محشور- میهن فدا

کرزی  :       

  (( یا تخت است یا تابوت ! ))

 

   (( جنگ زرگری )) و یا پیروزی تیم کرزی بر تیم اوباما

               آوانیکه سخنان روز آغاز اپریل حامد کرزی رییس جمهوری اسلامی را شنیدم فکر کردم که اینک این مجاهد سابق به سیاق غربی ها شوخی نموده و (( اپریل فول )) میسازد .  ولی پرسشی نزدم پیدا شد  ، که کی را ؟   وچرا  ؟ 

     هم میهنان و هم زبانان کم و بیش از محتویات گپ های جناب کرزی که بروز اول اپریل  در مقر کمسیون انتخابات و چند روز پس در شهر قندهار خطاب به مردم آن دیار گفت ، آگاهی دارند ، برای تداعی، اینقدر میگویم که ایشان با جرأت وشجاعت وغیرتیکه در درازنای سالهای حکمروایی اش سابقه  نداشت بادا ران و حامیان خویش را به باد انتقاد و نا سزا

گرفت و دل ده ساله (( پر خود را خالی کرد )) .

    در این اظهارات مقامات غربی ودر گام نخست ایالات متحده متهم به جعل کاری در انتخابات ، ارتشا و اختلاس و دامن زدن به فساد در ادارات دولتی افغا نستان شده اند .

    پس ازین اظهارات ، مبصرین و ژورنالیستان احساساتی و زود قضا وتگر, سرو صداها یی  چون بریدن کرزی از آمریکا و غرب و پیوستن به ایران و طالبان و القایده و ... را بلند کردند.

    برخی ها وجود همگونیهایی را بین اتخاذ این سیاست و سیاست ضد شوروی  پایان سال ۱۳۵۶ خورشیدی  داوود خان دانستند و منتظر بلند شدن  زنگ های خطر ناشی ازین سیاست شدند . و برای خلع کرزی لحظه شماری میکردند   .

درین میان دلچسپ تر از همه اظهارات فرصت طلبانه ی دکتر عبدالله بود که به منظور پیش کردن عریضه ی  خود

به با دار، گفت :(( کسانیکه بالای یک شخص سرمایه گذاری میکند نتیجه اش اینست )) معنی این گپ آنست که همانند سال ۲۰۰۱ باید بالای او و شرکای جرمش سرمایه گذاری میشد زیرا آنها خدمت گذاری شانرا به بادار  ثابت ساخته اند .  

   واما  ,  بررسی ژرف نگرانه اینست که :

   این کنش ها و واکنش ها از دو حالت خالی نیست ، نخست آنکه این یک ((جنگ زرگری )) است و دو دیگر آنکه کاسه ی صبر و تحمل کرزی و تیمش لبریز شده و با تشخیص فرصت  مناسب د ست به مانور زدند و ظاهرا پیروز هم شدند .     در حالت نخست  : چون درین اواخر بویژه پس از انتخابات جنجال بر انگیز ریاست جمهوری ، دستگاه اداره ی دولتی و در رأس رییس جمهور کرزی وجاهت خود را نزد مردم افغانستان و جهانیان از دست داده بود ،   بویژه برخورد های توهین آمیز سران ایالات متحده وشرکا  (  جو بایدن معاون اوباما  ، صدر اعظم بریتانیا و  رییس جمهور فرانسه  ) که در جریان انتخابات ، پیش و پس از آن به کابل آمدند و همه  ی شان دولت و دولت مداران افغان در رأس حامد کرزی را نسبت اتهامات تقلب در انتخابات ، موجودیت فساد و سوء استفاده در دستگاه اداره ی دولتی ,  انتقاد و ملامت کردند ,  علاوه از آنکه مشروعیت نظام را زیر پرسش برد , دولت مردان افغان را نیز عقده مند ساخت . از یاد نبریم که درین  آبرو ریزی نقش داکتر عبدالله وجبه ی ملی اش چشم گیر بود . زیرا نامبرده بالجاجت ویژه ای  نتایج دور نخست انتخابات را نپزیفته و بالای برگزاری دور دوم آن پافشاری داشت واما زمانیکه برگزاری دور دوم اعلان گردید ، از شرکت در آن  ابا ورزید .  که این کنش های  ناشیانه و  بیهوده ، وجاهت افغانها و میهن شانرا پیش جهانیان صد مه زد وحامیان را نیزدر برخورد هایشان به مقابل دولت حامد کرزی ،  جری تر ساخت . 

  از همینرو رییس جمهور جوان و احساساتی ایالات متحده فشار بر دولت  کابل را روز تا روزافزایش داد و حتی گاه گاهی  زبان  تهدید و اخطار را نیز بکار برد . که این امر نه تنها اسباب آزرده گی دولت مردان کابل را بمیان آورد بلکه اتوریته ی آنرا هم روز تا روز کاهش داد .

 از جانب دیگر مقامات ناتو و غرب بدون اعتنا به در خواست های اداره ی کابل مبنی بر جلو گیری از تلفات غیر نظامیان و دادن صلاحیت مصرف کمک ها به آنها را نادیده گرفته و خود سرانه برای پیاده ساختن پلان های خود عمل میکردند .این حالت  داشت به یک بحران واگیر تبدیل میشد که مقامات در واشنگتن و لندن متوجه ان شده و در صدد رفع آن برآمدند که دادن اتوریته مصنوعی قدم نخست آن بود .  لذا حامیان ودر رأس ایالات متحده براه اندازی مانور و سروصدا هایی استقلال طلبانه را به سران  رژیم هدایت داد . همان بود که رییس محافظه کار و بی جرأت دولت کابل ، انقلابی وبا همت !؟ شد و  حامیان و باداران را به باد نا سزا گرفت .

         حالت  دوم   :   که به واقعیت وشرایط حاکم نزدیکتر ست ، همانا ماجرا جویی همراه با استفاده ی بجا ازشرایط, , توسط کرزی و تیمش است که اینک نتیجه نیز داده است  .    

        به همه مبرهن و آشکار است که دولت گونه ی جمهوری اسلامی افغانستان زیر زعامت حامد کرزی نسبت ابتلا به امراض گوناگون سال تا سال ، ماه تا ماه و حتی روز تا روز بسوی بحران و انقراض پیش میرود

       موجودیت مار های آستین مانند یونس قانونی ،رسول سیاف ، رشید  دوستم ، تورن اسماعیل  ، معلم  عطا ، برها ن- الدین ربانی وشرکا که  علاوه ازداشتن ارتباطات پنهان با مقامات و استخبارات بیرونی ( پاکستان ، ایران ،  روسیه ، چین،  هند و ترکیه )  دست حمایت بادا ر اصلی (ایالات متحده )  بالای سر شان بوده و چراغ سبز بادا ر  را برای فعالیت های شا ن باخود دارند ، نخستین و مزمن ترین این مرض هاست  .      اختلاس از بیت المال ، رشوه ستانی از مردم ، چور و چپاول دارایی های عامه ، زور گویی  تفنگ سالاران واز همه بیشتر شورای نظاریهای (( آزرده خاطر ))  ،عدم توجه و احترام به قانون و دولت مرکزی ،ریشه دار شدن روز تا روز بیشتر تبار گرایی، زبان گرایی ، منطقه گرایی ,تنظیم و حزب گرایی وشخصیت پرستی ، همه وهمه دست بدست هم داده این دولت گونه را آسیب پذیرتر و لرزانتر میساخت .

     موجز اینکه جناب کرزی و همکاران صادق به او در مضیقه و ((سه کنجی)) قرار گرفتند  . ازیک طرف موجودیت فساد لجام گسیخته و نداشتن توانایی مبارزه با آن (زیرا هرگاه با عاملین برخورد قاطع صورت میگرفت دستهایی ازدرون و از بیرون دراز میشد  ند  وآنهارا از چنگ عدالت وقانون نجات میداد ند  ، روشنترین نمونه ی آن صدیق چکری معاون 

وخطیب جمعیت اسلامی  میباشد که باوجود جرم های مستند حتی رشوه ستانی از حجاج ،  کسی نمیتوانست ازو بازخواست نماید ) .    کشت و قاچاق مواد مخدر که قرار شواهد انکار ناپذیر مقامات بالارتبه ی درونی و بیرونی درآن  دست وسهم دارند و این هم یکی از امراض  دوا ناپذیر دیگر بود و است .

واز همه مهمتر گسترش روز تاروز جنگ و تلفات روز تاروز بیشتر غیر نظامیان  و نشینیدن درخواست ها و اعتراضات دولت اسلامی برای پیشگیری آن  از جانب نیروهای خارجی، آن مضیقه و ((سه کنجی ))را تنگ وتنگتر میساخت . 

جناب کرزی بمثابه یک مجاهد مدرن و بریده از جهادیهای افراطی ،  شاید از نارامی وجدان مدت هاپیش رنج میبرد ولی مزه ی مقام وچوکی و منافع سرشار حاصله ازان ، مانع کدام اقدام جدی در جهت ازبین بردن آن همه کاستیها میشد ، زیرا انتخابات دوره ی دوم پیشرو بود . ولی اینک که برای دومین و آخرین بار به این مقام رسیده باید دست به اقدامی بزند تا از یکطرف وجدان خودرا آرام سازد وازجانب دیگر در تاریخ نام به این سیاهی را بزداید .           لذا هرچه باداباد گفته وبا شعار (( یا تخت است یا تا بوت ))حقایق نه گفته را باز گفت .

 به نظر من درین راستا دو مشاور آبدیده و کار کشته ( داکتر رنگین سپنتا و داکتر زلمی خلیل زاد )  نه تنها او را یاری رسانده اند بلکه با تحلیل اوضا ع منطقه و دنیا او را از نرسیدن گزند , اطمینان داده اند .  

سیاست دانان زیرک و آگاه میدانند که برای  ایالات متحده و شرکا  سه راه وجود داشت :    نخست از بین بردن فزیکی کرزی  که درین  شرایط و حالت حماقتی بیش نبود  دودیگر انجام کودتا و برکناری کرزی ، که این اقدام هم نسبت ابراز مخالفت روشن کرزی  با ایالات متحده و غرب انتقام تلقی شده وبد نام کننده بود و تازه جانشین مناسبتر و متجربتر از او  نیز سراغ نمیشد ، سوم کنار آمدن و(( دل آسا کردن )) کرزی که اینک از شواهد و ظواهر بر میآید که راه سوم انتخاب شده است .که این امر پیروزی و غلبه ی تیم کاری کرزی را بر تیم کاری اوباما نمایان گر ست .

اینکه انکشافات پسانتر چه خواهد بود کسی پیش بینی دقیق کرده نمیتواند زیرا سیاست پدیده ی پیچیده ای است که به آن باید بادقت وژرف نگری پرداخته شود  واما درین گیر ودار،  یک چیز از دور میدخشد : آنچه را که  ایالات متحده وشرکا باسیاست های زور گویانه ی شان میخواستند نه تنها که بدست نیاوردند بلکه باید برای طرف مقابل امتیازات تازه ای هم بدهند . 

 

 

 


بالا
 
بازگشت