عالم افتخار

 

 

سپاس و تهنیت بر گردانندهء « سایهء نور »

                                     (http://aashil.blogfa.com/)

 

 

دوست و برادر استثنایی ام جناب آشیل بخارایی !

 

درود گرم و احترامات مرا بپذیرید !

 

راه اندازی مؤفقانه و مدیریت درخشان وبلاک « سایهء نور »  را به شما ؛ به خود و به همه دوستان و هموطنان و همفرهنگان بلاواسطه تهنیت میگویم .

حالا که این چراغ بر افروخته شده است ؛ من با قبول ریسک ها و مخاطرات ؛ تا حد نهایی توان بشری سعی خواهم کرد ؛ به تقاضا های شما و ایجابات کار وبلاک پاسخگو باشم .

هکذا مسئولانه تأئید وتأکید میکنم که به استقلال عمل و اسلوب کار و ابتکارات و نو آوری های شما قطعاً حرمت میگذارم و اصلاً در آنها دخالت نخواهم کرد البته با قبول این اصل مبرهن :

آنکس که کار میکند ؛ ناگزیرشانس اشتباه هم میداشته باشد .

با اینکه میان من و شما صحبت ها تازه و کوتاه و مختصر بوده است ؛ اما درک و تفاهم فراهم آمده در خیلی مواردِ نفیس و نازک هم ؛ مایهء شگفتی است و احترام و اعتماد حد بالا را پدید می آورد .

تنها موردی را که وسواس دارم تصریح کنم تا باعث سؤ تفاهم نشود این است که کار و مصروفیت من با کار ها ؛ مطالعات و تحقیقات ارزشمند هیچ کدام از مؤرخان حوادث و جریانات 4ـ5 دههء اخیر کشور ما تصادم و تشابه ندارد ؛ من به سیر کرونولوژیک حوادث نمی توانم بپردازم  واصلاً میسر نیست که حب و بغض یا اصلاً  قضاوتی در موارد مشخص داشته باشم .

اینکه برداشت های فلسفی و معرفت شناسانه آنهم نه با معیار ها و اسالیب کلامی  و سفسطی بلکه با معیار ها  و میتود های ساینتیفک ؛ چیزی را سیاه و چیزی را سپید ؛ چیزی را خیر و چیزی را شر می نمایاند ؛ دخل و تصرف در آنها و معامله های کثیف در مورد ؛ از من ساخته نیست و ساخته مباد !

کار گرانقدر شما در ویبلاک و فراتر ؛ مسلماً این گستره ها را بیشتر روشن و شفاف نموده و جاهایی برای همیاری و همکاری ما با دیگر دوستان و راهیان نور و دلباختگان حقیقت و ازادی و عدالت و انسانیت را آشکار و مشخص خواهد کرد .

 

آشیل گرامی !

 

من از نوشتهء زیبا و پر ژرفای شما زیر عنوان « یک نظر مهم و چند سخن مقتضی » خیلی ها قوت قلب گرفتم . و از حرمت و سپاسی که به صاحب نظر تقدیم داشته اید ؛ به سهم خود راضی هستم . اما امید وارم تلقی ناباب نفرمائید که تصور میکنم بهتر بود؛ اگر نظر ارائه شده این چنین مستقیم مورد مباحثه قرار نمیگرفت . شما حق مطلب را ادا کرده اید که این نظر تیپیک است و حتی فراتر از این گسترهء فرامرزی و جهانی دارد .

من به استقراء و تعمیم شما هم سخت احترام دارم . اما خیلی چیز ها است که تیپیک تر از این هم هست ولی ما بنابر ملاحظات روانشناسانه ؛ تئولوژیک و مصلحت های اکید دیگر نمی توانیم و نباید لچ و برهنه با آنها مقابل شویم ؛ نه به خاطر ترس و حذر .. بلکه برای آنکه مفید نیست و همچو برخورد و مواجهه مقاومت ایجاد میکند و واکنش های نامطلوب همراه می آورد.

خصوصاَ در کار رسانه ای به گونه ایکه شما آنرا مدیریت میفرمائید ؛ اصل این نیست که ما منحیث نویسنده و گزارشگر و تحلیگر... چه قدر درست می اندیشیم و برحق استیم بلکه اصل این است که مخاطب چقدر میتواند درست بگیرد و تحمل کند و حتی از آن لذت ببرد و احساس سود برده گی و غنی شده گی بکند .

نظر آن دوست ما که شما درخور مباحثه اش یافته اید ؛ نظر اعضای فامیل و دوستان نزدیک و پسران و دختران خودم هم بوده ؛ هست و تا زمانهای نامعلومی خواهد بود . با روان مسلط  و منطق قهار حاکم بر طرز تفکر و ارزشیابی ی عامه ؛ بلاواسطه و برهنه و در کوتاه مدت نمیتوان برخورد مؤفقانه و ثمر بخش داشت .

درین مورد نازک ؛ من دو ملاحظه دارم که با کمال احترام خدمت تقدیم میدارم :

از هرکسی بیشتر ؛ من به خاطر کمک به کار و سره کردن اندیشه ها و استنتاجات و مطمئین گشتن از درستی و به موقع بودن تقدیم و برون دادن آنها به نظرات خوانندگان ویبلاگ و مطالب مربوط به خویش در جاهای دیگر ضرورت اشد دارم . لذا من به اجازهء شما به صاحبان بالقوه نظر ها اعلام میدارم که :

 

گاه گاه یاد کن به دشنامم      سخن تلخ از  تو شیرین است !

 

ثانیاً به تصور من بهتر است که اصحاب نظر ـ چه مستقیم و چه غیر مستقیم ـ خود میان خویش دیالوگ نمایند و نظرات همدیگر را سبک و سنگین کنند . درینحالت آنان عملاً داخل مباحثات میشوند و به غنای مطالب سهم ایفا مینمایند .

رویهمرفته بهتر این میدانم که مدیریت محترم ویبلاگ ؛ با اصحاب نظر ؛ جز در موارد استثنایی و کاملاً الزامی ؛ درگیر نشوند . اینکه از بر خورد نظرات برق حقیقت می جهد ؛ یک جانب قضیه است ولی قضیه دارای جوانب دیگر هم میباشد که در نظر گرفتن آنها کم از کم مضر نیست .

گذشته از این ملاحظه که آرزومندم خاطر مبارک را مکدر نکند ؛ من از بابت شما و وبلاک نه تنها احساس فخر و غرور میکنم و وجود شما را تکمیل کنندهء بسیار گرامی و بی بدیل وجود و هستی و بود و نبود خود و آثار و افکار خود میدانم بلکه همه را به فرد فرد هموطنان مظلوم و محروم خود ـ به ویژه جوانان و نوجوانان ! ـ و همفرهنگان و همنوعان تهنیت میگویم . ثروتی چون شما کمتر نصیب سایراندیشمندان گردیده است !

 

پیروز و پرشور و بختیار باشید !

 

                                       ممنون و مشکور شما ـ محمد عالم افتخار

                                               15 ثور 1389 ـ افغانستان

َ                   alemeftkar@gmail.com

 

 


بالا
 
بازگشت