«بُزک بُزک نه میر جوِلغمان میرسد! »

« لاف درمانی  یا  سفر به کوه قاف تاریخ !! »

 

محمد امین فروتن

 

شخصي نزد یک سلمانی رفته بود که موی سرش را اصلاح كند، هنگام اصلاح کردن موی  احساس ناراحتي و ناآرامي مي كرد، سلماني پرسيد؛ آقا! مگر ماشين اصلاح من موهاي شما را خوب نمي گيرد؟ شخصی که موهای خود را اصلاح میکرد  گفت؛  نه آقاجان! خوب مي گيرد ولي رها نمي كند! بدون شک حکایت  نهاد مافیائی که بنام « دولت جمهوری اسلامی افغانستان » بر سرنوشت مردم ما چنگ زده  ، ازجنس همین گونه « ماشین های » است که وقتی گرفته است هیچگاه رها نه می سازد.  قصد نداشتم دراین هنگامی که « دروغ گفتن » و « لاف زدن » فضیلت آدمیان  به شمار می آیند و خوراک زندگی و توشه ای از زندگی و حتی پس از مرگ بسیاری از «  شبهه روشنفکران »  جامعه ما محسوب می شوند مطالبی بنویسم و به قلم آورم که موی بر بدن آدم راست میکنند توگوئی مسابقه لاف زنی و دروغ گوئی میان همین دولت مردان مافیائی و سهامداران و شرکای شرکت تجارتی یعنی « لمیتد ی » که بنام « دولت جمهوری اسلامی افغانستان » قد برافراشته است براه اُفتیده است . لابد شما خواننده گان عزیز مستحضر هستید و از همین بلند گوهای مافیائی شنیده اید که مقامات عالیه امریکائی به نقل ازیک  گزارش موثق  تحقیقاتی  که از سوی گروهی از زمین شناسان و متخصصان نامدار استخراج معادن و ذخائرزمینی به نشر رسیده است ، اعلام کردند که « در پژوهشی که اخیرا از سوی زمین شناسان آمریکایی انجام شد، ارزش مجموعی معادن زیرزمینی افغانستان یک هزار میلیارد دالر است.» هنوز این گزارش از تمامی بلند گوها به گوش  جها نیان نرسیده بود که آقای «شهرانی پسر* » یا همان کلید دار معادن افغانستان که در کسوت وزیر معادن به کسب شریف «دلالی » مشغول است در یک کنفرانس مطبوعاتی حضوریافت و اعلام کرد که « براساس تخمین دولت افغانستان، ارزش این معادن به سه هزار میلیارد دلار می رسد.» هر چند در این تخمین هیچگونه اشاره  ای به منابع مشخصی نه شده است در نشه ای از « یک ژست مشروع ملی !!» اعلام کرد که« تحقیقات اخیردرمورد ارزش معادن افغانستان که به شکل مشترک ازسوی اداره زمین شناسی  وزارت دفاع آمریکا انجام شد، به درخواست دولت افغانستان! صورت گرفته بود.» شاید هدف از اینگونه اظهاراتی که بنام « درخواست دولت افغانستان » عنوان شده است ، نه تنها چشم مردم و افکار عامه را از حقیقت روشنی که بنام « مشروعیت حقوقی » یک دولت ملی به مثابه معیار اصلی تلقی میگردد بسوی یک " نا کجا آباد" دیگری سوق میدهند ، بلکه بقول جواد عمر سخنگوئی "ذخیره خانه  معادن "یا همان « وزارت معادن سابق » که خبرنگاران  رسانه های جمعی سخنان وارشادات داهیانه اش !! رانقل قول کرده است چنین گزارش می دهند ، « وزیرمعادن افغانستان در بیست و پنجم ماه جاری میلادی برای گفت و گو با مقام های دولتی و شرکت و سرمایه گذاران بریتانیایی به لندن سفر خواهد کرد. به گفته آقای عمر، وزیر معادن افغانستان در سفرش به لندن در مورد معدن آهن حاجی گگ  نیز که قرار است تا سه ماه دیگر به داوطلبی گذاشته شود، به سرمایه گذاران معلومات خواهد داد » همین سخنگوئی «گدام یعنی  ذخیره خانه » معادن جهت کوبیدن آخرین میخ بر تابوت آرمان های یک ملت و فریب افکارعامه ضمن فرمائیشات گهُر بار خود اضافه می کند که : « جهت شفافيت بيشتر در مورد چگونگى استخراج شمارى از اين معادن، تمام جزييات قرارداد ها ازطريق شورا ملى،جامعه مدني ورسانه ها دراختيا مردم قرار خواهد گرفت.!! » تا باشد که این معامله مافیائی  نیز همچون سائر پروژه های خورد وبزرگ اقتصاد کشور از شفا فیت لازم و "دموکراتیک ! " برخوردار بوده باشد و در صورت لزوم به مثابه یک الگوی « اقتصاد لبرال دموکراتیک » به سائر کشور های عقب نگاهداشته شده با مُهر و لاک «شبه  دموکراسی !» مطابق به فورمول « نقل مطابق اصل است» منتقل وجابجا  گردد . جالب ترین قسمت این سناریوی از قبل طراحی شده آنجا و آنگاه است که به قول سخنگوی « ذخیره خانه ء معادن افغانستان» « وزارت معادن سابق »  ازهمین اکنون تلاشها برای جذب سرمایه گذاران جهانی ازسوی دلالان این بخش بزرگ اقتصادی یعنی همان« تشکیلات طویل وعریضی بنام وزارت معادن»آغازیده شده است . باید  صمیمانه  و  صادقانه یاد آوری کرد که انگیزه این همه اظهارات و شعار دادنها ی متناقضی که از سویی برخی از« سخنگویان با نام و بی نام !! » در جامعه ما بیان میگردند عوارض طبیعی و اصلی  نوعی ازتضاد در بینیش و جهان بینی محسوب میشوند که از دیر بدینسو در تاریخ جوامع اسلامی منجمله افغانستان ریشه دوانیده است .زیرااکثریتی ازمردم افغانستان و تک تکی از شهروندان این کشور دارای سینه های لبریز از ایمان و عشق به خدا و دین  اسلام  ا ند و از سوی دیگر مردم سلحشور این سرزمین با داشتن مزاج تحول طلب خویش  همیشه هوا دار پیشرفت و تکامل اجتماعی بوده اند که به گواهی تاریخ این کشور بزرگترین نهضت های اجتماعی و اصلاحی در راه پیشرفت و ترقی اجتماعی و فرهنگی با داشتن روحیه ضد استعماری و ضد استبدادی از همین خیطه جغرافیاوی سر بلند کرده اند . بسیار جالب و شگفت انگیز است که مردم افغانستان با داشتن چنین روحیه آزادی و آزاده گی هنوز هم و در قطعه ، قطعه  ای از تاریخ و در زیر گنبد کبودی از جغرافیه خونین میهن ما با ترقی واقعی و پیشرفت حقیقی فا صله فراوان دارند و بدین سبب است که همیشه به مثابه مواد خام در ساختمان بنا های منافع بیگانه  گان و نا آشنا یان مورد استفاده قرار میگیرند . ملتی که در درازنای یک تاریخ طولانی حیات اش ملعبه « آرمان شهر » دیگران  واقع شده باشد  با این توشه ء ناچیز معنوی چگونه خواهد توانیست نخست به عنوان یک ملت واحدی  بر جغرافیای این زمین ظهور خواهند کرد ؟ و ثانیأ راه چندین صدساله را بسوی پیشرفت واقعی و ترقی حقیقی در طی مدت کوتاهی خواهند پیمود .؟ و یک ملت زنده بوجود خواهند آورد ؟ که در یک دنیای زنده هیچ چیز نه میتواند تغییر نا پذیر باقی بماند ، که سراسرطبیعت لحظه به لحظه عوض می شود و تغییر می پذیرد، فقط مرده گان اند که رشد و تغییر نه میکنند و ساکن و بی حرکت اند . از چندین دهه بدینسو همزمان با ظهور نهضت اصلاح طلبانه سید جمال الدین افغانی چهره ها و شخصیت های نامداری را داشته ایم که از نظر علمی بزرگترین تأثیری بر نسل  معاصر ما بر جای گذاشته است ، اما از لحاظ تأثیر اجتماعی و نقش  بالفعل شان در احیأ و ایجاد حرکت بزرگ تشکیلاتی  آن زمان هیچگاه معادل تأ ثیر گذاری بر ابعاد علمی و تیوریکی آنها بر جامعه ما نبوده اند . نکته مهمی که در بیان کشف ذخائر بزرگی از معادن افغانستان وجود دارد و به عنوان یک پرسش مهمی در حوزه علوم اقتصادی مطرح است ، این است که ماسوا از احصایه  گیریی وارائیه آمار دقیق علمی که برمبنای معادلات اکادمیک علم اقتصاد تنظیم و ارزیابی گردیده باشند ،این هزاران ملیارد دالر ذخائربالقوه تثبیت گردیده است پس از استخراج فنی معادن سروی شده چگونه خواهد توانیست با وجود آنکه نوعی از سیستم مافیائی و غیر عادلانه « شبه سرمایه داری توجیه شده » در رگ ها وشریان های نسل معاصر جامعه ما فواره میکشد و به نحوی « ظلم عادلانه !!» رابه ارمغان آورده است ونرخ خون انسان بویژه نسل  شکم گرسنه افغان ارزان ترازآب آشامیدنی است ،امیدی آنرا داشت که برزندگی بینوایان کشورما تأ ثیری بجا خواهند گذاشت ؟ متأ سفانه آنچنانکه زمین و فضای جامعه را تبلیغات دروغین بازاری آلوده ساخته است و مردم افغانستان با از دست دادن بهترین فرصت های که در نتیجه  حوادث درد ناک یازدهم سپتمامبر ۲۰۰۱ میلادی بدست مان اُفتیده بود ظاهرأ با هزینه ساختن صد ها ملیارد دالرپول نقد که  بنام « بازسازی تمامی  زیر ساخت های جامعه » از جامعه جهانی به « گدائی » کسب کرده بودیم ، به جز چند برج و چند ساختمان  نمائیشی در مرکز شهر کابل  که نمادی از جنایت  وسیستم ناعادلانه بازار آزاد مافیائی اند این گونه پروژه های دهن پُرکن نیز که فقط مصرف و انگیزه اش جای دیگری است !! برزندگی بینوایان و جنگ زده گان این نسل و این سرزمین هیچگونه تأ ثیری نخواهد داشت . حالأ به این سوال که روح و روان فاجعه با پاسخ به آن وابسته است  می رسیم که آخیر چگونه ممکن است با وجود و حضور شخصیت های والا مقام حوزه دانش و فلسفه حتی مرجعیت مذهبی و دینی مردم با القاب بزرگی چون « دانشمند ، فلیسوف ، آیت الله العظمی وغیره ..»   در کنارو حمایت از این نظام  قرار دارند آنرا غیر عادلانه و ظا لمانه توصیف نمود  ؟ پاسخ روشن و هویدا است ، چنانچه بارها ازصاحب این قلم خوانده اید و گاهی هم شنیده اید نظام سرمایه داری حاکم بر سرنوشت ملتهای فقیر جهان سوم منجمله افغانستان به قول« شوارتز» دانشمند نامدار غربی  به « سرعقل » آمده  است ، یعنی سرمایه داری معاصر میداند و حس میکند که یکی از عوامل ایجاد انقلاب طبقاتی « رقابت آزاد » است وهمین گونه رقابت موجب بزرگترین خطرات برای نظام سرمایه داری متوجه میسازند . لهذا در مرحله نخست با تأ سیس کارتل های بزرگ و تراست های غول پیکر توسعه شرکت های تجاری و اقتصادی مبادر ت می ورزند تا هسته اصلی بیداری ملت ها یعنی « رقابت آزاد » را  با توسعه مشارکتی محو کنند ؛ شاخصه اصلی این نوع توسعه  به جائی  کیفیت های  راستین تأ کید بر کیمیت های کاذب و فریبنده  است که به کمک بال دیگری از نظام سرمایه داریی به عقل آمده یعنی نهاد های « شبه جامعه مدنی ، مانند احزاب ،  رسانه ها » و غیره سازمان های خورد وبزرگ مافیائی با آب وتاب بیان میگردد که ضمن تسخیر افکار عامه برای جاگزین ساختن ارقام و آمار واهی مبنی بر پیشرفت و ترقی  کاذبانه در جامعه ، نوع « مصرف اقتصادی »  در جامعه را هم به افکار آسیب دیده توده های مردم القأ می گردد و بدین گونه است دیگر « سرمایه دار به عقل آمده » متوجه تمامی خطراتی می شود که بر سر راه « منافع اش » قرار دارند و با سرسختی از آن جلوگیری میکنند ، جالب آنجا ست که درجریان  تکمیل پروژه تأ کید بر کیمیت ها که تمامی وسائل و ابزار تبلیغاتی مانند رادیو ، تلویزیون های بیست و چهار ساعته ، احزاب و سائر نهاد های « شبه جامعه مدنی » را به کمک طلبده است ، کوچکترین عوارض طبیعی این پروژه جامعه شناسانه که در مقطعی  از تاریخ و بخشی ازجغرافیای کشورهای جهان سوم منجمله افغانستان به نمائیش گذاشته میشود ، جرقه های نوعی از فاشیسم  قومی و قبیلوی است که  در اهتزاز ضرب زبانی های واهی و منطق « بنی اسرائیلی » آرام ، آرام بر بستر تاریخ جامعه ما به مثابه «آژیر خطر » برای نابودی تمامی فضیلت ها ی انسانی و معنوی یک ملت آواره  شنیده میشوند . مطلبی که در امر پژوهش های دینی و فلسفی  در مورد انسان و جامعه قابل اهمیت است ، اعلام فرآیند برابری وعدالت در« شرایط ناعادلانه » یااعلان آزادی و« وضع قانون » درشرایط نا عادلانه و نابرابراست که  انسانها را درشرایط نا برابرو نا عادلانه نگاه خواهند داشت . زیرا تنها این شعار بی ریشه سیأ سی که همه انسان ها دربرابر قانون برابر اند عبارت پوچ و بی معنی است و هیچ مشکلی از جامعه بشری را حل نخواهد کرد ، زیرا تا مدامی که قانون بروی خرابه های ویران فقرأ و گرسنه گان وبی سوادان در درون کاخ های بلند منزل و بدست « ثروتمندان بی درد » وضع میشود و ضع موجود نابرابری نا هنجار و فاجعه آور کنونی همچنان ادامه خواهند داشت . اما اینکه چرا و با چه منطق معقول و منقول « سیأ » سی اکنون و دراین برهه ای از زمان چنین  آماری که  گویا افغانستان دارای ذخائر سرشار و گرانبهای از احجار کریمیه است  ،  به نام و امضای  کارشناسان و زمین شناسان وزارت دفاع ایالات متحده امریکا انتشار یافته است سوال و پرسش تمامی تحلیلگران علوم سیاسی را بر انگیخته است . زیرا نگاه مادی و زمینی  به پروژه بزرگ نظامی در  افغانستان حکم میکند که با گذشت دست کم  نُه سالی که  از حضور فعال جامعه بین المللی در افغانستان جنگ زده و هزینه ساختن صدها میلیارد دالر بنام مبارزه باتروریزم و القاعده و درکنار آن بنام  بازسازیی ساختارهای ویران شده جامعه افغانی سپری میگردد  به جزاز اجرای  اقدامات نمائیشی در شهرهای بزرگی چون کابل ، جلال آباد و مزارشریف کوچکترین گامی در راه بازسازی واقعی ، فقر زدائی ، و بنیاد گذاشتن یک جامعه عادلانه و انسانی  برداشته نه شده است ، ارائیه این گونه ارقام و آمار اظهارات و نوشتاریک منتقد بیگانه نیست بلکه فشرده ای از سخنان و بیانات بلند پایه ترین ارکان شرکت سهامی تجاری در افغانستان به شمول جلالتمآب حامد کرزی  که بر کرسی مرد شماره اول مملکت نشسته است و در کسوت « رئیس  دولت مشروع  افغانستان » به کمک  وسائل ارتباط جمعی و رسانه های صوتی و تصویری  حتی  « استخاره های » مافیائی گوش فلک را کر ساخته است و از بیان و شمردن چنین نارسائی های خطیر و  بنیادی هیچگونه  ترس و اِبائی ندارد . اما آنچه که از  اندک مطالعه وضعیت  ناهنجار اقتصادی و سیاسی جامعه  جهانی بویژه کشور های که در چهار چوب « ائتلاف جهانی ضد تروریزم » در کشور ما افغانستان حضور همه جانبه دارند ، بدست می آیند و بدون شک مطالعه این وضعیت در ابراز نظر های که  بنام مراکز و انستیتیوت های معتبر جهانی  منتشر میشوند تأ ثیر بسزای خواهند داشت ، زیرا ما بخوبی میبینیم و وضعیت کنونی اقتصادی کشورهای شامل در ائتلاف  جهانی ضدتروریزم نیز حکم میکند که دیگر جامعه جهانی از پرداختن بهای گزاف مالی واقتصادی  در افغانستان  شانه خالی میکند و حتی برخی از کشورهای که درافغانستان حضور نظامی دارند برای خروج نیروهای خویش از افغانستان و منطقه جدول زمانی تعیین کرده اند ؛ درحالی که سردمداران و فرماندهان اصلی این جنگ یعنی ایالات متحده امریکا و متحدان اروپائی شان بویژه آقای باراک اوباما  از یکسو در چهارچوب منافع استراتیژیک خویش بر تقویت ظرفیت های نظامی و امنیتی آرتش افغانستان تأ کید دارند از سوی دیگر در راستای نُه سال حضور بی ثمر جامعه جهانی حین اعلام استراتیژیی جدید ی راجع به بحران افغانستان با صراحت اظهار داشتند که « از این پس برای اداره آقای کرزی ازسوی قصر سفید مانند گذشته  چک سفید صادر نخواهد شد » و طی هرمرتبه  مسافرتی که به افغانستان انجام داد ویا هم جلالتمآب کرزی را به قصر سفید فرخوانده است مبارزه با فساد اداری « شاه بیت » و اجندای تمامی مذاکرات میان وی و مأمورین هیأ ت افغانی تشکیل میداد .اما درعین حال حفظ  وتقویت انگیزه حضور نظامیان خارجی درافغانستان از وظائف اصلی استراتیژیست ها و طراحان سیاست خارجی قصر سفید محسوب گردید.درراستای چنین استراتیژی و شگوفائی این دیپلماسی است که برای ترزیق و پُمپ کردن انگیزه مصنوعی و کاذب دررگها و شریان ها ی افکار عامه کشور های عضو ائتلاف جهانی  ضد تروریزم موضوع وجود ذخائر گرانبهای در معادن افغانستان را که دارای ارزش  هزاران میلیارد دالر میباشد به عنوان موضوع دلگرم کننده برای شرکای بین المللی ائتلاف ضد تروریزم اعلام نمودند . شگفت انگیز است که پیوست با اعلام چنین آمارتخمینی  سخنگوئی رسمی « ذخیره گاه معادن » افغانستان طی یک کنفرانس مطبوعاتی از بستن چمدانهای مسؤل این ذخیره خانه یعنی آقای شهرانی خبر دادند و سر خزانه دار یعنی جلالتمآب کرزی که با پوشیدن لباس ریا ست جمهوری سابق افغانستان مشغول یک بازدید رسمی ازکشورجاپان بود با ژست معامله گرانه خود سخن تاریخی« بی، بی رآئیس !» *وزیره سابق خارجه ایالات متحده امریکا را که حین استخراج نفت عراق  و اعلام آمادگی برخی کشورهای که در جنگ با القاعده و تروریزم  سهم نداشتند گفته بود « حق استخراج و سرمایه گزاری در سکتور استخراج نفت تنها کشورهای را است که عملأ در جنگ با تروریزم حضور داشته اند .» تکرار کرد و به آواز بلند اعلام نمودند که افغانستان به پاس کمک های بی شائیبه ای که در طی هشت سال گذشته با  افغانستان صورت گرفته است استخراج معادن افغانستان را به عنوان هدیه ناچیزو نا قابلی  به  کشور های کمک دهنده  تقدیم میکنند . !!

یا هو

۲۰ جون ۲۰۱۰

* وحیدالله شهرانی فرزند پروفیسور نعمت الله شهرانی یکی مهره های جنجالی است که پس از مخالفت های وی در وزارت مالیه  نخست به حیث وزیر تجارت و اکنون به حیث وزیر معادن ایفای وظیفه میکند

* خانم رأیس مشاور امنیت قصرسفید که آخیرأ در اداره جورج دبلیو بوش به عنوان وزیر خارجه امریکا ایفای وظیفه میکرد بصورت طنز گونه با بی ، بی  !! یاد شده است  

 

 


بالا
 
بازگشت