سنجرغفاری

   

حشر درخانه مشترک ما ( افغانستان  )

 

مسًولیت و فرض نخست این است تا ما ساکنان خانه مشترک با هم کنار آمده  فکر نجات خویش را بنمآیم.  جهانیان در خانه ما آ مده اند تا علیه ما وهمدیگر شان حشر نمایند ، فورمول می کشند ، گاه وناگاه از در وبام خانه ما هویدآ وناپدید میگردند ، پنهانی و اشکارا  می آیندو میروند .  گوئی که خانه مامیراث برای ا یشان رسیده باشد .  این آزادی را چطور بدست  آوردند ؟ به میل و خواست خویش،   آن چیز  که ضرورت شان باشد باخود می او رند   وضروریات   شان را   تکمیل نموده با خود انتقال  میدهند . ما یان  هستیم که خودرا قناعت میدهیم و مردم خویش را گوئی فریب نه  داده ایم .  .... بدون شک مردم وکشور ما نیاز به  همکاری کشور های جها نی دارند . نیاز مندی  مردمان و حکومت های جهان از کشور ما یک اصل عمده بشری و جزً قوانین مشترک بین المللی با مراعات نمودن  همه نورم های حقوقی  شناخته شده بین المللی و جهانی    تثبیت است . روی این اصل  پذیرفته شده بین المللی  چقدر خوب خواهد شد با احترام و حرمت به خانه ما قدم گذاشته شود تا از  نقض و پایمال نمودن   قانونیت جلوگیری  بعمل آمده باشد . این خود یک حشر مردمی است . یکی از عوامل عمده  بحران موجوده در  افغانستان و منطقه را عدم احترام و مراعات نکردن  قوانین  بشری و  بین المللی  میتوان  عنوان نمود .  بازی گران سیاست های بزرگ در کشور ما ومنطقه  نباید روی این اصل کوتا نظری نمایند و کوچک جلوه بدهند این عملکرد های شان را در مقابل کشورو مردمی   ما . افغانستان امروز به  یک ستون  محافظوی  کشور های  جهانی مبدل  گردیده است .  سرنوشت  مردم جهان به سرنوشت کشور ومردم افغان پیوند عمیق و خونین خورده است .  ملیونها انسان سرزمین ما در بیش از یکصدو  پینجاه   کشور جهان  هجرت نموده ،  حیات اجتماعی و کلتوری شان را در  پیوند مشترک مردمان جهان به پیش میبرند ،  تولید نسل  ، کسب علم و تحصیل نموده ، اطفال شان بر علاوه لسان مادری به لسان ها و فرهنگ  نسل های جدید و جوان کشور های مختلف  اعیار گردیده اند . پس هدف از حشر در خانه ما افغانستان  یک حرکت منطقی و سنجیده شده علمی و اجتماعی ،  سیاسی ، نظامی ، اقتصادی ، استوار بر بنیاد حقوقی نورم های بین المللی جهانی هماهنگی داشته باشد . آرزومندی ما در بوجود اوردن  فضای  مطمعًین  زیست مشترک  همه ملیت های ساکن در کشور ما و ملل مترقی و صلحدوست جهان  در خانه  ما  افغانان   این  است  تا  گلیم  بی  باوری  ها و  جنگ را در  بوجود  اورد ن  واقعیت  های  قانونی  و پیوند  های  حقوقی  آن  با  در نظر    داشت  حرمت    واحترام  به   قلمرو انسانی و جغرافیائی همه ملل جهان حرکت خویش را در جهت کسب اهداف بعدی اعیار بسازیم  و به  پیش برویم . تجربه  ثابت  نموده است  که  در افغانستان زور  وقوت  نظامی و اقتصادی ، بلند پروازی ها ، حرف  های و جملات  خلاف  عنعنه و  فرهنگ  افغانان چون  ( ما برای چهل سال ، ویا برای دایمی ، ویا تازمانی که تهدید متوجه  کشور های مااست و امثال دیگری چون  فرهنگ و کلتور مارا به باد انتقاد قرار میدهند  وغیره ) اجراآت  ،  نقض و پایمال نمودن  حقوق و قوانین بین المللی  هیچگاهی  بسوی  آرامش و  اهداف  خویش  موفق نمیگردند  . این حق را مردم افغانستان دارند تا ازرهبران  کشور های حضور  یافته در کشور  شان بپرسند  که آیا شما را ما جبرآ در کشور  خویش دعوت نموده ایم و یا خود برای مقاصدی که دارید کشور مارا اشغال و انتخاب نموده اید.  پس چگونه به خود اجازه آن را میدهید تا با وارد آوردن فشار و تحمیل  ناملایمات  در کشور ما  و بالای مردم ما اراده خویش را قبولانده ، باید  معذرت هم ما از شما بخواهیم . ... حشررا  در کشور خویش از این نقطه آغاز نمایم . تا  زمانی که  قانون اساسی ، ریاست جمهوری ، پارلمان و کابینه  دولت مارا مورد حرمت و احترام خویش قرار نمیدهید . یک  روزحکومت ما  خوب ،  و دیگر روز بدی هارا به آدرس شان بخش و نشر مینمائید این خود نقض  قانون محسوب میگردد. پس مردم بالای حاکمیتی که جهت حفظ وحمایتش  خون  جوانان  شما قربان  میگردد. و خود  این  حاکمیت را الوده  به فساد و  نابکار میگوئید ، زحمت شما و هدف کمک شما  در چه نهفته است ؟. پس  وعده های شما در بوجود آوردن ثبات و حاکمیت قانون  همه دروغ میباشد .. واقعیت در این است که فساد در اداره به وسیله خارجیان به کشور ما عصری و مدرن گردیده است . از خریداری اسلحه گرفته تا همه مواد ضروریات  یومیه قوت های   نظامی و مشاورین  همه کشور  ها بر بنیاد نظام  کشوری و حقوقی ما  اعیار  نگردیده و صورت نمیگیرد . بطور مثال گفته میتو انیم یک مرمی برای استفاده نظامیان و یک بوتل آب  نوشیدنی هم  چند دست شده به کشور ما میرسد . اگر دقیق برسی گردد  . در جواب نام   بازار آزاد را  برایش میگذارند . بازار آزاد در کشور جنگ زده یی چون افغانستان  تقویت  انارشی ، و گسترش فساد اداری حمایت ار حق تلفی ها  را بوجود آورده است . نبود  دسپلین کاری واداری ،  بحران  شدید  اقتصادی ، احتکار در همه بخش های ضرورت یومیه ، بلند رفتن  بیش آز    حد قیم به   خصوص مواد سوخت و غذایی ،  خارج از کنترول شدن همه این موارد را پیش برد سیاست ناکام  بازار آزاد در شرایظ نبود حاکمیت قانون در کشور ما تشکیل میدهد که در این زمینه باید بطور جدی و صادقانه حشر صورت پذیرد . نقش صادقانه  مردم ما در امر اجرآی حشر مشترک  درزمینه  نجات بخش میباشد . در کشور ما ضرورت جدی برآن است تا جلو گسترش و تولید ، استعمال و ترافیک مواد مخدر گرفته شود . نباید دیگر بی تفاوت ماند و تماشاگر .سهمگیری مردم  بزرگترین  قوت در امر انکشاف و نابودی این آفت بزرگ میتواند باشد .  خموشی و بی تفاوت بودن  در این حرکت انسانی ونجات بخش  یکی از رکن های اساسی عبادت  محسوب میگردد. و استعمال و تولید موتد مخدر بالای  هر مسلمان و انسان حرام بوده  خداوند بزرگ لازم نمی داند تا انسان ها  حیات شان را به وسیله هرگونه مواد نشه آور از دست داده و به یک عنصر بیهوده  و مضر میان  جمعیت های   انسانی  هویدا گردند . پس   پیکار علیه  این مصیبت  فرض عین  دانسته  شده است . حشر بنمایم  تا در نجات  انسان  پیش خداوند بزرگ  دین دار نمانده   باشیم . عبادت در  راه کسب  رضای الله  پاک  جهاد  علیه  فساد و اعتیاد  میباشد .   هموطنان  گرانقدر :  نجات خانه ما و تظمین سعادتمندی نسل های آینده را  دشواری های موجوده کشور وجهان بر عهده ما  افغانان گذاشته است .  به هر اندازه ای که خود را آز این واقعیت ها و حوادث دور تر و بی مسولیت تر   احساس نمایم .  به همان آندازه برای خود ، اطفال و  خانواده  خویش  در آینده شان  ناملا یمت هارا کشت نموده گسترش میدهیم .  واقعیت در این است که امروز سرنوشت ما ملت گره خورده با سیاست  در کشور ما و جهان میباشد .  فرار نمودن و عقب نشینی کردن ، به اصطلاح  جدید  که مارا به سیاست چه ، سیاست چیز خوب ، . و کار خوب نیست و غیره  پوشش ها و اهداف قناعت دهنده برای خویش و فرار از واقعیت های عینی که این حرکت و عمل شما هم یک سیاست است . کشتی شکسته  و بحران  همگانی  مسیرش را به سوی ثبات  و امنیت هرگز سمت و استقامت نبخشیده ، حوادث و فشار های دشوار تراز امروز جبرآ بالای کشور ومردم ما تحمیل میگردد . حتمآ سرنوشت نسل های بعدی را در پیوند بااین ناملایمات  موجوده رقم میزنیم . بیائید از تکرار اشتباهات ، و  افتیدن به یک پهلو ،  انهم در کشور های بیگانه  عادت بدل نمایم .  اگر به خانه خویش بر نمیگردیم نفاق  و گسترش آن را  میان همدیگر خویش ادامه ندهیم ، آز توسل و پیوند با پدیده های نا میمون  سمتی  ، لسانی و قوم گرایی بیرون شویم .  تلاش نمایم تا فرزندان ما همانند اطفال کشور های جهان دارای وطن واحد و کشور زیبا عاری از ناملایمات داشته باشند . شما باور داشته باشید که همین اکنون اطفال شما در هرکشوری که هستید خویش را آرام احساس نمیکنند . واز پدیده جنگ ونفاق موجوده درکشور شان در میان  اطفال خارجی ها  سخت  تحت تآثیر روانی قرار دارند و توهین وتعقیر میشنوند . بیائید تا بیدار شویم .  این را خواب غفلت میگویند که ماداریم . دراین زمینه تلاش جدی ضرورت است . نباید کشور های همسایه و خارجی را ملامت ساخت . اول ما خود را ملامت نمایم بعدآ دیگران را .  پاکستان  و ایران  کشور  خویش را در  موجودیت  نا آرامی  ما صاحب اسلحه اتومی ، اقتصاد قویو متکی به خود ، فابریکات تولیدی و صنایع ثقیله  ، قوای مسلح و سیستم های مطمعین دفاعی نمودند . آفرین شان . امروز  با کشور های بزرگ جهان   سیاست  مینمایند . مگر ما احتیاج و متآ سفانه مها جر و آواره  جهان میباشیم  سیاست را هم خوش نداریم > واقعیت این است که یاد هم نداریم . باید سیاست را بشکل  ضرورت آن بیاموزیم و عملی نمایم تا باشد نجات بدهیم خانه و کاشانه خویش را و اتحاد نمایم که راه مردان همین است .  جهاد نمودیم  ثمره آن را دیگران خوردند و تاراج نمودند . هدف آز جهاد جد وجهد مردم ما طی بیش از سه دهه  ناملایمات  تحمیلی است که  اشتباهات کمیتی از  روشنفکر ، روحانی و سران قوم وقبیله در کشور ما باعث ان گردید تا  بیش از چهل کشور دنیا با سرمایه های مادی ومعنوی شان در کشور ما حضور یافته اند ، مگر اتش کینه و انتقام ما علیه خاک و انسان وطن خاموش نگردیده .  از همه امکانات دست داشته برعلیه همدیگر خویش در داخل وخارج از کشور استفاده مینمایم . روحانیون روشنفکران کشور را ملامت و کافر میداند ، یکتعداد از روشنفکران کشور ما به دامان قوم گرایی و قبیله ستائِی ، سیاست بازی های  نا میمون   سمتی و منطقوی  مشغول  شده اند . مردم بی دفاع و محروم از نعمت سواد و سعا دت بشریمادر گرو اهداف  بیگانه  مورد ضربات روحی وروانی  شان قرار داشته بی اعتبار و ناامید از روحانیون،  روشنفکران و  سران قبایل کشور شان  گردیده   چشم وگوش  انها بسوی خارجیان و همسایه های  کشور قرار دارد تا راه نجات شان را در یابند . سوال موجود است .  آیا در نبود وحدت همگانی در کشور ما خارجیان هم میتوانند کشور ومردم ما را ار حالت موجود  نجات بدهند ؟  راه نجات کشور ومردم ما  وحدت و همت ، گذشت وعفو است . افغانان در پیشا پیش این حرکت ملی و حشر همگانی قرار بگیرند تا بار مسًولیت های وطنی باعث انجام این امر ملی گردد. افغانان را مالک  اولی و اصلی خانه شان دانست .  تفاوت میان مهمان و صاحب خانه  از میان رفته است . باید برای مردم ما حرمت و احترام قایل گردید.  خانه مشترک ما از وجود همه نابسامانی های موجوده پاک سازی گردد. راه مردان نبود راه دیگر باز شدن . جذ  به همین راه رفتن  . 

سنجر غفاری 

مسکو دسامبر 2010  

         

 


بالا
 
بازگشت