگی ، هر کس میخواهد آواز بخواند هیچکس حاضر نیست نوازنده خوب شود، و این امر باعث شد تا موسیقی رو به زوال برود و حالا ما باید به آواز کسانی گوش بدهیم که بعضاً فکر میکنیم خود ما از آن خواننده حرفه یی بهتر میخوانیم.اصلاً بعضی ها هنر موسیقی را نه بخاطر هنر بلکه وسیله ی برای به دست آوردن پول ساخته و با یک عالم خود نمایی و طمطراق به اصطلاح گپ های کلان کلان زده و از خود (ابوالپتاق) ساخته اند و سلام کسی را علیک هم نمیگویند به گفته انوری ابیوردی امروز از همه چیز گذشته و باید مطربی کرد، انوری میگوید:

 

ای خواجه مکن تا بتوانی   طلب   علم       کاندر  طلب  ِ راتب   هر روزه بمانی

شو مسخرگی پیشه کن و مطربی آموز       تا داد  ِ خود از مهتر و کهتر بستانی

نی گوشه ی گنجی و کتابی  بر  عاقل         بهتر ز بسی گنج و بسی  کار روانی

گر بی  خردان  قیمت آن ملک  ندانند       کی عقل خجل نیستم  از آنکه تو دانی

فرعون و عذاب  ِ ابد و  ریش مرصع       موسی  کلیم الله   و  چوبی   و شبانی

 

    یاد آن زمانه ها بخیر که هر کس دعوای خوانندگی میکرد ، رادیو کابل وقت و یا رادیو افغانستان بعد ها موسیقی دان های ماهر ِ چون استاد سر آهنگ ، استاد خیال و امثال آنها را عهده دار میساخت تا از ایشان امتحان گرفته هر بی سُر و بی لی را نمی گذاشتند آواز گوش خراش کشیده و به عوض صرف غذای روح با ( چکُش درم ماشین و آواز بیرون از نوت  ِ کیبورد) مغز سر آدم را بیازارد. وای بحال کسانیکه در عروسی ها نزدیک (لود سپیکر) نشسته باشند.

به لحاظ خدا اگر این قدر علاقه مند هستید که برای مردم آواز بخوانید  و یا بنوازید لطفاً کمی خود را زحمت داده نزد یک استاد موسیقی بروید ، حد اقل یک طرز نو پیدا کنید ، دیوانهای اشعار دری و پشتو مملو از بهترین غزل ها اند و از اشعار ناب شاعران متقدمین و معاصرین ماشالله پُر است یگان چیز نو بخوانید این چیست؟

(واااای واای  وای وای وای وای   وااای وآی  وآی وآی وآی وآی)

این بیت بالا را که نه مفهموم و نه معنی دارد من شنیده ام و مزاح نیست. بار ها گفته ام و باز هم میگویم:

 

ما را ملامتیست اگر حق بگفته ایم    تیغ زبان به سنگ ملامت چو سفته ایم

 

سید همایون شاه (عالمی)

10 جون 2009 م

وزیر اکبر خان مینه

کابل - افغانستان

 

        


بالا
 
بازگشت