فصلنامهء اندیشه ،  دوازده سال نشراتیش را چگونه پیمود ؟

 

 

 فضل الرحیم رحیم

 

 

گفت و شنود فضل الرحیم رحیم ، خبرنگار آزاد  با

غلام محمد محسن زاده ، مدیر مسوول  فصلنامه اندیشه ،

 

 

 

 

 

پرسش :

- نخست چه بهتر که به عنوان شناخت شخص شما ، معرفی نامهء  تان را داشته باشم.

 پاسخ :

دوست ارجمند و هم زبان ، جناب فضل الرحیم رحیم سپاس از شما که این همه زحمت را بخود راه داده و سراغ مرا گرفتید . از من خواستید که گفتگوی مانرا از خود شروع کنیم و چند حرفی در شناسایی خود بزنم .

نامم غلام محمد محسن زاده ، است و دوستان مرا بیشتر بنام اسد میشناسند.حدود پنجاه و چهار سال قبل  در شهر مزار شریف  در بلخ بامی زمانی  که پدرم  منحیث کارمند دولت  خدمت  مینمود ، در کوچه " ته تاق " که د گر آنرا ندیده ام ، دیده به جهان  گشودم.  درآن دیار

 مانند هشت نسل از گذشته گان خانواده ما در شهر زیبای کابل بزرگ شدم . در مکتب دقیقی  اولین بار روی چوکی مکتب نشسته و  دوره بکلوریا را در لیسه امانی که آنوقت ها بنام مکتب نجات  یاد می شد به پایان رسانیدم .پس از گذشتاند ن امتحان کانکور چند ماهی را در انستیوت پولیتخنیک کابل درس خواندم . در اکتوبر سال 1973  با بهره از بورس تحصیلی به جمهوری فدرال المان ، رفته و در رشته انجینری آموزش دیدم . هنوز شاگرد مکتب بودم که در نتیجه جوش و خروش بی مانندی در جامعه به سیاست رو کردم . قابل یاد آوری است که در آن سالها هنوز جوش و خروش بی مانند زنده گی دانشجویی و دانشکده ها را به سیاست  کشانیده بود و مبارزه  و تلاش برای  بهروزی انسان  و ضدیت با جنگ  و ستم ، از نوع جنگ وحشیانه و ضد انسانی امریکا درویتنام ، دفاع از حق فلسطینی ها و قربانیان انسان ستیزی  چون ستم  فاشسیت های شیلی پس از الینده ،سرهنگ های  یونان و فاشیزم فرانکو در هسپانیا ... اوج میگرفت . در این مبارزه و تلاش دانشجویان در  سراسر جهان  در کنار کارگران و زحمتکشان شهر و ده ، نقش در خور یاد وقدر را ایفا مینمودند.

در آن سال ها در جنبش دانشجویی فعالانه سهم گرفتم و در دانشکده تخنیک شهر دارمشتات المان فدرال   ، مسوولیت امور بین المللی  اتحادیه دانشجویان به من واگذار گردید . پس از ختم تحصیل بخاطر نبود جو مناسب برای برگشت به وطن به تحصیل ادامه داده و در دانشگاه شهر اشتوتگارت المان به تحصیل در رشته دومی پرداختم . در این سالها به ریاست اتحادیه دانشجویان دانشگاه شهر اشتوتگارت المان ، برگزیده شدم . برای هیمن هم بود که بخاطرفعالیت سیاسی ، مقامات دولتی  مرا شخص نامطلوب برای منافع آنکشور تشخیص و فرمان ترک  کشور المان را صادر کردند. تا این روز ها من دومین خارجی  در تاریخ جنبش دانشجویی المان بودم که در نتیجه رای مستقیم  دانشجویان  به ریاست اتحادیه دانشجویان در یکی از دانشگاه های مهم  المان برگزیده شدم.

در سال 1980 به وطن برگشتم و در سازمان جوانان  مسوولیت کار های بین المللی را بر گردن گرفتم . کار با جوانان سخت شور انگیز و دلپذیر بود . برای همین هم بود که با دانشکده اقتصاد دانشگاه کابل نیز همکاری را شروع نمودم . در این سالها به تحصیل در رشته فلسفه وعلوم اجتماعی در دانشگاه هومبولت المان شروع و در سال 1986 به درجه دکتورا  سند فراغت بدست آوردم . بعد ها در  دانشکده تاریخ و فلسفه به آموزش نسل جوان ادامه داده  وتا رتبه علمی پوهنمل در آنجا کار کردم .ثمره کار علمی این سالها برگردان فرهنگ اصطلاحات اقتصادی از المانی به دری بود که از سوی دانشکده اقتصاد به نشر رسید . سه عنوان کتاب در باره تاریخ فلسفه از منابع المانی را  به دری برگرانیده و آماده چاپ داشتم . با حمله تفنگداران  سیاف ، در سال 1992 بر منزل ما ، این آثار مانند هزاران اثر چاپ نشده و آماده برای چاپ  منحیث « در گران» مورد استفاده قرار گرفت. مقالات و پژوهش های علمی در زمینه های اجتماعی  تهیه و به نشر رسانیده و مقالاتی را نیز به دری برگردانیدم. در این سالها منحیث کارشناس امور بین المللی در حزب کار نموده و آخرین وظیفه رسمی ام در افغانستان کار ژورنالیستی  در جریده صدای وطن بود.

هنوزپانزده ساله بودم  که  با  مطبوعات در داخل کشور شروع به همکاری نموده و تا سال 1992 عیسایی که مجبور به  مهاجرت به اتریش  شدم  با رسانه های مختلف کشور همکاری داشتم.در خارج از کشور نیز قبل از مهاجرت و در سالهای مهاجرت با مطبوعات  و محیط دانشگاهی سر و کار داشته و دارم.

پرسش:

شمارهء اول - سال 1387 خورشیدی  مجله ء " اندیشه " که آقای  میر غوث الدین ریس کانون  فرهنگ افغان در اتریش برایم فرستاند را در دسترس دارم . اگر بر گردیم  به یازده  سال قبل که چگونه شما در فکر نشر مجله بنام  «  اندیشه  » شدید و از کجا با کی ها کار را اغاز نمودید ؟

 پاسخ :

فصلنامه اندیشه  و سرگذشت  آن مانند زنده گی در غربت سخت پیچیده و جالب است .

حدود یازده ـ دوازده سال قبل مسوولین کانون فرهنگ افغان در اتریش ، از من  درخواست همکاری یا این سازمان را نمودند. من در یکی از شهر های  دوره افتاده اتریش ، در مرز با ایتالیا و سلونیا بود و باش داشته و دارم . دوری راه و مصروفیت های کاری امکان شکل دیگری از سهمگیری در فعالیت های کانون را مانع میشد.

 نیک میدانید که در یک سازمان بخش ها و زمینه های مختلف  از نوع مدیریت  و کارهای  فکری و علمی  وجود دارد . من که در زنده گی  بیشتر با کار آفرینشی ، نوشته ، تدریس و مطالعه سرو کار داشتم ، نمی توانستم کاری از نوع  اداری  را انجام دهم . به دوستانم پیشنهاد کردم که من از همین فاصله های دور کار تهیه و نشر جریده ای را  به عهده میگیرم  و شما مسوولیت کار های  اداری چون  تهیه پول، نشر وپخش جریده را پذیرید.

شما که خود با جهان مطبوعات وژورنالیستی  سر کار داشته  وبر اندوخته های فراوانی تکیه دارید، بیشتر از دیگران میدانید که  فرآورد های  اندیشه وی و علمی  بخاطر رسیدن به مصرف کننده ، نیازی  جدی به ناشر و کسی که حاضر است پولش را در اختیار  گذارد دارد . و چه بسا از اثر های ارز شمندی که در نتیجه نبود چنین امکانی در صندوقه  و یا رف کتاب نویسنده  هنوز نشر نا شده مانده است .

مسوولین  کانون تعهد به  تهیه پول و چاپ و پخش جریده و من با گروه کوچکی از دوستان با وجود نبود امکانات لازم تخیکی  چون  نرم افزار و سخت افزار کمپوتری به زبان دری  و پشتو شروع بکار نموده و تا امروز  این کار را با فراز و فرود هایی  ادامه داده و اندیشه را منحیث نشریه پژوهشی  فرهنگی  و اجتماعی  چاپ و نشر کردیم .

شما پرسش با کی ها را طرح کردید .

شما میدانید که هر نشریه و فرآورد رسانه ای در آغاز نمیتواند  همکاری  گسترده و همه جانبه  نویسنده گان  و پژوهشگران را با خود داشته باشد . این ها بیشتر انتظار میکشند که  نشریه چه مینویسد ، چه قصد و هـدفی در پیش دارد و در چه سطحی مینویسد .

برای همین هم بود که در آغاز اعضا و هواداران چیزفهم و صاحب قلم کانون ما جناب   عمر محسن زاده ، نجیب سهابی ، عبدالرب ابراهیمی ، شیر محمد خاور، شمس صمدی  ... مینوشتند . بعد ها نویسنده گان و پژوهشگران  سرشناس ، صاحب اندیشه و قلم کشور وقتی دیدند که  اندیشه در سطح مطلوب و شایسته فرهنگی  بدور  از تعصب و خامی  راهش را ادامه میدهد،  باب همکاری را  باز نموده اندیشه را اندیشه خود دانسته و برای آن نوشتند.

دوست ارجمند!

 شما بهتر میدانید که وقتی پژوهشگر و نویسنده ای  آفریده و کار اش را برای نشر میسپارد، در برابر زحمت و تلاش خود انتظار دریافت حق الزحمه ی را هم دارد . خانه این همه استادان و ارباب دانش وقلم  ملک ما آباد باد  که با جوان مردی و بدون انتظار پول، چکیده های  اندیشه و اندوخته های شآنرا بیدریغ در اختیار ما قرار داده و از مشوره ها و رهنمایی های سودمند نیز دریغ نکردند.

دوستان عزیزم  زنده یاد  دکتر احمد جاوید ، لطیف ناظمی ، دکتر اسد الله حبیب ، دکتر اکرم عثمان ، دکتر مجاور احمد زیار ، دکتر مکس کلیمبورگ ، دکتر روان فرهادی ، دکتر زمریالی طرزی ، شاد روان  بیرنگ کوهدامنی ، محترم اکبر کرگر ، نبی عظیمی ، خانم  داداش پور ، دکتر حمیرا نگهت دستگیر زاده  ،جلال نورانی ، دکترحسین هـدی ، نعمت حسینی ، نجم الدین کاوویانی ، دوکتور ژوندون ، عنایت پویان  ... و ده ها نویسنده و پژوهشگر سرشناس کشور اندیشه  را نشریه خود دانسته و با آن همکاری و یاری نمودند. دامنه  این همکاری و سهمگیری در پیش برد جریده از یکسو  و ادامه کاری  از سوی دیگر باعث افزایش اعتبار  اندیشه در میان نشرات بیرون مرزی کشورگردید. خوشبختانه  این همکاری  ویاری رسانی تا حال ادامه دارد .

پرسش :

- به عنوان مدیر مسوول  اگر فعالیت های نشراتی مجله «  اندیشه»  را به بررسی بگیرید ،  نتیجه حاصله از آنرا چگونه بیان میدارید ؟  

پاسخ :

وقتی شماره های  آغازین را که در سطح پایین کمی  به نشر میرسید با شماره های بعدی به مقایسه مینشینیم ، به روشنی در میبابیم که کاستی های ما کمتر از گذشته است . ما به مناسبت های مختلف  پیام های  زیبا و ستودنی را از ژورنالیستان و نویسنده گان کشور بدست آورده ایم ، که ما را در ادامه کار مان تشویق و یاری نموده است .

من پیوسته از عزیزان صاحب قلم خواسته ام  ( این خواست هنوز هم پابرجاست ! ) تا  بیدریغ  و بدون ملاحظه انگشت انتقاد  بر کاستی های ما بگذارند و هر آنچه که در رویه های اندیشه خوشش شان نمی آید و آنرا غلط و نا زیبا میپندارند ، را بررخ ما بکشند.هنوز نارسایی های معین در کار ما وجود دارد که  با بخشی از آن اشنا هستیم و بخشی را نمی شناسیم . بخش آن در دست ماست و قسمتی از امکان ما بدور .

بگونه مثال :

کاستی های چاپی  آنجاییکه « ب » ،« پ » شده و  یا « چ » ، « خ » که دلیل این کاستی درخود ما و نا گزیری روزگار نهفته است . شاید بگوید که  روزگار را به این کاستی چه ؟

وقتی از روزگار مینالیم ، دلیل آن نبود دستگاه و امکانات لازم برای کاردقیق ژورنالیستی و نیروی کافی  انسانی است .

وقتی شما یک نشریه ای  حدود صد صفحه ای را تهیه ، چاپ و  پخش میکنید ، نیاز به  نیروی کار آگاه انسانی دارید  . در غیر آن کاستی های لازم شریک و همسفر شما در کارتان میباشد . در حال حاضر ما این امکان را در اختیار نداریم.

دو اینکه :

کاستی های مسلکی ما  از نوع  درست نویسی و کار برد واژه ها  و یا  دانش واژه ها  است  که به نسبت نبوده   دستگاهی  که روش  و اصول واحدی را برای  درست نویسی در زبان دری به ویژه  در افغانستان ، طرح و بکار بندد  هنوز پابر جاست .

 معضل «  افغانی »  و «  افغانستانی »  تا ایجاد دولت نیرومند و اتکا کننده بر نیروی  خرد و دانش و دوستدار فرهنگ  در افغانستان به حال خود باقی مانده و همراه سفر مان خواهد بود.

 ما امروز شاهد بکار بست و نو آفرینی واژه ها و مفاهیم  تازه ای در زبان دری هستیم . بسیاری از  این نوآفرینی های نوشتاری چنان گمراه کننده  و  غیر قابل فهم است که باعث گمراهی  و ندانستن درونمایه مضون میگردد.

و سوم :

ما وعده کردیم که فرآورد های هنری ـ ادبی تازه کاران  را نیز به چاپ رسانیده برای شان میدان آزمودن و پخته شدن را میدهیم . این کار مانرا نباید  کاستی ، بلکه  پابندی مان به آنچه که در برابر تازه کاران  و نو نویسان  وعده کرده بودیم باید دانست .

به هر صورت کاستی  زیاد است و  ما  هم  اصلاح پذیر .

دوستان میتوانند بدون ترس انگشت انتقاد بر کار ما بگذارند و ما را در بهبود کیفیت کار مان یاری رسانند.

من و شورای کوچک نویسنده گان اندیشه ، که حال شکل فصلنامه را بخود گرفته از کار مان راضی  بوده امید و چشمداشت  پپروزی های بیشتری  را در آینده  داریم .

پرسش :

در همین سالهای که مجله اندیشه راه تداوم نشراتیش را می پیمود رسانه های چاپی زیادی به عنوان هفته نامه ، ماهنامه و فصلنامه وغیره  به کار آغاز نمودند که بعد از نشر یک یا دو شماره نتوانستند و یا نخواستند به نشرات خود ادامه بدهند . رمز فعالیت متداوم نشراتی دوازده ساله مجله «  اندیشه » از نظر شما در چیست ؟

پاسخ :

 در جریان گفتگوی فراموش ناشدنی که درجون 2001   با زنده یاد عاقل  بیرنگ کوهدامنی ، که یادش گرامی و بهشت برین جایش باد ، داشتم در مورد  عدم دستیابی با نشرات  بیرون مرزی و فرآورد های شعری و داستانی  مشکلم را با وی  در میان گذاشتم .آن مرد بزرگ و صاحب اندیشه، در پاسخ  شعر زیرین از سروده های خودش رابر خواند

که :

از بس گیاه هرزه در این باغ سرکشید

گـــل هـــا ز یاد بـــرده شکوه شگفتنا

 و افزود :

« ... ما اینقدر میدانیم  که غربت و امکانات نوشت افزار، این زمینه را فراهم آورد که شماره  ی شاعران ، نویسنده گان ، فرهنگیان و تاریخنگاران ما که پیش از این کاره ها نبودند ، افزوده شود و این خطرناک است  و زیانبار .... » .

این پاسخ  عاقل بیرنگ کوهدامنی  بر دلم نشست . وقتی شما رسانه ها  گونه گون را میخوانید ، بیشتر بدین ارزیابی  باور پیدا میکنید .

 شما که خود اهل قلم ، اندوخته و آموزش مسلکی  ژورنالیستی هستید به یقیتن به این کاستی ها  بیشتر از دیگران متوجه هستید . کسانی که هنوز نمی دانند فرق بین « صاحب امتیاز»  و«  مدیر مسوول»  چیست هوای نشر جریده ای را میکنند . برای همین هم است که در یک شماره همین شخص واحد بدون آنکه بداند  مدیر مسوول ، در شماره بعدی صاحب امتیاز و در شماره سومی نا خود اگاه  سکرتر مسوول  میشود.

یگانه آرزوی این  افراد فقط و فقط رسیدن به شهرت است ، نام و نشان تازه  و بس !

با برسی از  رسانه های نوشتاری  بیرون مرزی  کشور به این نتیجه رسیده ام که اکثرا آنهایکه اینجا و آنجا  بنام صاحب امیتاز و مدیر مسوول و نویسنده و خبر نگار ظاهر میشوند فقط و فقط شوق نویسنده شدن و ژورنالیست بودن را در سر دارند و بس .

با درد و دریغ که  اینها به خود  زحمت نداده اند تا خود را  با الفبای روزنامه نویسی آشنا سازند.

جهان رسانه ها سخت در حال دگرگونی و نو آفرینی است . حتا در بخش علمی و اکادیمیک این بخش در حال گذار به شیوه های تازه مدیریت و کار مسلکی  به سر میبرند . چون گذشته  فقط آموزش و تحصیل  ژورنالیرم  وجود نداشته و  بیشتر جای تحصیل دانشگاهی ژورنالیزم را  رشته های تازه  ای «  رسانش  و علوم  رسانه ها » گرفته است.

شما شاهد هستید که 700 میلیون  تارنمای  و یا ویبلاک انترنتی  وجود داشته و روزانه به هزاران صفحه تازه به آن  افزود میشود.

مشکل دیگر رسانه های  افغانی  را عدم پابندی به قوانین و اصول معین اخلاقی که در گذشته ها در کشور ما و صنف ژورنالیستان کشور وجود داشت تشکیل میدهد .

ما و شما شاهد  هستیم که همه روزه از صفحه های تلویزون و رویه های انترنت و رسانه های  نوشتاری  چه بی حرمتی  ها  ، توهین و تحقیری  نیست که به حق انسان وطن ما  روا میدارند.

در گذشته ها ژورنالیستان ما پابند اصولی بنام « اخلاق ژورنالیستی  » و یا « عفت قلم »  که شباهتی با تعهد پزشکان به سوگند نامه   هیپوکرات داشت ، بودند. و کسانی هم بودند که از آن کنترول  ونظارت میکردند.

من دلیل اول  درخشش و یا  فرونشت یکشبه  نشرات  بیرون مرزی را در آشنایی ویا عدم معرفت  گرداننده گان آن  با اساسات  مسلکی ژورنالیزم میدانم .

 افزوده بر این ،  نشر و پیشبرد جریده به منابع پولی و تخنیکی  نیاز دارد . شماری از نهاد ها و افراد پس از اینکه با نشر چند شماره ای صاحب نام و نشانی شدند میروند پس کار شان و یا  بفکر کار های دیگری برای بدست آوردن پول می افتند.

ببیند امروز چقدر کنسرت با کیفیت و بی کیفیت  در اروپا راه اندازی میشود . این کنسرت ها بیننده گان زیادی دارند .  بیشتر مردم به تماشای کنسرت  نو جوانان و آواز خوانان جوانی که یکشبه به شهرت دست یافتند میروند و حاضر هستند تا  بین 20 ـ 50 ایرو تکت هم بخرند . برای همین هم است که افرادی  تمایل بیشتر به سازمانده کنسرت نشان میدهند تا راه اندازی  یک نشست علمی  و یا نشر یک مجله .

ببینید در چنین کنسرت های  بین 200 تا هزار نفر شرکت میکند و اگر قیمت تکت را حد وسط 20 ایرو محاسبه نمایم  امکان دست یابی به بیست هزار  ایرو در یک شب  میسر هست .

چرا کسی پیدا نمی شود تا کنسرت های را بصورت رایگان  و یا قیمت  مناسب برای هنر دوستان افغان براه بیندازد ؟

من با آوردن این نمونه قصد گریز از پرسش شما را ندارم . ما هم به این مشکل روبرو هستیم . بودیجه لازم برای نشر جریده نداریم . شماری از دوستان در کانون ما هم بیشتر به راه اندازی کنسرت ها مایل هستند. روی همین واقعیت اندیشه از مجله دو ماهه به سه ماهه تبدیل شده و  در سالی که گذشت نسبت نبود پول ما فقط دو شماره اندیشه را تهیه و نشر کردیم .

وقتی شما از دوستانی تقاضای پرداخت قیمت جریده را مینماید ، شانه خالی میکنند و از نداشتن امکان پولی حرف میزنند. همین ها حاضر اند برای کنسرتی 20 ایرو بپردازند ولی برای خرید کتاب و یا مجله ای 5 ایرو ندارند.

این مساله ، مشکل بزرگی  نهاد های فرهنگی افغانی را تشکیل میدهد  که با آن بایست برخورد مسوولانه و اگاهانه صورت گیرد ، و الی  تن چندی که هنوز به فرهنگ کتاب و خوانش علاقمند اند،  نیز  از مطالعه و خوانش فاصله میگیرند.

نهاد ها و موسسات فرهنگی ما  نتوانسته و یا نخواسته اند ارزش هویت و فرهنگ  و نقش فرهنگ در زنده گی انسان ها را برجسته سازند . برای همین هم است که فرهنگ کتاب خواندن در بین ما افغانها به فرهنگ  انترنت خوانی  کاهش یافته است .

پرسش:

- در حال حاضر تعدادی اعظم نشریه های افغانی بویژه نشرات بیرون مرزی  روی صفحه انترنیت منتشر می شوند که نشر آن به مراتب سهل ترو آسانتر از نشر رسانه های چاپی است . آیا مجله «  اندیشه » در انترنیت نیز قابل دریافت است و یا اینکه تنها بشکل چاپی آن در دسترس قرار دارد؟ از نظر شما مزیت نشریه چاپی در چی است که در نشریه های انترنیتی ان مزیت  نیست و یا برعکس ان  ؟

پاسخ :

رسانه های جدید  از جمله انترنت  وسیله خوبی برای پخش زود تر و گسترده تر  پیام  میباشد .

من بدین باور هستم که هر رسانه ای در جهان رسانس  نقش و جایگاه خود را داشته و برخلاف  برداشت ها و تصوراتی چند هیچ یک از رسانه های  تازه نمی تواند کُلاً جای رسانه قبلی را پُر نماید .

 وقتی تلویزون  ظهور کرد شماری ناسنجیده  به فاتحه خوانی سینما و تیاتر  شروع کردند ، و وقتی انترنت پیدا شد  گلیم کتاب و کتاب خوانی و روزنامه خوانی را برچیده دانستند. واقعیت زنده گی چیز دیگر از آب درآمد . هم تیاتر ، هم سینما و کتاب به زنده گی خود ادامه داده و هنوز از ارزش  و محبوبیت آن کاسته نشده است . با دریغ در میان جامعه افغانی برداشت از نوع دیگری بود . دوستانی که تا دیروز  نشرات موقوفه را بر روی کاغذ تهیه و نشر میکردند  به انترنت رو آورده و شروع به نشر  در  تارنما های انترنتی کردند. امروز در مکتب ژورنالیزم  صنف تازه ای بنام « ژورنالیزم انترنتی » ظهور کرده  و سخت  فراگیر و دامن گستر میباشد.

با دریغ که فقط  شمار محدودی از گرداننده گان و مسوولین این تارنما ها  به خود زحمت داده و با شیوه و اصول کار ژورنالیستی در این رسانه ها  خود را وارد ساخته اند . بخش اکثر این رسانه ها مطلبی را بدون اجازه از یک سایت و مضمونی را بدون ارتباط و هماهمنگی از رویه دیگری ، بدون اجازه بریده و روی تارنمای تازه ای  بنام خود  سر هم میریزند.

برای همین هم است که وقتی شما از یک رسانه به رسانه دیگری به امید دریاقت چیز تازه و بکری سفر مینماید ، در ده ها  تارنما با همان مطلب تکراری  و کهنه  روبرو میشوید که شما آنرا  ماه ها قبل در تارنما های دیگری دیده بودید .

این وضع شباهت زیادی با نا هنجاری های  دنیای موسیقی افغانی دارد . یک آهنگ را صد خواننده و یکی بد تر از دیگری خوانده است .

 موجودیت صد ها سایت انترنتی افغانی و هزاران ویبلاک شخصی  به بحرانی که ناشی از عدم پابندی به اصول ژورنالیتسی  است دامن زد . برخلاف قانون مطبوعات در جهان این نشرات نه از نظر شکل  نه بخاطر درونمایه آن مورد کنترول قرار می گیرند . آنهایکه از نظر اخلاقی  خود را پابند  سلسله نورم ها و ارزش های میدانند ، به ارزشهای توجه دارند و دیگران هر چه دل تنگ شان میگوید،همان می نویسند. و برای همین است که تلیفون کردن و دو و دشنام دادن ، مصروفیت برنامه سازان و برنامه های تصویری  و رسانه های  انترنتی افغانی  شده است.

کاغذ و فرهنگ نوشتن بر آن ، چه از نوع کتاب نویسی و روزنامه نویسی  هنوز در زنده گی انسان ها جایگاه بلندی دارد . رسانه های نوشتاری رسانه های مانده گار اند  و هروقت خواسته باشید یرایتان دسترس اند. شما میتوانید آنرا با خود هر جای که خواسته باشید ببرید و از درونمایه آن بهره جوید.

از سالهای چند بدینسو کانون فرهنگ افغان در اتریش ، دارای تارنمای انترنتی میباشد . مجله اندیشه در این تارنما با یکی دو مقاله آن معرفی شده و سایر مطالبی که در  این رویه میبینید  نه نوشته مسوولین فصلنامه اندیشه بوده و نه با درونمایه و خط نشراتی اندیشه سازگار است .

دلیل آن فقط و فقط میل گرداننده سایت است که هرچه دلش شد بر میگزیند و در رویه اندیشه  به نشر آن می پردازد .

ببینید برای افراد معینی که می اندیشند  و می نویسند  و باید از نوشتن و تا تایپ و صفحه بست و پیدا کردن عکس و تصیحح  و توزیع مجله  در پهلوی هزار و یک مصروفیت دیگر وقت زیادی و نیروی کافی کاردارد . شما میدانید که گرداننده گی   تارنمایی انترنتی خود کار بزرگ و پر مسوولیتی بوده و  کافی نیست تا یکی دومطلب را از یک سایت  مطلب سومی را از تار نمایی سومی با اجازه و بی اجازه بریده در کنار هم قرار داده و خوش باشیم که ما سایت انترنتی داریم .

پرسش:

  در قسمتی از مجله  می خوانیم " اندیشه ، فصلنامه فرهنگی و اجتماعی " با توجه به این جمله که مبین استقامت نشراتی فصلنامه ء «  اندیشه » ، است آیا در آینده شما در نظر دارید تا فصلنامه اندیشه ،به تصویرگر فعالیت های فرهنگی و مشغله های ابتکاری اجتماعی افغانهای مهاجر نتنها در کشور اتریش ، بلکه  در اروپا و امریکا و کانادا مبدل شود برای رسیدن به این هدف چی چیزی را در نظر دارید ؟

پاسخ :

زیاد پر حرفی کردم .

حرف های گفته و نا گفته در باره رسانه ها  در کشور و برون از کشور  بسیار زیاد و خارج از حوصله این گفتگوی مان است . من در این روز ها در باره این معضله مصروف  تهیه نوشته در زمینه  میباشم که  اگر بخت یاری کرد آنرا بزرودی نشر خواهم کرد . و اما در پاسخ به پرسش آخرین تان .

اندیشه  فصلنامه فرهنگی  و دارای مایه پژوهشی میباشد . هر شماره آن به  یک موضوع اساسی  فرهنگی  اختصاص دارد.

در بخش مسایل اجتماعی تلاش داریم  تا از دو طریق خد متی به معضله پناجویی و زیست در محیط تازه فرهنگی انجام دهد .یکی رهنمایی و مشوره های حقوقی و دو آشنایی هموطنان مهاجر مان با زنده گی و فرهنگ اروپایی . در روحیه های اندیشه  مهاجرین ، زنان ، جوانان ، کودکان و ... مورد برسی و توجه دایمی قرار داشته و دارند.

میخواستیم به مناسبت ختم دهه اول فعالیت نشراتی مان جزوه ای از مضامین نشر شده در زمینه های مختلف را تهیه و بدست نشر سپاریم . فقط در بخش زنان ما بیش از صد مقاله و گزارش  از خامه زنان قلم بدست چون وحیده زلمی ، فوزیه بکتاش ، دکتر حمیرا نگهت دستگیر زاده ، مستوره هاشمی ، فاضله امیر ، ژاله اصفهانی ، عفت  داداش پور،  سحر سیندخت   ...را  در این سالها در رویه های  اندیشه بدست نشر سپرده ایم .

در بالا  اشاره ای به  آشنایی  انسان مهاجر وطن با فرهنگ جامعه تازه را مطرح نمودم . در این راستا  ما همیشه ضرور دانسته ایم که مهاجر افغان نباید شب و روز  فقط  ، به یاد آب و هوای وطن بخوابد.

  واقعیت اینست که ما در این محیط تازه فرهنگی  که خواسته و یا نا خواسته در آن زنده گی داریم چیز های را باید آموخت . از این شمار زبان  و آشنایی با فرهنگ و داشته های فرهنگی کشور میزبان است .

ما در رویه های اندیشه تلاش ورزیده ایم تا انسان وطن ما با دستاوردها و فرآورد های فکری  انسان غرب  و جهان نیز آشنتایی حد اقل حاصل نمایند.

اندیشه در چند رویه به زبان المانی نیز به نشر میرسد تا باشد خواننده گان و همکاران المانی زبان ما نیز با فعالیت ها و پیشینه های فرهنگی مان آشنایی پیدا نمایند.

اندیشه خواننده گان و همکارانی از امریکا  و کانادا ، استرالیا ، افغانستان ، پاکستان ، تاجکستان ، قرغیزستان و کشور های دیگر اروپا و آسیا  داشته و اندیشه  بطور رایگان  در اختیار کتابخانه های  موسسات تحصیلی افغانستان نیز گذاشته میشود.

تا جایکه برای ما  میسر است تلاش به  توزیع گسترده آن ورزیده ایم . با دریغ که پوشش سراسر بخاطر مشکل نبود پول برای ما میسر نمی باشد .

اگر دوسناتی  ما را درتهیه ، نشر و  پخش  اندیشه یاری میرسانند از قبل سپاسگذار شان میباشیم .

از حوصله و توجه  تان تشکر .

برای شما و هممسلکان ژورنالیست  آروزی  سرفرازی و پیروزی های گسترده تر را مینمایم .

 

جناب دکتر غلام محمد محسن زاده ، مدیر مسوول فصلنامه اندیشه ، از اینکه به پرسش هایم پاسخ گفتید یک دنیا تشکر .

 

 

08 .08 . 2009

 

 

 

  

 


بالا
 
بازگشت