تأثیر اتحاد جماهیر شوروی بر فرهنگ و سیاست منطقه اوستیا

پیش گفتار

اتحاد جماهیر شوروی یکی از قدرتمندترین نظام‌های سیاسی قرن بیستم بود که تأثیرات عمیقی بر مناطق تحت کنترل خود گذاشتاوستیا، یکی از نواحی قفقاز که به دو بخش اوستیای شمالی (در روسیه) و اوستیای جنوبی (در گرجستان) تقسیم شده است، یکی از مناطقی بود که تغییرات عمده‌ای را در نتیجه‌ی سیاست‌های شوروی تجربه کرد. این تغییرات نه‌تنها در ساختار سیاسی این منطقه تأثیر گذاشت، بلکه فرهنگ، زبان، اقتصاد و روابط اجتماعی مردم اوستیا را نیز تحت تأثیر قرار داد. یکی از نخستین و مهم‌ترین جنبه‌هایی که در دوره‌ی شوروی دستخوش تغییر شد، مسائل فرهنگی و زبانی بود. شوروی سیاست‌های سخت‌گیرانه‌ای برای همسان‌سازی فرهنگی به اجرا گذاشت و زبان روسی را به عنوان زبان اصلی در تمامی مناطق تحت کنترل خود تثبیت کرد. در نتیجه، زبان اوستیایی به حاشیه رانده شد و نسل‌های جدید بیشتر به زبان روسی مسلط شدند. این تغییر زبانی نه‌تنها بر ارتباطات روزمره تأثیر گذاشت، بلکه باعث شد که ادبیات، آموزش و رسانه‌های محلی اوستیا به زبان روسی تولید شوند و فرهنگ بومی به تدریج کمرنگ شود. از سوی دیگر، سیاست‌های اقتصادی و صنعتی‌سازی شوروی باعث شد که اقتصاد سنتی اوستیا دچار تغییرات اساسی شود. پیش از دوران شوروی، اقتصاد اوستیا عمدتاً بر پایه کشاورزی و دامداری سنتی استوار بود، اما پس از اجرای برنامه‌های صنعتی‌سازی، کارخانه‌های صنعتی و پروژه‌های زیرساختی بزرگ در این منطقه تأسیس شد. این تحولات باعث شد که مهاجرت داخلی افزایش یابد و بسیاری از مردم اوستیا برای کار به شهرهای صنعتی بزرگ‌تر نقل مکان کنند. با این حال، وابستگی اقتصادی این منطقه به نظام شوروی باعث شد که پس از فروپاشی آن، اوستیا با مشکلات اقتصادی جدی مواجه شود. تأثیرات شوروی بر ساختار اجتماعی و روابط مردم اوستیا نیز قابل توجه بود. پیش از این دوره، روابط خانوادگی و قبیله‌ای در اوستیا نقش مهمی در ساختار اجتماعی داشت، اما سیاست‌های شوروی موجب شد که نظام خانواده‌های گسترده و سنتی به تدریج از بین برود و ساختار اجتماعی مدرن‌تر و شهری‌تر جایگزین آن شود. همچنین، شوروی سیاست‌های ضد مذهبی را در سراسر قلمرو خود اجرا کرد و بسیاری از مراسم سنتی و مذهبی اوستیا محدود یا ممنوع شدند. این امر به کاهش نقش دین در زندگی اجتماعی مردم اوستیا منجر شد. در این دوره بسیاری از مسلمانان اوستیا به خارج از قلمرو اتحاد شوروی سابق از جمله ترکیه و ایران مهاجرت کردند. از نظر سیاسی و استراتژیک، اوستیا به دلیل موقعیت جغرافیایی خود در قفقاز شمالی اهمیت زیادی برای شوروی داشت. این منطقه به عنوان یک پایگاه نظامی و سیاسی مورد استفاده قرار می‌گرفت و نقش مهمی در تحولات منطقه‌ای ایفا می‌کرد. پس از فروپاشی شوروی در سال ۱۹۹۱، اوستیای جنوبی که تحت کنترل گرجستان بود، اعلام استقلال کرد و درگیری‌های نظامی میان گرجستان و اوستیای جنوبی آغاز شد. روسیه از اوستیای جنوبی حمایت کرد و این منطقه به یک جمهوری خودخوانده تحت حمایت روسیه تبدیل شد، که هنوز هم به رسمیت شناخته نشده است. این تحولات نشان‌دهنده‌ی تأثیرات بلندمدت سیاست‌های شوروی بر ساختار سیاسی اوستیا است.

به‌طور کلی، دوران شوروی نقطه‌ی عطفی در تاریخ اوستیا بود و تغییرات گسترده‌ای در فرهنگ، اقتصاد، سیاست و جامعه‌ی این منطقه به وجود آورد. شناخت این تأثیرات به ما کمک می‌کند که جایگاه کنونی اوستیا را در قفقاز و ارتباطات آن با روسیه و سایر کشورهای منطقه بهتر درک کنیم. بررسی سیاست‌های شوروی در اوستیا نه‌تنها دیدگاه ما را درباره‌ی نقش این حکومت در منطقه گسترش می‌دهد، بلکه ما را با مسائل هویتی، اجتماعی و تاریخی مردم اوستیا بیشتر آشنا می‌کند.

سیاست‌های فرهنگی شوروی در اوستیا

اتحاد جماهیر شوروی در طول بیش از هفتاد سال حکومت، سیاست‌های فرهنگی خاصی را در مناطق تحت کنترل خود به اجرا گذاشت که تأثیرات عمده‌ای بر هویت، زبان، هنر و آموزش مردم آن مناطق داشت. اوستیا نیز از این تغییرات مستثنی نبود. شوروی تلاش داشت تا با اعمال همسان‌سازی فرهنگی، تمام جمهوری‌ها و مناطق تحت نفوذ خود را در یک چارچوب فرهنگی مشترک قرار دهد. این سیاست‌ها به‌طور خاص شامل کنترل زبان، تغییر سبک هنری و محدودیت‌های مذهبی در اوستیا می‌شد.

۱سیاست‌های زبانی و آموزشی

یکی از اصلی‌ترین سیاست‌های فرهنگی شوروی، ترویج زبان روسی به‌عنوان زبان اصلی در سراسر قلمرو اتحاد شوروی بود. در اوستیا، زبان اوستیایی به‌تدریج از مدارس و مراکز اداری کم رنگ شد و نسل‌های جدید بیشتر به زبان روسی آموزش دیدند. در حالی که زبان اوستیایی همچنان وجود داشت، اما کاربرد آن محدود شد و در بسیاری از مناطق، مردم برای امور دولتی و تحصیلات عالی مجبور به استفاده از زبان روسی بودند. برای مثال :در سال‌های دهه‌ی ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰، دولت شوروی بسیاری از مدارس ابتدایی را از زبان اوستیایی به زبان روسی تغییر داد. این تغییرات موجب شد که بسیاری از جوانان زبان مادری خود را کمتر به‌کار ببرند و با گذشت زمان، کاربرد زبان اوستیایی در مکالمات رسمی و آموزشی کاهش یابد. در دهه‌ی ۱۹۵۰، روزنامه‌ها و نشریات اوستیایی تحت فشار قرار گرفتند تا مطالب خود را به زبان روسی منتشر کنند.  برخی مجلات محلی که به زبان اوستیایی منتشر می‌شدند، یا به‌طور کامل تعطیل شدند یا محتوای آن‌ها دستخوش تغییرات شدید شد.

۲تغییرات در هنر و ادبیات

شوروی سبک هنری خاصی را به نام رئالیسم سوسیالیستی یا به قول سران شوروی هنر کمونیستی،  به هنرمندان و نویسندگان مناطق تحت کنترل خود تحمیل کرد. بر اساس این سبک، تمام آثار ادبی و هنری باید در خدمت اهداف سوسیالیسم، مبارزه‌ی طبقاتی و تجلیل از کارگران و کشاورزان باشند. این سیاست موجب شد که بسیاری از داستان‌ها و اشعار سنتی اوستیایی، که به تاریخ و افسانه‌های ملی مربوط بودند، کمتر مورد توجه قرار بگیرند. برای مثال: نویسندگان اوستیایی مجبور بودند داستان‌هایی بنویسند که حزب کمونیست و طبقه‌ی کارگر را ستایش کند. آثار سنتی درباره‌ی پهلوانان و افسانه‌های نرت کمتر منتشر شد، زیرا این داستان‌ها ارزش‌های ملی‌گرایانه داشتند که با سیاست‌های شوروی همخوانی نداشت  .سینمای اوستیا تحت تأثیر شدید سیاست‌های شوروی قرار گرفت. فیلم‌هایی که سبک زندگی سنتی اوستیایی را نشان می‌دادند، کمتر حمایت می‌شدند و در عوض فیلم‌هایی ساخته می‌شد که دستاوردهای شوروی  و آرمان های سوسیالیستی را تبلیغ می‌کردند.

۳محدودیت‌های مذهبی و تغییرات اجتماعی

یکی دیگر از سیاست‌های فرهنگی شوروی، کاهش نفوذ مذهب در جوامع محلی بود. شوروی دین را به‌عنوان یک عنصر ضد سوسیالیستی در نظر می‌گرفت و تلاش می‌کرد تمامی مظاهر مذهبی را در جامعه کم‌رنگ کند. در اوستیا، بسیاری از مراسم مذهبی و سنتی با محدودیت‌های دولتی مواجه شدند و نقش دین در زندگی مردم کاهش یافت.  کلیساها و معابد اوستیایی تحت فشار قرار گرفتند تا فعالیت‌های خود را متوقف کنند. بسیاری از مراکز مذهبی بسته شدند و رهبران مذهبی تحت نظارت حکومت قرار گرفتند. مهمترین تاثیرات در حوزه ای مذهبی فشار یر آئین کهن آسی ها بود و در دوره شوروی به طور کامل ممنوع شد و آن را نماد عقب ماندگی ملت سوسیالیستی می دانستند. جشن‌های سنتی اوستیایی که ریشه‌های مذهبی داشتند، کم‌کم با جشن‌های سوسیالیستی جایگزین شدند. مثلاً، جشن‌های مربوط به آیین‌های باستانی اوستیایی جای خود را به جشن‌های مرتبط با انقلاب اکتبر و سالگردهای حزب کمونیست دادند.

تأثیرات اجتماعی و اقتصادی سیاست‌های شوروی در اوستیا

اتحاد جماهیر شوروی در طول چند دهه حکومت خود، تحولات عظیمی در مناطق تحت کنترلش ایجاد کرد. اوستیا نیز یکی از مناطقی بود که دچار تغییرات بنیادین شد. این تغییرات نه تنها در عرصه‌ی اقتصاد و صنعت، بلکه در ساختار اجتماعی و زندگی روزمره‌ی مردم تأثیرات عمیقی به جا گذاشت. از صنعتی‌سازی گسترده گرفته تا تحولات جمعیتی و اجتماعی، سیاست‌های شوروی به طور کلی شیوه‌ی زندگی سنتی اوستیایی‌ها را دگرگون کرد. در ادامه، این تأثیرات را به طور جزئی‌تر بررسی می‌کنیم.

۱صنعتی‌سازی و تغییرات اقتصادی

یکی از اصلی‌ترین سیاست‌های شوروی، صنعتی‌سازی گسترده در مناطق تحت کنترل خود بود. اوستیا که پیش از دوران شوروی، عمدتاً دارای اقتصاد کشاورزی و دامداری سنتی بود، پس از اجرایی شدن این سیاست‌ها به مرکز صنعتی و تولیدی منطقه‌ای تبدیل شد. تغییرات صنعتی در جامعه آسی دارای پیامد های بسیاری بود که در سالهای بعد نمود آن پدیدار گشت.

الف) احداث کارخانه‌ها و تغییر ساختار اقتصادی

شوروی سرمایه‌گذاری‌های عظیمی در بخش صنایع سنگین، کارخانه‌های تولیدی و معادن در اوستیا انجام داد. این سیاست باعث شد که بسیاری از مردم از روستاها به شهرهای صنعتی مهاجرت کنند و شیوه‌ی زندگی آن‌ها به طور قابل توجهی تغییر کند. برای مثال در دهه‌ی ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰، کارخانه‌های متعددی در شهر ولادی‌قفقاز (مرکز اوستیای شمالی) تأسیس شدند که باعث افزایش جمعیت شهر و رشد مهاجرت از مناطق روستایی به مراکز صنعتی شد. این امر باعث شد که مردم از کار کشاورزی فاصله گرفته و وارد مشاغل صنعتی شوند. در اوستیای جنوبی نیز توسعه‌ی زیرساخت‌های صنعتی باعث شد که اقتصاد محلی کمتر وابسته به کشاورزی باشد. یکی از مهم‌ترین صنایع ایجاد شده در این منطقه، کارخانه‌های فلزکاری و فرآوری مواد معدنی بودند که در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ رشد چشمگیری داشتند.

۲وابستگی اقتصادی به شوروی

یکی از پیامدهای منفی این صنعتی‌سازی، وابستگی شدید اقتصاد اوستیا به شوروی بود. کارخانه‌ها و صنایع بزرگ تحت کنترل دولت مرکزی شوروی قرار داشتند، و مدیریت اقتصادی به جای مردم محلی، توسط مسکو انجام می‌شد. در اوستیای شمالی، بسیاری از منابع اقتصادی مانند معادن و نیروگاه‌های برق تحت مدیریت دولت مرکزی قرار داشتند، و پس از فروپاشی شوروی در سال ۱۹۹۱، این بخش‌ها دچار بحران شدند، زیرا دیگر حمایت مالی دولتی را دریافت نمی‌کردند. در اوستیای جنوبی، زمانی که شوروی فروپاشید، اقتصاد محلی به‌شدت آسیب دید زیرا صنایع وابسته به بازارهای شوروی دیگر رونق نداشتند، و این منطقه دچار مشکلات اقتصادی طولانی‌مدت شد.

۳تغییرات اجتماعی و مهاجرت

صنعتی‌سازی و برنامه‌های توسعه‌ی اقتصادی موجب شد که جمعیت مناطق شهری به شدت افزایش یابد و سبک زندگی مردم دگرگون شود.

الف) افزایش مهاجرت به شهرهای صنعتی

بسیاری از مردم اوستیا که پیش از این در جوامع سنتی کشاورزی زندگی می‌کردند، در نتیجه‌ی توسعه‌ی صنعتی به شهرهای بزرگ‌تر مهاجرت کردند. این تغییر باعث شد که ساختار اجتماعی خانواده‌ها تغییر کند و سبک زندگی مدرن‌تر شود. جمعیت شهر ولادی‌قفقاز در طول دوران شوروی چندین برابر شد و بسیاری از خانواده‌های سنتی که در روستاها زندگی می‌کردند، به این شهر مهاجرت کردند. این مهاجرت باعث شد که سبک زندگی شهری و ارتباطات اجتماعی مدرن‌تر جایگزین زندگی روستایی شود. اما در اوستیای جنوبی، بسیاری از مردم به دلیل بحران اقتصادی پس از فروپاشی شوروی مجبور شدند به مناطق دیگر روسیه یا اروپا مهاجرت کنند. این امر موجب کاهش جمعیت اوستیای جنوبی شد و روندهای جمعیتی را دگرگون کرد.

ب) تغییر در ساختار اجتماعی و نقش خانواده

در جوامع سنتی اوستیایی، خانواده‌های گسترده و روابط قومی نقش مهمی در زندگی مردم داشتند. با ورود سیاست‌های شوروی، این ساختار اجتماعی کم‌کم ضعیف شد و زندگی خانوادگی به سبک مدرن‌تر تغییر کرد. سیاست‌های شوروی موجب شد که مهاجرت جوانان به شهرهای صنعتی افزایش یابد، و این امر باعث شد که خانواده‌های سنتی، که در گذشته چند نسل را در کنار هم داشتند، متلاشی شوند. زنان اوستیایی در دوران شوروی بیشتر وارد مشاغل صنعتی و دولتی شدند، که این موضوع باعث شد که نقش سنتی آن‌ها در جامعه تغییر کند. در حالی که در گذشته زنان بیشتر در امور خانه و کشاورزی فعالیت داشتند، در دوران شوروی به مشاغل حرفه‌ای و دولتی روی آوردند.

نقش اوستیا در سیاست‌های شوروی

اوستیا، به‌ویژه اوستیای شمالی و جنوبی، به دلیل موقعیت جغرافیایی و جمعیتی خود، نقش استراتژیکی در سیاست‌های اتحاد جماهیر شوروی ایفا کرد. این منطقه در طول دهه‌های حکومت شوروی، هم به عنوان یک پایگاه نظامی مهم و هم به عنوان بخشی از سیاست‌های قومی و ایدئولوژیک شوروی مورد استفاده قرار گرفت. همچنین، اوستیا تأثیر بسزایی بر تحولات پس از فروپاشی شوروی داشت، به‌ویژه در زمینه‌ی درگیری‌های قومی و روابط با روسیه. در ادامه، این نقش‌ها را با جزئیات بیشتری بررسی می‌کنیم.

۱موقعیت استراتژیک اوستیا در شوروی

اوستیا در منطقه‌ی قفقاز شمالی قرار دارد، که یکی از مناطق حساس و راهبردی شوروی محسوب می‌شد. این منطقه به دلیل نزدیکی به مرزهای جنوبی شوروی، نقش مهمی در کنترل مناطق قفقاز و مقابله با نفوذ کشورهای خارجی داشت.

الف) پایگاه‌های نظامی و اهمیت استراتژیک

مثال: شوروی در اوستیای شمالی و جنوبی پایگاه‌های نظامی متعددی احداث کرد که هدف اصلی آن‌ها کنترل مرزهای جنوبی اتحاد جماهیر شوروی و مقابله با تهدیدات خارجی بود. این پایگاه‌ها به‌ویژه در دوران جنگ سرد، برای نظارت بر فعالیت‌های کشورهای غربی و متحدانشان اهمیت داشتند.  نیروهای شوروی از پایگاه‌های نظامی خود در اوستیا برای سرکوب شورش‌های داخلی در قفقاز استفاده می‌کردند. به دلیل درگیری‌های قومی در این منطقه، شوروی از حضور نظامی گسترده در اوستیا برای حفظ کنترل بر منطقه استفاده می‌کرد.

۲سیاست‌های قومی و ادغام اوستیا در ساختار شوروی

اتحاد جماهیر شوروی سیاست‌های ویژه‌ای در مورد قومیت‌های مختلف مناطق قفقاز اجرا کرد. اوستیا، با جمعیت قابل توجه و ریشه‌های ایرانی آن، یکی از مناطقی بود که تحت سیاست‌های همسان‌سازی فرهنگی و اجتماعی قرار گرفت.

الف) تقویت هویت شوروی و کاهش هویت قومی

مثال: شوروی تلاش کرد تا هویت قومی اوستیایی را کاهش دهد و آن را در چارچوب هویت شوروی قرار دهد. مدارس و مراکز آموزشی در این منطقه به‌تدریج از زبان اوستیایی فاصله گرفتند و آموزش به زبان روسی گسترش یافت. در بسیاری از اسناد رسمی، قومیت اوستیایی کمتر مورد توجه قرار می‌گرفت و مردم این منطقه عمدتاً به‌عنوان بخشی از شهروندان شوروی تعریف می‌شدند، نه به‌عنوان یک قوم مستقل با ویژگی‌های فرهنگی خاص. روس با توجه به این که مردمان آسی اکثریت دارای مذهب ارتدوکس بودند، به دنبال جذب این قوم در فرهنگ روسی بودند تا جا پای خود را در منطقه تثبیت نمایند.

ب) رابطه‌ی اوستیا با سایر قومیت‌های منطقه

شوروی سیاست‌هایی برای برقراری همزیستی میان اوستیایی‌ها و سایر گروه‌های قومی قفقاز اجرا کرد، اما این سیاست‌ها پس از فروپاشی شوروی موجب افزایش تنش‌های قومی بین اوستیایی‌ها و گرجی‌ها شد. بسیاری از رهبران اوستیایی در دوران شوروی به سمت‌های دولتی در مسکو منصوب شدند و این نشان‌دهنده‌ی تلاش شوروی برای ادغام نخبگان اوستیایی در ساختار حکومتی مرکزی بود.

۳اوستیا پس از فروپاشی شوروی و تحولات سیاسی

پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱، اوستیا به یکی از مناطق بحرانی و پرتنش تبدیل شد. سیاست‌های شوروی در زمینه‌ی قومیت و روابط سیاسی، پس از فروپاشی، موجب درگیری‌های قومی و سیاسی شد.

الف) اعلام استقلال اوستیای جنوبی و درگیری با گرجستان

اوستیای جنوبی پس از فروپاشی شوروی اعلام استقلال کرد، اما گرجستان این استقلال را به رسمیت نشناخت. این امر موجب درگیری‌های نظامی بین گرجستان و اوستیای جنوبی شد، که تا امروز ادامه دارد. در سال ۲۰۰۸، درگیری بین گرجستان و اوستیای جنوبی به یک جنگ تمام‌عیار تبدیل شد، که در نهایت روسیه به حمایت از اوستیای جنوبی وارد جنگ شد و این منطقه را تحت کنترل نظامی خود درآورد.

ب) نقش روسیه در اوستیا پس از شوروی

روسیه پس از فروپاشی شوروی تلاش کرد تا اوستیای جنوبی را به‌عنوان منطقه‌ی تحت نفوذ خود نگه دارد. امروزه اوستیای جنوبی عملاً تحت کنترل روسیه است و روابط رسمی با گرجستان ندارد. در سال‌های اخیر، روسیه اقدام به توسعه‌ی زیرساخت‌های نظامی و اقتصادی در اوستیای جنوبی کرده است تا این منطقه را بیش از پیش تحت نفوذ خود قرار دهد.

فرجام سخن

اتحاد جماهیر شوروی تأثیرات عمیقی بر فرهنگ، سیاست، اقتصاد و جامعه‌ی اوستیا گذاشت. این منطقه، به دلیل موقعیت استراتژیک و پیشینه‌ی تاریخی خود، تحت سیاست‌های گسترده‌ی همسان‌سازی فرهنگی، صنعتی‌سازی و ادغام سیاسی قرار گرفت. سیاست‌های شوروی موجب تغییرات عمده‌ای در زبان، آموزش، هنر، اقتصاد و هویت اجتماعی مردم اوستیا شد، به‌گونه‌ای که بسیاری از جنبه‌های سنتی این منطقه به‌تدریج رنگ باختند یا با عناصر جدید جایگزین شدند. از لحاظ فرهنگی، شوروی زبان روسی را جایگزین زبان اوستیایی کرد و آموزش به زبان بومی را به حاشیه راند. این موضوع باعث شد که نسل‌های جدید اوستیایی بیشتر به زبان روسی صحبت کنند و هویت زبانی بومی آن‌ها تضعیف شود. در حوزه‌ی هنر و ادبیات، رئالیسم سوسیالیستی به عنوان سبک غالب تحمیل شد، و آثار ملی‌گرایانه یا مذهبی اوستیایی کمتر مورد حمایت قرار گرفتند. محدودیت‌های مذهبی نیز موجب شد که بسیاری از آیین‌های سنتی اوستیا ممنوع شوند و نقش دین در جامعه کاهش یابد. در زمینه‌ی اقتصادی، صنعتی‌سازی گسترده توسط شوروی موجب رشد مهاجرت داخلی، توسعه‌ی زیرساخت‌ها و گسترش شهرنشینی شد. این سیاست‌ها باعث شد که اوستیا وابستگی شدیدی به اقتصاد مرکزی شوروی پیدا کند و پس از فروپاشی این نظام، با بحران‌های اقتصادی جدی روبرو شود. از سوی دیگر، ساختار اجتماعی سنتی، که بر اساس خانواده‌های گسترده و روابط قومی بنا شده بود، با تغییرات ناشی از شهرنشینی و صنعتی شدن، به‌تدریج جای خود را به سبک زندگی مدرن‌تر داد. از نظر سیاسی، اوستیا یکی از مناطق کلیدی در سیاست‌های شوروی بود. موقعیت استراتژیک آن در قفقاز، موجب شد که شوروی پایگاه‌های نظامی متعددی در این منطقه تأسیس کند و از آن برای کنترل مرزهای جنوبی و مقابله با تهدیدات خارجی استفاده کند. پس از فروپاشی شوروی، این منطقه شاهد درگیری‌های قومی و سیاسی شد، به‌ویژه در اوستیای جنوبی که اعلام استقلال کرد و وارد درگیری با گرجستان شد. امروزه، اوستیای جنوبی عملاً تحت کنترل روسیه است و همچنان یکی از نقاط بحرانی در قفقاز محسوب می‌شود. به‌طور کلی، سیاست‌های اتحاد جماهیر شوروی نه‌تنها چهره‌ی اوستیا را از نظر اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تغییر داد، بلکه زمینه‌ساز تحولات سیاسی و درگیری‌های قومی پس از فروپاشی آن شد. میراث این دوره همچنان در زبان، اقتصاد، سیاست و هویت مردم اوستیا قابل مشاهده است، و بررسی این تحولات به ما کمک می‌کند تا نقش این منطقه در مناسبات بین‌المللی، ارتباط با روسیه و جایگاه آن در قفقاز را بهتر درک کنیم.

منابع

www.securityoutlines.cz/nationalism-soviet-legacies-and-majority-minorities-dynamic-amid-the-establishment-of-the-independent-state-of-georgia/

dergipark.org.tr/en/download/article-file/2273963

https://cominf.org/node/1166478243

Inal B. Sanakoev, Marina L. Ivleva,a Dina G. Alborova,b Lina T.

Kulumbegova, 2021, The Collapse of the USSR as a Factor in the Delegitimization of the Ethnopolitical Statuses of Minorities On the Example of South Ossetia

 لینک کوتاهhttps://www.iras.ir/?p=12503

 

 

 

 



بالا

بعدی * صفحة دری * بازگشت