انجنیـر خلیـل الله رووًفـی

 

 به کابل ـ این شهرحماسه وخون که سالها به رگبارش بسـتند

 اما چون کوهی سربلند همیشه برجاایستاده ماند 

 

چیسـت دیگرانتظـار!

 

کابلم یک باردیگر پیـکر افسـرده ات

درهجوم دهشـت شبخـونیان دوره گـرد

پرسـه زد،  درخـون و خاکسـتر نشسـت

در دم این لبـهً شـوم جنـایت پیشـه گان،

خـون جمع بیـگناهان روی فـرش جاده ریخـت

هسـت وبود تودهً مظلـوم یکســر خاک شـد

 

کابلـم ای شهـر بی آوای مـن !

کابل زخمی وبی مـولای مـن !

این تو بودی کاینچنیـن در کوره گاه  قاتلان« خود کش بیگانه پرور»

سـالها ویرانه گشـتی سـوختـی

رگ رگ جانت زرگبـار حوادث پاره شـد

مـردم آشفـته حالت تا به اعماق حقـارت، در بدر آواره شـد

هـرکسی آمد بنـام شـاه وسـلطان و امیـر

هـرکسی دعوی خدمت کرد، از ملا وپیـر وحضرت وشـیخ وفقیه

هـرکسی نرد سیاسـت باخت از میراث خوارسلطنت تا قاعد تنظیم

 تا تریاک سـالار نظام

 هرجفائی را که از دسـتش برآمـد

رخنه زد برجسـم وجانت چـور وغـارت کرد ورفت

قصـرهای مرمرینی را بنـام خود عمارت کرد ورفت

هیـچ دسـتی ازطریق عشـق وایمان وصداقت

درنگارین قامت بشـکسـته ات با لا نشـد

هیـچ اهـرمدار قدرت درعلاج درد ورنج بیـکرانت،

با تو هـم آوا نشـد

هـرچه آمد بر سرت ازمحشـرجنگ و تبـاهـی

درخمـوشـستان این جغـرافیـای آتشـین

هـرچه آمد ازگـداز سـربی یی شـب

برسـرهـر بینـوای ساکن این سرزمـین

هیـچـکس گوشی به فـریادت نکـرد

هیـچ نیـرنگی زمـزدوران استعمار هـم

درمـدارکاذب خود

یکـدمی آباد و دلشـادت نکرد

 

کابلـم ای شـهر رویا های مـن !

باز می بینـم که اینک مـوج بحــران دگـر

تا افقهـای بلنـدت،

سایه های شـوم خود بار دگـرگسـترده است

لحـظه های سخت نا مـرئی و آماج خطر

میـکند ازکـوچه های سرد وغمبـارت گـذر

 

هـای ای یاران خوب همسـفر !!

آزمـون تلخ تاریخ است درتکـرار شـب

کین چنین ماننـد کابوس سـیاهی

 پیش روی ما وتو ایسـتاده است.

اینکه دیگـر برنمی تابد سـرود سرمـد آزادگی

ازلبـان بسـته و خامـوش ما

اینکه دربازار دلالان لنـدن

سرنوشـت ما به حـراج تبـاهی میرود

چیسـت دیگـرانتظار !

ازتمامت خواهیء  جغـرافیـای بی در و بیصاحب ما

درنواحی یی که می تازد درآنجا،

توسـن بیگانگان.

 

لیک ما با اینهمـه خودخواهی و افتـاده گی

مثـل تنـدیسـی نشـستیـم ودرآفاق تخیــل،

بی کدام اندیشـهً از حال وازفــردای خویـش

این قضایا را تماشـا میـکنیـم.

 

                        

                                      فبـــروری  2010

 

 

 


بالا
 
بازگشت