خوشه چین

 

شرط میدان

  شرط میدان سه «مرحله» است

7 ثور،6 جدی، 8 ثور

پیکان ازجراحت بدرآید ولی آزار،تحقیروتوهین فراموش نمیشود.

تسلیم به حریف باقدرت هزارمرتبه بهترازان است که حریف رابه امر لشکربیگانه ازمیان برداری.

عیاران گفتند:

 با بیان حقیقت و اجرای صداقت به مردم با جرأت ومستانه شدیم.

 سیاسیون گفتند:

 با بیان دروغ وانجام خیانت به مردم خالی ازمیان وپوقانه شدیم.

عیاران گفتند:

درراه عشق مجنون موهای لیلی را شانه شدیم

سیاسیون گفتند:

ازخود خواهی و منمی دردست بیگانه بازیچه وجرنگانه شدیم

عیاران گفتند:

ازانجام کارهای نا عاقبت ا ند یشانه بی وطن و بی خانه شدیم

سیاسیون گفتند: کم بگوعیارکه درچنبره وجدان ولچک وزولانه شدیم

 سیر تاریخ سیاسی افغا نستان به کسانیکه خطاهای سیاسی را مرتکب شده اند عوض آنها نسل نورا با ایدیه های نوین در میدان می کشد.

خیاط تاریخ به عصر نوین تو صیه نموده است که به زعامت جدید ازمیان جوانان لباس نورا تهیه ببیند.

احیاناً  اگرخوشه چین ویا یاران همسنگرش« عیاران» گرداننده گی مهم را دردست بگیرند وعاقبت کاررا ازقبل پیش بینی نکرده باشند. حاضر میشوند که اقرارکنند. ازماجرای که آفریده میشود ملت من را قربانی بگیرد، از اجرای این کار عاجزیم به نا توانی خودشان اعتراف مینمایند،میگویند که صلاح مملکت خویش خسروان دانندبه مردم مراجعه می فرمایند و میگویند این امانت امانت شمااست هرگزحاضر نمیشوند که بنام پهلوان خوابیده درعرصه مناسبات ملی وبین المللی بینی هموطنان خویش راازبیخ ببرند.

 7 ثوررا آغاز تطبیق ارمانهای والای انسانی اعلان میکردند.مگرمسؤلیت، بلند کردن پهلوان سنگ((فقربی سوادی عقب ماندگی جامعه)) را به تنها ئی بدوش نمیگرفتند.همبستگی ملی را یگانه راه بیرون رفت ازبحران میپنداشتند. بخاطریکه درکشور احزاب گروهها و حلقات سیاسی و شخصیت های دلسوز مهربان فراوان وجود داشت.هریک آنها باید که بجای زندان ویا پولیگون، دراداره وسیاست کشورسهیم می بودند.

مرحله 6جدی را نجات وطن نمی گفتند.ارتش سرخ را غرق دربا طلاق اعلان میکردند. قطعاً موافقه صورت نمی گرفت، اشغال را مرحله نوین و تکاملی نمی گفتند به پروژه مشی مصالحه ملی که به فیصله کنگره حزب رسیده بود. خیانت نمی کردند آن را به حیث استرا تیژی ملی اعلان میکردند.علیه آن به اشاره بیگانگان ودشمنان قسم خورده مردم افغا نستان کودتای سیاسی صورت نمی پذیرفت. چنانچه که حزب وطن ومتحدین سیاسی اش هریک به گونه یکی جانب شمال رفت دیگری به سمت جنوب.  بنده را درین معامله دخل و خرچی نبود.

بدین حساب هشت ثوررا به حیث روزسیاه باید شناخت...آمدن طالب وحاکمیتهای پی درپی کنفرانس بن را ذریعه بی پنجاودوعذربدترین ازگناهای تاریخی به حساب آورد.

قمارباز«سیاسی» بگفت که به من نگویید بروکارکن، کنون کارکردن در مقابل روزانه ((50 )) افغا نی مزد،خیلی دشواراست.بخاطریکه دیروزم پرازعیش بود و متاعش مفت ورایگان گام به گام،قدم به قدم به سوی هدفی که برای ما از قبل نقشه کشی شده بود. رفتیم، آهسته آهسته اعتبارمن با لا رفت، با ادامه خانه پری نقشه از قبل تعیین شده اعتبارم به توان ضریب با لا رفت،با وفاداری به ار مان که در دل داشتم همه کس مرا صاحب خطاب مینمود. ایکاش که ارمان ما درگرومفت بران نمی افتید.زمانیکه دردام مفت بران سیاسی بین ا لمللی افتیدم همه را به یک دوباختم. کنون هرقدر که به جبیره باخت ادامه میدهم سودی ندارد.

بشنوکه خوشه چین چه انسا ن ساده ا ی است! ساده مینویسد، گویا که بلبل ازشاخه بلند به شهادت حرف ساده اش میسراید وبلبل میخواند که نگاهی به چشمه های آب بکن همه  حقایق ساده خوشه چین را به دریا تحفه میدهد. تا که دریا دربحرببرد وتا بش آفتاب این همه حقایق را ازسطح بحربه گونه بخار به سطح اتموسفیربا لا بسازد، ابرهای بهاری همه حقایق را ذریعه بارانها که هریک ازین قطره باران اشک ماتم است به خلق عالم بشریت کره زمین تقسیم نماید.تاعالم بشریت قانع شودکه این ماجراجوهای سیاسی هنوزدست از دسیسه برنمیدارند،دارد که باردیگر خلق بی دفاع را غرق گناه هان خود بسازند.

  شنونده گفت با بیان حقیقت فوق مینویسم که آرمان توواقعاً ارمان انسانی بود. زمانیکه تورا درمیدان عمل کثیف ساختند، آرمانت ازتوگریزکرد تا که دامنش ازلکه های خون خلق پاک بماند. گفتندش اوارمان  توکجا فرار کردی؟ گفت که من ارمان انسانی میباشم این ارمان گراهای سه مرحله ای خلاف آن چه که در دلشان نقش بسته بودم عمل کردند. خودرا ومرا، تاریخ ملت خودرا تاریک ساختند. میروم دردل عیاران وطن پرست با وجدان وانسان دوست وناموس پرست جا میگیرم. بخاطریکه خوشه چین چنین تعریف برایم گذاشته است: ارمان انسانی بیا نگرقانون سبزبهاران  است و«فصل انقلاب» فصل پوشیدن جامه سبز نوبه تن وکلاه وچادرسرخ نو به سر،درین فصل، دلها همه ازمه ومهرآسمان آبی اش موج میزند، نورمحبت ازدلها به دلها ره می یا بد. با آنکه قلم رو جغرافیای دلها ی دگر اندیشان ازجانب زاغان کلاغان خط کشیها گردیده اند((پشتون& تاجک، شیعه وسونی، شمال و جنوب)) مگرعیاران امروز پیشنهاد مینمایند که.هموطنان ودگراندیشان عزیز کشورافغا نستان ما وشما همه ازکشورغم و اندوه باهم رابطه نا گسستنی تاریخی داریم بیایید که عشق را به میهن خواهربدانیم ودرد وطن را برادرهمه باهم اوراق  دوران زندگی خودمان را درجهان غم وشادی با هم ورق بزنیم، درمدرسه عشق به انسان هم گام وهمسفر با عاشقان، عاشقانی که دگرگونی جهان را ازتاریکیها، موهومات و خرافات به سوی روشنائیها،خواهانند،ماهمه رونده به تعقیب عاشقان روندگان عشق به جهان انسان شویم.عاشقان که همه امکان وتوا نمندی را دروجود انسان میدانند، باوضوح  گفته میتوانیم که این همبستگی درراه سفر به سوی اوج بیکرانها به ماجرأت مستانگی میدهدکه به صدای بلنددرکوچه هاودهات وقصبات وشهر های پرازنفوس کشورمان شعار دهیم وازانها دعوت دهیم که ازمنمی ها،خود خواهیهاخطاها واشتباهات گذشتگان ما آموختیم ومیگوییم ازین به بعدبس است که زعیمی،وزیری، وکیلی را ازکشور بیگانه ذریعه تیاره ازجای دیگری بالای سرمان صادرکنند وقوانین کشوری مان را به زورتوپ وتفنگ زیرچادرسازند.

 

 


بالا
 
بازگشت