عبدالوکیل کوچی

 

عید قربان در ماتم قربانیان بیگناه میگذرد

 

ندارد عید قربان لذت و شادی غریبان را      که قربانی شود در ویش ،عید از اغنیا باشد

همیشه خون مظلو مان بود آماج   قربانی      جنایت اجر می بارد گرین حال و هوا باشد

دلاشکوه مکن هردم که دررنجش میسوزی    که مفت خوا ران معذورازنوا وبی نوا باشد

گدا درخون نشسته و غنی در سفره رنگین    محرم به ازین عیدی که مردم در عزا باشد

 

جریان سی ساله جنگ در افغانستان رونق زندگی وهمه خوشی های معمول را از مردم گرفته است .از جمله عید که یکی از مواهب الهی وسنن مقدس مذهبی مسلمانان میباشد  با تاسف که در کشور ما به نسبت دوام جنگ وخونریزی ، این روز های مقدس ومسرت به ماتم همیشگی مبدل گردیده است .از دیر زمان است که کشور ما آماج حملات بیگانه قرار گرفته بخصوص تجاوزات پاکستانی ها ومداخله همسایگان ، آرامش را از هموطنان ما گرفته وصدها هزار نفر از ملت هردم شهید ما را به خاک وخون کشانیده ومیلیون های دیگر را به خاک های بیگانگان آواره ساخته است .در داخل کشور ادامه حملات انتحاری ونبود امنیت ، جان صدها مادر وفرزند وکودک وپدر برادر خواهران وهموطنان بیگناه مارا گرفته بکام مرگ فرومیبرد .وعزیزان شان را به ماتم قربانی ایشان می نشاند. بنیاد گرایان اسلامی پاکستانی که بهتر میدانند دین اسلام از کجا به این سرزمین ارشاد گردیده است باز هم با بیرحمی وقساوت زیر نام دین اسلام  با استفاده ازنو جوانان وکودکان  وحملات انتحاری هزاران مسلمان بیگناه را در شهر ها ومزارع ومدارس وحتی در مساجد این خانه خدااز بین می برند . آنانی که میگفتند دین سرحد ندارد ، اکنون ماهیت این حد ومرز های ساخته  شده از جانب بنیاد گرایان اسلامی وخوشباوری های خود رابه تجربه میگیرند که برای صاحبان دین حتی در خانه خدا ومساجد ودرهنگام ادای نماز هم  حد وحدود قایل نمیگردند .کشور پاکستان که بر اساس ایده لوژی تشکیل گردیده بود. معلوم میشود که ازاوضاع پیرامون خط استعماری وتحمیلی دیو رند نگرانی داشته  وجنرالان پاکستانی یگانه وسیله دوام وبقای خود را در جنگ با دیگران به خصوص با افغانستان همسایه دانسته روی این ملحوظ تجاوزات پاکستانی ها ومداخلات همسایگان در کشور ما حالتی را بوجود آورد که وطن ما به ویرانه ی مبدل گردیده صدور جنگ وتروریزم  در منطقه ، جهان وجامعه جهانی را به جنگ  علیه تروریزم کشانیده است .

در چنین شرایطی عید در کشور ما تجلیل میگردد که زیر ساختار های اقتصادی ویران فابریکات منهدم ،اکثریت مردم بیکار، زراعت در حالت رکود وبلای مواد مخدره صحت وسلامتی مردم  بخصوص جوانان رابه خطر جدی مواجه ساخته است واین اکثریت مردم در فقر ومرض وجهل وبی سرپناهی بسر می برند وآتش جنگ هنوز درکشور شعله ور است .که در نتیجه آن روزانه وهفته ها جان دها نفر از پیران وجوانان وکودکان را به قربانی میگیرد فامیل ها را در غم وماتم عزیزان شان می نشاند . حتی در روز های عید فریاد وناله جانکاه مردم در عزای جگر گوشه های شان بالاست و امکانات خوشی برای عید نداشته وخون سرخ زخمهای خونین فرزندان شان حنا بندان  دست های مادران وپدران در ایام عید میشود. از جانبی تلاش یکجانبه وناکافی زیر نام جرگه صلح با مشارکت محدود عده ی اشخاص مورد نظر و دلخواه وافراد مشخص روی صحنه ظاهر میشوند که گویا این ها صلح وثبات را به ارمغان می آورند در حالیکه شخصیت های سیاسی مستقل وبا اعتبار مردم اعم از روشنفکران ترقی خواه وعدالت پسند ودادخواهان ومومنان پاکنهاد کشور همواره برای تامین صلح وقطع جنگ می اندیشند وپیوسته تلاش می ورزند اکثرا یا بشکل آواره ویا در حاشیه بسر می برند درحالیکه پروسه صلح نیازمند کار جمعی بوده و مشارکت تمام جوانب مطرح در قضایای سیاسی افغانستان وعناصر آگاه ومسئول را حتمی ولازمی میسازد . هروطنپرست آگاه وبادرک حاضر خواهد بود تا برای صلح عادلانه وپایدار نقش وطنپرستانه خود را ادا نماید  تا به صلح  همگانی ، و عید عمومی دسترسی پیدا کند .عید که بمثابه روز مقدس وخوشی برای مردم است درین روز ها با خانه تکانی ونو سازی ، زینت وآرایش و سفره های رنگین ازآن پذیرایی میگردد . ولی بدبختانه ملتی که در شعله های آتش جنگ  سوخته وبا فشار بیحد زندگی دست وپنجه نرم میکند وتمام هست وبود خود را از دست داده است  همواره گرفتار مصیبت جنگ دربدری ، فقر ،گرسنگی ،مرض ،جهل ونابسامانی بیکاری وبی روز گاری میباشد چگونه میتواند عید را به استقبال بگیرد  در شهر ها بخصوص شهر کابل در تمامی روز ها حتی روز های عید صف گدایان مریضان ،درد مندان ،فقیران ،درویشان ،بیکاران ،معیوبان ،ومعلولان روز بروز طولانی تر شده میرود . کو عاطفه ی که جنگ رابس کند . آنطرف دیگر اربابان زر وزور وسرمایه داران دلالان وتجاران ، تیکه داران وسود جویان عید را با سیر وسیاحت در تفریح گاه ها ودر میان قصر های مجلل با سفره های رنگین وتشریفات خاص وشوکت شاهانه به تجلیل میگیرند .اینطرف در پای قصرها، اطفال  فقیر ومریض به روی خاک وخاکستردر جستجوی پوست کچالو وپیاز ونان باسی،عید را بروی خاشه ها وخاره های پس کوچه ها به تجلیل می گیرند که پدرمریض شان در زیر خیمه مندرس ، زندگانی اش به تابلیتی بستگی دارد واز آن محروم گردیده است .به باور اینجانب تا وقتیکه مردم با هوشیاری لازم ، آگاهی عمومی ،بیداری همگانی و پختگی سیاسی بهره مند نگردیده ودر تحکیم وحدت وهمبستگی کوشا نباشند عید هرگز درب آنها را دقالباب نخواهد کرد و نمیتوانند جنگ را مهار نموده صلح را تامین نمایند و سطح زندگی آنان بسوی رفاه همگانی رشد نماید .مردم وقتی خوشبخت خواهند بود که با مشارکت همگانی بدور روشنفکران وطنپرست ، افراد آگاه ومسئول ،دلسوز ودانشمند ،جمع شده با وحدت وهمبستگی ترقی خواهان وعدالت پسندان ومومنان پاکنهاد وطندوست در یک طیف وسیع از چیز فهمان ایثار گر مطابق به ارزش های دموکراتیک قانون اساسی روی سرنوشت خویش تصمیم بگیرند .تا به برکت آن صلح پایدار تامین گردیده وآسایش همگانی بوجود آید . تا مردم فرصت وامکانات آن را دریابند که برای بیکاران کار وبرای فقیران نان وبرای مسکینان امکنات معشیت وبرای مریضان دوا وبرای جوانان تحصیل فراهم سازند آنگاه که سطح رفاه همگانی شود عید نیز همگانی شده خانه بخانه مژده رسان خوشی فامیل ها خواهد گردید ه  و به معنی واقعی از آن تجلیل  بعمل خواهد آمد .

                                                                      عبدالو کیل کوچی       

 

 

چند رباعی به پیشواز عید سعید اضحی خدمت هموطنان عزیز م

 

آنرا که بساط عیش هموار شود

اندر شب عید سفره پر بار شود

مفلس که گرسنه خفته در بستر غم

کو خواب که صبح عید بیدار شود

 

بر حرمت عید عید کردن بهتر

با خلق خدا به مهر دیدن بهتر

گردست به لقمه نان خشکی نرسد

پس عید نشد عید نکردن بهتر

 

بر کلبه ماتم زدگان عید کجاست

بر خاک وبخون نشسته گان عید کجاست

عید هر چه نباشد دل خوش می خواهد

بر قلب خزین وخونچکان عید کجاست

 

 

گر عید خوش است بر وطن میباید

بر بلبل جانسوز چمن میباید

نسبت نبود میان آواره وعید

بر پروانه شمع انجمن میباید

 

گویند که عید خوشی هرخانه بود

دارنده به زندگی شاهانه بود

آنکس که بدون سرنوشت است به بند

عید خوش او ولچک وزولانه بود

 

عید آمد و نعمت فراوان رابین  

عیش وطرب و عشرت خانان رابین

مفلس که به ماتم ابد محکوم است

انصاف مسلمان به مسلمان رابین

 

 

عید آمد و من زمیهن زیبایم

دور استم و آواره وشیدایم

کس نیست به مهمانی عید از یاران    ای عید زمن مرو که من تنهایم

 

  

 

 


بالا
 
بازگشت