م. نبی هیکل

 

گویند: سال نو  از بهارش پیداست

و گاو شیری هم نشانه ای دارد!

 

 روز دوشنبه  بیست و دوم جنوری  ۲۰۲۴ فراخوانی خواندم از  سوی (نور محمد غفوری). فراخوان وی را  بحیث فراخوان تقدیر مینمایم و امیدوارم فراخوان وی با سرنوشت فراخوانهای ملای غریب نه، بلکه  به فراخوانی روشنفکران و اجماع عملی منتهی گردد.  در این فراخوان روشنفکران به اتحاد فرا خوانده  شده اند.

شواهد کافی وجود دار که ما جامعه  با استعدادیم و  قابلیتهای ما  از شمار انگشتان دست و شاید  دست و پاها فراتر رود. بیایید بحیث مرحله ای از خود  شناسی/ آسیب شناسی به آن توجه نماییم. موافق نیستید در مقالات خویش استدلال کنید. به ذکر آنهایی بسنده مینمایم که به بیان کنونی رابطه دارند.

۱. ما سخنوریم:  عمر ما از گفتن و شنیدن زیان برداشته است.

۲. در همه ی ما نشانه های تعصب فکری و گروپی مشهود اند. بیشتر در حد افراط اند تا در حد تفریط. سویچ های حساسیت  زبان، قوم و فکر ما مانند سوچ غیرت ما همواره فعال اند. و  بنابرآن بهتخصصگرایی و تفکر انتقادی نیازی نداریم.

۳. پیرو منشیم:  پیروی از  شعار، از  شخصیت، از ایدیولوژی، از  بازیگران هنری، از  شاعر و داستان نویس از  شیخ و ملا و  حتی از گوسپند بی زبان در عملی  طی  سالیان ثابت شده اند.

از  سالیان دراز ما  از اتحاد روشنفکری سخن گفتیم  و اما به آن اتحاد در سطح خانواده سیاسی نیز دست نیافتیم. دلایل واضح این ناکامی را در  شماره  دوم میتوان یافت. تفکر گله ای نیز میان روشنفکران ما به  اتحاد گله منتهی نشده است زیرا ما بر تفاوتها تاکید داریم نه بر مشترکات در حالیکه اتحاد بر اساس مشترکات صورت میگیرد.  زیرا  تفاوت ها  جوانب را  قابل تشخیص  و دید میسازند

تنها در  سال  ۱۴۰۲.[1]  روشنفکران هموطن را  بوسیله نشر فراخوانها به تفکر  فراخواندم.این فراخوانها  حد اقل در  ده سال گذشته بار بار در همین  سایت آریایی نشر گردیده اند و حتی کلمه ای  بحیث  یادآوری از آن  به چشم وگوش نرسیده است.

مشکل  فراخوانهای  روشنفکران افغان  این نیست که آنان اتحاد نمیخواهند، ز یرا آ‌نان  سعی میکنند متحد گردند اما نمیتوانند اتحاد نمایند. مشکل آنان این است که هدف فراخوان آنان به اتحاد این نیست که بیایید باهم  بر این یا آن اصول متحد گردیم، بلکه این است  که بیایید با من  و ما  متحد گردید!

با آقای نورمحمد غفوری  سالها قبل وقتی از دستآوردهای خود برای اتحاد ر وشنفکرانه  در فیسبوک  صحبت میکرد ، داخل تماس گردیدم، اما امیدوارم  اکنون تجارب بیشتری در کار اتحاد روشنفکری  دریافته باشد.

نقیصه کار آقای نوری با نقیصه  کار بسیاری ها  یکی است.  سالیان قبل پیام   کمیته ها  ی انسجام فلان و بهمدان و کمیسیون های ...  را از طریقه های متعدد خواندیم، اما به کمیته های  سرباز گیری   نیز کمترشباهت داشتند، کمیته های  سرباز گیری  هدف واضح داشتند که  سرباز گیری بود.

 آقای غفوری نیز کمیسیونی دارد.

حتی فراخوان کارت عروسی و ختم واضحتر از این فراخوانهای سیاسی اند زیرا میگویند برای چه کاری دعوت شده ایم.

شعار {راځئ چې ټول په واحد چتر کې راټول شو!} شعار خیلی خوب است اما  برای چه.  کار سیاسی  پیچیده تر از مشارکت در ختم و  کار حشر و کاهگل کاری است. وقتی آقای غفور ی یا هرکه دیگر چنین فراخوانی را نشر میکند که در آن ابراز میدارد: تاکنون نتوانسته ایم متحد شویم و کشور ما مشکلات زیاد دارد که  بدون اتحاد همه ما،  حل آنها ممکن نیست. فکر کرده ما این را نمیدانیم. یاد آوری آن بحیث استدلال حمایوی فراخوان ضروری است اما هدف فراخوان اتحاد   به دور چه؟ برای چه؟

 روشنفکر امروز  مانند هر فرد عادی میخواهد بداند برای چه به دور چه و چگونه  متحد گردد.

وقتی فرد یا افرادی میخواهند احزاب مادر  را احیا نمایند ، فراخوان آنان  و مخاطبان آنان  صراحت دارند. اتحاد بر اساس و نور مهای جدید مستلزم  صراحت بیشتر اند. ما به دور چیزی جمع میشویم  و این یک چیز یک فکر، یک برنامه، یک فرد  و یا  شعار است. در ک این منطق دشوار نیست.

خواننده میتواند فراخوان غفور نوری را در رابطه برقی آتی[2] مطالعه نماید.

اتحاد روشنفکری باید نخست بر اساس یک کود  رفتاری ملی  خود را بنا نماید. بدین معنا که نخست  بر طرح یک کود ر فتاری ملی توافق صورت گیرد تا پس از آن به  تشکیل نهادهای ملی  بتواناقدام نمود. زیرا  ساختار های کنونی فاقد نتیجه اند و نتوانسته اند  سیمنای ملی  و از آن طریق  خصیصه ملی را  تبارز دهند. تشکیل نهاد های ملی برای تامین استقلال سیاسی و اقتصادی ضروری اند. فقدان چنین نهاد ها یک از عوامل کلیدی بی ثباتی و سیر قهقرایی کشور است. تنها نهاد های ملی  سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و  تخصصی میتوانند اعتبار و اعتماد ملی را  بدست آرند. بر (کود رفتاری ملی)  نه تنها  نهاد های  سیاسی و نظامی بلکه سایر نهادهای ملی نیز میتوانند  برنامه های خود  ر ا  بنا نهند. این کود نه تنها خصیصه ملی بودن را تبارز میدهد بلکه بحیث محک عملی رفتار ملی سازمانها نیز  پنداشته میشود.

این  مفکوره بخشی از  پیشنهاد  فراخوان  اینجانب را  تشکیل میدهد که با موادکود رفتاری- ملی و با یک میکانیزم عملی بحیث  طرح همراه میباشد.این  طرح برای هرنوع بحث سازنده  باز است.

از توجه  شما تشکر

 


 

 

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت