جنازه هايي به دوش مردم

رحمان ابراهيمي

 

امروزه استفاده سودمندانه از واژه هاي قوم ،لسان ، منطقه ، حزب ،شهيد، همسنگروصدها واژه ديگر از اهرم وابزاريست كه هميشه مهره هاي سوخته از آن سودمي برند .

درافغانستان اما بهره برداري وسپرسازي از اين واژه براي اين مهره ها حياتي وباارزش بوده است به حدي كه دربسياري از زمان ها مهره هاي سوخته را از دم گور دوباره به سوي جامعه ومردم آن سوق داده است .

بهره گيري ازنام قوم وحزب وهمسنگرترفندي جديد نيست كه آن را روش تازه بناميم بلكه اين ترفند درميان مردم افغانستان ومخصوصا قوم هزاره سي سال است كه شانه هاي مردم را خم نموده است .

هزاره ها درافغانستان ازجمله اقوام آسيب پذير بوده اند. آسيب هاي بيروني ودروني كه اين مردم را رنج داده است وتاحدي نسبت به ديگر اقوام مظلوم ساخته است حركتهاي عبدالرحماني بود (بيروني) كه قصد قطع شريانهاي جاري اين قوم را داشت واكنون حركتهاي كريم خليلي ومحمد محقق(دروني) است كه بي تدبير ، باعث ننگ وعار اين قوم شده است .

شرمندگي بيشتر از اين نكته كه هزاره ها پس ازده سال حضوردرحاكميت جديد، حتي نتوانستند يك وزير با راي پارلمان دركابينه داشته باشند چه مي تواند باشد ؟

شرمندگي درنصب ومعرفي وزيري كه چند سال دروزارت عدليه به نمايندگي از هزاره ها لم داد وسرانجام درمحفلي اعلام كرد سروردانشم ، افتخارمي كنم كه دروزارت من به خاطر حفظ تعادل قومي هنوز هم يك هزاره به عنوان كارمند نه رييس! دردوران انجام وظيفه ام به پستي منصوب نشده است . اين درحاليست كه اگر وزيري دوروزه هم به جايي منصوب مي گردد تمام وزارت خانه را غربال مي كند وازخانواده شروع تا دوردستهاي قومايش را حتي به عنوان خانه سامان تعيين وجاگزين مي سازد .

آيا اين مصيبت وبي تدبيري را كساني باعث نشده اند كه مانند جنازه ها چندين سال است كه بدوش هزاره ها متعفن شده اند ؟

يقيناً ضعف اين سايه هاي ننگ،عامل مهمترازاين نمي تواند داشته باشد كه دوچهره ناهمگون ومخصوصاكريم خليلي كه خود را زعامت اعلا براي قوم هزاره مي داند ابهت وهستي اين مردم را به نابودي كشانده است كه سرخوردگي هاي پي درپي درعرصه سياسي كشورنمايه هاي از اين تدبيرات ناعاقلانه است .

آنچه كه بد تر ازهمه دريك جامعه ، شريان جاري يك قوم را به خشكيدن نزديك مي كند اين است كه حتي دراثر دوام بزرگ سازي ها ومجسمه پردازي ها، مردم عقيده پيدا ميكنند به اين كه حتي نجاست اشتر فلاني هم مي تواند شفاء باشدبه اين دليل از خوردن آن هم ابا نمي ورزند .در همين راستا بدبختي هاي بيشتر هزاره ها از اينجا آغاز مي شود كه سياست بخورونمير ، ترسوگرانه، عاجزانه ومصلحت انديشانه كريم خليلي را درامور كشور مخصوصاً درپيوندهايش با اين وآن به دلايل حفظ جاوقدرت ، سياست عقلاني مي نامند وحركتهاي مقطعي محمد محقق را پهلواني .

بناءً همراه با تحركات جديد پارلماني كه اين روزها به شدت جريان دارد اميدواري مي نماييم كه نسل جوان ما يك بارمردانگي كنند وتابوت جنازه هاي سياست عقيم و به اصطلاح عقلاني خليلي وامثال اورا از شانه هاي مردم به زمين بكشند، جنازه هايي كه امروزه روي شانه هاي مردم سنگيني كرده است وتعفن آن درآينده هاي تاريخ بيشتر نمايان خواهد شد.

 

 


بالا
 
بازگشت