سلیمان کبیر نوری

 

تحلیلی بر یک خبر و یک نظر

 

 

رییس جمهور کرزی همچنان سرگردان در پی نخود سیاه است !؟

 

بتاریخ چهاردهم قوس رسانه های افغانستان اکثراً عناوین خبری و گزارشی خویشرا به سفر بارک اوباما رییس جمهور ایالات متحده ی امریکا و آقای یوسف رضا گیلانی نخست وزیر پاکستان به کابل  اختصاص داده بودند.

بعدا” معلوم شد که پریزدنت اوباما در سفر ۴ ساعته ی خویش فقط به پایگاه نظامی امریکا دربگرام – دیدار با عساکر امریکایی و صحبت تلفونی ۱۵ دقیقه ای با محترم حامد کرزی دوباره رهسپار امریکا شد که این ژست دیپلوماتیک نمایانگر سردی علایق و روابط  زعیم امریکا نسبت به همتای افغانی اش توجیه شده،  بدون شک موجب نگرانی و نآرامی دولتمردان افغانستان به خصوص آقای کرزی را فراهم ساخت و مردم ذیشعور و حساس افغانستان را متأثر و نگران ساخت. اندکی پس از سفر آقای اوباما ؛ نخست وزیر پاکستان جناب یوسف سید رضا گیلانی طی دیدار رسمی وارد کابل شده و با حامد کرزی ملاقات نمود . آقای کرزی طی یک نشست خبری مشترک با نخست وزیر پاکستان در کابل تأکید کرد که دو کشور در برابر تروریست‏ها « مبارزه مشترک!! » خواهند کرد.

این دو مقام افغانستان و پاکستان اینبار با الحان و اکت های تازه ؛ از بهبود روابط میان دوکشور سخن گفتند و تأکید کردند که دو کشور« ناگزیرهستند تا با درک واقعیت ؟؟؟» در امر مبارزه با تروریزم تلاش جدی ( متفاوت از قبل ؟؟) نمایند .

چونانیکه حامد کرزی گفت : « ناتو و جامعه جهانی و آیساف که این جا بودند،کوشش‏هایشان در این راستا، نه در بند کردن تربیت‏گاه و تمویل‏گاه و تقویت‏گاه تروریزم و نه در آوردن امنیت که دلخواه مردم افغانستان بود موفق نبود، نتیجه‏ای که مردم افغانستان می‏خواستند را نداد. و در عین حال دیدیم که پاکستان هم مورد حملات شدید تروریزم قرار گرفت. هر روز انسان‏های بی‏گناه در آن‏جا هم کشته می‏شوند، مثلی که در افغانستان هم کشته می‏شوند. این ما را به این وادار کرد که تحلیل کنیم که چه می‏گذرد، که آیا این کارهایی که در افغانستان می‏شوند همه‏اش از پاکستان به طرف افغانستان می‏آید و یا یک دسیسه بزرگ‏تری در کار است که هم پاکستان رابی‏ثبات می‏‏سازد و هم افغانستان را بی‏ثبات می‏سازد».

 

اما برای من ؛ آنچه در بازتاب های این خبر مورد دلچسپی خاص قرار گرفت ؛ نه واکنش های رسمی و دولتی و تحلیلگران محترم رسانه ها ؛ بلکه یک پدیده ظاهراً پیش پای افتاده بود .

در ذیل گزارش خبری ایکه در رابطه به سفرنخست وزیر پاکستان درسایت وزین پیام آفتاب به دست نشر سپرده شده است، نظر یکی از هموطنان خویش را چنین به خوانش گرفتم:ـ «لاحول و لا قوة الا بالله علی العضیم! مثلیکه تروریزم کدام شئ موهوم است که به نظر هرکس هرطور می آید .

بعید نیست که فردا اسامه بن لادن هم جای حضرت گیلانی ایستاد شود و در مبارزه علیه تروریزم اعلام باز اندیشی و چاره اندیشی نماید و آقا کرزی نیز دانسته باشد که هئ والله اینکه دوست و برادر ما بوده گپ جای دیگر است و به روی باداران و ولی نعمتان و آرنده گان و علت وجودی خود و خاندان و رژیم و دم و دستگاهش پیخ بزند و به عقل وشعور و شرف مردم افغانستان و منطقه و جهان ریخ.

پاکستان قدیسه تا کنون فقط در عمر این بنده گنه کار با همین عشوه و جادو و جمبل سر چندین ارگ نشین کابل را زیر بالش کرده و لا و لشکر و هست و بود این وطن را آتش زده و خاکستر کرده است .

معلوم است که وقاحت نزد بعضی از موجوداتی که درین خاک میرویند ؛ میراث پدری و اجدادی است!!!

نسل شاه شجاع  و امین…خشکیدنی نیست!!!

نوکر بادار کار دارد و هوس نوکر احمق برای عوض کردن بادار هم پایان ناپذیر است !!مگر بدبختانه که سرنوشت ۲۵ - ۳۰ میلیون مردم فلکزده و بدبخت در میان است و الا فیلمی که به نمایش خواهد آمد ؛ ارزش تماشا را خواهد داشت!!!»


به نظر هموطن ما در پای این خبر، امروز تروریزم یک پدیده موهومی نیست.

اما سوال اینجاست که رییس جمهور کرزی چرا خودرا مصروف جستجوی ” بازهم همان نخود سیاه” ساخته است؟

در حالی که امروز تروریزم کاملا” آفتابی،  درست بسان درختی با ریشه های نیرومند، در موقعیت بلند معلوم و هویدایی قرار دارد که گروپی از باغبانان منظم آن را آبیاری کرده و از آن با صداقت و لجاجت تمام پاسداری میکنند.

این باغبانان همه در سطح جهانی شناسایی شده اند و نیرو های هویدا ورسوایی نیز همکاری ها و همدردی های مصرانه ایرا به ایشان ارایه میدارند.

آیا آقای کرزی نمیدانند که :

– ده ها هزار مدرسه ی راجستر شده ی و غیر رسمی شباروزی در کشور برادرشان به کمک مالی حلقات معلوم الحال مصروف تولید تروریست ها است؟

 

– آیا از مراکز رهبری تروریستان و دستگاه های شست و شوی مغزی و تولید انتحاریون در پاکستان اطلاعاتی در دست ندارند؟

 

– آیا حتی به گفته خود شان تروریست ها به وسیله چرخبال ها به شمال کشورانتقال نشدند؟

 

– آیا از اظهارات وکلای پارلمان دوره ی پیشین مبنی بر مجهز بودن طالبان درشمال و شمالشرق کشور با سلاح های پیشرفتهء ناتو تا کنون بیخبرند؟

 

- خارجی ها اجازه نمیدهند تا پروژ ها و برنامه هایی که برای زیرساخت های اقتصادی افغانستان آماده گردیده است، تعمیل گردند؛( اظهارات محترم محمد اسمعیل وزیر انرژی و آب در پارلمان کشور).

 

– آیا از پرتاب سلاح و مواد غذایی در ساحه ی هلمند ک بحث داغی را در پارلمان کشور، سال پار نیز راه انداخته بود مطلع نشده اند؟

 

– آیا از کمک یک ونیم ملیون پوندی خارجی ها در هلمند به طالبان که  دوسال قبل در جلسه ی سنای کشور تعدادی از اعضای آن را برآشفته ساخته بود اطلاعی در دست ندارند؟

 

– آیا از ایجاد و فعالیت های رادیوی طالبان بنام” رادیو ملا” اطلاعاتی دردست دارند؟

 

– اینکه جنرال حمید گل متهم به آتش زدن و ویرانی کابل است، کشاندن موصوف و همکارانش در موجودیت ۴۶ کشور از جامعه بین المللی در اینجا ؛ در محکمه هاگ ؛ از قابضان سرنوشت مردم شهید و هردم شهید و کشور سوخته ی افغانها احساس مسئولیت و تدبیر و شهامت نمی طلبد ؛ در صورت عزم با عالمی از اثباتیه ها و اعترافات ؛ این کار دشوار است؟

 

– و صد ها آیا های عینی ایکه میتوان به آن اشاره کرد. به خصوص بعد از افشای اسناد ویکی لیکس جای هیچگونه توهم و تردیدی درین زمینه باقی نمانده است.

 

دل بستن به آقای نخست وزیر سمبولیک پاکستان ؛ و قرار دادن ایشان در برابر« ناتو و جامعه جهانی و آیساف .. » و از پاکستان توهم هذیانگونه ی دیگر به خورد مردم دادن ؛ چه معنایی میتواند داشته باشد جز به قول این هموطن « هوس بادار عوض کردن !؟» به راستی آنچه در عالم واقعیت میگذرد چه نوع امیدی را برای اقای کرزی تجسم داده است که با شور وشعف توجه ایشان را به همکاری و مبارزه ی مشترک راستین و کار سازتر از « ناتو و جامعه جهانی و آیساف .. » بر ضد تروریزم و بنیادگرایی توسط پاکستان جلب مینماید.

در حالی که خاستگاه و جایگاه و پایگاه  اصلی تروریزم در پاکستان ( آی اس آی) در تبانی با سایر احزاب «اسلامی!» بنیاد گرا در آن کشور بوده و نه تنها آقای گیلانی که در مجموع حاکمیت آقای زرداری فاقد هرگونه صلاحیت اجرایی در رابطه به سرنوشت پاکستان میباشد. لذا این همه تپ و تلاش های آقای کرزی همه جز مشت زدن هایی  به تاریکی، نمیتواند چیز دیگری تعبیر شود.

علت العلل اینکه  به قول ایشان : « ناتو و جامعه جهانی و آیساف که این جا بودند، کوشش‏هایشان در این راستا، نه در بند کردن تربیت‏گاه و تمویل‏گاه و تقویت‏گاه تروریزم و نه در آوردن امنیت که دلخواه مردم افغانستان بود موفق نبود، نتیجه‏ای که مردم افغانستان می‏خواستند را نداد. » سیاست و برخورد غلط و یک بام و دوهوا در برابر پاکستان بود وقسماً نمایش تک پرده ای در ارگ کابل در وجود شخص کرزی صاب !

آقای کرزی در حالیکه واقعاً میخواهند ( اکنون !) سلامت فکری و روانی خودرا ثابت بفرمایند و اهلیت و صلاحیت رهبر بودن خود را درین سرزمین نشان دهند ؛ لازم است تا ضجه های درد و آلام سهمگین ملت را که حتی از مجاری رسمی کشور به آسمان بلند شده بشنوند .

منظورم آن است که آقای داکتر سپنتا طی مقاله معروفی از طریق رسانه ها این فریاد ها را به پشتوانهء عالمی از اطلاعات بخصوص پشت پرده که به حیث وزیر خارجه و مشاور امنیت ملی رئیس جمهور داشتند بلند کردند، و خاستگاه آفت تروریزم را نه تنها برای چند هزارمین بار اثبات کردند بلکه آنرا «حلقهء مفقوده » در همان جنگ علیه ترور « ناتو و جامعه جهانی و آیساف .. » خواندند ؛ به نظرم کرزی صاب بایست آن را به بازخوانی بگیرند و آنگاه به اینکه خود چقدر از مرحله پرت میباشند ؛ مانند مورد یاد میرویس جان اندکی خواهند گریست.

من که با محترم  سپنتا شناختی ندارم، و صرف از طریق رسانه ها  ایشان را شناخته ام؛ البته کاری با چگونگی زندگی گذشته ی سیاسی ویا شخصی ایشان ندارم.

اما این را باید خاطر نشان ساخت که آقای داکتر سپنتا زمانی توجه ی من را به خود جلب نمودند که در  موضوع مذاکرات پنهانی فرستاده های محترم حامد  کرزی  با طالبان، به عربستان سعودی،  که بار اول از طریق روزنامه ی معتبر انگریزی بنام «سندی تایمز» افشا شد؛  درآن زمان ایشان در سِمت وزیرامور خارجه ی افغانستان ایفای وظیفه مینمودند، به پاسخ های شجیعانه پرداختند .

زمانیکه ژورنالیستهای خارجی از موضوع چگونگی روند مذاکرات ذکرشده با طالبان، در روزنامه ی مذکور، از محترم سپنتا پرسیدند؛ ایشان درجواب گفتند که من در جریان چنین رویکردی قرار نداشته و از چنین مذاکراتی آگاهی  هم ندارم.

از نظر دیپلوماسی اظهارات یک وزیر امور خارجه، در موقف بلند دولتی وممثل سیاست خارجی یک کشور که نمایانگر عدم همسویی و توافقش در یک فرایند مبرم و حساس  سیاسی حکومتی یک کشور بنام ” جمهوری اسلامی افغانستان” بارییس جمهورش باشد، در خور تامل و مداقه بوده ومفهوم و تعبیر خاصی را ارایه میدهد.

ازآن وحله به بعد دانستم که موصوف ژرف اندیشانه بمثابه یک استراتیژیست درام و متبحر کشوربه عواقب و پیامدهای خبط تاریخی گردانندگان و بازیگران اصلی تداوم جنگ در افغانستان آگاه بوده، بر( حلقه ی گم شده، در جنگ بی فرجام) پا فشاری دارند و حاضر نیستند تا کشور ومردم خود را در باتلاق و لجنزار بنیادگرایی - تروریستی به تماشا گرفته وقربانی های هرچه بیشترملت در بند کشیده ی مان را  به نظاره بنشینند .

اینکه اقای سپنتا به جان مطلب پرداخته و اعلام داشته اند: « مردم افغانستان و مردم جهان از این جنگ بی فرجام که در آن هر روز بیشتر از پیش مرز های میان دوست و دشمن مغشوش می شود، به تنگ آمده اند.» ؛ دردیست که به طور روز افزون در دل و جان هر هموطنم در غلیان است .

اما آقای کرزی ـ حالا به هر دلیلی ـ بدبختانه هر روز  بد تر از روز پیشترمصداق این نظر تاریخی قرار میگیرند که : « ما و متحدان ما هر روز خود ومردم خود را بجای سرچشمه های زلال به سوی سراب میبریم . »

از جانب دگر محترم امرالله صالح  رییس پیشین ریاست امنیت ملی ( یک استراتیژیست مستعد در امور استخباراتی میباشند) طی مصاحبه ی با تلویزیون طلوع( موخ ۷ دسامر ۲۰۱۰) به صراحت به چگونگی بن بست برخورد موجود با تروریزم و مشخصاً با پاکستان، از نظر یک پروفشنل مجرب استخباراتی افغانی پرداخته اند که طرح های ایشان، رهنمود موثر کاری برای برون رفت از بنبست کنونی در کشور، برای دولتمردان افغانستان محسوب میگردد که در بازنگری سیاست خارجی و تدابیر تاکتیکی و استراتیژیک ، در سرخط قرارداده شوند.

اما نکات اساسی در استراتیژی پاکستان، که سیاسیون افغانستان به کرات طی سالیان متمادی به تصریح و تحلیل آن پرداخته اند، امروز از نظر خود پاکستانی ها چسان ارایه میگردد؟ مطلب گزارشی ایست تحت عنوان " راه حل قضیه ی افغانستان از دید استراتیژیست های پاکستان" که رادیوی صدای آلمان بعد از نشست تعدادي از مقام ها و پژوهشگران مراکز تحقیقات استراتژیک پاکستان در برلین، قرار ذیل به نشر سپرده است "تا زماني که پشتون هاي قبيله اي در نظام سياسي افغانستان در اکثريت نباشند و مشکل کشمير ميان هند و پاکستان حل نشود، ثبات در افغانستان تامين نخواهد شد." اين جملات سياستمداران پاکستاني است که در يک بحث در آلمان ارايه کردند.

تعدادي از مقام ها و پژوهشگران مراکز تحقیقات استراتژیک پاکستان در بحثي در مورد "امنيت منطقه آسياي جنوبي" در شهر برلين آلمان، نکته هايي را که تاهنوز به صورت رسمي از سوي مقام هاي پاکستان مطرح نشده بودند، بيان کردند.

هرچند موضوع اصلي اين بحث که توسط بنياد "فريدريش ايبرت" راه اندازي شده بود، گفتگو در مورد "امنيت منطقه آسياي جنوبي" و نقش پاکستان در آن به صورت کل بود، اما نکته محوري بحث معضل افغانستان بود. اشتراک کنندگان اين بحث به صورت رسمي از دولت پاکستان نمايندگي نمي کردند، اما ديدگاه عمومي حکومت و استراتژيست هاي اين کشور را ترسيم کردند.

مقام ها و محققين پاکستاني اين بحث، مواردي را به عنوان راه حل مشکل افغانستان بيان کردند، اما به نظر مي رسد، اين موارد، بيشتر بازتاب دهنده نگراني هايي است که پاکستان در مورد آينده اش در منطقه دارد.

"پشتون هاي قبيله اي در حاشيه اند"

داکتر رفعت حسين، رييس بخش مطالعات استراتژيک و دفاعي دانشگاه قايد اعظم، مي گويد مشکل افغانستان اين است که "پشتون هاي قبيله اي از نظر سياسي در اقليت قرار دارند". او مدعي است که پشتون ها اکثريت را در افغانستان تشکيل مي دهند، و اگر اکنون اکثريت نيستند، به اين دليل است که بسياري پشتون ها مهاجر شده اند.

داکتر حسين که یکی از گردانندگان بحث بود، گفت منظورش "پشتون هاي قبيله اي جنوب" افغانستان است. او گفت حامد کرزي را به عنوان "شاروال کابل" مي شناسد. گفته هاي داکتر حسين به اين نکته متمرکز است که بايد يک اکثريت "پشتون قبيله اي" بر افغانستان حکمروايي داشته باشد که مستلزم تغيير قانون اساسي اين کشور است، زيرا به گفته او، پشتون هاي قبیله ای خود را با ارزش هاي قانون اساسي افغانستان بيگانه مي بينند. او افزود که نتيجه کنوني انتخابات براي پشتون هاي قبيله اي قابل قبول نيست و تا زماني که پشتون هاي قبيله اي از نظر سياسي خود را در اقليت ببينند، ثبات در افغانستان تامين نمي شود.

"با طالبان افغاني، افغان ها بجنگيد"

از ديد پاکستان طالبان "پشتون هاي قبيله اي جنوب" افغانستان هستند که مورد ظلم واقع شده اند. پاکستاني ها اين ديدگاه را که از نظر سياسي طالبان يک گروه استراتژيک منطقه اي هستند، رد مي کنند. آن ها مي گويند در آينده از اين گروه به عنوان "کارت بازي" استفاده نخواهد شد.

جنرال علي محمد جان اورکزي که قبلا مسوول نظامي سرحدي بوده است، گفت طالبان افغاني "مربوط افغانستان" هستند و شايد فقط حدود ده درصد آن ها در پاکستان باشند. او معتقد است که طالبان در جنوب افغانستان از حمايت مردم برخوردارند و زمينه فعاليت دارند، نيازي نيست که به پاکستان پناه گزينند. از ديد او، حکومت افغانستان نمي تواند از پاکستان انتقاد کند که عليه طالبان مبارزه نمي نمايد. او مي گويد اين وظيفه "نيروهاي دولت افغانستان و ناتو" است که در خاک افغانستان عليه طالبان بجنگند.

به گفته اين مقام پاکستان، کشورش 821 پسته مرزي دارد و در مجموع 140 هزار سرباز پاکستاني در مرز ميان دو کشور مستقر هستند. آن ها از افغانستان و نيروهاي ناتو انتقاد مي کنند که فقط 112 پسته مرزي دارند.

جنرال اوروکزي افزود به دنبال انتقادات کابل، يک بار خواهان ماين گذاري خط مرزي شده اند و بار ديگر خواستار نصب سيم خاردار، اما هر دو مورد از سوي حامد کرزي قبول نشده است.

"ديورند مرز دو کشور است"

شاهد حامد، وکیل مدافع ارشد در دادگاه عالي پاکستان، مي گويد: "ما ادعاي ارضي نداريم، ديورند مرز ميان دو کشور است و اگر ادعاي ارضي مطرح باشد، از جانب افغانستان است".

جنرال عبدالقادر بلوچ، عضو پارلمان پاکستان مي گويد کشورش در مورد آنچه در افغانستان مي گذرد و "بر آينده پاکستان تاثير مي گذارد"، نگراني دارد.

در همين رابطه، فيصل کريم کندي، معاون رييس پارلمان پاکستان گفت در مقابل انتقادهاي کابل، آن ها نيز سوال هايي در مورد "بي ثبات سازي بلوچستان توسط سياستمداران کابل" براي ارايه کردن دارند. او توضيح نداد که سياستمداران کابل چگونه در پي بي ثبات ساختن بلوچستان هستند.

نگراني از دست دادن حمايت امريکا

مقام ها و پژوهشگران پاکستاني افزودند که آن ها دارند بهای همکاري با غرب در جنگ افغانستان عليه روسيه شوروي را مي پردازند، زيرا به گفته آن ها، شورشيان امروزي در دو طرف خط ديورند، "فرزندان جهاد افغانستان عليه روسيه شورشي" هستند. همچنان اين نکته را نيز مطرح مي کنند که غرب بايد مشخص سازد برای چه هدفي در افغانستان آمده است.

در زمان جنگ سرد ايالات متحده امريکا و پاکستان متحد استراتژيک بودند. اما اکنون ايالات متحده امريکا متمايل به هند به نظر مي رسد. هند با امضاي توافقات تجارتي نه تنها با امريکا بلکه با بسياري کشورهاي غربي دارد روابط اش را گسترش مي دهد.

رييس مطالعات استراتژيک و دفاعي دانشگاه قايد اعظم تاکيد کرد که سفر باراک اوباما به هندوستان، حساسيت هايي را در پاکستان برانگيخته است. چنين به نظر مي رسد که پاکستان به شدت از اين که بعد از حل قضيه افغانستان جايگاه منطقه اي اش براي غرب را از دست بدهد، نگراني دارد.

کريستيان واگنر، از پژوهشگران آلمانی که در یکی از گردانندگان این بحث نیز بود، دقيقا به اين نکته اشاره کرد. واگنر گفت سياست ايالات متحده امريکا در منطقه جنوب آسيا بعد از جنگ سرد تغيير کرده است. به گفته او، پاکستان بايد نقش کنوني خود را در منطقه بشناسد. اشاره واگنر به اين نکته است که پاکستان نمي تواند براي امريکا نقشي را داشته باشد که در زمان جنگ سرد داشت. زيرا به گفته او، بعد از جنگ سرد سياست امريکا در منطقه جنوب آسيا نيز تغيير کرده است.

واکنش ها

در اين بحث هيچ کسي از افغانستان نمايندگي نمي کرد، اما اشتراک کنندگان پاکستانی با سوال های غالباً انتقادی خبرنگاران رو به رو شدند.  

کريستيان واگنر، رييس بخش آسيا در بنياد "علم و سياست" در آلمان، از هيات پاکستاني پرسيد که براساس کدام قاعده خواهان تشيکل حکومت "اکثريت پشتون هاي قبيله اي" در افغانستان است، درحالي که اين موضوع داخلي افغانستان است. در حالي که سياستمداران و پژوهشگران پاکستاني تاکيد مي کنند که در پي "هيچ گونه عمق استراتژيک" در افغانستان نيستند و زمان جنگ سرد گذشته است.

مهمانان پاکستاني مي گويند "مشکل افغانستان را درک کرده اند و خواهان حل اين مشکل هستند. به گفته آن ها، تا زماني که "پشتون هاي قبيله اي" خود را در نظام سياسي افغانستان در اکثريت احساس نکنند، ثبات در افغانستان تامين نمي شود.

يک خبرنگار امريکايي اين سوال را مطرح کرد که چرا آن عده از اعضای طالبان که خواهان مذاکره با حکومت افغانستان هستند، بازداشت می شوند. خبرنگار آلمانی از هیات پاکستانی پرسید، چرا در هر جايي که حمله تروريستي صورت مي گيرد، به پاکستان ارتباط دارد. پرسش هاي ديگر، بر اين نکته متمرکز بود که اکثريت اعضاي کابينه و پارلمان افغانستان پشتون هستند و رييس جمهور این کشور نيز يک پشتون است، چرا پاکستان باز هم به اين مساله تاکيد مي کند. پاسخ پاکستاني ها اين بود که پشتون های شامل در قدرت، از پشتون های قبیله ای نمایندگی نمی توانند. 

اشتراک کنندگان پاکستاني در بحث "امنيت منطقه جنوب آسيا"، تاکيد کردند که حل مساله کشمير و مشکل پاکستان و هندوستان، نقش اساسي در حل بحران افغانستان دارد. برعلاوه، آن ها به نقش ديگر کشورهاي همسايه نيز تاکيد کردند. داکتر حسين گفت هندوستان با بازسازي جاده دلارام - زرنج، در تلاش راه يافتن از طريق افغانستان به ايران و آسياي ميانه است و چنين چيزي از اهميت جيواستراتژيک پاکستان مي کاهد.

اما واگنر معتقد نيست که همکاري منطقه اي در افغانستان نتيجه بدهد. دليل نخست او اين است که کشورهاي منطقه، رقابت هاي منفي دارند که امکانات عملي موافقت در مورد قضيه افغانستان را تضعيف مي کند. دليل دوم او اين است که اگر کشورهاي منطقه در قضيه افغانستان داخل شوند، بيرون کردن آن ها از افغانستان کار مشکلي خواهد بود. به گفته واگنر بايد دولت افغانستان در حل بحران اين کشور خود نقش اساسي بازي کند.».

حالا که استراتیژی پاکستان در قبال افغانستان، از جانب خود ایشان در رسانه ها های جهان آفتابی شده است، بایست دولتمردان افغانستان با یک تکانه ی جدی با الهام از وطنپرستی سلف خویش، با اراده و مصمم، شجیعانه و وطنپرستانه با تدوین یک استراتیژی روشن و کارا دست بکار شوند.

دولت افغانستان به هیچصورت نمیتواند مشکل افغانستان را که از هر نظر مشکل بین المللی و منطقوی محسوب میگردد ؛ از طریق ملا های کمسواد و روحانیون بیخبر از سیاست منطقوی و جهانی و قطعاً بی صلاحیت در آن و با دروغ ها ولفاظی های مالیخولیایی ؛ حل و فصل نماید.

حتی این مشکل ، بایست از طریق شورای امنیت ملل متحد  یکجا با کشور های همسایه، کشور های ذیدخل در قضایا در منطقه و جهان با درایت و اهلیتی که لازمه آن است مورد تحلیل و تجزیه و حلاجی قرار گرفته و با احترام و رعایت تمامی واقعیت های تلخ به این بن بست در هم پیچیده نقطه ی پایان گذاشته شود.

ولی آقای کرزی در مقام زمامدار مسئول درجهء اول افغانستان ؛ چنان احساساتی و مقطعی و عجیب نمایش اجرا میکنند ؛ که به راستی هم جز به گونه ی هموطنم محترمه ستاره جان مشکل است در مورد شا ن قضاوت کرد و از ایشان توقع و امید داشت !

بدا به بخت اینهمه بد و شور و شوم ما مردم افغانستان !

در پایان بهتر میدانم آقای کرزی و هر هموطن علاقمند به مطالب مقاله یاد شدهء آقای سپنتا ؛ صورت باز شده و گره گشایی شدهء آنرا که توسط اندیشمند ژرف نگر و نویسنده و محقق ویژه کشور(محمد عالم افتخار) صورت گرفته و سایت های انترنیتی افغانی وسیعاً انتشارش داده اند ، بخوانند . این اثر مبتکرانه در جمع آثار دیگر ایشان هم اکنون در روی صفحهء سایت وزین « نویدروز » قابل دید و دسترس فوق العاده سهل میباشد .

 

http://www.naweederooz.com/in/

 

بر علاوه تقریباً در همه سایت های افغانی میتوان آنرا یافت . لذا سایت های محترمی که این درد و ضجه را درج می نمایند ؛ لطفاً لینک مقاله « دنیا با آی ایس آی پاکستان است یا با شورای امنیت ملل متحد؟؟» را اینجا لینک بدهند .

 

با تمام اینها ـ پشت هر شب دیجوری، سحر، طلوعی و آفتاب درخشانی آمدنی است. باید این لحظه میمون و مبارک را نزدیکتر نمائیم البته توسط دانش عمیق وکار و مبارزهء همه گانی در پر تو آن !

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت