|
سه شنبه ۱۸ ثور ۱۴۰۳ خورشیدی برابر با ۷ می ۲۰۲۴ میلادی
دلایل مسکو و آستانه برای حذف طالبان از فهرست سازمانهای تروریستی چیست؟
روسیه اعلام کرده است که میخواهد نام طالبان را از گروههای تروریستی و ممنوعه در کشور خود حذف کند، قزاقستان نیز پیشتر این گروه را از این فهرست خارج کرده بود اما تحلیلگران به دنبال پاسخ این سوال مهم هستند که هدف از تصمیم از این دو کشور چیست و این مساله تا چه اندازه بر امنیت منطقه تاثیر دارد؟
به گزارش ایرنا، احتمال حذف نام «طالبان» از فهرست سازمان های تروریستی در ابتدای ماه آوریل در رسانه های روسیه منتشر شد. بر اساس گزارشها، وزارتخانههای امورخارجه و دادگستری روسیه در حال بررسی این مساله هستند. به گفته رسانه های روسیه، تصمیم نهایی را در این مورد بالاترین مقام سیاسی کشور اتخاذ خواهد کرد.
ضمیر کابلوف، نماینده ویژه روسیه برای افغانستان به خبرگزاری تاس گفت که مسکو در مبارزه با تروریسم با طالبان همکاری منظم دارد. وی اظهار داشت: وزارتخانه های دادگستری، امور خارجه و سایر سازمانهای دولتی مرتبط روسیه در حال کار روی موضوع حذف طالبان از فهرست سازمانهای تروریستی هستند. با این حال، بالاترین مقام روسیه در نهایت تصمیم نهایی را در این مورد خواهد گرفت.
روسیه و طالبان سالهاست روابط نزدیکی با هم دارند و مسکو از مقامات طالبان در جلسات مختلف دعوت کرده است. حتی اعضای دولت طالبان به نشست «روسیه - جهان اسلام» در شهر کازان که پیشبینی میشود در ماه جاری سال میلادی برگزار شود، دعوت شدهاند.
این در حالی است که ماه گذشته گروه داعش حمله مرگباری را درحومه مسکو ترتیب داد. در این حمله دست کم ۱۴۰ شهروند روس کشته و نزدیک به ۲۰۰ نفر دیگر زخمی شدند. علاوه بر این، مقامات ارشد امنیتی روسیه بارها از حضور گروه های تروریستی در افغانستان که امنیت کشورهای آسیای میانه را تهدید می کند، ابراز نگرانی کرده بودند.
پیشتر اویبک اسمادیوروف، نماینده رسمی وزارت امور خارجه قزاقستان نیز به خبرگزاری «کازینفورم» گفته بود که تصمیم برای حذف طالبان از فهرست سازمان های تروریستی گرفته شده است.
این دو تصمیم بحثی را در میان
کارشناسان با موضوع پیامدها و خطرات آن برانگیخت. مهمترین سوالی که تحلیلگران به
دنبال پاسخ آن هستند این است که هدف از حذف طالبان از فهرست سازمان های تروریستی
چیست و این تصمیم تا چه اندازه بر امنیت منطقه تاثیر می گذارد. همچنین اکنون این
سوال مطرح است که پس از قزاقستان و روسیه، آیا دیگر کشورهای منطقه، طالبان را از
فهرست سازمان های تروریستی خارج کرده و روابط را احیا خواهند کرد؟
پیشینه طالبان
فعالیت گروه طالبان در سالهای ۱۹۸۶-۱۹۸۷ میلادی (۱۳۶۵ - ۱۳۶۶ شمسی) آغاز شد و در بسیاری از کشورهای جهان بهعنوان یک سازمان تروریستی و ممنوع شناخته شده است. این گروه از سال ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱ ( ۱۳۷۵ تا ۱۳۸۰) بر افغانستان حکومت کردند. شورای امنیت سازمان ملل متحد در سال ۲۰۰۳ (۱۳۸۱) طالبان را در فهرست سازمانهای تروریستی قرار داد. همچنین این سازمان جهانی در سال ۱۹۹۹ میلادی ۱۳۷۷) تحریم هایی را علیه طالبان وضع کرد.
طالبان در ماه اوت ۲۰۲۱ (تابستان ۱۴۰۰) پس از اینکه توانستند به دلیل خروج نیروهای نظامی آمریکایی حملات خود را تشدید کنند، در افغانستان به قدرت رسد. از آن زمان تاکنون، پس از تثبیت سلطه کامل بر افغانستان، این گروه در تلاش است تا روابط دیپلماتیک با کشورهای مختلف را برقرار و وجهه خود را در چشم جامعه جهانی بازسازی کند.
انگیزه های مسکو
آندری سرنکو، مدیر مرکز مطالعه افغانستان، تصمیم احتمالی مسکو برای حذف طالبان از فهرست سازمانهای تروریستی را به چند دلیل مرتبط دانست؛ دلیل اول این است که مسکو هیچ متحد و دوستی برای حفظ منافع خود در افغانستان ندارد. دلیل دوم نتیجه تماسهای سال گذشته با مخالفان طالبان است و ظاهراً پس از صحبت با آنها در مسکو، آنها را در مبارزه با طالبان قاطع و جدی ندیدند. دلیل سوم/ف رشد داعش است و مسکو چاره ای جز انجام عملیات علیه داعش در خاک افغانستان ندارد.
در فوریه ۲۰۰۳، دادگاه عالی روسیه، طالبان را تروریستی اعلام و فعالیت آن را در خاک این کشور ممنوع کرد. آن تصمیم بر اساس پیشنهاد دادستانی روسیه و بر اساس مواد سرویس اطلاعاتی روسیه اتخاذ شد.
پرویز ملاجانوف، تحلیلگر مستقل سیاسی هم مدعی است: مسکو می خواهد شهرت خود را در میان کشورهای منطقه افزایش دهد و موقعیت خود را در جنوب تقویت کند.
به گفته وی، احیای روابط با طالبان فرصتی را برای گشودن راه های تجاری جدید به آب های جنوب فراهم میکند و در این زمینه، موضع مسکو مانند برخی از کشورهای پس از فروپاشی شوروی است.
انتقاد و همکاری
در پایان سال
۲۰۲۳،
مقامات قزاقستان از حذف نام طالبان از لیست سازمان های ممنوعه خبر دادند. آنها در
توضیح تصمیم خود گفتند که بر اساس قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل، طالبان در لیست
سازمانهای تروریستی قرار ندارد.
ازبکستان، ترکمنستان و قرقیزستان نیز روابط نزدیکی با طالبان در سطح وزارت امور خارجه خود دارند. ارائه کمک های بشردوستانه و همکاری در زمینه های حمل و نقل، برق آبی و امنیت در دستور کار است. همه کشورهای منطقه از طالبان میخواهند تا یک حکومت فراگیر با مشارکت همه اقوام و احترام به حقوق بشر، از جمله رعایت حق زنان برای تحصیل، تشکیل دهند.
دولت تاجیکستان با طالبان روابط دیپلماتیک ندارد و از گروه مقاومت در برابر طالبان به رهبری احمد مسعود حمایت می کند. با این وجود تاجیکستان به افغانستان برق صادر و بازارچه های مرزی با این کشور را فعال کرد. همچنان گفته میشود که مقامات تاجیکستان با هدف از بین بردن گروه های تروریستی اعلام شده در تاجیکستان، مذاکرات محرمانه ای را با طالبان انجام میدهند.
در دوشنبه چه میگویند؟
پرویز ملاجانوف میگوید: مقامات تاجیکستان موضع متحدان خود را در نظر میگیرند، اما این دلیلی بر اعتماد به این سیستم (طالبان) نخواهد بود. همچنین این موضع وجود دارد که مساله اقتصادی طالبان را از درون تغییر خواهد داد و به جهادگران آسیای میانه اجازه گامهای فعال را نمیدهند.
به طور کلی، برخی گفتوگوکنندگان با آسیاپلاس بر این عقیده هستند که حذف طالبان از فهرست گروههای تروریستی میتواند به آنها در قلمروی پس از فروپاشی شوروی، از جمله از نظر تندروها، مشروعیت بخشد.
منافع و قدرت ضعیف روسیه
رحمت الله عبدالله اف،
کارشناس تاجیک در مسائل افغانستان می گوید که به رسمیت شناختن رسمی حکومت طالبان از
سوی روسیه، با هدف حفظ منافع و حفظ موقعیت در این منطقه مهم ژئواستراتژیک صورت
میگیرد.
به عقیده وی، در شرایط رقابت شدید روسیه و اتحاد غرب، منطقه خاورمیانه می تواند بار دیگر به صحنه درگیری بین دو قطب قدرت جهانی تبدیل شود و این به نفع روسیه نیست.
این کارشناس تاجیک معتقد است: قبل از حمله به کروکوس، دستگاه دیپلماسی روسیه در تماس نزدیک با طالبان بود و نمایندگان این گروه برای جلسات و مذاکرات در سطوح مختلف به روسیه دعوت شدند. در حال حاضر، آنها می توانند تصمیم بگیرند که دولت طالبان را به رسمیت بشناسند.
این در حالی است که عبدالله اف توافق با طالبان و به رسمیت شناختن حکومت آنها را اشتباهی برای روسیه می داند، زیرا به گفته وی، سرکردگان این گروه همچنان در فهرست سازمان های تروریستی جهانی قرار و با گروه های تروریستی ارتباط دارند.
وی در مورد تاثیر این اقدام احتمالی روسیه بر کشورهای منطقه می گوید که امروز این کشور از فرصت ها و توانمندی های قبلی برخوردار نیست؛ بطوریکه تمام انتظاراتش از کشورهای عضو اتحادیه کشورهای همسود تحقق نمی یابد.
وی معتقد است: به رسمیت شناختن حکومت طالبان به نفع کشورهای آسیای مرکزی و اولاً به نفع جمهوری ما نیست هر چند که امروزه تاجیکستان با افغانستان روابط تجاری دارد - گذرگاه های مرزی باز است، شرکت برق افغانستان از تاجیکستان برق می خرد و بازارچه های مرزی فعال است. این اقدامات نشان می دهد که تاجیکستان مخالف محاصره و انزوای کشور همسایه است و نمی خواهد کیفیت زندگی مردم آن بدتر شود.
این کارشناس تاجیک دلیل اصلی امتناع از به رسمیت شناختن رسمی طالبان توسط دوشنبه را عدم تمایل طالبان به مصالحه با کشورهای همسایه و جامعه جهانی دانست و افزود: آنها انتظارات جامعه بین المللی را برآورده نکردند و این جنبش ماهیت خشونت آمیز و ستیزه جویانه خود را تغییر نخواهد داد؛ آنها همچنان خطری برای کشورهای ما خواهند بود.
رستم عزیزی کارشناس مقابله با افراط گرایی معتقد است در شرایط کنونی که روسیه در انزوا به سر می برد هیچ تصمیمی قطعی نیست. با این حال، امکان به رسمیت شناختن رسمی رژیم طالبان یا حذف آن از فهرست سازمانهای تروریستی آسان نیست و این اقدام مستلزم هماهنگیهایی در چندین سطح از جمله در سازمان هایی مانند سازمان همکاری شانگهای و اتحاد اقتصادی اوراسیا است.
او میگوید که اکنون روسیه ظاهراً میخواهد شیوه گفتوگوی خود و سازمانهای تأثیرگذارش با طالبان را تا حدودی تغییر دهد.
عزیزی افزود: در پی حادثه کروکوس،
روسیه در فضای اطلاعاتی این روایت را ایجاد می کند که تهدید و خطر بزرگی از سوی
داعش وجود دارد و از این رو آنها باید درجاتی از همکاری یا حداقل روابط با طالبان
داشته باشند تا بتوانند در برابر خطر «داعش خراسان» بایستد.
به گفته این کارشناس، در
رابطه با حذف طالبان از فهرست گروههای تروریستی، به استثنای قزاقستان، صدایی در
سایر کشورهای آسیای میانه به گوش نمی رسد. او می گوید این موضوع یک یا دو روزه حل
نمیشود و باید روند آن در چندین مرحله و مراحل اداری طی شود.
ضعف مقاومت افغانستان و
ادامه بازی
آندری سرنکو،
کارشناس روس در امور افغانستان، معتقد است که طالبان دو سال و نیم است که در
افغانستان قدرت دارند و در این مدت هیچ جایگزین واقعی در این کشور به وجود نیامده
است و هیچ نشانه ای وجود ندارد که نشان دهنده ظهور چنین جایگزینی باشد.
«مقاومت افغانستان نه تنها نتوانست قدرت و توانایی خود را برای سرنگونی حکومت طالبان نشان دهد، بلکه در ساخت یک قلمرو جزیره ای نیز ناکام ماند. حملات جداگانه به طالبان تنها بر این ضعف تأکید می کند. شاید بتوان این کار را بعداً تمام کرد، اما نه اکنون.»
به رسمیت شناختن حکومت
طالبان در افغانستان بعید است
سرنکو مدعی است: پس از مدتی
(حتی خیلی زود) ممکن است یک کودتای سیاسی در طالبان رخ دهد که نتیجه آن استعفای هیبت
الله آخوند رهبر
طالبان خواهد بود. این امر مبارزه برای قدرت در سیستم مدیریت طالبان را تشدید خواهد
کرد.
از این منظر، به نظر این کارشناس روس، برای جلوگیری از تقویت موقعیت واشنگتن در بازی افغانستان، روسیه و چین در تلاش هستند تا هر چه زودتر متحدان بالقوه خود را در درون طالبان شناسایی کنند که واقعاً بتوانند با آنها رقابت کنند.
سرنکو افزود: مسکو و پکن برای همکاری با سراج الدین حقانی، سرپرست فعلی وزارت داخله افغانستان تلاش خواهند کرد و برای این امر لازم است روند به رسمیت شناختن حکومت طالبان آغاز شود تا راه برای سفرهای حقانی به مسکو و پکن باز شود. یعنی همه منافع خود را در افغانستان دنبال میکنند.
تأکید سازمان همکاری اسلامی بر حق تحصیل دختران در افغانستان
به گزارش خبرگزاری تسنیم، پانزدهمین اجلاس سران کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی با انتشار بیانیهای 34 مادهای و با تأکید بر حق تحصیل زنان و دختران، رعایت حقوق بشر و ایجاد دولت فراگیر در افغانستان به کار خود پایان داد.
این نشست دو روزه با عنوان «تقویت وحدت و همبستگی از طریق گفتگو برای توسعه پایدار» در پایتخت گامبیا برگزار شد که «عبدالقهار بلخی» سخنگوی وزارت خارجه طالبان نیز در آن شرکت کرده بود.
سازمان همکاری اسلامی در این بیانیه بر حمایت از یک افغانستان صلحآمیز، باثبات، مرفه و فراگیر و نیز رسیدگی به چالشهای پیش روی مردم افغانستان از جمله چالشهای بشردوستانه، حقوق بشری، گروههای قومی، امنیت و تروریسم، مواد مخدر و چالشهای اجتماعی تأکید کرده است.
در این بیانیه آمده است: بر اهمیت احترام کامل به حقوق بشر همه افغانها و لزوم حمایت از حقوق اساسی دختران و زنان افغان بهویژه حق تحصیل و کار تأکید داریم و خواستار ارتباط بیشتر با مقامات بالفعل در مورد این موضوعات هستیم.
بیانیه پایانی سازمان همکاری اسلامی اظهار داشتد: ما همچنین بر نیاز به تلاش بیشتر برای رسیدگی به چالشهای مرتبط با گروههای قومی، تروریسم، مواد مخدر و جنبههای اجتماعی برای حکومت فراگیر برای دستیابی به ثبات پایدار تأکید میکنیم.
شیاد امریکایی، رسوا شد؛ اما عذرخواهی نکرد
جمهور : در ویدیوی منتشرشده در رسانهها حوریه مصدق؛ فعال حقوق زن در میدان هوایی هیتروی لندن به زلمی خلیلزاد؛ مذاکرهکننده ویژه امریکا برای صلح با طالبان میگوید: «افغانستان را تباه کردی» و خلیلزاد در پاسخ میگوید که او هم از وضعیتی که در افغانستان پیش آمده راضی نیست و از وضعیت زنان پس از تسلط طالبان «بسیار متاثر» است.
او تاکید میکند تا زمانی که افغانها به توافقی کلی برای یک افغانستان آباد و آزاد و پیشرفته نرسند «کار ناتمام است».
خلیلزاد در پاسخ به این سؤال که آیا در اعتماد به طالبان اشتباه کرده، میگوید: «اعتماد هیچوقت نبوده، فیصلههایی که گرفته شده بود، [این بود که] چه میتوانست شود و چه شده نمیتوانست. هیچوقت مساله اعتماد نبود.»
خلیلزاد درباره اینکه آیا از زنان افغانستان عذرخواهی میکند، میگوید: «نه، عذرخواهی نمیکنم. آنهایی که این وضع را به وجود آوردند باید عذرخواهی کنند.»
فرای اینکه خیانت بزرگ خلیلزاد به عنوان مزدور امریکا که در مذاکره با طالبان، باید منافع حداکثری دولت ترامپ را تامین می کرد و در معادلات قومی هم به احیای سلطه سنتی پشتون ها بر سرنوشت همه مردم افغانستان کمک می کرد، چه پیامدهای فاجعه باری داشت؛ پیامدهایی که کاملا قابل پیش بینی و قابل پیشگیری بود، اینکه او در یک سفر عادی مورد مؤاخذه مردم افغانستان قرار می گیرد و رسوا می شود، خود نشان می دهد که مردم به او به عنوان یک خاین بزرگ نگاه می کنند.
این یک رسوایی و بدنامی همیشگی برای سیاستمردی است که هیچ تعهدی به هویت واقعی خود به عنوان یک افغان نداشته است و در طول زندگی سیاسی اش همواره تلاش کرده تا به امریکا خدمت کند؛ خدمتی که برای مردم افغانستان، خیانت بوده است.
پاسخ های خلیلزاد به پرسش های زن معترض افغان اما مانند تمام توضیحات و مواضعی که پیش از این ارائه کرده، کاملا دروغین، شیادانه و ریاکارانه بود. به عنوان نمونه، او ادعا کرد که از وضعیت پیش آمده برای زنان افغانستان «بسیار متاثر» است. این در حالی است که او در زمان مذاکره با طالبان، هرگز به درخواست های مشروع سازمان های مدافع حقوق زنان و فعالان سیاسی، اجتماعی و رسانه ای زن برای حضور در این مذاکرات و حل مسایل خود با طالبان، اعتنایی نکرد و اجازه نداد که زنان افغانستان برای تصمیم گیری درباره سرنوشت آینده خود، بخشی از مذاکرات صلح باشند.
همسر امریکایی خلیلزاد در همان زمان به نیابت از خود او در یکی از نشریات امریکایی، مقاله ای تند و توهین آمیز علیه زنان افغانستان، منتشر کرد و به آنان گفت که دیگر منتظر پول و خون امریکا برای رسیدن به حقوق خود نباشند و اگر خواستار دستیابی به حقوق شان هستند، مبارزه کنند و قربانی بدهند.
خلیلزاد در عین حال می دانست که طالبان چه نگاهی نسبت به زنان و دختران دارند و در صورت بازگشت آنها به قدرت، چه فاجعه عظیمی در زندگی زنان افغانستان رخ خواهد داد؛ علیرغم این واقعیت اما او با طالبان تحت شرایطی صلح کرد که قدرت را به طور مطلق و کامل به این گروه واگذار کند و زمینه ساز سقوط نظام جمهوری و فروپاشی امیدها، آرمان ها، دستاوردها، ییشرفت ها و نابودی رویاهای زنان و دختران افغانستان شود.
اکنون میلیون ها زن و دختر افغانستان، در حال حذف از زندگی اجتماعی اند، دست شان از کار و پای شان از مکتب و دانشگاه، کوتاه شده و هیچ چشم انداز امیدبخش و روشنی برای رهایی آنها از این وضعیت جهنمی و فاجعه بار وجود ندارد.
او درباره دستیابی به توافق کلی همه طرف ها برای رسیدن به افغانستانی آباد، آزاد و پیشرفته نیز همچنان شعار می دهد و دروغ می گوید؛ زیرا او شخصا و امریکا به عنوان طرف اصلی سازش با طالبان، اجازه ندادند که چنین توافقی با مشارکت معنی دار افغان ها شکل بگیرد و به کمک مهره های دست نشانده امریکا در حکومت جمهوری، کشور را به طالبان تسلیم کردند و زمینه ساز حاکمیت قومی این رژیم شدند.
در این میان، جالب است که خلیلزاد همچنان ادعا می کند که در معامله استعماری دوحه میان امریکا و طالبان، هرگز «اعتماد» نقشی نداشته است! پرسش این است که اگر اعتماد وجود نداشته، چه چیزی دوطرف را به امضای یک توافق و پی ریزی ساختاری برای آینده افغانستان، وادار کرد؟ آیا امریکا بدون کسب تضمین های لازم و فراهم شدن اعتماد مورد نیاز، افغانستان را به طالبان واگذار کرد، نظام جمهوری را ساقط ساخت و تمام تجهیزات جنگی و زیرساخت های نظامی و غیرنظامی دولت را در اختیار طالبان قرار داد؟ این جز یک حماقت محض چه معنای دیگری دارد؟
در این پرسش و پاسخ کوتاه، این عنصر مزدور و فرومایه، علیرغم شرمساری ناشی از رسوایی، بازهم حاضر به عذرخواهی از خیانت بزرگی که در حق مردم افغانستان به ویژه زنان و دختران مظلوم این سرزمین مرتکب گردید، نشد و بار مسئولیت خیانتی را که خودش مرتکب شد به دوش «طرف های دیگر» انداخت که به تعبیر او نتوانستند توافق کنند! این نشان می دهد که تعبیر دونالد ترامپ درباره زلمی خلیلزاد کاملا درست است؛ او به معنای دقیق کلمه یک «شیاد» است.
خشم طبیعت و بیپناهی مردم؛ طالبان برنامهای برای مبارزه با حوادث طبیعی ندارند
۸ صبح : در چند روز گذشته سیلابهای ویرانگر در ولایتهای مختلف کشور باعث تلفات انسانی و خسارات هنگفت مالی شده است. در نتیجه سرازیر شدن سیلابها، راههای مواصلاتی برخی از ولسوالیها با مرکز ولایتها مسدود گردیده است. تصاویر و ویدیوهای منتشر شده از جریان تخریب سیلابها نشان میدهد که باشندهگانی که در مسیر سیل قرار دارند با مشکلات زیادی از جمله بیسرپناهی روبهرو هستند و تمام داشتههای خود را از دست دادهاند. با این حال، باشندهگان مناطق سیلزده طالبان را متهم به بیتوجهی و بیتفاوتی در قبال متضرران میکنند. آنان میگویند که این گروه هیچ برنامهای برای مبارزه با حوادث طبیعی ندارد و در بسیاری از مناطق بهشکل تبعیضآمیز و گزینشی نیز عمل کرده است. همزمان برخی از منابع در موسسات مددرسان به نقل از طالبان میگویند که این گروه حوادث طبیعی را «قهر خدا» میدانند و برای رسیدهگی به این وضعیت توجه جدی به خرج نمیدهند.
طالبان در کمتر از سه سال گذشته برنامههایی برای افزایش آگاهی عامه از خطرات سیل و ضررهای زیست محیطی نداشتهاند. این گروه در کنار نداشتن برنامههای آگاهی عامه، برنامههای اضطراری برای رسیدهگی به قربانیان حوادث طبیعی را نیز همهگانی نکردهاند.
بسیاری از باشندهگان طالبان را به بیتوجهی و عدم داشتن برنامه مدون برای مبارزه با حوادث طبیعی متهم میکنند. به گفته آنان، دست طالبان نیز به سان مردم به دامان موسسات است که از طریق کمک به مردم به سود خویش چیزی کمایی کنند.
طالبان در جریان هفته گذشته در قبال حوادث طبیعیای که در برخی از ولایتهای غربی خسارات زیادی وارد کرده توجه جدی نشان ندادهاند. بسیاری از باشندهگان غور میگویند که بعد از سه یا چهار شبانهروز که صدها خانواده در بیسرپناهی مطلق در نتیجه قهر طبیعت بهسر میبرند، هیچ کمک و همنوایی از سوی مقامهای مرکزی این گروه صورت نگرفته است.
تصاویر و ویدیوهای منتشر شده از روستاهای مختلف ولسوالی مرغاب ولایت غور، نشان میدهد که در نتیجه سرازیر شدن سیلاب روستاها و باغهای مردم از بین رفته است. باشندهگان بسیاری از روستاهای این منطقه بهشمول خانههایشان تمام دار و ندار خود را از دست دادهاند.
یک نوار تصویری که در اختیار روزنامه ۸صبح قرار گرفته نشان میدهد که پس از سیلاب ریگ و سنگ از کوهها بالای مناطق مسکونی سرازیر شده و مردم با فریاد و مددجستن از خداوند وضعیت را نظاره میکنند.
یک باشنده محل در مرغاب با گلوی لبریز از بغض و چشمهای مملو از اشک میگوید: «خانه و زندهگی هر چیزی که داشتم زیر سیلاب شده است. کمی گندم هم که با پول نسیه [قرض] خریده بودم او هم زیر سیل شد و اولادهایم گرسنه هستند. یک دختر دارم که لباسهایش چرک شده، لباس ندارد که آن را تبدیل کند. حیران و پریشان ماندم، اگر کمک نشود شاید اولادهایم از بین بروند.»
سیلاب در ولایت هرات در غرب افغانستان نیز خسارات هنگفت مالی و جانی به باشندهگان این ولایت وارد کرده است. نوارهای تصویری که از هرات منتشر شده نشان میدهد که سرازیر شدن سیلابها باعث اخلال نظم جاده و ترافیک نیز شده است.
یکی از مخاطبان روزنامه ۸صبح، یک نوار تصویری فرستاده که دشواریهای سفر در مسیر شاهراه هرات – اسلامقلعه را نشان میدهد. به گفته او، به دنبال سرازیر شدن سیلاب دهها موتر در این مسیر گیر مانده و با مشکلات زیادی از این شاهراه عبور میکنند.
همچنان براساس آمارهای ابتدایی که از سوی رسانههای محلی در هرات منتشر شده، در پی سرازیر شدن سیلابهای سه روز اخیر دستکم ۱۱ تن کشته شدهاند و دهها جریب زمین زراعتی و باغهای مردم در مسیر سیلبرها بهگونه کامل تخریب شده است.
از سوی دیگر، وزارت دولت در امور رسیدهگی به حوادث طبیعی تحت کنترل طالبان، نیز اعلام کرده است که در اثر سرازیر شدن سیلابهای اخیر در ولایت بادغیس ۱۵ تن کشته، ۱۸۹ منزل مسکونی بهگونه کلی و قسمی تخریب، حاصلات یکهزار و ۱۴۲ جریب زمین زراعتی از بین رفته و نیز ۱۱ هزار و ۴۵۰ رأس مواشی تلف شدهاند. این در حالی است که جانان سایق، سخنگوی این وزارت، در صحبت با رسانهها گفته که در نتیجه سرازیر شدن سیلابها در جریان چهار روز گذشته در ۱۴ ولایت کشور، ۱۴۰ خانه مسکونی ویران و بیش از دو هزار مواشی نیز تلف شدهاند.
همزمان، محمد اشرف حقشناس، سخنگوی وزارت فواید عامه تحت کنترل طالبان، تایید کرده که در نتیجه سیلابها و لغزش کوه، برخی از جادهها در ولایتهای غور، بدخشان، تخار و نورستان به صورت موقت مسدود شدهاند؛ اما او تاکید کرده که روند پاککاری آنها بهشدت جریان دارد.
با این حال، آگاهان محیط زیست میگویند که سیلاب یکی از حوادث طبیعی است که بیشترین تلفات انسانی و خسارات مالی را برای مردم به وجود میآورد و تغییرات اقلیمی بر شدت و وسعت حوادث طبیعی در کشور افزوده است.
یکی از آگاهان زیست محیطی که نمیخواهد نامش در گزارش ذکر شود، میگوید که برای مدیریت سیلاب روشهای زیادی وجود دارد، اما چهار شیوه بهدلیل موقعیت جغرافیایی و سطح اقتصادی مردم در ولایتهای کوهستانی قابل تطبیق است.
این آگاه امور محیط زیست میگوید: «نخستین روش جلوگیری از قطع جنگلات و گیاههای کوهی و حفاظت از آبریز سیلابه توسط مردم محل است. دومین روش، چقورک [کندنکاری] و ترانسبندی دامنههای تپهها وکوههای مشرف بر آبریز سیلاب توسط نهادهای دولتی و مردم است.» به گفته او، جلوگیری از ساختوساز در مسیر سیلاب توسط نهادهای دولتی و مردم از موارد مهم دیگری است که میتواند در کاهش خسارات و تلفات سیل مفید واقع شود. او تصریح میکند که افزایش سطح معلومات مردم در مورد روشهای جلوگیری و مدیریت سیلاب توسط نهادهای دولتی و موسسات همکار نیز میتواند نقش مهم و تاثیرگذاری در مبارزه با حوادث طبیعی داشته باشد.
همچنان شماری از مقامهای محلی طالبان از نداشتن صلاحیت اجرای مالی در ولایتها بهگونه غیرمستقیم شکایت کردهاند. در یک مورد احمد شاه دیندوست، والی طالبان برای غور، در یک نوار صوتی که ظاهراً برای دلجویی باشندهگان مرغاب فرستاده، گفته است که متنی را عنوان مقامهای ارشد این گروه برای کمکرسانی ارسال کرده و منتظر پاسخ آنان است. او در این نوار صوتی از طرف مقابل خود خواسته که مساله را در رسانهها نشر و پخش کند تا مقامهای طالبان و موسسات در این زمینه توجه کنند.
در همین حال، برخی از شهروندان کشور میگویند که طالبان در قبال متضرران حوادث طبیعی گزینشی و قومی رفتار میکنند. آنان طالبان را متهم به قومگرایی و انحصارطلبی میکنند و میگویند که افراد وابسته به ایدیولوژی این گروه که وابستهگی قومی در سطوح رهبری طالبان ندارند فاقد صلاحیت هستند و کرسیها را بهطور نمایشی اشغال کردهاند.
امید (نام مستعار)، باشنده ولسوالی یفتل ولایت بدخشان، که از سیلابهای اخیر متضرر شده میگوید: «طالبهایی که در این ولسوالی هستند میگویند که صلاحیت ندارند. کل صلاحیت در قندهار است. وقتی یک ولایت جنوبی را سیل میگیرد، چرخبال روان میکنند. در ولایتهای ما همه را سیل ببرد کسی پرسانش نمیکند. این هم شد نظام اسلامی و برادری.»
همزمان، برخی از کارمندان نهادهای مددرسان که از نزدیک با نهادهای دولتی تحت کنترل طالبان کار میکنند، میگویند که این گروه به مبارزه با حوادث طبیعی باور ندارد و آن را «قهر خدا» میداند که از بندهگان ناصالح خود «انتقام» میگیرد.
یکی از این کارمندان به نقل از یک مقام محلی طالبان میگوید: «وقتی در جلسات همراهشان صحبت میکنیم به صراحت میگویند که شما موسسات میفهمید و کارتان. حوادث طبیعی کار خداست و بالای کسانی نازل میشود که مورد خشم خداوند قرار میگیرند. برای این مردم باید دعا کنید.» او تاکید میورزد که این منطق در میان سطوح مختلف طالبان عمومیت دارد و با چنین گروهی حکومت کردن و عرضه خدمات به شهروندان بسیار دشوار است.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، منابع خبری میگویند پاکستان به طور غیررسمی و اعلام نشده روابط دیپلماتیک خود را حکومت طالبان قطع کرده است.
«بلال سروری» خبرنگار برجسته افغان با اعلام این موضوع گفت هنوز دلایل قطع روابط مشخص نیست، اما سفارت پاکستان صدور انواع ویزا را برای افغانها ممنوع کرده و لحن و ادبیات رسمی و غیررسمی آنها علیه طالبان نیز تند شده است.
این در حالی است که طی ماههای اخیر روابط افغانستان و پاکستان از همیشه تیرهتر شده است؛ اسلامآباد کابل را به حمایت و پناه دادن به تحریک طالبان پاکستان متهم کرده و با اخراج جمعی پناهجویان از این کشور برای فشار بر افغانستان تلاش میکند.
از طرف دیگر وزیر خارجه طالبان نیز اخیراً در نشستی با اشاره غیرمستقیم به پاکستان، این کشور را به آموزش تروریستهای داعش و هدایت حملات این گروه تروریستی در افغانستان متهم کرده بود.
هفته گذشته در جریان یک انفجار در یکی از مساجد شیعیان استان هرات افغانستان هفت نفر از نمازگزاران که یکی از آنها زن بود به شهادت رسیدند.
خبر این جنایت توسط رسانههای دولتی و رسمی کشورمان بدون آنکه حساسیتی نسبت به آن نشان داده شود منتشر شد و مسئولان جمهوری اسلامی نیز از کنار آن گذشتند.
روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: این روش متأسفانه در زمینه به شهادت رسیدن مردم بیگناه افغانستان در دوره جدید سلطه گروه تروریستی-تکفیری طالبان به یک رویه تبدیل شده و به نظر میرسد در قالب یک قرارداد نانوشته بنا بر اینست که مسئولان ایرانی در برابر مسلمانکشی در افغانستان سکوت کنند. براساس همین قرارداد نانوشته است که به صورت متناوب افراد و جمعهائی از مخالفان سلطه طالبان اعم از سنی و شیعه به شکلهای مختلف توسط عناصری که در ظاهر مشخص نیست چه کسانی هستند جان خود را از دست میدهند و این جنایات که روشن است کار طالبان است در میان سکوت مرموز و حسابشده به فراموشی سپرده میشوند.
درباره این وقایع هولناک، نکات قابل تأملی وجود دارند که لازم است مورد توجه قرار گیرند. تأمل مسئولین ارشد نظام جمهوری اسلامی در این نکات میتواند مانع وقوع حوادثی شود که آینده کشورمان را تهدید میکنند.
یک نکته اینست که تقریباً هر هفته یک حادثه تروریستی در افغانستان رخ میدهد که در اثر آن چندین نفر جان خود را از دست میدهند. با توجه به اینکه قربانیان این جنایات معمولاً از میان اهالی استان هرات و مناطق هزارهجات و شیعیان و همینطور ناراضیان اهل سنت و مخالفین سلطه طالبان هستند، کاملاً روشن است که گروه طالبان درصدد پاکسازی قومی، تصفیه مذهبی و ریشهکن ساختن مخالفین خود برآمده و این تصمیم را با قاطعیت اجرا میکند. این جنایت، با تمام موازین اسلامی، انسانی و بینالمللی در تضاد است و سران طالبان باید به خاطر آن محاکمه و مجازات شوند.
نکته دوم اینست که برخلاف ادعای حاکمیت خودخوانده، طالبان با داعش تقسیم کار کردهاند و برای اینکه جنایات به نام حاکمیت ثبت نشود و به وجهه بینالمللی آن لطمه نزند، آنها را به گردن داعش میاندازند و داعش نیز آنها را به گردن میگیرد. این واقعیت را تمام گروههای جهادی افغانستان بارها اعلام کردهاند و روشنترین دلیل صحت آن اینست که حکومت خودخوانده طالبان هرگز هیچکس را به عنوان عامل این جنایات معرفی و مجازات نمیکنند. رسوائی بزرگ جدیدی که گریبانگیر طالبان شده اینست که امیرخان متقی وزیر خارجه این گروه تروریستی هفته گذشته مدعی شد اصولاً داعش در افغانستان حضور ندارد و در همان حال حکومت خودخوانده طالبان جنایتهای داخل افغانستان را به گردن داعش میاندازد!
نکته سوم اینست که حکومت خودخوانده طالبان ادعا میکند افغانستان در امنیت کامل قرار دارد و این ادعا را در بوق و کرنا میکند و از امتیازات خود میداند ولی برخلاف این ادعا مرتباً اخبار انفجار و ترور از نقاط مختلف این کشور به گوش میرسد. شورای امنیت سازمان ملل نیز در گزارش خود از وضعیت فعلی افغانستان تحت سلطه طالبان اعلام کرد 20 گروه تروریستی در این کشور حضور دارند بطوری که آن را به کانون تروریسم منطقه تبدیل کردهاند. تأملبرانگیزترین واقعیت اینست که گروه طالبان امکانات را برای حضور این گروههای تروریستی فراهم ساخته و آنها را برای برنامههای آینده خود در منطقه آماده میکند.
چهارمین نکته به ایران مربوط است که چند سؤال مهم را در خود دارد.
یک سؤال اینست که اگر وظیفه نظام جمهوری اسلامی اینست که در برابر کشتار مسلمانان ساکت نباشد کمااینکه به این وظیفه اسلامی به درستی در مورد فلسطین و جنایات صهیونیستها عمل میکند، چرا در قبال کشتار مردم مسلمان افغانستان چنین احساس مسئولیتی ندارد؟ سؤال دیگر اینست که میان گروه تروریستی-تکفیری طالبان که حتی شورای امنیت سازمان ملل نیز افغانستان تحت سلطه آن را یک کانون خطر برای منطقه میداند چه فرقی با رژیم صهیونیستی وجود دارد که مسئولین ما معتقد به مدارا با این گروه تروریستی هستند؟ سؤال سوم اینکه چرا طالبان، داعش، القاعده و سایر گروههای تروریستی تکفیری از ابتدای تأسیسشان تاکنون حتی یک گلوله به سوی رژیم صهیونیستی شلیک نکردهاند و چرا با اینکه در وابسته بودن طالبان به صهیونیسم بینالملل تردیدی وجود ندارد، جمهوری اسلامی ایران با این گروه نرد عشق میبازد؟
و پنجمین نکته اینکه مردم ایران مدتهاست که خطر نفوذ عناصر وابسته به طالبان را در نقاط مختلف ایران احساس میکنند. این احساس خطر تاکنون به شکلهای مختلف از طریق رسانهها و افراد صاحبنظر به مسئولین گوشزد شده و حتی در موارد زیادی ارتکاب جنایت در ایران توسط نفوذیهای طالبان به اثبات رسیده است، با اینحال معلوم نیست چرا مسئولان حاضر نیستند به طالبان از گل نازکتر بگویند و این به یک معما تبدیل شده است. اکنون سؤال مهم اینست که بالأخره معمای طالبان چه وقت حل خواهد شد؟
Copyright ©ariaye 2002_2024
استفاده از مطالب آريا
يی با ذکر ماخذ آزاد است
بالا
آرشيف